در راه دفاع از تو و روضات محرم/ از هر طرفت خادم و سرباز رسیده/ سرمای دی و گرمترین روز زمستان/ عصر آمد و سر زد ز افق نور سپیده.
به گزارش شهدای ایران؛ سجاد شاکری غزلی را به مناسبت یوم الله «9 دی» در وبلاگ بینالطلوعین آورده است:
از خیمه چشمان تو خورشید دمیده
از خون تو قلب همه تاریخ تپیده
زانو زده محضر مردانگی توست
هر کس که کلامی ز مرام تو شنیده
در عزت و آزادگی و بخشش و احسان
عالم به خودش مثل تو ارباب ندیده
از دعبل و از محتشم و شمس و فرزدق
آزادگیات برده دل و سینه دریده
هر کس زده آتش به سیاهیِ عزایت
بیبوته گیاش را به رخ دهر کشیده
با گفتن اوصاف علیاکبر (ع) و عباس(ع)
رنگ از رخ هرچه خس و خاشاک پریده
رخصت بده تا هو بکشم، تیغ برانم
بر حنجره این امویهای دریده
خون من و هر کس که حسینی است در آخر
ایکاش ببینیم به پای تو چکیده
در مشرب ما مایه ننگ است، نرفتن
ما یک یک مان بر تو شهیدیم و شهیده
در راه دفاع از تو و روضات محرم
از هر طرفت خادم و سرباز رسیده
سرمای دی و گرمترین روز زمستان
عصر آمد و سر زد ز افق نور سپیده
رخصت بده تا چاک کنم سینه برایت
مجنون مرامت شده ام، تازه ندیده!
از خیمه چشمان تو خورشید دمیده
از خون تو قلب همه تاریخ تپیده
زانو زده محضر مردانگی توست
هر کس که کلامی ز مرام تو شنیده
در عزت و آزادگی و بخشش و احسان
عالم به خودش مثل تو ارباب ندیده
از دعبل و از محتشم و شمس و فرزدق
آزادگیات برده دل و سینه دریده
هر کس زده آتش به سیاهیِ عزایت
بیبوته گیاش را به رخ دهر کشیده
با گفتن اوصاف علیاکبر (ع) و عباس(ع)
رنگ از رخ هرچه خس و خاشاک پریده
رخصت بده تا هو بکشم، تیغ برانم
بر حنجره این امویهای دریده
خون من و هر کس که حسینی است در آخر
ایکاش ببینیم به پای تو چکیده
در مشرب ما مایه ننگ است، نرفتن
ما یک یک مان بر تو شهیدیم و شهیده
در راه دفاع از تو و روضات محرم
از هر طرفت خادم و سرباز رسیده
سرمای دی و گرمترین روز زمستان
عصر آمد و سر زد ز افق نور سپیده
رخصت بده تا چاک کنم سینه برایت
مجنون مرامت شده ام، تازه ندیده!