روز گذشته (پنجشنبه) پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري، متن بيانات ايشان در ديدار دست اندركاران كنگره بزرگداشت ده هزار شهيد استان مازندران كه در تاريخ ۲۵ آذر ۹۲ برگزار شده بود را منتشر نمود و رهبر معظم انقلاب اسلامي، شهدا و مجاهدان را سرآمدان دوران معرفي كرده و توصيه به فعاليت هاي عميق و پژوهش محور داشتند...
سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ در مورد نقش رهبر معظم انقلاب از حضور بسيجي وار در صحنه هاي بي شمار دفاع مقدس تا روزهاي حساس جنگ در مسند نمايندگي حضرت امام(ره) و رئيس شوراي عالي دفاع و تدابير راهبردي و تعيين كننده ايشان در رويدادهاي خرد و كلان آن روزهاي تاريخي و سرنوشت ساز به محورهاي مهمي مي توان اشاره كرد بسياري از زواياي آن نيز تاكنون مع الاسف ناگفته مانده و پرداختن به اين موضوع رسالت مهمي بر دوش و محققين و پژوهشگران تاريخ معاصر است.
در اين مقوله توجه ويژه و نگاه حكيمانه ايشان درباره «بزرگداشت مقام شهيدان و احياي نام آنان» به نحو برجسته اي چشم نوازي مي كند، چنانكه به نظر مي رسد، رهبري با اشراف دقيق بر جنبه هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، سياسي اين عرصه، علاوه بر اينكه خود دلبستگي بسياري به شهدا و ايثارگران دارند، مشتاقانه به ديدار خانواده معظم شهدا و جانبازان مي روند و كتابهاي منتشره پژوهش هاي حوزه دفاع مقدس را مطالعه مي كنند و برآنها تقريظ مي نگارند، در مناسبت هاي مختلف مطالباتي از فعالان اين حوزه دارند و خواستار توليد و انتشار آثار ماندگار وفاخر با هدف ترسيم و آگاهي بخشي به نسل جوان از آن حركت عظيم و ايثار مردمي در دفاع مقدس هستند كه در نگاه ايشان «معجزه انقلاب اسلامي» ناميده مي شود.
روز گذشته (پنجشنبه) پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري، متن بيانات حضرت آيت الله العظمي خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار دست اندركاران كنگره بزرگداشت ده هزار شهيد استان مازندران كه در تاريخ ۲۵ آذر ۹۲ برگزار شده بود را منتشر نمود و رهبر معظم انقلاب اسلامي، شهدا و مجاهدان را سرآمدان دوران معرفي كرده و توصيه به فعاليت هاي عميق و پژوهش محور داشتند.
در متن بيانات رهبري علاوه بر اينكه به محققين حوزه دفاع مقدس سوژهاي بكر و ناگفته اي را براي آغاز پروژه هاي پژوهشي عرضه مي كند، فرصت دوباره اي براي مديران، برنامه ريزان و پژوهشگران حوزه ايثار و شهادت است تا آخرين ديدگاه هاي ايشان در اين باب مرور كنند و بكار گيرند.
متن سخنان معظم له به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري در اين ديدار بدين شرح است:
«بزرگداشت شهيدان، احياي نام آنان، تحقيق در مورد كارهاي آنها، توليد آثار مكتوب و تصويري و صوتي و امثال اينها از زندگي آنها و از اقدامات و جهاد آنها، كارهاي بسيار باارزشي است. منتها توجّه كنيد كه عميق انجام بگيرد اين كارها؛ يعني صِرف تأمين يك عنوان نباشد، يعني كاملاً با عمق، با فرصت، با دقّت، با وقت گذاري، با بهره گيري از هنر از يك سو، و روح تحقيق از سوي ديگر، انجام بگيرد تا ماندگار و اثرگذار باشد.
مسئله ي دفاع مقدّس علاوه بر اينكه يك آزمون بزرگي بود براي ملّت ايران، آزموني هم بود براي بُروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق كشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من اين نكته ي مهم و قابل توجّهي است كه به آن توجّه نميشود؛ يعني از بس واضح است مورد غفلت قرار ميگيرد، از كثرت وضوح مخفي ميماند؛ و آن اين است كه اين دفاع مقدّس وسيله اي شد براي اينكه استعدادهاي مكنون در انسانها، به شكل عجيبي بُروز كند. مثلاً در سپاه، شما ملاحظه ميكنيد يك جواني وارد ميدان جنگ ميشود و در حالي كه از مسائل نظامي هيچ اطّلاعي ندارد و وارد نيست، در ظرف يك سال، يك سال و نيم، دو سال تبديل ميشود به يك استراتژيست نظامي؛ اين خيلي مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اينها كه نگاه ميكنيد، مثلاً فرض كنيد شهيد حسن باقري من باب مثال، بلاشك يك طرّاح جنگي است.
هركس منكر اين معنا باشد، اطّلاع ندارد؛ والّا كسي اطّلاع داشته باشد، خواهد ديد كه واقعاً اين جوان بيست و چند ساله يك طرّاح جنگ است. كِي؟ در سال ۱۳۶۱؛ كِي وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. اين مسيرِ حركت از يك سرباز صفر به يك استراتژيست نظامي، يك حركت بيست ساله، بيست و پنج ساله است؛ اين جوان در ظرف دو سال اين حركت را كرده است!
اين خيلي نكته ي مهمّي است. يا فرض بفرماييد فلان سردار جنگي - حالا از شهدا و رفتگان اسم بياوريم؛ زنده ها هم زيادند، همين آقا مرتضاي خودمان كه اينجا نشسته و ديگران، همه از همين قبيلند - مثلاً شهيد باكري؛ ايشان در آغاز جنگ يك جوان دانشجو است كه تازه فارغ التّحصيل شده؛ حالا چند ماه يا يك مدّتي هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام كه [ گفتند] از پادگانها بياييد بيرون، آمده بيرون؛ مثلاً مهر ماه سال ۵۹ شهيد باكري يك چنين حالتي دارد. بعد شما نگاه كنيد در عمليّات بيت المقدّس، در عمليّات خيبر، قبل آن در عمليّات فتح المبين، اين جوان يك فرمانده ي زبده ي نظامي است كه ميتواند يك لشكر را، در بعضي جاها يك قرارگاه را حركت بدهد و هدايت كند و كار كند. اين عجيب نيست؟ اين معجزه نيست؟ اينها معجزه ي انقلاب است.
اين در مورد بُروز شخصيّت ها؛ حالا در اين زمينه حرف زياد است، منتها عرض كردم اين مطالبي است كه از بس روشن است مورد غفلت قرار گرفته؛ يعني كسي توجّه به اين [ مطلب ] نميكند كه اينها كه بودند؟ چه بودند؟ يك جوان بيست وهفت بيست وهشت ساله و حدّاكثر سي ساله در وقت شهادت، و در اوج توانايي هاي نظامي يك انسان، يك جوان؛ او از كجا شروع كرد كه به اينجا رسيد؟ در چه مدّتي به اينجا رسيد؟ اين خيلي مهم است.
دليل مهارت اينها و عظمت كار اينها اين است كه پختگان نظامي ما، برادراني كه در ارتش بودند و سالها كار كرده بودند - كه در طرّاحي عمليّات با همديگر مي نشستند، در فتح المبين، در بيت المقدّس، در خيبر، جاهاي ديگر، تبادل نظر ميكردند - همه، كار اينها را و فكر اينها را تصديق و تأييد ميكردند. و دليل روشن تر اينكه اينها توانستند يك ارتش مجهّز پشتيباني شده ي از سوي قدرتهاي بزرگ را، با آن همه سازوبرگ در عمليّات هاي فوق العاده عجيبي، آنچنان در محاصره بيندازند كه آنها خودشان حيرت كنند.
فرض كنيد در عمليّات فتح المبين طرّاحي هاي همين نيروهاي جوان ما، همين بچّه هاي ما موجب شد كه - دشمني كه آن صحراي عظيم را [ پر كرده بود] كه بنده آن صحرا را همان زمان جنگ رفتم كاملاً از بالا ديدم؛ استقرار نيروهاي دشمن را از آن ديدگاه ها بنده نگاه كرده بودم كه چطور تمام اين صحرا را، دشت عبّاس و اين طرف و آن طرف را اينها [ فرا ] گرفته اند - دشمن ناگهان احساس كند كه اين نيرويي كه در مقابل او است و دارد با او ميجنگد، از پشت سر دارد به او حمله ميكند. اين مهم نيست؟ اين كوچك است؟ اين قابلِ اين نيست كه روي اين حركت عظيم كار بشود، فكر بشود، تحقيق بشود، كار هنري بشود، كار تحقيقي انجام بگيرد؟ اينها شوخي است؟
يا در عمليّات بيت المقدّس دو سه لشكرِ مجهّزِ دشمن ناگهان احساس ميكنند در محاصره قرار گرفتند؛ در اين صحراي منطقه ي خوزستان از شمال دارد به آنها حمله ميشود، از شرق دارد به آنها حمله ميشود، از اين طرف دارد به آنها حمله ميشود. پس اهمّيّت و صحّت طرّاحي هاي جوانهاي ما، اين استعدادهاي برجسته، از جمله اينجا معلوم شد كه يك لشكر مجهّز، يك نيروي مسلّحِ از همه جهت مجهّز كه هم ژنرال هاي كاركشته و قديمي و افسران برجسته به قول خودشان داشتند، هم از طرف دشمنان ما در سطح جهاني به اينها كمك ميشد، به اينها دستور داده ميشد، روش ياد داده ميشد، حتّي تاكتيك به اينها تعليم داده ميشد؛ اين ارتشِ آنچناني در مقابل طرّاحي هاي جوانهاي ما دست و پايشان بسته ميشد، كم مي آوردند و مغلوب ميشدند؛ اين دليلِ چيست؟ اين دليل اين است كه كار در اينجا داراي يك چنين عظمت و اهمّيّتي است. [ بنابراين ] اين استعدادها بُروز كرد. اين در مورد اشخاص.
در مورد مناطق هم همين جور؛ حالا من به مناسبت [ بزرگداشت شهداي ] مازندران اين را بگويم: مازندران انصافاً در جنگ امتحان بسيار خوبي داد. بيش از ده هزار شهيد مازندران دارد كه حالا آقايان رقم را گِرد ميكنند، ميگويند ده هزار، امّا بيشتر از ده هزار است. معناي اين تعداد شهيد چيست؟ چقدر اينها رفتند جبهه؟ چقدر مكرّر رفتند و برگشتند؟ چقدر در آنجا ماندند كه در طول هشت سال بيش از ده هزار شهيد تقديم كردند؟ حالا شهداي نامداري هستند، معروفند، امّا بي نام ونشان هايشان، آن افرادي كه داراي همين استعدادهايي كه اشاره كرديم بودند، همراه اين جمعيّت رفتند و در جنگ بودند. بنده همان وقت هم لشكر ۲۵ كربلا را ديده بودم - البتّه فقط لشكر ۲۵ كربلا نبود، از جمله يكي هم همان [ لشكر] ۳۰ گرگان بود و يگانهاي ديگري كه مازندراني ها داشتند - محورْ لشكر ۲۵ كربلا بود؛ ما از نزديك اين لشكر را و كار آن را ديده بوديم، شنيده بوديم؛ خب، اينها كار بزرگي را در جنگ انجام دادند؛ مردم مازندران واقعاً فداكاري كردند، ازخودگذشتگي كردند، جوانهايشان را با اخلاص فرستادند، و اين جوانها رفتند، ايستادگي كردند و مقاومت كردند؛ در عمليّات هاي مختلفي كه ايشان(۵) اسم آوردند، توانستند كارهاي برجسته و بزرگي را انجام بدهند.»
در اين مقوله توجه ويژه و نگاه حكيمانه ايشان درباره «بزرگداشت مقام شهيدان و احياي نام آنان» به نحو برجسته اي چشم نوازي مي كند، چنانكه به نظر مي رسد، رهبري با اشراف دقيق بر جنبه هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، سياسي اين عرصه، علاوه بر اينكه خود دلبستگي بسياري به شهدا و ايثارگران دارند، مشتاقانه به ديدار خانواده معظم شهدا و جانبازان مي روند و كتابهاي منتشره پژوهش هاي حوزه دفاع مقدس را مطالعه مي كنند و برآنها تقريظ مي نگارند، در مناسبت هاي مختلف مطالباتي از فعالان اين حوزه دارند و خواستار توليد و انتشار آثار ماندگار وفاخر با هدف ترسيم و آگاهي بخشي به نسل جوان از آن حركت عظيم و ايثار مردمي در دفاع مقدس هستند كه در نگاه ايشان «معجزه انقلاب اسلامي» ناميده مي شود.
روز گذشته (پنجشنبه) پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري، متن بيانات حضرت آيت الله العظمي خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار دست اندركاران كنگره بزرگداشت ده هزار شهيد استان مازندران كه در تاريخ ۲۵ آذر ۹۲ برگزار شده بود را منتشر نمود و رهبر معظم انقلاب اسلامي، شهدا و مجاهدان را سرآمدان دوران معرفي كرده و توصيه به فعاليت هاي عميق و پژوهش محور داشتند.
در متن بيانات رهبري علاوه بر اينكه به محققين حوزه دفاع مقدس سوژهاي بكر و ناگفته اي را براي آغاز پروژه هاي پژوهشي عرضه مي كند، فرصت دوباره اي براي مديران، برنامه ريزان و پژوهشگران حوزه ايثار و شهادت است تا آخرين ديدگاه هاي ايشان در اين باب مرور كنند و بكار گيرند.
متن سخنان معظم له به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري در اين ديدار بدين شرح است:
«بزرگداشت شهيدان، احياي نام آنان، تحقيق در مورد كارهاي آنها، توليد آثار مكتوب و تصويري و صوتي و امثال اينها از زندگي آنها و از اقدامات و جهاد آنها، كارهاي بسيار باارزشي است. منتها توجّه كنيد كه عميق انجام بگيرد اين كارها؛ يعني صِرف تأمين يك عنوان نباشد، يعني كاملاً با عمق، با فرصت، با دقّت، با وقت گذاري، با بهره گيري از هنر از يك سو، و روح تحقيق از سوي ديگر، انجام بگيرد تا ماندگار و اثرگذار باشد.
مسئله ي دفاع مقدّس علاوه بر اينكه يك آزمون بزرگي بود براي ملّت ايران، آزموني هم بود براي بُروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق كشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من اين نكته ي مهم و قابل توجّهي است كه به آن توجّه نميشود؛ يعني از بس واضح است مورد غفلت قرار ميگيرد، از كثرت وضوح مخفي ميماند؛ و آن اين است كه اين دفاع مقدّس وسيله اي شد براي اينكه استعدادهاي مكنون در انسانها، به شكل عجيبي بُروز كند. مثلاً در سپاه، شما ملاحظه ميكنيد يك جواني وارد ميدان جنگ ميشود و در حالي كه از مسائل نظامي هيچ اطّلاعي ندارد و وارد نيست، در ظرف يك سال، يك سال و نيم، دو سال تبديل ميشود به يك استراتژيست نظامي؛ اين خيلي مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اينها كه نگاه ميكنيد، مثلاً فرض كنيد شهيد حسن باقري من باب مثال، بلاشك يك طرّاح جنگي است.
هركس منكر اين معنا باشد، اطّلاع ندارد؛ والّا كسي اطّلاع داشته باشد، خواهد ديد كه واقعاً اين جوان بيست و چند ساله يك طرّاح جنگ است. كِي؟ در سال ۱۳۶۱؛ كِي وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. اين مسيرِ حركت از يك سرباز صفر به يك استراتژيست نظامي، يك حركت بيست ساله، بيست و پنج ساله است؛ اين جوان در ظرف دو سال اين حركت را كرده است!
اين خيلي نكته ي مهمّي است. يا فرض بفرماييد فلان سردار جنگي - حالا از شهدا و رفتگان اسم بياوريم؛ زنده ها هم زيادند، همين آقا مرتضاي خودمان كه اينجا نشسته و ديگران، همه از همين قبيلند - مثلاً شهيد باكري؛ ايشان در آغاز جنگ يك جوان دانشجو است كه تازه فارغ التّحصيل شده؛ حالا چند ماه يا يك مدّتي هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام كه [ گفتند] از پادگانها بياييد بيرون، آمده بيرون؛ مثلاً مهر ماه سال ۵۹ شهيد باكري يك چنين حالتي دارد. بعد شما نگاه كنيد در عمليّات بيت المقدّس، در عمليّات خيبر، قبل آن در عمليّات فتح المبين، اين جوان يك فرمانده ي زبده ي نظامي است كه ميتواند يك لشكر را، در بعضي جاها يك قرارگاه را حركت بدهد و هدايت كند و كار كند. اين عجيب نيست؟ اين معجزه نيست؟ اينها معجزه ي انقلاب است.
اين در مورد بُروز شخصيّت ها؛ حالا در اين زمينه حرف زياد است، منتها عرض كردم اين مطالبي است كه از بس روشن است مورد غفلت قرار گرفته؛ يعني كسي توجّه به اين [ مطلب ] نميكند كه اينها كه بودند؟ چه بودند؟ يك جوان بيست وهفت بيست وهشت ساله و حدّاكثر سي ساله در وقت شهادت، و در اوج توانايي هاي نظامي يك انسان، يك جوان؛ او از كجا شروع كرد كه به اينجا رسيد؟ در چه مدّتي به اينجا رسيد؟ اين خيلي مهم است.
دليل مهارت اينها و عظمت كار اينها اين است كه پختگان نظامي ما، برادراني كه در ارتش بودند و سالها كار كرده بودند - كه در طرّاحي عمليّات با همديگر مي نشستند، در فتح المبين، در بيت المقدّس، در خيبر، جاهاي ديگر، تبادل نظر ميكردند - همه، كار اينها را و فكر اينها را تصديق و تأييد ميكردند. و دليل روشن تر اينكه اينها توانستند يك ارتش مجهّز پشتيباني شده ي از سوي قدرتهاي بزرگ را، با آن همه سازوبرگ در عمليّات هاي فوق العاده عجيبي، آنچنان در محاصره بيندازند كه آنها خودشان حيرت كنند.
فرض كنيد در عمليّات فتح المبين طرّاحي هاي همين نيروهاي جوان ما، همين بچّه هاي ما موجب شد كه - دشمني كه آن صحراي عظيم را [ پر كرده بود] كه بنده آن صحرا را همان زمان جنگ رفتم كاملاً از بالا ديدم؛ استقرار نيروهاي دشمن را از آن ديدگاه ها بنده نگاه كرده بودم كه چطور تمام اين صحرا را، دشت عبّاس و اين طرف و آن طرف را اينها [ فرا ] گرفته اند - دشمن ناگهان احساس كند كه اين نيرويي كه در مقابل او است و دارد با او ميجنگد، از پشت سر دارد به او حمله ميكند. اين مهم نيست؟ اين كوچك است؟ اين قابلِ اين نيست كه روي اين حركت عظيم كار بشود، فكر بشود، تحقيق بشود، كار هنري بشود، كار تحقيقي انجام بگيرد؟ اينها شوخي است؟
يا در عمليّات بيت المقدّس دو سه لشكرِ مجهّزِ دشمن ناگهان احساس ميكنند در محاصره قرار گرفتند؛ در اين صحراي منطقه ي خوزستان از شمال دارد به آنها حمله ميشود، از شرق دارد به آنها حمله ميشود، از اين طرف دارد به آنها حمله ميشود. پس اهمّيّت و صحّت طرّاحي هاي جوانهاي ما، اين استعدادهاي برجسته، از جمله اينجا معلوم شد كه يك لشكر مجهّز، يك نيروي مسلّحِ از همه جهت مجهّز كه هم ژنرال هاي كاركشته و قديمي و افسران برجسته به قول خودشان داشتند، هم از طرف دشمنان ما در سطح جهاني به اينها كمك ميشد، به اينها دستور داده ميشد، روش ياد داده ميشد، حتّي تاكتيك به اينها تعليم داده ميشد؛ اين ارتشِ آنچناني در مقابل طرّاحي هاي جوانهاي ما دست و پايشان بسته ميشد، كم مي آوردند و مغلوب ميشدند؛ اين دليلِ چيست؟ اين دليل اين است كه كار در اينجا داراي يك چنين عظمت و اهمّيّتي است. [ بنابراين ] اين استعدادها بُروز كرد. اين در مورد اشخاص.
در مورد مناطق هم همين جور؛ حالا من به مناسبت [ بزرگداشت شهداي ] مازندران اين را بگويم: مازندران انصافاً در جنگ امتحان بسيار خوبي داد. بيش از ده هزار شهيد مازندران دارد كه حالا آقايان رقم را گِرد ميكنند، ميگويند ده هزار، امّا بيشتر از ده هزار است. معناي اين تعداد شهيد چيست؟ چقدر اينها رفتند جبهه؟ چقدر مكرّر رفتند و برگشتند؟ چقدر در آنجا ماندند كه در طول هشت سال بيش از ده هزار شهيد تقديم كردند؟ حالا شهداي نامداري هستند، معروفند، امّا بي نام ونشان هايشان، آن افرادي كه داراي همين استعدادهايي كه اشاره كرديم بودند، همراه اين جمعيّت رفتند و در جنگ بودند. بنده همان وقت هم لشكر ۲۵ كربلا را ديده بودم - البتّه فقط لشكر ۲۵ كربلا نبود، از جمله يكي هم همان [ لشكر] ۳۰ گرگان بود و يگانهاي ديگري كه مازندراني ها داشتند - محورْ لشكر ۲۵ كربلا بود؛ ما از نزديك اين لشكر را و كار آن را ديده بوديم، شنيده بوديم؛ خب، اينها كار بزرگي را در جنگ انجام دادند؛ مردم مازندران واقعاً فداكاري كردند، ازخودگذشتگي كردند، جوانهايشان را با اخلاص فرستادند، و اين جوانها رفتند، ايستادگي كردند و مقاومت كردند؛ در عمليّات هاي مختلفي كه ايشان(۵) اسم آوردند، توانستند كارهاي برجسته و بزرگي را انجام بدهند.»