به گزارش شهدای ایران : به نقل از جوان مرثیهخوانی بر مرگ علوم پایه در ایران، از آنچه تصور میشود، نزدیکتر است. تب ۱۰۰ درجه پزشک شدن، اشتیاق زایدالوصف برای ورود به رشتههای پولساز و مافیای کنکور و امتحان نهایی، کار را به جایی رسانده است که وضعیت آینده علمی و پیشرفت علوم پایه ایران را غیرقابل تحلیل کرده است. همه کارشناسان متفقالقول میگویند اگر در علوم پایه پیشرفتی حاصل نشود، علوم کاربردی هم راه به جایی نخواهد برد. انتشار کارنامههای کنکوری و نتایج پذیرفتهشدگان دانشگاهها، بار دیگر وضعیت بغرنج آموزش را به رخ کشیده است. رهبر معظم انقلاب شش سال پیش نسبت به این رویه غمبار تذکر داده بودند «آماری که به من دادهاند نشان میدهد که مثلاً حدود ۵۰ درصد داوطلبان کنکور رشته ریاضی کاهش پیدا کرده است. این برای آینده کشور خطرناک است. ما این رشتههای مهم علوم پایه را به خصوص مثل ریاضی را یا فیزیک را برای آینده لازم داریم». دیر شده است، اما تا دیرتر و غیرقابل بازگشت نشده است، باید فکری به حال این بلبشوی آموزشی کرد.
کارنامه کنکور یک معلم فیزیک، سوژه کاربران شدهاست؛ کارنامهای که از نتایج آزمون دانشگاه فرهنگیان منتشر شده و نشان میدهد داوطلبی که فیزیک خود را منفی زده، دبیری فیزیک در دانشگاه فرهنگیان تهران قبول شدهاست! این یعنی کسی که نتوانسته از عهده سؤالات فیزیک کنکور خود بربیاید، قرار است به دانشآموزان درس فیزیک بدهد؛ موضوعی که واکنشهای زیادی را به دنبال داشتهاست و برخی آن را فاجعه برای نظام آموزشی کشور دانستهاند.
کسی نمیداند مقصر کیست؛ دبیری که نتوانسته به سؤالات فیزیک پاسخ بدهد، شیوه آموزش به او یا نحوه آزمونها؟ شاید هم ملاک انتخاب دبیر فیزیک و شیمی و زیست اشتباه باشد. ایراد کار هر چه هست باید مورد بررسی قرار بگیرد و هر چه سریعتر راهکاری برایش پیدا شود. متأسفانه این موضوع نگرانیهایی را در میان دانشآموزان ایجاد کردهاست، همچنین خانوادهها میخواهند بدانند صلاحیت آموزشی معلمان با چه ملاک و معیاری سنجیده میشود و آنها راهی کلاس درس میشوند.
واکنش کاربران فضای مجازی
برخی در فضای مجازی نگرانی خود را از آنچه بر سر نظام آموزشی کشور آمده ابراز کردهاند. یکی از کاربران با انتشار عکس کارنامه معلم فیزیکی که درس فیزیک را منفی زده، نوشت: «وضعیت آموزش کشور چنان نگرانکننده است که زمانی که نتایج فرهنگیان اعلام شد، یک نفر با درصد فیزیک منفی، دبیری فیزیک پذیرفته شده؛ به این معنا که اون شخص با فیزیک منفی باید به دانشآموزان فیزیک درس بده!»
کاربر دیگری نیز درصد قبولی خود را در دانشگاه در گذشته با امروز مقایسه کرد و نوشت: «زمان ما، من با ۵۴ درصد فیزیک، رتبه ۲ هزار شدم! سایر دروس هم بالای ۵۰ زدم، اما نمیدونم چرا نتونستم دانشگاه خوبی قبول بشم. شاید، چون اون زمان رقابت سنگین بود، فکر کنم کل کشور صد تا دانشگاه بود!»
یکی دیگر از کاربران در دفاع از این داوطلب که رشته دبیری فیزیک قبول شده، نوشت: «دقت کنید که شاید فیزیک رو منفی زده باشه، اما نمره نهاییش رو ۱۸ گرفته. شاید در حد آزمون کنکور نتونه تدریس کنه، اما مفاهیم فیزیک رو که میتونه انتقال بده (در حد یه امتحان کتبی سطح بالا).»
کاربر دیگری از کتب درسی انتقاد کرده و وضعیت آموزش توسط معلمان را نیز مطلوب ندانسته، نوشت: «کتاب فیزیکهای مدرسه که همینطوری چرت هستن و هیچی درباره فیزیک نوین آموزش نمیدن، همون فیزیک نیوتونی چند قرن پیش رو داره! حالا معلم اینطوری هم که بذارن بالای سر بچهها که دیگه هیچی!»
کاهش تقاضا برای رشته ریاضی
هادی سنگیان، دبیر ریاضی فیزیک و کارشناس آموزش در این رابطه به «جوان» میگوید: «یادم است ۲۳ سال پیش که خودم کنکور داشتم، حدود ۷۰۰ هزار نفر متقاضی رشته ریاضی فیزیک بودند، اما حالا متقاضیان این رشته به ۱۰۰ هزار نفر رسیده! واضح است که وقتی تعداد متقاضیان رشتهای کم میشود، دانشآموزانی با درصد منفی نیز میتوانند وارد دانشگاه شوند.»
او ادامه میدهد: «هر سال شاهد آن هستیم که دانشآموزانی با درصد منفی یک یا دو درس میتوانند در دانشگاه سراسری (روزانه یا شبانه یا...) قبول شوند و این اتفاق عجیبی نیست. نباید این داوطلب را زیر سؤال ببریم، چراکه برآیند سیاستهای تعیینشده در نظام آموزشی کشور، مسیر تحصیل را به این سمت و سو بردهاست که مشاهده میکنیم. از سوی دیگر، وقتی صنعت از رونق افتاده و تلاش چندانی برای بهبود وضعیت انجام نمیشود، روز به روز تقاضا برای رشته ریاضی کمتر و کمتر خواهد شد و با کمشدن تقاضا نیز چنین اتفاقی میافتد که امروز آن را مشاهده میکنید.»
این کارشناس آموزشی اظهار میدارد: «بیشتر دانشآموزان به سراغ رشته ریاضی میرفتند و با یکدیگر رقابت میکردند، حتی آنهایی که میخواستند در کنکور تجربی شرکت کنند نیز، ریاضی میخواندند و در کنکور تجربی، شرکت میکردند، اما دیگر این رشته مقبولیت ندارد و متقاضیاش به شدت کم شدهاست. در چنین شرایطی آن دسته از دانشآموزانی به رشته ریاضی میروند که معمولاً سواد کافی ریاضی ندارند! چراکه آنها میدانند جامعه آماری در این رشته به شدت کم است و همین موضوع درصد قبولیشان را در کنکور ریاضی بالا میبرد.»
قوز بالای قوز دانشگاه علمی- کاربردی
تأسیس دانشگاه علمی - کاربردی به قوز بالای قوز تبدیل شدهاست؛ موضوعی که سنگیان نیز بدان اشاره میکند و میگوید: «یک نفر مهندسی مکانیک علم و صنعت در دانشگاه سراسری و مطرح تهران قبول شده و باید برای درس ترمودینامیک دو کتاب ۹۰۰ و ۷۰۰ صفحهای و برای درس انتقال حرارت نیز باید دو کتاب ۹۰۰ و ۶۰۰ صفحهای بخواند، مجموع این کتابها حدود ۳ هزار صفحه میشود! نفر دیگر همین رشته را در دانشگاه علمی - کاربردی و دانشگاه آزاد یک کتاب ترموانتقال میخواند که استاد برای راحتتر شدن کار، جزوه ۲۰ الی ۳۰ صفحهای به دانشجویانش میدهد! از این جزوه ۱۰ صفحهاش فیزیک دوران مدرسه است و اصلاً ترموانتقال نیست! اینها باعث میشود عمده دانشآموزان تمایلی به رقابت برای ورود به دانشگاه سراسری نداشتهباشند و با خود بگویند بدون آزمون ورودی به دانشگاه علمی - کاربردی میروند و بدون آزمون جامع هم از دانشگاه خارج میشوند!»
او ادامه میدهد: «مشکل اصلی این است که دانشگاه علمی - کاربردی و در پی آن دانشگاههای دیگر مانند آزاد، دانشجو برای رشتههای ریاضی فیزیک را بدون آزمون جذب میکند و همین باعثشده که این رشته ارزشاصلی خود را از دست بدهد، چراکه فرد میبیند با سطح تحصیلی بالا در دانشگاه تهران رشته ریاضی میخواند و با حجم سنگینی از کتب و سختگیریها مواجه میشود، اما نفر دیگر، بدون هیچ زحمتی همان رشته را در دانشگاه علمی-کاربردی میخواند و توانسته از جایگاه شغلی مطلوبی نیز برخوردار شود. چون در نهایت، مدرک مهم است!»
این کارشناس آموزش تصریح میکند: «دانشگاههای آزاد، غیرانتفاعی پیشتر با آزمون ورودی، دانشجو میپذیرفتند حال برای اینکه از قافله عقب نمانند و مشتریانشان را از دست ندهند، بدون آزمون دانشجو قبول میکنند. یک کار غلطی که دانشگاه علمی -کاربردی انجام داد و به جای اینکه اصلاح شود، دانشگاههای دیگر هم به این کار غلط روی آوردهاند! اقدامی که بیزینس است و نه آموزش.»
رشته پزشکی مهم است، اما آموزش نه!
سنگیان معتقد است که به رشته ریاضی آنطور که باید و شاید اهمیت داده نمیشود و چنین روندی آثار سوئی در رشتههای مادر مهندسی مثل برق، مکانیک و عمران میگذارد و چه بسا اینکه ساختوسازها در کشور را با مشکلات جدی مواجه میکند. او میگوید: «تصور کنید از همین فردا دانشگاه علمی - کاربردی اعلام کند که داوطلبان میتوانند بدون شرکت در هیچ آزمونی، رشتههای پزشکی بخوانند! آیا در چنین شرایطی کسی حاضر میشود کنکور بدهد و به دانشگاه سراسری برود تا پزشک شود؟ بدون شک نه! بدتر اینکه تقاضا برای شرکت در کنکور تجربی به شدت کم میشود و افرادی با درصد منفی در کنکور میتوانند پزشک شوند! همین موضوع در خصوص رشتههای حقوق و وکالت هم صدق میکند.»
او در پایان تأکید میکند: «برای همه رشتههای مادر و پرطرفدار گروههای آزمایشی اعم از تجربی، ریاضی و انسانی و همچنین فنی و حرفهای و کاردانش باید فیلتر وجود داشتهباشد، در غیر این صورت قصه اسفناکی رقم میخورد که نمونهاش را مشاهده میکنیم.»
نقش مهم معلمی
نرگس ملکزاده، کارشناس آموزش نیز در این رابطه میگوید: «باید برای ورود معلمان به کلاسهای درس، بنیه علمی و تراز بالایی در نظر گرفته شود. آنطور که به نظر میرسد دادهها برای ارزشیابی این شغل نیاز به یک مدیریت اساسی دارد.» او ادامه میدهد: «آزمونها به صورت سیستمی بررسی میشوند، به همین دلیل وقتی داوطلب دبیری فیزیک دروس دیگر را مثبت میزند و فیزیکش را منفی، نمره کلی او را در نظر میگیرند و به او اجازه میدهند که در این رشته درس بخواند تا در آینده دبیر فیزیک شود. اگر چنین آیتمی برای مسئولان مهم بود، که دبیر فیزیک از سواد عالی در درس فیزیک برخوردار باشد، باید چنین موضوعی را در ارزشیابی افراد لحاظ میکردند.» ملکزاده تصریح میکند: «معلمی نقش مهمی است، او باید اندوختهای داشتهباشد تا بتواند آن را به دانشآموزان منتقل کند. شاید برخی بگویند که زمینه این کار در دانشگاه فرهنگیان مهیاست و یادگیری انجام میشود، اما اینکه یک نفر با اندوخته پایین وارد دانشگاه شود یا اندوخته بالا با یکدیگر تفاوت زیادی دارد.»
شعارها همچنان در حد همان حرف باقیمانده
کاهش تقاضا و علاقه جامعه به حضور در دانشگاه از طریق کنکور، شرایطی را مهیا کرده که افراد با داشتن نمره منفی هم میتوانند یکی از صندلیهای مهم دانشگاه را پر کنند. هر چند سادهشدن حضور در دانشگاه و کاهش دشواریهای این مسیر، به خودی خود اتفاق بدی نیست، اما نه وقتی باعث کاهش کیفیت دانشجویانی شود که قرار است آموزش جامعه را به دست بگیرند. هنوز بعد از سالها آزمون و خطا و اثبات نیاز جامعه به آموختن علم و دانش، این مهم برای آقایان مسئول و تصمیمگیرندگانی که در رأس امور قرار دارند جا نیفتاده که آموزش به مراتب مهمتر از هر مقوله دیگری است. امروزه حضور در رشتههای پزشکی سختترین مسیری است که دانشجویان برای رسیدن به صندلیهای دانشگاه باید طی کنند. توجیه خوبی هم دارند، پزشکان با جان افراد در ارتباط هستند، اما آیا این معلمان نیستند که جسم و جان جامعه را در دست دارند؟ البته که به زبان، بارها اهمیت شغل معلمی تأکید میشود، اما شعارها همچنان در حد همان حرف باقی مانده و حتی به عمل نزدیک هم نشده، به همین دلیل است که شاهد اتفاقات جالبتوجهی، چون نمره منفی فیزیک یک معلم فیزیک در کنکور هستیم. معلمی که قرار است رشتهای را تدریس کند که دانش کافی در خصوص آن ندارد. آیا اینکه به ظاهر فیزیک با جان افراد ارتباط مستقیم ندارد، دلیل خوبی است برای آنکه چنین شخصی با نمره منفی به تدریس فیزیک بپردازد؟ البته که مشت نشانه خروار است و معلم فیزیکی که این روزها کارنامه کنکور او دست به دست میچرخد تنها میتواند یک نمونه از دهها و شاید صدها معلم یا دانشجویی باشد که بدون داشتن دانش کافی در حال کار کردن است. کاری که، چون در ظاهر امر به طور مستقیم با جان افراد در ارتباط نیست، نتوانسته مسئولان را بر آن دارد که با نگاهی وسواسگونه به آن بنگرند.