در صورتی که این طراحی با موج رسانهای که البته آغاز شده، بتواند شرایط داخلی لبنان را با خود همراه کند، وزنکشیهای سیاسی را دچار تغییر کرده و عملا جایگاه 14 مارس را ارتقا میدهد.
به گزارش شهدای ایران؛ سعید ساسانیان در مطلبی در «رصد» نوشت: عروس خاورمیانه بیش از 9 ماه است که بدون دولت اداره میشود. اگرچه «تمام سلام» از سوی رئیس جمهور «میشل سلیمان» ماهها است که مسئول تشکیل کابینه شده اما به دلایل مختلفی لبنان همچنان دولت ندارد. علاوه بر این بحران سیاسی، بحران امنیتی نیز گریبان لبنان را گرفته است. پس از حضور مقتدرانه حزبالله در سوریه که با همکاری با ارتش این کشور منجر به بازپسگیری منطقه استراتژیک القصیر شد، تکفیریها درصدد انتقام از حزبالله در داخل مرزهای لبنان برآمدند. این انتقامگیری در کنار استعفای نجیب میقاتی از نخست وزیری، شرایط لبنان را پیچیدهتر از قبل کرد. در اوضاع نابسامان سیاسی، انفجارهای پیدرپی در مناطق مختلف لبنان و عملیاتهای مسلحانه در برخی مناطق شمالی این کشور بیشتر از قبل نشان داد که انبار باروت لبنان چقدر میتواند تحت تاثیر بحرانهای منطقهای قرار گیرد.
بدون شک اگر بحران دولت در این کشور کوچک حل شود، اوضاع امنیتی نیز بهبود خواهد یافت اما عربستان به طور مشخص حاضر نیست تن به ثبات لبنان بدهد. این مسئله حتی باعث انتقاد تند و تیز جفری فلتمن معاون سیاسی کنونی دبیرکل سازمان ملل و سفیر سابق آمریکا در لبنان هم شده است. او در جمع برخی از مقامات عربی در سپتامبر امسال گفته بود که از حکومت عربستان وقیحتر و بدتر ندیده است و نمیداند که این حکومت چگونه به کار خود ادامه میدهد! فلمتن عربستان را مسئول عدم استقرار دولت در لبنان معرفی کرده بود.
اما این کارشکنیها در حالی است که جریان 8 مارس شامل حزبالله، امل و حزب سکولار آزاد به رهبری میشل عون طرح 6+9+9 را روی میز گذاشته است. جریان غربگرای 14 مارس با حضور سعد الحریری با حمایت عربستان سعودی اما حاضر نیست این گزینه متعادل را بپذیرد. در طرح 6+9+9، 9 تن از اعضای کابینه وابسته به 14 مارس، 9 تن وابسته به 8 مارس و 6 نفر نیز از جریانهای مستقل انتخاب خواهند شد. 14 مارس اما به دلیل اینکه احساس میکند باید حضور پررنگتری نسبت به 8 مارس در کابینه داشته باشد، از پذیرش این گزینه امتناع کرده و عملا کار دولت را به بنبست رسانده است. 14 مارسیها از آنجا که به خوبی میدانند در عرصه سیاسی توان مقابله با این پیشنهاد را ندارند، کما اینکه تمام سلام هم که از چهرههای نزدیک به آنها است با طرح 8 مارسیها موافقت کرده، سعی میکنند تا با استفاده از مولفههای میدانی شرایط را به نفع خود تغییر دهند.
بر این اساس اگر 14 مارس در طراحی و اجرای اقدامات تروریستی تکفیریها در لبنان حضور مستقیم نداشته باشد اما مطمئنا از این اقدامات سود میبرد. 14 مارسیها اساسا در دل شرایط آشفته این چنینی متولد شدند. در سال 2005 وقتی رفیق حریری ترور شد، انگشت اتهام احزاب نزدیک به غرب به سوی سوریه و حزبالله دراز شد. این مساله آنقدر جدی بود که در 14 مارس همان سال، احزاب سیاسی ضد سوری در تجمعی بزرگ، خواستار خروج نظامی سوریه از لبنان شدند که چنین نیز شد. اگرچه آنها خواستار خلع سلاح حزبالله هم شدند اما هیچگاه چنین اتفاقی نیفتاد. این احزاب دو ماه بعد در قالب ائتلاف 14 مارس توانستند در انتخابات پارلمانی بیشترین کرسیها را از آن خود کنند و فواد سینیوره را به نخستوزیری برسانند. لذا تولد 14 مارس از دل بحرانی بود که پس از ترور حریری به وجود آمد.
چنین تجربهای در این روزها میتواند ورق را به نفع 14 مارس برگرداند. لذا در حالی که حزبالله و ارتش تمام سعی خود را میکنند تا اوضاع داخلی را آرام و وحدت ملی را حفظ کنند، سعد حریری با تحریک عربستان بر طبل نزاع طائفهای میکوبد. او چند روز قبل، از اشغالگری ایران در لبنان سخن گفت و آرزو کرد که به زودی این اشغالگری خاتمه یابد. هر چقدر که وحدت ملی شکننده و اختلافات میان شیعه و سنی بیشتر شود، 14 مارسیها از لحاظ سیاسی امکان مانور بیشتری خواهد داشت.
ترور محمد شطح و یک شبیهسازی معنادار
پس از چندین انفجار و عملیات تروریستی در لبنان، روز جمعه انفجاری قوی در نزدیکی هتل فینینسیا بیروت، باعث شد تا یکی از مشاوران برجسته سعد الحریری رهبر جریان 14 مارس کشته شود. گفته میشود که او در حال رفتن به جلسه اعضای این جریان بوده است. اما این انفجار از لحاظ مکانی، زمانی و هدف، ویژگیهای خاصی داشت که آن را از دیگر انفجارهای چند ماه اخیر متمایز میکند.
این انفجار در نزدیکی محلی رخ داده که در سال 2005 رفیق حریری ترور شد و دقیقا در روز اربعین شهید انصاری رایزن فرهنگی ایران در لبنان صورت گرفت. به عبارت دیگر چهل روز از حمله تروریستی به سفارت ایران در لبنان، این انفجار بزرگ رخ داده است. نکته دیگر اینکه هدف این حمله آنگونه که تا کنون رسانهها گفتهاند، شخص محمد شطح یکی از شخصیتهای نزدیک به رهبر جریان 14 مارس بوده است که از این منظر، عملیات موفقیتآمیز بوده است. وقتی این سه نکته در کنار یکدیگر قرار میگیرند، میتواند نشاندهنده یک طراحی پیچیده برای یک بازی جدید در لبنان باشد.
با در نظر گرفتن این سه نکته مخالفان میتوانند حزبالله را متهم کنند که حزبالله انتقام شهید انصاری و ایران را در روز اربعین او، در مکانی که معنای خاصی دارد و از کسی که مخالفش بوده، گرفته است. در صورتی که این طراحی با موج رسانهای که البته آغاز شده، بتواند شرایط داخلی لبنان را با خود همراه کند، وزنکشیهای سیاسی را دچار تغییر کرده و عملا جایگاه 14 مارس را ارتقا میدهد. اگرچه شرایط کنونی با شرایط سال 2005 تفاوتهای بسیاری دارد اما بازی پیچیده 14 مارسیها با حمایت عربستان، به نظر روزهای سختی را برای حزبالله ایجاد خواهد کرد. رسانههایی چون الجزیره، العربیه و الاشرق الاوسط درصدد القا این مسئله هستند که حزبالله متهم ردیف اول این انفجار است. آیا 14 مارس از میان خرابههای این انفجار معنادار پرواز دوبارهای در آسمان سیاست لبنان خواهد کرد؟
بدون شک اگر بحران دولت در این کشور کوچک حل شود، اوضاع امنیتی نیز بهبود خواهد یافت اما عربستان به طور مشخص حاضر نیست تن به ثبات لبنان بدهد. این مسئله حتی باعث انتقاد تند و تیز جفری فلتمن معاون سیاسی کنونی دبیرکل سازمان ملل و سفیر سابق آمریکا در لبنان هم شده است. او در جمع برخی از مقامات عربی در سپتامبر امسال گفته بود که از حکومت عربستان وقیحتر و بدتر ندیده است و نمیداند که این حکومت چگونه به کار خود ادامه میدهد! فلمتن عربستان را مسئول عدم استقرار دولت در لبنان معرفی کرده بود.
اما این کارشکنیها در حالی است که جریان 8 مارس شامل حزبالله، امل و حزب سکولار آزاد به رهبری میشل عون طرح 6+9+9 را روی میز گذاشته است. جریان غربگرای 14 مارس با حضور سعد الحریری با حمایت عربستان سعودی اما حاضر نیست این گزینه متعادل را بپذیرد. در طرح 6+9+9، 9 تن از اعضای کابینه وابسته به 14 مارس، 9 تن وابسته به 8 مارس و 6 نفر نیز از جریانهای مستقل انتخاب خواهند شد. 14 مارس اما به دلیل اینکه احساس میکند باید حضور پررنگتری نسبت به 8 مارس در کابینه داشته باشد، از پذیرش این گزینه امتناع کرده و عملا کار دولت را به بنبست رسانده است. 14 مارسیها از آنجا که به خوبی میدانند در عرصه سیاسی توان مقابله با این پیشنهاد را ندارند، کما اینکه تمام سلام هم که از چهرههای نزدیک به آنها است با طرح 8 مارسیها موافقت کرده، سعی میکنند تا با استفاده از مولفههای میدانی شرایط را به نفع خود تغییر دهند.
بر این اساس اگر 14 مارس در طراحی و اجرای اقدامات تروریستی تکفیریها در لبنان حضور مستقیم نداشته باشد اما مطمئنا از این اقدامات سود میبرد. 14 مارسیها اساسا در دل شرایط آشفته این چنینی متولد شدند. در سال 2005 وقتی رفیق حریری ترور شد، انگشت اتهام احزاب نزدیک به غرب به سوی سوریه و حزبالله دراز شد. این مساله آنقدر جدی بود که در 14 مارس همان سال، احزاب سیاسی ضد سوری در تجمعی بزرگ، خواستار خروج نظامی سوریه از لبنان شدند که چنین نیز شد. اگرچه آنها خواستار خلع سلاح حزبالله هم شدند اما هیچگاه چنین اتفاقی نیفتاد. این احزاب دو ماه بعد در قالب ائتلاف 14 مارس توانستند در انتخابات پارلمانی بیشترین کرسیها را از آن خود کنند و فواد سینیوره را به نخستوزیری برسانند. لذا تولد 14 مارس از دل بحرانی بود که پس از ترور حریری به وجود آمد.
چنین تجربهای در این روزها میتواند ورق را به نفع 14 مارس برگرداند. لذا در حالی که حزبالله و ارتش تمام سعی خود را میکنند تا اوضاع داخلی را آرام و وحدت ملی را حفظ کنند، سعد حریری با تحریک عربستان بر طبل نزاع طائفهای میکوبد. او چند روز قبل، از اشغالگری ایران در لبنان سخن گفت و آرزو کرد که به زودی این اشغالگری خاتمه یابد. هر چقدر که وحدت ملی شکننده و اختلافات میان شیعه و سنی بیشتر شود، 14 مارسیها از لحاظ سیاسی امکان مانور بیشتری خواهد داشت.
ترور محمد شطح و یک شبیهسازی معنادار
پس از چندین انفجار و عملیات تروریستی در لبنان، روز جمعه انفجاری قوی در نزدیکی هتل فینینسیا بیروت، باعث شد تا یکی از مشاوران برجسته سعد الحریری رهبر جریان 14 مارس کشته شود. گفته میشود که او در حال رفتن به جلسه اعضای این جریان بوده است. اما این انفجار از لحاظ مکانی، زمانی و هدف، ویژگیهای خاصی داشت که آن را از دیگر انفجارهای چند ماه اخیر متمایز میکند.
این انفجار در نزدیکی محلی رخ داده که در سال 2005 رفیق حریری ترور شد و دقیقا در روز اربعین شهید انصاری رایزن فرهنگی ایران در لبنان صورت گرفت. به عبارت دیگر چهل روز از حمله تروریستی به سفارت ایران در لبنان، این انفجار بزرگ رخ داده است. نکته دیگر اینکه هدف این حمله آنگونه که تا کنون رسانهها گفتهاند، شخص محمد شطح یکی از شخصیتهای نزدیک به رهبر جریان 14 مارس بوده است که از این منظر، عملیات موفقیتآمیز بوده است. وقتی این سه نکته در کنار یکدیگر قرار میگیرند، میتواند نشاندهنده یک طراحی پیچیده برای یک بازی جدید در لبنان باشد.
با در نظر گرفتن این سه نکته مخالفان میتوانند حزبالله را متهم کنند که حزبالله انتقام شهید انصاری و ایران را در روز اربعین او، در مکانی که معنای خاصی دارد و از کسی که مخالفش بوده، گرفته است. در صورتی که این طراحی با موج رسانهای که البته آغاز شده، بتواند شرایط داخلی لبنان را با خود همراه کند، وزنکشیهای سیاسی را دچار تغییر کرده و عملا جایگاه 14 مارس را ارتقا میدهد. اگرچه شرایط کنونی با شرایط سال 2005 تفاوتهای بسیاری دارد اما بازی پیچیده 14 مارسیها با حمایت عربستان، به نظر روزهای سختی را برای حزبالله ایجاد خواهد کرد. رسانههایی چون الجزیره، العربیه و الاشرق الاوسط درصدد القا این مسئله هستند که حزبالله متهم ردیف اول این انفجار است. آیا 14 مارس از میان خرابههای این انفجار معنادار پرواز دوبارهای در آسمان سیاست لبنان خواهد کرد؟