شهدای ایران shohadayeiran.com

يكي از افسران عملياتي سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمريكا، در كتاب جنجالي خود به نحوه پيدايش تروريسم تكفيري در منطقه خاورميانه و ارتباط عربستان و آمریکا با این موضوع پرداخته است. شبكه خبري العالم براي نخستين بار ترجمه مهمترين بخش‌هاي اين كتاب را در چند قسمت منتشر كرد.
به گزارش شهدای ایران به نقل ازالعالم؛ "رابرت باير" مؤلف كتاب "خوابيدن با شيطان" از افسران عملياتي سابق دستگاه اطلاعات مركزي آمريكا است. وي پست‌هاي مختلفي را در "سي. آي. اي" برعهده داشت كه از جمله آنها رياست تيم اين سازمان در لبنان در سال 1983 و انفجار بئر العبد است.

وي در اين كتاب فصلهايي را به عمليات تعقيب "شهيد عماد مغنيه" از فرماندهان مقاومت اختصاص داده است.  باير پس از ناكامي در ترور مغنيه در لبنان، مسئوليت پرونده عراق را برعهده گرفت.
اين مسئول سابق سيا در كتابش، به مسائلي در خصوص همكاري عربستان و آمريكا در ايجاد تروريسم تكفيري و هدايت آن اشاره مي كند.

با وجود انتشار اين كتاب در سال 2003 ، ترجمه‌اي از آن به زبان عربي يا فارسي منتشر نشد. البته اين كتاب در بين خبرنگاران با نام "كاخ سفيد و طلاي سياه" نيز شناخته مي‌شود.


* خريد نخبگان حاكم در آمريكا توسط بندر بن سلطان، "سوپر سفير" آل سعود !

اگر منطق اين شيطان را تا اين لحظه دنبال كرده باشيد، در مي‌يابيد كه غرب و حكام سعودي در ورطه خطرناكي گرفتار شده‌اند. همه عوامل تشكيل دهنده ناآرامي‌ها در مكاني درست به وجود آمدند: مرزهاي باز، در دسترس بودن سلاح، نبود سياست، حاكم نبودن قانون، فساد پليس، دست كم گرفتن طبقه حاكم، كم شدن سهم افراد جامعه از درآمدها، خشم همسايگان، افزايش جوانان افراطي در داخل.
علاوه بر اين در مدارس عربستان افراد متعصبي هستند كه براي ورود به جنگ در برمه، ويتنام، كامبوج، نيكاراگوئه، انگولا، سومالي و سيرالئون شتاب دارند؛ چرا عربستان سعودي بايد از اين سرنوشت فرار كند؟

* ويزاي بدون محدوديت براي صاحبان گذرنامه سعودي حتي اگر عضو القاعده باشند

با وجود اين همه تعفن، اين اعتقاد وجود دارد كه بايد به هدف حمايت از كساني كه رياض از آنان دفاع مي كند، روي هر نقشه رسمي در واشنگتن نشان قرمزي روي نقطه‌اي به نام "رياض" وجود داشته باشد. هنگامي كه در سال 2003 اين مطلب را مي‌نوشتم، واشنگتن همچنان اصرار داشت كه عربستان كشوري با ثبات است و دولت مركزي آن بر همه مرزهايش كنترل دارد و پليس و ارتش در بالاترين حد توانايي و وفاداري هستند، و مردم اين كشور به خوبي مي‌پوشند، مي‌خورند و آموزش مي‌بينند.
بگذاريد از وزارت خارجه شروع كنم، چرا كه مسئوليتي بسيار بالاتر از دولت بروكراتيك واشنگتن برعهده دارد، زيرا اين وزارتخانه در انتشار دروغ بزرگ درباره عربستان نقش دارد. به طوريكه اگر مواضع آن را درخصوص مسائل جاري بشنويد به اين نتيجه مي‌رسيد كه عربستان سعودي همان دانمارك است.
به موجب قانون، فقط نگاهي به نحوه تعامل با ويزاي سعودي ها نگاهي بيندازيد. وزارت خارجه مسئوليت صدور ويزا در خارج را از طريق سفارتخانه‌ها و كنسولگري‌ها دارد.
در سال 1952 قانون مهاجرت و شناسنامه در خصوص "صلاحيت" كاملا واضح توضيح داده است. در بخش 214 ب اينگونه توضيح داده شده است: هر خارجي به عنوان مهاجر تلقي مي شود تا اينكه بر عكس اين مسأله براي كارمندان كنسولگري ثابت شود ... و آن فرد در وضعيت "غير مهاجر" قرار بگيرد . به عبارت ديگر يك خارجي كه دليلي براي بازگشت به كشورش نداشته باشد - بيكار و مجرد و ورشكسته باشد -  براي گرفتن ويزا صلاحيت ندارد - ممكن است در آمريكا باقي بماند.
با افزايش نرخ بيكاري در عربستان به حدود 30 درصد و كاهش درآمد افراد، سعودي‌ها در كشورشان مهاجر به شمار مي‌آيند (اگر از خاندان حاكم يا خدمه ويژه آنان نباشند). باقي ماندن سعودي‌ها در آمريكا براي كسب روزي خطري بالقوه به شمار مي‌آيد. آنها شرايط قانوني براي بازگشت به كشورشان را ندارند، و اين امر مسائل را بسيار بدتر مي‌كند.

در جريان حملات 11 سپتامبر 2001 ، سعودي‌هايي كه در اين عمليات شركت كردند، براي دريافت ويزا نيازي به حضور در سفارت آمريكا در رياض و يا كنسولگري جده براي مصاحبه نداشتند . در سايه سامانه "ويزا اكسپرس" يك عربستاني براي گرفتن ويزا، فقط گذرنامه و هزينه‌ها را براي وكيل مسافرت ارسال مي‌كند. وكيل مسافرت سعودي به عبارت ديگر كسي بود كه جاي دولت آمريكا قرار مي‌گرفت. مدت انتظار براي دريافت ويزا كوتاه بود و هر عربستاني كه پول داشت مي توانست به نيويورك برود و ناپديد شود و يا هواپيمايي را به سوي آسمان خراشها هدايت كند.

* سعودي ها تروريستهاي دنياي نوين

وزارت خارجه با صدور ويزا براي 15 سعودي بيكار، قانون شكني كرد. بدون شك ساده گرفتن اين مسأله به همه قدرهايي كه قصد حمله به ما را دارند، اجازه مي دهد كه موضع گيري كنند. "اسامه بن لادن" متولد عربستان بود. او در سال 1995 شهروندان سعودي را در انفجار مقر گارد به قتل رساند و در سال 1996 به خبر حمله كرد. دو سعودي در سال 2000 هواپيمايي را در بغداد ربودند. بدون شك سعودي ها در پس پرده حمله به ناوشكن "كول" قرار داشتند. صدها سعودي نيز در حملات تروريستي ديگر از چچن گرفته تا كنيا و تانزانيا شركت داشتند. پس آيا وزارت خارجه به دلايل بيشتري نياز داشت تا بفهمد كه سعودي‌ها همان "تروريستهاي دنياي نوين" هستند، و آنها بايد به شدت تحت نظر قرار گرفته و بازخواست شوند؟ بنابراين، روش اداره موضوع ويزاها، حتي به خود اسامه بن لادن امكان مي‌دهد كه به آمريكا نفوذ كند.

* حمايت واشنگتن از نظام سعودي در برابر محاكمه بين المللي

وزارت خارجه آمريكا به حكام سعودي فرصت داد  تا تقريبا هركاري را انجام دهند؛ اين وزارتخانه از سعودي‌ها در برابر سازمانهاي مدافع حقوق بشر، و بانك جهاني و صندوق بين المللي پول حمايت مي‌كند. وزارت خارجه آمريكا حادثه گارد ملي و انفجارهاي خبر را ناديده گرفت. به عنوان مثال در گزارش سال 1999 وزارت خارجه آمده است: "روش تروريسم جهاني . بخش ويژه عربستان سعودي: عربستان سعودي در همه سطوح بر پايبندي خود به مبارزه با تروريسم تأكيد كرد. در ادامه اين گزارش آمده است: دولت عربستان سعودي همچنين به تحقيق در خصوص انفجار ژوئيه سال 1996 در اطراف برج هاي الخبر ادامه داد.
ولي ما مي دانيم كه اين يك دروغ بزرگ است. نايف براي تحقيق در اين پرونده حتي يك گام هم برنداشت. ولي در سال 1999 حوادث بسياري روي داد كه دولت نمي خواند ما از آنها مطلع شويم. در آن سال نايف دو تن از علمايي را كه فتواي قتل آمريكايي ها را صادر كرده بودند، آزاد كرد. در همان زمان 15 رباينده سازماندهي شده و در مساجد عربستان سعودي آموزش داده شدند.
آمريكا به آمريكايي‌هايي كه به عربستان مي‌روند واقعيت را نمي‌گويد. ولي به آنها توصيه مي كند كه خاك عربستان را ترك كنند. هنگامي كه به همكاران مي گفتم كه عربستان روزي فروخواهد پاشيد آنان اظهارات من را به تمسخر گرفته و مي‌گفتند: هيچ مشكلي نيست، خاندان حاكم مانند انگشتان دست هستند و هنگامي كه احساس تهديد كنند مشت مي‌شوند. ولي واقعيت اين است كه هنگامي آل سعود تهديد شوند آنان در واكنش حمايت مالي هرچه بيشتر از از افراد تندرو را افزايش مي دهند. در مقابل آمريكا اعطاي ويزا (به عربستاني ها) را افزايش داد.

* همكاري هاي نفتي با طالبان و تضمين امنيت بن لادن

آمريكا مي‌دانست كه عربستان به دنبال آن است تا طرح خطوط لوله گاز و نفت از افغانستان و آسياي ميانه تا پاكستان را فعال كند، و ايجاد پناهگاهي امن براي بن لادن را تضمين كند. با اين حال، آمريكا در كنار عربستان ايستاد و شركتهاي آمريكايي را به حضور در اين پروژه تشويق كرد.
در سال 1997 شخصي به نام - اسم اين فرد حذف شده - از سوي آمريكا به اداره امنيت ملي اعزام شد تا به من اطلاعات بيشتري را در خصوص طرح "خط لوله ليونوكال" بدهد. خط لوله‌اي كه دولت طالبان با عبور آن از خاك افغانستان مخالفت كرد-
داستان اين بود كه جمهوري هاي آسياي ميانه كه بخشي از اتحاد جماهير شوروي سابق بودند (آذربايجان، قزاقستان، تركمنستان، ازبكستان) همگي سرشار از منابع نفت و گاز بودند و اين كشورها كه هيچ راه دريايي نداشتند نيازمند آن بودند كه اين ثروت عظيم را به بازار جهاني منتقل كنند. اين نياز موجب شد كه طرح احداث خط لوله به ميان بيايد.
چند راه احتمالي براي عبور اين خط لوله‌ها وجود داشت، و مسائل سياسي موجب مي‌شد كه اجراي اين طرح امكان پذير شود.
كوتاهترين راه از طريق ايران است. ولي اين كشور از سوي آمريكا تحريم شده است. راه ديگر از طريق روسيه و چين بود كه اين راه نيز از سوي آمريكا پذيرفتني نبود. به همين دليل شركت نفت آمريكايي "يونوكال" پيشنهاد كرد كه خط لوله گاز و نفت تركمنستان از طريق افغانستان به پاكستان امتداد يابد.
با وجود ادامه جنگ داخلي در افغانستان و تشديد حاكميت طالبان بر اين كشور، شركت يونوكال تلاش كرد تا به اين طرح خط لوله ادامه دهد. اين شركت محاسبه كرده بود كه خط لوله گاز تركمنستان به پاكسان 2 ميليارد دلار هزينه خواهد داشت. و خط لوله نفت به موازات آن نيز 2 و نيم ميليارد دلار اضافي هزينه مي برد. اين سرمايه گذاري خطرناك در كشوري انجام مي‌شد كه در آستانه جنگ داخلي قرار داشت.
در 13 فوريه 1997 "نام حذف شده" از يونوكال خواست جاده‌اي را از تورگاندي به سبين بولداك بكشد و در مدارس قندهار و مساجد اين منطقه سرمايه گذاري كند. اگر يونوكال چنين كاري را كرده باشد، اين سئوال براي من پيش مي آيد كه آيا اين جاده براي فرار بن لادن كشيده شد.
حتي پس از حملات 1998 به سفارتخانه هاي آمريكا در كنيا و تانزانيا كه از سوي بن لادن در افغانستان سازماندهي شده بود، عربستان سعودي به كمكهاي خود به ميهمانش يا همان طالبان ادامه داد.
عربستان سعودي ميليونها دلار پول به طالبان كمك كرد و اين كمك مالي حتي پس از حملات تروريستي به مركز تجارت جهاني و پنتاگون ادامه يافت. اين درحالي است كه وزارت خارجه (آمريكا) هنوز هيچ اعتراضي به اين مسأله نكرده است. به همين دليل نبايد از اقدام آمريكا در جريان حوادث 11 سپتامبر 2001 در كوتاه آمدن از مصاحبه براي صدور ويزا (براي عربستاني ها) كوتاه بيايد.

*  بندر بن سلطان "سوپر سفير"

مديران سي آي اي از مدتها قبل دريافتند كه در دفتر كاخ سفيد همواره در برابر "بندر بن سلطان" سفير سعودي باز است. درحاليكه جاسوسان كشور ماه ها بايد صبر مي كردند تا يك ديدار خصوصي داشته باشند. همه كاري كه بندر بن سلطان براي ديدار با رئيس جمهور انجام مي داد اين بود كه درخواستي فوري ارائه مي كرد.
بندر كسي نبود كه بتوان با او شوخي كرد. حتي مدير سي آي اي نيز نمي توانست چنين كاري را انجام دهد. هنگامي كه بندر مشكوك شد كه مدير آژانس اطلاعات مركزي به صورتي عربستان را در تنگنا قرار داده، به رئيس جمهور شكايت مي‌برد و پس از آن لابي‌هاي شناخته شده آژانس را تحت فشار قرار مي‌دادند.

* سرمايه گذاري هاي عربستان در آمريكا

طي دهه 90 آمريكايي ها و اروپايي ها هزينه كمتري را نسبت به آسيايي‌ها براي نفت پرداخت مي كردند.
واقعيت اين است كه عربستان سعودي در كالاهاي آمريكايي سرمايه گذاري كرده است.
كارشناسان نفتي در سپتامبر 2001 در خصوص تفاوت نفت بين بازارهاي غربي و آسيايي اطلاعاتي به من دادند. يكي از كارشناسان به من گفت (آسيا به سادگي در حال پرداخت ماليات روي نفت خود اشت. و هيچگونه كاهش قيمتي در نفت صادر شده به آمريكا وجود ندارد) اينگونه بود كه عربستان فرصتهاي بسياري را براي به دست آوردن سودهاي بسيار هنگفت در بازار از دست داد.
اگر سعودي‌ها بعد از ظهر روز يازدهم سپتامبر مقدار كمي از نفت خود را از بازار خارج مي كردند، مي توانستند از طريق باج گيري از آمريكايي ها به ميليونها دلار پول دست يابند. چنين ماجرايي در سال 1990 روي داد و عربستان سعودي و هم پيمانانش براي جبران روزانه 5 ميليون بشكه نفت عراق و كويت، به بازار جهاني نفت تزريق كردند.
آنها اگر مي خواستند قيمت هر بشكه نفت به 100 دلار مي رسيد و از طريق "توفان صحرا" به سود هنگفتي دست مي يافتند. ولي در مقابل با مشكل مالي مواجه شدند، زيرا عربستان سعودي با افزايش فروش نفت سودهاي كلاني را از دست داد. البته عربستان مي خواست كه آمريكا فراموش نكند كه كدام كشور تأمين كننده اصلي نفت اين كشور است. به همين دليل آمريكا نه تنها به توليد بيشتر نفت مبادرت ورزيد، بلكه گوشهاي خود را در برابر انتقادهاي تند آسيايي‌ها بست.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار