کودتای نوژه: نخستین کودتای رسمی علیه جمهوری اسلامی توسط آمریکا کودتای نوژه بود که در تاریخ 18 تیر 1359 رخ داد. هر چند که شکست امریکا در صحرای طبس موجب شد تا مقامات این کشور به طور موقت اندیشه عملیات نظامی علیه کشورمان را از سر بیرون کنند، اما این حادثه نه تنها طرحهای خرابکارانه امریکا را متوقف نکرد بلکه حمایت مستقیم از ضد انقلابیون و تحریک آنان و همچنین پشتیبانی از رژیم بعث عراق، در مرحله پس از شکست کودتای نوژه در دستور کار آنان قرار گرفت.
جنگ تحمیلی دفاع مقدس: بزرگترین کودتای امریکا و حامیانش علیه ایران که در مجموع نظام سلطه شکل گرفت در قالب جنگ تحمیلی هشت ساله به وقوع پیوست. اما این جنگ تحمیلی نیز هرگز نتوانست پیروزی و حتی امتیازی برای آنها کسب کند و بالعکس خوی استکباری نظام سلطه را بیش از پیش نشان داد و ثابت کرد مستکبرین برای رسیدن به منافع خود دست به هر کاری میزنند و اگر نظامی مخالف با اهداف و منافع شوم آنها باشد سعی در براندازی آن نظام و راه اندازی کودتا علیه آن دولت میکنند.
کودتای تیر سال 78: به دنبال انتشار غیر قانونی سندی طبقه بندی شده مربوط به وزارت اطلاعات در مورد قانون اصلاح مطبوعات در 15 تیر 78 توسط روزنامه «سلام» به سردبیری موسوی خوئینیها با عنوان «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» کودتایی ننگین توسط عناصر داخلی و خائنین وابسته به غرب با آموزه و همکاری دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی رغم خورد و حادثه کوی دانشگاه را به بار آورد. این توطئه بار دیگر با رهنمودهای رهبری بعد از سخنرانی ایشان در 21 تیر و با راهپیمایی و حمایت سراسری مردم در 23 تیر از رهبر انقلاب به کودتاچیان فهماند نقشههای آنان خواب آشفتهای بیش نیست.
فتنه سال 88: با روی کارآمدن دولتی اصولگرا و اصطلاحا راست گرا بعد از دو دوره در راس قدرت قرار داشتن اصلاح طلبان، زیاد به مذاق آنها خوش نیامد و حتی برای جلوگیری از این کار در انتخابات سال 84 برای به قدرت نرسیدن این طیف سیاسی با اصولگرایان سنتی که دشمنی دیرینه داشتند و انتخابات مجلس ششم تجلی این اختلافات بود و البته اصولگرایان سنتی نیز دل خوشی از این طیف سیاسی نداشتند با به دور دوم کشیدن شدن انتخابات و ناامید شدن اصلاح طلبان از کاندیدای انتخاباتی خود دست دوستی با آنها دادند.
با پیروزی احمدی نژاد در انتخابات نهم ریاست جمهوری عدهای نظام عزم خود را جزم کردند تا در انتخابات 88 به هر نوع و صورتی نتیجه انتخابات را به نفع خود تمام کنند برای همین با تمام قوا برنامه ریزیهایی را در این راستا نیز به صورت خفا پیش میبردند.
برنامهای از پیش تعیین شده با عنوان تقلب در انتخابات موضوعی بود که به خوبی مشخص بود و دلیل آن صحبتی است که میر حسین موسوی یکی از سران فتنه و از کاندیداهای انتخابات دهم یک روز قبل ز انتخابات یا قطعیت تمام میگوید من برنده انتخابات هستم و بیشترین رای مردم به من خواهد بود و به نوعی با سخنان خود زمینهای را برای پذیرش تئوری تقلب در انتخابات را فراهم میکرد.
روز انتخابات فرا رسید و مردم با حضور با شکوه در انتخابات وفاداری خود به نظام را ثابت کرده و رایهای خود را در صندوق انداختند. بعد از اعلام نتایج که مشخص شد موسوی در انتخابات شکست خورده موجب شد تئوری تقلب و کودتاهای رنگین برگرفته از کتاب «دیکتاتوری تا دموکراسی» نوشته جین شارپ پدر معنوی انقلابهای رنگی که 198 راه در آن برای براندازی نظامهای سیاسی مطرح شده بود را برای ایجاد فتنهای با همکاری غربیها در خارج از کشور و خائنین نظام آن را مورد استفاده قرار داد.
در این مسیر عدهای نیز فریب صحبتهای فتنه گران را خورده و با آنها همراه شدند اما با آشکار شدن ماهیت این فتنه گران که درصدد براندازی نظام بودند از آنان برائت جسته و دوری کردند. این اتفاقات از خرداد 88 تا 9 دی ادامه داشت و خائنین به نظام با وقاحت اصل نظام و ولایت فقیه را زیر سوال برده و در عاشورای سال 88 شعارهایی علیه نظام و ولایت فقیه سر داده و مغازهها و خودورها را به آتش کشیدند.
این توهین به مقدسات و نظام در روز شهادت سالار شهیدان موجب خشم مردم از فتنه گران شد تا درصدد خنثی کردن این فتنه برآیند و حضور عظیم و ماندگار مردم در راهپیمایی 9 دی خط بطلانی بود بر تمام این فتنه گریها و اعمال سران فتنه که بانگ دروغین تقلب در انتخابات را سر میداد.
دین و ولایت فقیه اصلی که در فتنه 88 طراحان فتنه نادیده گرفتند
و اما چرا با توجه به همه این تئوریها و فتنههای قوی که کشورهای غربی در دهه اخیر توانسته بودند دولتها را تغییر دهند در ایران شکست خورد؟ ملت و نظام ایران چه تفاوتی با سایر کشورها دارد که تمام نقشههای غرب را برای تجدید دوباره طعم شیرین کودتای 28 مرداد سال 32 نقش برآب کرده و به تلخی مشمئز کنندهای تبدیل کرد و فهماند که ایران و ایرانی ورای همه ملتهای دنیاست.
انقلاب گل رز گرجستان، انقلاب نارنجی اوکراین و انقلاب لالهای قرقیزستان از انقلابهای رنگین محسوب میشوند که هر سه با ادعای تقلب بعد از انتخابات مطرح شده و گروههای غرب گرا با گسترش اعتراضات و گردهم آوری معترضین با رنگ خاصی و پشتیبانی و حمایت غرب، توانستند قدرت را به دست بگیرند. دقیقا همان سناریویی که بعد از انتخابات سال 88 در قالب فتنه 88 در ایران صورت گرفت.
ذاکری قائم مقام حزب موتلفه اسلامی قم در این باره میگوید: طراحان انقلابهای رنگین تصور میکردند این نسخه را میتوانند در ایران پیاده سازی کنند اما غافل از این بودند که مردم ایران مسلمان هستند و دین برای آنها مهمتر از هر چیزی است.
وی افزود: ایرانیان هر جایی احساس کنند دینشان در خطر است وارد میدان میشوند و در فتنه 88 نیز متوجه شدند که هدف فتنه گران از این اردوکشیها خیابانی صرفا اعتراض به نتیجه انتخابات نیست و مردم ماهیت اصلی آنها را شناختند.
ذاکری گفت: این نکته بسیار مهمی است که وقتی برای مردم روشن شود و ببینند دین و اصل نظامشان در خطر است و به ولایت فقیه تعرض میشود به میدان آمده و جلوی انحراف و فتنه را میگیرند ولو اینکه جان خود را در پای این هدف بدهند.
وی اضافه کرد: ولایتمداری و دینداری مردم نکتهای است که طراحان فتنه 88 از آن غافل بودند و 9 دی سند این مدعاست که به همگان نشان داد آنها در طراحیهای خود اشتباه میکردند.