وی در توصیف وضعیت روحیاش هنگام شنیدن خبر شهادت شهید ستاری افزود: در فاصله ای که مسیر بیمارستان را طی می کردیم خبر شهادت منصور را به ما دادند که همین هنگام حالتی وصف ناشدنی در من پدیدار شد.
پیاهور خاطرنشان کرد: هر چند تنهایی برایم مشکل بود اما باید زندگی را در کنار فرزندانم و برای رشد و تربیت آن ها ادامه می دادم و خواسته و هدف شهید منصور را در زمینه تربیت فرزندانم به اجرا می رساندم.
همسر شهید ستاری با اشاره به اینکه آخرین دیدار من با ایشان یک روز قبل از شهادتشان بود، گفت: روز قبل از شهادت این شهید والا مقام، قرآن را مانند همیشه که او به ماموریت می رفت در بالای سرش گرفتم اما نگاه همسرم به گونه ای دیگر بود و انگار بار آخر دیدارمان با یکدیگر بود.
وی افزود: بعد از اینکه از زیر قرآن عبور کرد، تمام وسایل شخصی خود را به من داد و فقط ساعت دستشان ماند. برای خداحافظی با سورنا (فرزندم) در طبقه بالا رفتند. و با او وداع کردند. وقتی آمد سرش پایین بود و بدون اینکه نگاهی کند گفت "خداحافظ. مواظب خودت و بچه ها باش".
پیاهور با بیان اینکه شهیدان همیشه زنده هستند، گفت: دلم می خواهد امروز که فرزندانم به ثمر رسیدند به همسر شهیدم بگویم فرزندانمان آن طور که می خواستی تربیت شدند و رشد یافته اند.
همسر این شهید بزرگوار اظهار داشت: بعد از شهادت همسرم لحظه ای از اهداف و آرمانهایش دور نشدم. هرگز فرزندانم را تنها نگذاشتم و آنچه در توانم بود برای تربیت و تحصیل آنها به کار گرفتم. امروز وجدانم در زمینه تربیت فرزندانم راحت است چرا که راه درست و منطقی را برایشان طی کردم.