به گزارش شهدای ایران: به نقل از مشرقیک روز پس از پیروزی پزشکیان در انتخابات برخی اصلاحطلبان رادیکال و نزدیک به جبهه اصلاحات با واژهسازی خاص تلاش کردند تا آذر منصوری را بهعنوان یک رئیسجمهور از در فضای سیاسی بالا بیاورند، این اقدام فرقهای حکایت از آن داشت که چپهای رادیکال در تلاش هستند تا پیروزی پزشکیان را به سود خود سند زده تا در آینده بتوانند رئیسجمهور را در کنترل خود بگیرند.
در آن روزها باوجود آنکه جبهه اصلاحات ادعا میکرد که دخالتی در چینش کابینه نخواهد داشت اما اخبار دیگری نشان میداد که اصلاحطلبان ستادی در تلاش هستند با دو تاکتیک همزمان دولت را در انحصار خود درآورند؛ تلاش برای فشار به رئیسجمهور باهدف قبضه کردن کابینه از یکسو و نیز اقدام برای تشکیل «کابینه موازی» ازجمله این موارد بود.
مرور زمان نیز نشان داد جبهه اصلاحات برای این اقدام قدمبهقدم برنامهریزی کرده و تلاش دارد سایه هژمونی خود را بر سر پزشکیان بیاندازد. این اقدام در حالی صورت میگرفت که در مرحله بررسی گزینههای انتخاباتی برخی از اعضای جبهه اصلاحات ازجمله رئیس این تشکیلات اعلام کرده بود که افرادی چون مسعود پزشکیان «اصلاحطلب ناب» محسوب نمیشوند، این واژه را اولین بار سعید حجاریان ابداع کرده بود.
خطر انحصار دولت توسط چپهای رادیکال
بررسی برخی مطالب مطرحشده از سوی برخی اعضای جبهه اصلاحات در دیدار با رئیسجمهور منتخب نشان میدهد که آنان علاوه بر تلاش برای جهتدهی به دکتر پزشکیان از دیگر سو در حال تعریف پیروزی وی با حمایت اصلاحطلبان هستند.
در همین رابطه محسن آرمین نائب رئیس جبهه اصلاحات در این دیدار با جعل کنشهای انتخاباتی پزشکیان مدعی شد که وی شعار نجات ایران را سر داده و این شعار در نقطه مقابل یکدستسازی قدرت و خالصسازی بوده است.
وی در ادامه و در راستای راهبرد مصادره دولت چهاردهم بهویژه در حوزه گفتمانی و چینش کابینه به تکرار مطالب اصلاحطلبان ساختاری و تحولخواهان برخلاف دیدگاه، منش و روش رئیسجمهور منتخب پرداخت و تلاش کرد که وفاق برای تشکیل دولت چهاردهم را بهگونهای تعریف کند که پزشکیان آن را در کانتکست نگرانی از تقسیم قدرت فهم کند.
وی در این زمینه با طرح این ادعا که نهایتاً بیست درصد قدرت در اختیار دولت منتخب مردم است، تأکید کرد که هشتاد درصد قدرت در اختیار نهادهای غیر انتخاباتی، در اختیار نهادها و مراکز خارج از نظارت دولت، نظیر شورای نگهبان، شوراهای بالادستی، بنیادهای اقتصادی و بنیادهای فرهنگی و نهادهای امنیتی و نظامی و صداوسیما و سازمان تبلیغات است، اگر قرار بر تقسیم قدرت باشد باید این اصل در تمامی سطوح قدرت در کشور انجام شود، نهفقط در دولت!
آرمین همچنین در ادامه بدون اشاره به سهم خواهی اصلاحطلبان تلاش کرد که جریان اصولگرا و انقلابی را بهعنوان سهم خواهان معرفی نماید. وی در این زمینه بدون اشاره به انذارهای بهزاد نبوی در خصوص سهم خواهیهای اصلاح طلبان اما بگونه ای در این جلسه سخن گفته که گویا رئیس جمهور منتخب حاصل تلاشهای صرف جبهه اصلاحات بوده است.
نائب رئیس جبهه اصلاحات اما در ادامه ضمن هجمه به دولت شهید رئیسی تلاش کرد که دولت سیزدهم را دولتی فاسد تعریف کند، وی در این زمینه گفت: شما که برای حل مشکلات کشور آوردن متخصص از خارج متخصص را توصیه میکنید بهطریقاولی دولتتان باید برخلاف دولت مرحوم رئیسی دولت مدیران کارآمد و پاکدست صرفنظر از گرایش فکری و اعتقادی و قومی باشد.
آرمین در ادامه با ادعای نقش اصلاحطلبان در پیروزی پزشکیان تلاش کرد تا با دادن آدرس انحرافی از سوی دیگر با رادیکال ساختن فضا تأکید کند که پیروزی پزشکیان یعنی رفراندوم علیه نظام بوده و رأی دادن بدون تحرک بهسوی براندازی به اهمیت است.
عضو جبهه اصلاحات گفته است که همواره به این حقیقت باید توجه داشته باشید پیروزی شما در شرایط قهر اجتماعی صورت گرفت و شما به کمک حامیان سیاسیتان بهویژه جبهه اصلاحات نه در یک انتخابات بلکه در یک رفراندوم پیروز شدید. رفراندومی که علاوه بر رأی ۲۷ درصد مردم، عدم رأی آن پنجاهدرصد همرأی منفی به وضع موجود بود.
نائب رئیس جبهه اصلاحات در ادامه تلاش کرد تا شعار جامعه توانا و دولت قدرتمند اصلاحطلبان ساختاری بهویژه اتحاد ملتیها را به دولت چهاردهم الصاق کرده و از دیگر سو تصریح کند که اصلاحطلبان بهعنوان نماینده جامعه به دنبال مطالبه گری از دولت پزشکیان خواهند بود.
چینش کابینه توسط پدرخواندههای در سایه
نحوه مواجهه جبهه اصلاحات و برخی چهرههای جریان با مسعود پزشکیان بهگونهای است که گویا این جبهه اصلاحات بوده که پزشکیان را رئیسجمهور ساخته است و لذا برای خود نقش پدرخوانده قائل بوده و فارغ از پیشنهاد به بایدونباید برای رئیسجمهور منتخب میپردازند. این توهم اما در بخشی از اظهارات آرمین از سویی در دیدار با پزشکیان و سایر اصلاحطلبان در رسانهها قابل و رصد پیگیری است
اصلاحطلبان در حال جعل گفتمان و شعار دولت چهاردهم میباشند. درحالیکه جبهه اصلاحات مدعی رفراندوم در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بوده و از شعار نجات ایران و پایان یکدستسازی سخن به میان میآورند اما این مطالب در برابر دیدگان رأیدهندگان به پزشکیان کاملاً مردود هست چراکه آنان به کسی رأی دادهاند که یک کلمه و یک بند از راهبردها و ادعاهای اصلاحطلبان رادیکال و تندرو را نهتنها مطرح نساخت که بر ضرورت وفاق تأکید داشت.
این ماجرا اما زمانی اهمیت مییابد که کاملاً روشن است رادیکالهای جبهه اصلاحات به دنبال مبارزه سیاسی با نظام بوده و همچنان بر خطمشی خود تأکیددارند مسئلهای که کاملاً از سوی پزشکیان پیش از انتخابات کاملاً رد شده بود و وی خود را در چارچوب نظام، انقلاب و رهبری تعریف کرده و میکند.
اصلاحطلبان رادیکال در حالی از نقش اصلاحطلبان در پیروزی پزشکیان سخن به میان میآورند که آمارها نشان میدهد که عمده بدنه رأی پزشکیان طبقات محروم و مذهبیها بودهاند نه آن چیزی که اصلاحطلبان رادیکال ادعا دارند.
از سویی مطالبات رأیدهندگان به پزشکیان نیز کاملاً روشن بوده و وی در برابر آنها متعهد به پیگیری مطالباتشان میباشد. بیگمان طرح مطالبات دیگری که وعده دادهشده از سوی پزشکیان نیست، حکایت از جعل مطالبات نیز دارد.
نوع کنشهای جبهه اصلاحات و رادیکالهای جریان اصلاحات بهوضوح بیانگر آن است که آنان انتخابات اخیر و معنای این مهم را که نظام به اصلاحطلبان یک فرصت دیگر داده است را نهتنها درک نکردهاند بلکه با توهم پیروزی خود نشان میدهند که آنان همچنان معتقد به دوگانه ساختگی جامعهمحوری- حاکمیت محوری بوده و میکوشند دولت پزشکیان را وارد یک نزاع با حاکمیت کنند، مسئلهای که کاملاً در تعارض با منش و اعتقاد پزشکیان است.