به گزارش شهدای ایران ، تحقیقات جنایی در این پرونده از اواخر خرداد۱۳۹۹ و با کشف جسد مقتول پشت فرمان خودرویش آغاز شد. ماموران گشت شهرستان بهارستان در غرب تهران هنگام گشتزنی متوجه توقف مشکوک خودروی پرایدی در نزدیک قائمیه شده و به سمت آن رفتند. جسد راننده با صورتی کبود پشت فرمان بود و مردی هم وحشتزده روی صندلی عقب نشسته بود. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و مرد جوان به نام میثم دستگیر شد.
میثم در تحقیقات به کشتن راننده با همدستی همسرش اعتراف کرد و گفت: « مقتول به نام محسن همسایهمان بود. او با همسرم ارتباط پنهانی داشت به همین دلیل او را کشتیم.»
با این اعتراف، همسرش به نام شهره دستگیر و اعتراف کرد: «من محسن را خفه کردم و همسرم نقشی در قتل نداشته است.»
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال و متهمان از خود دفاع کردند. در ابتدای جلسه دادگاه اولیایدم مقتول برای قاتل پدرشان درخواست قصاص کردند.
سپس شهره در جایگاه قرار گرفت و ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: «محسن راننده بود و هر وقت میخواستم جایی بروم او مرا میرساند. یک روز مرا به محل خلوتی کشاند و با تهدید آزار داد. بعد از آن هم به این کارش ادامه داد. روز حادثه وقتی شوهرم موضوع را فهمید خواست با او قرار بگذارم. وقتی سوار ماشین او شدیم، من طناب را از پشت سر دور گردن او انداخته و کشیدم. بیحال شد، طناب را رها کردم و این بار شوهرم طناب را کشید و او را خفه کرد. من قاتل محسن نیستم.»
میثم هم با انکار حرفهای همسرش گفت: «یک روز صبح متوجه پیامک دادن همسرم شدم و شک کردم. وقتی قضیه را پیگیری کردم متوجه شدم که با محسن ارتباط دارد. ابتدا تصمیم به خودکشی گرفتم اما شهره نجاتم داد. بعد با محسن قرار گذاشتم که در میان راه شهره خفهاش کرد.»
پس از دفاعیات متهمان و با توجه به گزارش پزشکی قانونی، قضات شهره را به قصاص و شوهرش را به حبس محکوم کردند. با اعتراض وکیل شهره به این حکم، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و قضات دیوان عالی با بررسی پرونده، حکم را نقض کرده و به دادگاه بازگرداندند. قرار است با رفع نواقص تحقیقات، دو متهم دوباره از خود دفاع کنند.