شهدای ایران shohadayeiran.com

فکه منطقه‌ای بیابانی در شمال‌غربی استان خوزستان و جنوب‌شرقی استلان ایلام است که از جنوب به چزابه و شهر بستان، از شرق به ارتفاعات میشداغ و رقابیه، از شمال‌غرب به عین خوش و شهر موسیان، از شمال‌شرق به برقازه و از غرب به استان العماره عراق منتهی می‌شود.

 شهدای ایران: فکه منطقه‌ای بیابانی در شمال‌غربی استان خوزستان و جنوب‌شرقی استلان ایلام است که از جنوب به چزابه و شهر بستان، از شرق به ارتفاعات میشداغ و رقابیه، از شمال‌غرب به عین خوش و شهر موسیان، از شمال‌شرق به برقازه و از غرب به استان العماره عراق منتهی می‌شود. فکه به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می‌شود که بخش جنوبی آن جزو استان خوزستان و شهرستان دشت‌آزادگان محسوب می‌شود و بخش شمالی آن جزو استان ایلام و از توابع شهرستان دهلران است.

فکه ، قتلگاه 120 رزمنده/وقتی بعثی ها اسرا و شهدای فکه را آتش زدند!



 منطقه فکه؛ رملی و سرزمین شن‌های روان است و در بخش جنوبی آن رمل و شن‌های روان بیشتر است، به گونه‌ای که حرکت کردن بر روی آن بسیار سخت و طاقت‌ فرساست. در فکه جنوبی، تعداد روستاها به تعداد انگشتان هم نمی‌رسد و فقط عده‌ای از عشایر در آن زندگی می‌کنند اما در منطقه فکه شمالی به علت وجود رودخانه دویرج و باران‌های فصلی؛ روستاهای معدودی وجود دارد.

فکه یکی از محورهای اصلی تجاوز و حمله ارتش عراق به شمال خوزستان بود. لشکر 1 مکانیزه عراق از این محور به سمت شوش تهاجم کرد. اما مقاومت یک گروه رزمی از تیپ 37 زرهی شیراز و گروهی ازسپاه پاسداران موجب شد دشمن به سختی و با تأخیر از فکه عبور کند. پس از عملیات فتح‌المبین که به آزادسازی غرب شوش و دزفول انجامید، منطقه فکه همچنان در اشغال دشمن باقی ماند.

درتاریخ 17/11/1361 عملیات والفجر مقدماتی درجنوب فکه انجام شد و رزمندگان توانستند به خطوط دفاعی ارتش عراق نفوذ کنند، اما به علت لو رفتن عملیات و آمادگی و مقاومت شدید دشمن، رزمندگان به مواضع قبلی بازگشتند. این منطقه علاوه بر آن ‌که مشهد تعداد قابل توجهی از رزمندگان است، شاهد شهادت دو فرمانده بزرگ جنگ یعنی حسن باقری و مجید بقایی بود.

در10/2/1365 دشمن دوباره به فکه حمله کرد و بیش از هفت کیلومتر پیش ‌روی نمود و تا آخر جنگ این منطقه در دست دشمن باقی‌ ماند.

پیکر شهدا نیز مدت‌ها در میادین مین بر زمین ماند. اولین اکیپ‌های تفحص به همت شهید محمودوند در اوایل دهه هفتاد در این سرزمین شروع به کار کردند و پیکرهای تعداد زیادی از شهدا از این منطقه به شهرها بازگردانده شد.

عاشورای فکه رنگ و بوی کربلا را دارد و گوشه ای از غربت و مظلومیت آن را به تصویر می کشد، چرا که فکه مقتل 120 شهیدی است که در تشنه کامی به مولای خود اقتدا کرده و به دیدار محبوب شتافتند.

بچه هاي تفحص پيكر پاك 120 شهيد گردان حنظله را هشتم فروردین در كربلاي فكه كشف كرده اند. آنها در فكه به سيم هاي تلفني رسيده اند كه از خاك بيرون زده است. رد سيم ها به يك دسته از شهدا مي رسد كه دست و پايشان با اين سيم ها بسته شده است،... شهدايي كه زنده به گور شده اند. اجساد مطهري هم كشف شده اند كه قبل از شهادت آنها را آتش زده اند...

بسيجي‌ها هشت تا چهارده كيلومتر را در حالي با پاي پياده از ميان رمل‌ها و ماسه‌هاي روان فكه گذشتند كه وزن تقريبي تجهيزاتي كه همراه داشتند دوازده كيلو بود؛ تازه بعضي‌ها هم مجبور بودند قطعات چهل كيلويي پل را نيز حمل كنند. اين پل‌ها قرار بود روي كانال‌ها تعبيه شود تا عبور رزمندگان به مشكل فوگاز برنخورد.

تا همين جا را داشته باش تا برسيم سر موانع، اصلا عمليات والفجر مقدماتي را به خاطر همين مي‌گفتند عمليات موانع. هدف بسيجي‌ها خط دشمن بود. مجموعه‌اي از كانال‌ها، سيم‌خاردارها و ميدان مين‌ها كه گاهي عمق آن به چهار كيلومتر مي‌رسيد، بچه‌ها يكي را كه رد مي‌كردند به ديگري مي‌رسيدند. موانع معروف فكه هنوز زبانزد نيروهاي عملياتي است؛ كانال‌هايي به عرض سه تا نه متر و عمق دو تا سه متر و پر از سيم‌خاردار، مين والمر و بشكه‌هاي پر از مواد آتش‌زا.

دشمن با هوشياري مين‌ها را زير رمل‌ها و ماسه‌ها كار گذاشته بود و چون بيشتر عمليات‌ها در شب انجام مي‌گرفت تا چند نفر روي مين پرپر نمي‌شدند بقيه از وجود ميدان مين باخبر نمي‌شدند. اكثر رزمندگان دشت فكه نوجوانان و جواناني بودند كه عزم و اراده قوي‌شان آنان را سدشكن كرده بود، حالات معنوي و روحي آنها به قدري بي‌نظير بود كه با اشتياق براي عمليات آماده مي‌شدند.

فكه را قتلگاه مي‌گويند؛ قتلگاه شهيدان خودش يك سرزمين پهناور مملو از رمل و ماسه، با چند تا تپه ماهوري و نيروهايي كه درمحاصره دشمن داخل شيار بين دو تپه پناه گرفته، شيار پرازمين والمر، آتش دشمن متمركز بر شيار سه روز مقاومت، بدون آب و غذا و سرانجام قتل‌عام.

درمحور لشگر ۱۷ علي‌بن‌ابي طالب، بچه‌ها در ساعت ده شب با دشمن درگير مي‌شوند و خط دشمن شكسته مي‌شود. جنگ شديدي درمي‌گيرد. شهيد زين‌الدين دستور مي‌دهد بچه‌هاي مهندسي سريعا اقدام به زدن خاكريز كنند اما حجم شديد آتش دشمن مانع مي‌شود و سرآغاز حماسه مظلومانه‌اي در فكه شكل مي‌گيرد، حدود ساعت ۲:۱۵ شب خبر مي‌رسد مهمات بچه‌ها درحال تمام شدن است و تعداد زيادي از بچه‌ها زخمي و شهيد شده‌اند، با توجه به حجم شديد آتش دشمن و وضعيت خاص منطقه (رملي بودن) امكان ارسال مهمات به سختي ممكن است. عراقي‌ها بچه‌ها را از سه طرف محاصره مي‌كنند، اما فرزندان عاشورايي خميني تا ساعت حدود هفت صبح مقاومت مي‌كنند، وقتي دستورداده مي‌شود بچه‌ها كمي به عقب برگردند صدايي از آن طرف بي‌سيم براي هميشه جاودانه مي‌ماند، فرمانده گردان مي‌گويد: اطراف من بچه‌هايم روي خاك افتاده‌اند، من اينها را چطور تنها بگذارم.


فکه ، قتلگاه 120 رزمنده/وقتی بعثی ها اسرا و شهدای فکه را آتش زدند!


نمي‌دانم چقدر ازگردان حنظله مي‌دانيد؟! سيصد نفردر يكي از كانال‌ها محاصره شدند و اكثرا با آتش مستقيم دشمن يا تشنگي مفرط به شهادت رسيدند. در آن موقعيت، عراقي‌ها مدام با بلندگو از نيروها مي‌خواستند كه تسليم شوند و بچه‌ها در جواب، با آخرين رمق خود فرياد تكبير سر مي‌دادند.

آن شب آنان فرياد سر دادند اما سر تسليم فرود نياوردند.گرچه فكه از لحاظ نظامي پيروزي آن‌چناني به خود نديد، اما قصه مقاومت رزمنده‌ها در شرايط بسيار سخت جنگي و تشنگي مفرط، كربلايي ديگر را براي اين كشور رقم زد و در واقع اذن دخول سرزمين فكه همين تشنگي است.

در يادداشت‌هاي باقي‌مانده از يكي از شهيدان گردان حنظله آمده است: امروز روز پنجم است كه در محاصره هستيم. آب را جيره‌بندي كرده‌ايم. نان را جيره‌بندي كرده‌ايم. عطش همه را هلاك كرده، همه را جز شهدا كه حالا كنار هم در انتهاي كانال خوابيده‌اند. ديگر شهدا تشنه نيستند. فداي لب تشنه‌ات پسر فاطمه سلام الله عليها.

خاطره گلعلی بابایی از تفحص شهدای فکه


گلعلی بابایی در بیان خاطره اش از تفحص شهدای فکه می‌گوید: نقطه‌ای که 120 شهید «والفجر مقدماتی» را پیدا کردیم، یک گودی بزرگی و جان‌پناهی برای رزمندگان و مجروحان و حتی پیکرهای شهدا بود؛ وقتی منطقه به محاصره دشمن درآمد، عراقی‌ها به برخی مجروحان تیرخلاص می‌زنند و بعضی‌ها از آنها را با خودشان به اسارت می‌برند.

یکی دو سال بعد از اجرای قطعنامه 598، دوستانی از جمله حسین الله‌کرم، سعید قاسمی، احمد کوچکی، جعفر رسولی، قاسم دهقان و محمد جهانبخش که از مسئولان اطلاعات عملیات «والفجر مقدماتی» بودند و دقیقاً منطقه را می‌شناختند، گفتند «پیکر شهدای این عملیات در فکه شمالی جا مانده است که باید آنها را به عقب برگردانیم».

به همراه آقای محمودوند، پازوکی، میرطاهری و جعفر ربیعی به منطقه رفتیم؛ موثق‌‌ترین فردی هم که همراه ما بود و می‌دانست پیکر شهدا کجاست، آقای «جعفر ربیعی» فرمانده گردان تخریب لشکر27 بود چون وی بعد از 5 ـ 6 روز محاصره در بیابان فکه به اسارت عراقی‌ها درآمد و دقیقاً مقتل شهدای فکه را می‌شناخت.

بنابراین به قتلگاه فکه، همان مکان مشرف به تپه دوقلو رفتیم و از طریق ایشان شهدا را پیدا کردیم؛ شهید محمودوند نیز از جمله افراد مطلعی بود که شب عملیات «والفجر مقدماتی» تخریب‌چی گردان حنظله بود، باید کانال سوم و چهارم را نشان می‌داد چون بچه‌های گردان حنظله و کمیل نیز در این کانال‌ها مانده بودند. آقای محمودوند ذهن خوبی داشت و با راهنمایی‌های او محل شهادت شهدای گردان‌های حنظله و کمیل شناسایی شد.

در نتیجه با راهنمایی‌های جعفر ربیعی و آقای الله‌کرم، قتلگاه 120 شهید معلوم شد و با راهنمایی‌ شهید قاسم دهقان که در عملیات «والفجر یک» حضور داشت، محل شهادت شهدای این عملیات در فکه شمالی شناسایی شد.

این اتفاقات به قدری جالب بود که وقتی شهید آوینی از این موضوع مطلع شد، تیمش را به منطقه آورد و بعد از مرحله اول شناسایی، گفت «اینجا، جای کار زیاد دارد و حتماً چند برنامه برای اینجا می‌سازم»؛ در همین جریان وقتی شهید آوینی برای دومین بار با سعید قاسمی، شهید قاسم دهقان و آقای شفیعی به منطقه آمد در چندقدمی قتلگاه شهدای فکه به شهادت رسید.

نقطه‌ای که 120 شهید «والفجر مقدماتی» را پیدا کردیم، یک گودی بزرگی بود که وقتی در این عملیات در محاصره دشمن قرار گرفتیم، مجروحان را به این نقطه امن می‌آوردند و امدادگران آنها را مداوا می‌کردند؛ پیکر شهدا را نیز به این نقطه منتقل می‌کردند تا در صورت شکسته شدن خط، آنها را به عقب ببرند؛ رزمندگانی هم که می‌خواستند در تیررس دشمن قرار نگیرند، در این نقطه بودند؛ در واقع گودال قتلگاه جان‌پناه رزمندگان بود.

وقتی منطقه به محاصره دشمن درمی‌آید، عراقی‌ها شهدای داخل قتلگاه را در همان مکان نگه می‌دارند، حتی به برخی از مجروحان تیرخلاص می‌زنند و بعضی‌ از آنها را مانند آقای ربیعی، با خودشان به اسارت می‌برند.

به این ترتیب شهدای «والفجر مقدماتی» از سال 61 تا 71 در میان رمل‌های فکه ماندند، و در عملیات‌های تفحص منطقه، پیکرهای مطهر شهدایش یک به یک به شهرهایشان باز می‌گردند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار