شهدای ایران shohadayeiran.com

مانده‌ام از اینکه‌ سردشت کجای دنیاست؟! شهری که‌ می‌گویند صدها مصدوم شیمیایی را در آغوش خود گرفته‌ و بر ناله‌ و درد آنان چون باران بهاری اشک می‌باراند؟!
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

 شهری که‌ پیکر صدها شهید در دل آن آرمیده‌ و از خون خود لاله‌ سرخ بر مزارشان کاشته‌ است؟! شک کرده‌ام از اینکه‌ سردشت شهریست که‌ من در آن هستم؟! شک کرده‌ام سردشت همان شهریست که‌ پیکر عزیزترین کسم را در‌ دل خود به‌ جان سپرده‌ است؟! تو می‌گویی سردشت کجای دنیاست؟! اگر بلایی آمد سردشت بلاگردان شد، اگر قربانی خواستند سردشت قربانی شد، اگر نوایی خواستند سردشت بهترین بهانه‌ شد، با مردمی مرزبان،مردمی دلیر و شجاع،مردمی سلحشور و قهرمان مردمی و هزاران مدح و ثنای اینچنینی. ولی نشد حتی برای یک بار هم که‌ شده‌ بر روی نقشه ایران،‌ سردشت را دیده‌ باشند؟! اگر روزی بپرسیم سردشت کجاست تو گویی چه‌ در پاسخ این سوال می‌شنوی؟ من می‌گویم نیشخندی بیشتر نخواهی گرفت.نیشخندی که‌ حکایت از بی‌نرخی حال ما قربانیان است، نیشخندی که‌ حکایت از فراموشی خون شهیدان ماست.نیشخندی است به‌ خاک‌آلود و چهره‌ خسته‌ و نحیف و بیمار ما قربانیان سلاح‌های مرگبار شیمیایی هفتم تیر 1366 سردشت. ما هدف شدیم برای آزمایش مواد شیمیایی مرگبار، ما چون آماج حملات وحشیانه‌ قرار گرفتیم، سوختیم و کباب شدیم،نفس در گلوهایمان گره‌ شد، تنمان سیاه‌ و کبود گشت،چشمانمان از کاسه‌ درآمد،بیهوش افتادیم و مرگ را هزاران بار با چشم سر دیدیم ولی افسوس و هزار افسوس که‌ جان ندادیم و امروز سالهاست که‌ هر دم مرگ را به‌ جان می‌خریم ولی جان در جایی سخت خزیده‌ و توان درآمدن ندارد. چه‌ بسیار اشکهایی که‌ به‌ بهانه‌ نمایش‌های یادبود 7 تیر ریخته‌ شده‌ دیده‌ام، چه‌ بسیار وعده‌ و وعیدهای بزرگ و کوچک را شنیده‌ام،چه‌ بسیار داد این مردم دردمند را به‌ جان حس کرده‌ام. سردشت اشک نمی‌خواهد،از وعده‌ و وعید دل‌خون دارد. سردشت دکتر، دارو، آرامش و زندگی برای مردمش را می‌خواهد. ما قربانی هستیم و حال با شهرمان اگر همصدا شویم مرتکب گناه‌ نشده‌ایم که‌ آسایش بطلبیم،شهری زیبا و فضای پاک، بیمارستان و اورژانس بخواهیم. حق با من است اگر شاکی باشم، شاکی و گلایه‌مندم. درد من از توست که‌ مرگ‌ صدها مصدوم و قربانی را نمی‌بینی. دردم از توست که‌ در جواب کجاست دکتر و داروی من؟ جواب سربالا می‌دهی،عصبانی شده‌ و رو برمی‌گردانی.شکایتم از توست که‌ ناله‌ مرا نمی‌شنوی، درد مرا نمی‌فهمی، مرا نمی‌بینی!!؟ شاکی هستم از اینکه‌ نمی‌توانم دارویم را تهیه‌ کنم ولی شما می‌گویید سردشت مشکل دارویی ندارد، پس چرا نسخه‌ من مشکل دارد؟! مشکل اینجاست که‌ من بهترین ساختمان کلینیک جانبازان شیمیایی را دارم.

ولی باز من می‌گویم ما قربانیان شیمیایی سردشت دکتر نداریم، مشکل دارویی داریم، تجهیزات و وسایل اینجا خاک خورده‌ و کلینیک در شرف تعطیلی است، خدمات پزشکی و دارویی بسیار محدود و سخت‌گیرانه‌ است. به‌ قول یکی از دکترهای سردشت، جانبازان این شهر حتی از دستگاه‌ بخور و کپسول اکسیژن هم محروم هستند، این در حالی است که‌ شهرستان سردشت بیش از 8000 نفر مصدوم شیمیایی دارد ولی بیمارستان ندارد،سالهاست به‌ نام استخر جانبازان چند متری از زمین را کنده‌اند و دور آن می‌چرخند به‌ خیال روزی که‌ استخر شود.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار