این مطالعه در مقدمه خود آورده است: اوباما گفت که اگر ایران مشتهایش را باز کند، آمریکا دست دوستیاش را به سوی او دراز میکند. حدود 5 سال بعد، انتخاب حسن روحانی به عنوان ریاست جمهوری ایران، این کشور فرآیندی عملی را به سمت دیدگاه اوباما شروع کرده است. برخلاف نظر عموم در واشنگتن، شواهد کمی مبنی بر این سخن که تحریمها باعث باز شدن و انجام تغییرات عملی در ایران شده، وجود دارد. به علاوه، نتیجهای غیر منتظره در انتخابات ریاست جمهوری ژوئن در ایران، در نتیجه به وجود آمدن همبستگی سیاسی بیسابقه پدید آمد و مردم ایران تصمیم گرفتند دیگر مانند انتخابات سال 2009 از تقلب سخنی نگویند.
این مطالعه ادامه می دهد: بعد از گذشت 8 سال از روایت افراطگرا در ایران که مبتنی بر مواجهه و مقاومتبود، تیم روحانی اکنون، تهران را با روایتی متفاوت که با پندهای تعامل سازنده با دنیا همراه است رهبری میکند و این کار را با توافق موقت هستهای محکم کرد. اما این آونگ به سادگی میتواند دوباره به جای قبلی بازگردد. افراطگراها در ایران منتظرند تا روحانی شکست خورده و بتوانند دوباره به سیاستهای ایران را به دست بگیرند. انتخابهایی که غرب امروز انجام میدهد به تعریف جهتگیری حرکت داخلی و خارجی ایران کمک خواهد کرد. این مطالعه، مبتنی بر مصاحبه با مقامات ارشد ایرانی، نخبگان و تجار، ریشهها و مفاهیم هر دوی این روایتها در ایران را توضیح میدهد. توضیح میدهد که تغییر روایت در ایران چگونه رخ میدهد و همچنین اقدامات تحکیمیای که بتواند به تقویت روایت مثبت کمک کند را نشان میدهد.
«تریتا پارسی رئیس شورای ایرانیان مقیم آمریکا»
این مطالعه می افزاید: اقدامات تحکیمی جهت رد اساسی روایت افراطگری – مانند ایدهای که غرب ذاتا علیه پیشرفت علمی ایران هست - قویا «روایت مثبت» در ایران را تقویت خواهد کرد به شکلی که آسان کردن توافقی بزرگتر با ایران و کمک به جلوگیری از قدرت یافتن مجدد سیاستهای مقابله با غرب توسط تندروها را پشتیبانی خواهد کرد.
این گزارش هفت پروژه ویژه را پیشنهاد میدهد: از همکاری در انرژی پاک گرفته تا اوج شراکت علمی میان ایران و اروپا و آمریکا. این پروژهها به صورت ویژه برای رد روایت افراطگراها در ایران طراحی شدهانددر حالی که هیچ ریسکی را در پی نخواهد داشت. برای داشتن بیشترین تاثیر، این پروژهها باید دارای درگیری مستقیم یا موهبتهای آشکار دولتهای آمریکا و اروپا باشند.
این مطالعه در گام بعد اقدام به واکاوی دو روایت _از قول خودش _ افراط گرا و مثبت می کند:
آشنایی با روایت افراطگرا در ایران:
این روایت به طرق زیر، به باقی ماندن وحدت در ساختار تکه تکه قدرت در ایران خدمت میکند:
- نگاه داشتن تصویر یک دشمن بیامان.
- توجیه نیاز به امنیت مبتنی بر ترس سیستم به عنوان وسیلهای برای مقابله با آن دشمن.
- بسیج عمومی برای پشتیبانی از حلقه اقلیت جامعه که در هنگام نیاز میتواند به صورت یک «پشتیبانی عمومی» در آید- مانند زمان سالگردهای پیروزی انقلاب و انتخاباتها و وقایع مهم.
«بیژن خواجه پور، مولف این مطالعه و از بازداشت شدگان فتنه 88»
آَشنایی با روایت مثبت در ایران:
- بعد انتخابات سال جاری در ایران و بیرون آمدن ریاست جمهوری حسن روحانی از جعبههای رای، حسن روحانی سوار بر روایت مثبت، گفت که این انتخاب به معنای «اراده مردم ایران است» که «از طریق کانال انتخابات ریاست جمهوری بیان شده است». این دیدگاه، دیدگاه افراطگرا در ایران را سرخورده میکند. در ایران مردم هیچ نقشی در تعیین سیاستهای استراتژیک کشور ندارند.آنچه که روایت جدید روحانی را به پیش میراند این است که کاندیدای افراطگراها در انتخابات سال جاری (سعید جلیلی) تنها حدود 11 درصد از آرا را به خود اختصاص داد. تفاوت اساسی میان تندروها و روایت روحانی این است که روایت روحانی، ظرفیت مسائل داخلی، اجازه اظهار نظر، و ارزیابی سیاستهای هستهای و دیگر سیاستها را مبتنی بر تحلیلهای هزینه فرصت منصفانه به وجود آورده است. شاید مهمترین نکته ریاست جمهوری روحانی این باشد: برای مصلحت مردم ایران، مسئله هستهای بیشتر یک وسیله است تا هدف، به این معنا که این وسیلهای برای دست یافتن به شناخته شدن و یکپارچه شدن در سیستم بینالمللی به عنوان یک بازیگر همسان است.
مطالعه شورای ایرانیان مقیم آمریکا ضمن ساده دانستن تغییر دادن رویکرد سیاسی در ایران می آورد: این امکان وجود دارد که بتوان با ایران به صورت کاملا محترمانه برخورد کرد- که البته مسیری دو طرفه است نه یک طرفه- و در کنار آن نگرانیهای جهانی را نیز به پیش برد. با توجه گونهشناسی رفتارهای گذشته تندروها در ایران، آمادگی برای دریافت عکسالعملهای منفی و دیدن توهم توطئه از سوی آنان را باید داشته باشیم. تا رسیدن به هدف، هر نوع درگیری و برخورد انتظارات، مسائل و نیروهای داخلیای را تولید خواهد کرد که باید محاسبه و پیشبینی شوند. بنابراین دولتهای غربی نیاز به استراتژی چندلایه، به خوبی زمانبندیشده و صبورانهای علیه ایران دارند. هسته اصلی در یک رویکرد جدید علیه ایران، درگیر شدن با عموم مردم ایران و سهامدارانی است که به طور ویژه با سهامداران غربی رابطه دارند. در زیر تعدادی از مزایای ایدههای طراحی شده را میبینید:
این ایدهها با حضور تحریمهای فعلی قابل انجام است.
شامل سهامداران ایرانیای میشود که به صورت رسمی یا غیر رسمی به مراکز اصلی قدرت دسترسی دارند.
این ایدهها با عموم مردم ایران و نخبگان آنها رابطه برقرار کرده و به آنها خواهد قبولاند که دولتهای غربی با پیشرفتهای اقتصادی و تکنولوژیکی ایران مخالف نیستند.
این ایدهها مسائلی را نشان میدهند که برای سهامداران ایرانی بدون داشتن چالش مستقیم با مقامات حکومتی ایران مهم است.
و مهمترین آن که، این پروژه، توافق هستهای جامع توسط تضعیف تندروها و تقویت روایت مثبت در ایران را تسهیل میکند.
مطالعه انجام شده در هفت پروژه پیشنهادی، توضیح می دهد که چگونه می توان ذهن و قلب عموم مردم ایران و همچنین نخبگان آن را به تسخیر ایالات متحده در آورد:
1. نشستهای علمی میان ایران و اروپا- آمریکا: آمریکا و اروپا میتوانند دانشمندان خود را به داشتن نشستهایی با دانشمندان ایران ترغیب کنند البته به صورتی که باعث تقابل علمی و رقابتی نشود؛ و باید که به افتخار دانشمندان باستان ایران مثل عمر خیام و بو علی سینا برگزار شوند تا میزان بروز شک در تهران را حداقل کند. از سویی دیگر، برای اطمینان از اینکه این نشستها تاثیر مطلوبی بر روند ماموریت خواهد گذاشت، آمریکا ومتحدانش میتوانند از شخصیتهای برجسته آمریکایی و ایرانی-آمریکایی مانند بیل گیتس، پیر امیدیار و امید کردستانی استفاده کنند. نشستهای علم اعصاب به شدت پیشنهاد میشود زیرا ایران از پیشرفتهترینها در جهان است. با استفاده از تشجیع و کمک به تسهیل همکاریهای علمی، آمریکا و غرب پیامی واضح را به طیف سیاسی ایران خواهند فرستاد که لبه برنده همکاریهای علمی برای نزدیک شدن به یکدیگر بسیار مناسب است. این سبک از علم-دیپلماسی که ایران را شریک میبیند نه مشتری، به نخبگان علمی وزنی میدهد که باعث قدرتمند شدنشان در مقابل تندروها خواهد شد. اگر میراث علمی ایران را بفهمیم و به آن احترام بگذاریم، ضرورتا و قطعا باعث کاهش تقابلات افراطگراها در ایران خواهد شد.
2. انرژی پاک: از آنجا که ایران به شدت به انرژی نیازمند خواهد بود، آمریکا و اروپا میتوانند هیئتهای نمایندگی خود را برای همکاری در مورد انرژیهای پاک و تجدیدشدنی مثل خورشیدی و باد به ایران بفرستند. با این کار به مردم و نخبگان ایران فهمانده میشود که غرب با نگرانیهایش به دنبال محروم کردن ایران از انرژی نیست.
پیام اصلی این کار اینها خواهد بود:
غرب اساسا مخالف با ارسال تکنولوژی انرژی به ایران نیست.
نیاز به انرژی ایران میتواند از طریق انرژی پاک تامین شود
ایران ظرفیت دارد تا مرکزی برای توسعه تکنولوژی انرژیهای تجدیدپذیر برای کل منطقهاش است.
3. فرستادن رئیس کمیته علمی کنگره آمریکا به تهران: باید یک ارتباط قانونی اعتمادساز البته به صورت کمتکرار و به ندرت میان کنگره آمریکا و مجلس ایران برقرار کرد. این ارتباط باید توسط نمایندگان شجاعی صورت گیرد که میخواهند به سمت حفظ احترام حکومت ایران حرکت کنند. آمریکا میتواند برای برقراری رابطه علمی، مستقیما با آیتالله خامنهای و حسن روحانی ارتباط برقرار کند.
رئیس کمیته علم کنگره باید با محمد مهدی زاهدی رئیس کمیسیون آموزش، تحقیق و تکنولوژی مجلس ایران ارتباط برقرار کند. جذب پشتیبانی این شخص و رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس ایران آقای علاالدین بروجردی نیز شدنی است. به این صورت این پیام به تهران ارسال میشود: سرسختترین ارگان سیاسی آمریکا با مهاجم تاریخدار ایران میتواند همکاری عملی در حوزههای غیرحساس داشته باشد.
4. بازدید روسای دانشگاههای مهم آمریکا از تهران: روسای دانشگاهها نیز میتوانند حال و هوای احترام را نیز به ایران تلقین کنند و ارتباط دانشگاههای ایران با جهان را زیاد کنند. کاخ سفید باید به عنوان گام نخست، روسای دانشگاههای مهم آمریکا را برای همکاریهای آکادمیک به ملاقات همتایان آنها در ایران بفرستد. ایالات متحده باید به امور پذیرش دانشجویان ایرانی در دانشگاههای آمریکا اهتمام بورزد. اکنون برخی از روسای دانشگاههای ایران طرفدار روایت مثبت جاری در ایران هستند و باید از آنها برای برقراری روابط اینچنینی استفاده کرد.
5. برنامههای بورس کردن دانشجویان ایرانی: مقامات دولت اوباما و کنگره باید مراحل بورس شدن و رفت و آمد دانشجویان ایرانی میان ایران و آمریکا را تسهیل کنند. ایالات متحده باید گروههایی را جهت برقراری رابطه اداری میان تهران و واشنگتن برای انجام این امور تعیین کند. این امر، سه نتیجه استراتژیک برای آمریکا خواهد داشت: روایت مثبت روحانی را از طریق احترام و منافع متقابل تقویت میکند. این امر نشان میدهد که ایالات متحده به دنبال سرمایهگذاری روی آینده ایران و سرمایههای اجتماعی و انسانی این کشور است و این امر نهایتا فاصله پیش آمده میان ایران و آمریکا را کاهش میدهد.
6. طرحهای زیستمحیطی در دریاچه ارومیه: آمریکا و اروپا برای تقویت روایت مثبت در ایران باید توسط برگزاری سیمنارهای بینالمللی به دوباره زنده کردن دریاچه ارومیه که در حال خشک شدن است، کمک کنند. در کنار این کار باید با سازمان حفاظت از محیط زیست ایران ارتباط برقرار شود. پیام اصلی این کار غرب این است که به ایران نشان میدهد نگران آروزهای زیستمحیطی ایران و به دنبال همکاری در این زمینه است. ضمنا این کار باعث تبادل تجربیات در این زمینه و گسترش آن به نواحی دیگر زیست محیطی نیز میشود.
7. آلودگی هوا در ایران: ایالات متحده و اروپا میتوانند به ایران در کنترل آلودگی هوای ناشی از اتومبیلها و کارخانجات در شهرهای بزرگ و ازبین بردن ذرات معلق هوا در شهرهایی چون اهواز کمک کنند. یک دیپلمات که از نزدیکان روحانی است میگوید اگر غرب بتواند این معضل را حل کند گامی بلند در جهت منزوی کردن تندروها در ایران برداشته است. ایالات متحده و متحدانش باید برای این موضوع هم به دنبال برقراری رابطه عملی با دانشمندان این کشور باشند.
به گزارش مشرق، ایرانی بودن مولفین این گزارش و شناختی که از فضای فرهنگی و روانی ایران دارند، باعث می شود که احتمالا دولت ایالات متحده از تفکرات این افراد علیه مردم ایران استفاده کند. اهمیت این گزارش از آن جهت می تواند باشد که احتمالا بتوان رفتارهای ایالات متحده و غرب را طی سالهای آینده در چارچوب این استراتژیها شناسایی کرده و دستگاه های ذیربط بتوانند نسبت به موضع گیری های صحیح و به موقع اقدام نمایند.