شهید حسن باقری نمونه ای از امدادهای غیبی هشت سال دفاع مقدس را اینگونه روایت میكند:
در عملیات ثامنالائمه (ع) طرحی برای آتش زدن نفت روی رودخانه كارون آماده شده بود تا در وقت ضروری اقدام شود. حادثهای باعث شد كه قبل از زمان مقرر، نفت شعله ور شود و دود ناشی از آتش، بخش وسیعی از قرارگاه و محورهای عملیاتی را بپوشاند، تا جایی كه قرارگاه ارتش غیرقابل استفاده شد و برادران ارتشی مجبور شدند آنجا را ترك كنند و به سنگر كوچك شهید حسن باقری كه كمی جلوتر بود بروند.عملیات در خطر بود، اما شهید باقری با اطمینان و آرامش خاصی عملیات را ادامه میداد. در همان موقع، در حالی كه دود تا چند متری سنگر حسن آمده بود، باد شدیدی شروع به وزیدن كرد و تمام دود را به آسمان برد و هوا كاملا صاف و پاك شد. حسن یكی از برادران را صدا زد و به او گفت: بیا بیرون! بیا بیرون و ببین و عبرت بگیر، تا بعدا كسی نگوید امدادهای غیبی وهم و خیاله و خدا كمك نكرد.