بر این اساس سراغ علیرضا زاکانی یکی از اعضای کمیته 6نفره مجلس شورای اسلامی برای رسیدگی به اعتراض کاندیدای معترض بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 رفتیم. در مورد دیدارهای این کمیته با میرحسین موسوی، مهدی کروبی، محسن رضایی و آیتالله هاشمی رفسنجانی پرسیدیم که وی نیز اطلاعات مهمی از جلساتشان گفت.
علیرضا زاکانی بین سالهای 1379 تا 1382 مسئولیت سازمان بسیج دانشجویی کشور را بهعهده داشت و پس از سازمان بسیج دانشجویی با عنوان «آبادگران ایران اسلامی» کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی شد و در نهایت توانست از مردم تهران رأی اعتماد بگیرد و وارد مجلس هفتم شورای اسلامی شود. وی هماکنون نیز نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی است. زاکانی از چهرههای شناخته شده تحقیق و تفحص در مجلس و از چهرههای شاخص و فعال مجلس در مبارزه با فساد است که بیش از هرچیز، وی را در پرونده تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد میشناسند.
زاکانی در ابتدای مصاحبه در مورد حوادث کوی دانشگاه بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 گفت: یکی از شرایط تلخی که اتفاق افتاد حادثه کوی دانشگاه تهران بود که یکشنبهشب، 25 خرداد یک زدوخوردی صورت گرفت و یک ضربوشتم صورت گرفت که محصول تلخی داشت. اول صبح متوجه شدیم چیزی شبیه حادثه سال 1378 تکرار شده است، لذا من خودم را بهسرعت به کوی دانشگاه رساندم و دیدم که آقای دکتر نادران هم آنجا هستند و بعد آقای دکتر جلالی و سپس آقای ابوترابیفرد هم آمدند.
وی همچنین در مورد پیگیری آزادی دانشجویانی که در جریان کوی دانشگاه 25 خرداد بازداشت شده بودند، اظهار داشت: برای همین موضوع و پیگیری بازداشتیها با فرماندهی محترم نیروی انتظامی تماس گرفتم، با اطلاعات هم تماس گرفتم و به پلیس امنیت رفتم و با مسئولین پلیس امنیت جلسهای گذاشتیم و قرار شد که پلیس امنیت بهسمت بازداشتگاهی که دانشجوها آنجا بازداشت بودند، برود.
زاکانی در مورد تشکیل کمیته 6نفره مجلس شورای اسلامی برای رسیدگی به اعتراضات کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری میگوید: در مسیر بودیم که بهسمت بازداشتگاههای دانشجویان بروم که از دفتر آقای لاریجانی تماس گرفتند و گفتند که آقای لاریجانی 6 نفر از نمایندگان را مشخص کردند که اینها این حادثه تقلب در انتخابات و اینکه اصلاً صحبت نامزدها چیست و اعتراضشان را بررسی کنند و دنبال کنند.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مورد اظهارات میرحسین موسوی در جلسهای که با اعضای کمیته 6نفره مجلس داشت، گفت: آقای موسوی اولاً اظهار ناراحتی کردند و گفتند: چرا بخشی از این سایتهایی که به من مربوط هست را بستهاند و یا محدود کردند؟ و نکته دومی هم که گفتند این بود که هیچ دلیلی برای اعتراضات ذکر نمیکرد و تنها دلیلی که شنیدیم این بود: اگر من اعتراض نکنم این 13 میلیون رأی از من عبور میکند. اعتراض من بهخاطر این است که یک پیشتازی نسبت به این 13 میلیون داشته باشم و بتوانم آنها را پشت سر خودم نگهدارم، حال اینکه اینها به چه دلیل و چه نیتی است را به ما نگفتند.
دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی همچنین در مورد اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی نیز بیان کرد: آقای موسوی همه حرفهایی را که هست به شما نگفتهاند و بحث این است که آقای موسوی خواهان ابطال انتخابات است و اصرار بر تقلب دارند و برای رسیدگی به اعتراضاتشان راههایی را که در چهارچوب قانون هست قبول ندارند.
زاکانی در مورد جلسه حجتالاسلام سیدحسن خمینی، خاتمی و هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز خاطرنشان کرد: آقای هاشمی گفت: صبح روز شنبه 23 خرداد آقای خاتمی با من تماس گرفتند و اعلام کرد: ما میخواهیم با آقای سیدحسن خمینی و آقای موسوی پیش شما بیاییم، و من هم گفتم: جلسه مجمع تشخیص مصلحت را باید بروم و شما بعدازظهر بیایید، و آقای هاشمی گفت که این 3 نفر ظهر آمدند. وقتی از آقای هاشمی خواهش شد که شما هم اظهار نظر کنید تا فضای التهاب آرام شود، آقای هاشمی گفت: ما دیگر مرجعیت سابق را نداریم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مورد دلایل آقای هاشمی رفسنجانی برای تقلب در انتخابات اظهار داشت: اولاً آقای ریشهری پیش من (هاشمی) آمدند و گفتند که هفته قبل از انتخابات روز 15 خرداد، یکی از کارمندان آستانه مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به کرج پیش پدر و مادرشان رفتند و مشاهده کردند پدرشان نیست و بعد از مدتی که پدرشان برگشت دیدند که انگشتان پدر جوهری است و جوهر استامپ بوده و بعد هم شناسنامه در دست داشته که پرسیدم: پدرجان، کجا بودی؟ پدر گفت: من 50 هزار تومان پول گرفتم و به احمدینژاد رأی دادم. بعد آقای هاشمی گفت: ناقل این صحبت خود آقای ریشهری است، لذا معلوم بوده که اینها از قبل تقلب در انتخابات را شروع کردند.
البته این اظهارات بعداً با واکنش آیتالله ریشهری همراه بود و آیتالله ریشهری به آیتالله هاشمی رفسنجانی اعتراض کرده و گفته بودند: من چنین حرفی را نزدم.
زاکانی در مورد ادامه اظهارات هاشمی رفسنجانی نیز گفت: آقای هاشمی گفت: در مدتی که از انقلاب میگذرد از 57 تا امروز در این 32 سال هیچ حادثهای بهاندازه پیچیدگی این حادثهای که اتفاق افتاد نیست. آقای هاشمی در همان هفته اول گفت این حادثه بسیار سختی است و بعد یک نکتهای را گفت که برای من خیلی جالب بود و این بود که من با شناختی که از مقام معظم رهبری دارم یقین دارم که ایشان از این حادثه، انقلاب را سالم به بیرون میبرند و با تدبیرشان نمیگذارند حادثهای به انقلاب برخورد کند.
عضو کمیته 6نفره تحقیق مجلس در مورد دلیل مهدی کروبی برای اثبات تقلب در انتخابات نیز اظهار داشت: جملهای که آقای کروبی دائماً تکرار میکرد این بود: من دلم برای "اسلامیت" و "جمهوریت" نظام میسوزد. گفتیم: چرا برای اسلامیت و جمهوریت نظام؟ گفت: چون تقلب شد. گفتیم: دلیل تقلب چیست؟ گفت: من دفعه قبل 4 میلیون و نیم رأی آوردم و این بار 350 هزار، پس یقیناً تقلب شده، و ما گفتیم: مردم رأی ندادند این که اسمش تقلب نیست! گفت: نه! تقلب شد. ما اصرار کردیم تا اینکه آقای گرامیمقدم به آماری از برخی صندوقهای بزرگ بجنورد اشاره کرد و ما خواهش کردیم: شما بیایید این 600 ــ 700 صندوقی را که در حوزههای خراسان شمالی هست، انتخاب کنید، و اصرار از ما بود: این کار را انجام بدهید، آنها ابتدا قبول کردند ولی در آخر قبول نکردند که صندوقهای رأی را باز کنیم و کمک کنیم و اگر اشکالی هست در هر صندوقی که خودشان میخواهند؛ اما قبول نکردند.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی همچنین در مورد نامهای که آیتالله هاشمی رفسنجانی نوشت ولی خانواده وی نگذاشتند نامه منتشر شود، گفت: ما به آقای هاشمی گزارش دادیم که صحبتی با دوستان شد و هیچکدام دلیلی بر تقلب ارائه نکردند و فقط کلیگویی کردند، لذا ما مطالبه داریم که شما نامهای یا بیانیهای بدهید که محصولش این باشد که شرایط بهسمت حالت غیرالتهابی میرود و خطاب به مردم باشد. آقای هاشمی گفت: من نامه میدهم، البته نامهای که با سلیقه خودم مینویسم. ما گفتیم: بههرحال شما موضع خودتان را اعلام کنید، که بعدها شنیدیم نامه را نوشتهاند اما خانواده مانع انتشار آن شده بودند. این حاصل 5 دیداری بود که من خدمت شما گفتم و پس از آن هم در چند کار ما ورود جدی داشتیم.
زاکانی همچنین با اشاره به اتفاقات و جرمهایی که در دوران بعد از انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفت، اظهار داشت: همه اینها در یک نقابی با عنوان نخست وزیر عصر امام(ره) و بهنام کسانی که اول انقلاب فداکاری کردند، صورت گرفت و خود این نفاق و دوچهره بودن محل اشکال بزرگ و اساسی است. مسیری که اینها رفتند مسیری است که در مقابل اسلام و انقلاب و مردم شریفمان است و هم ایستادگی در راستای خواسته دشمن بود، حالا دانسته و یا ندانسته عمل کردند، لذا جرم، جرمی بزرگی است و آسیبهای زیادی به جامعه وارد شد که سالیان سال طول میکشد تا التیام پیدا کند.
- زاکانی: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. یک اصل ورود ما به بحث انتخابات در سال 88 و موضوع فتنه به شرایطی برمیگردد که در هفته اول بعد از انتخابات اتفاق افتاد. یکی از شرایط تلخی که اتفاق افتاد حادثه کوی دانشگاه تهران بود که یکشنبه شب، 25 خرداد یک زدوخوردی صورت گرفت و یک ضربوشتم صورت گرفت که محصول تلخی داشت. اول صبح متوجه شدیم چیزی شبیه حادثه سال 1378 تکرار شده است، لذا من خودم را به سرعت به کوی دانشگاه رساندم و دیدم که آقای دکتر نادران هم آنجا هستند و بعد آقای دکتر جلالی و سپس آقای ابوترابیفرد هم آمدند.
ما در بدو ورود به کوی دانشگاه یک صحنه بسیار تلخی را مشاهده کردیم و بعد هم به داخل نمازخانه رفتیم، زیرا مسجد را برای ساختن خراب کرده بودند، به هر حال در نمازخانه تا قبل از ظهر کنار دانشجوها بودیم و هم با مسئولین کوی دانشگاه صحبت کردیم و هم با دانشجوها صحبت کردیم. من خودم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که اولاً با سرعت برای پیگیری موضوع اقدام کنیم تا دانشجویانی که در کوی دانشگاه دستگیر شدند را آزاد کنیم.
از این رو، به دوستان گفتم که من این موضوع را دنبال میکنم، برای همین با فرماندهی محترم نیروی انتظامی تماس گرفتم، با اطلاعات هم تماس گرفتم و به پلیس امنیت رفتم و با مسئولین پلیس امنیت جلسهای گذاشتیم و قرار شد که پلیس امنیت به سمت بازداشتگاهی که دانشجوها آنجا بازداشت بودند، برود که در مسیر از دفتر آقای لاریجانی تماس گرفتند و گفتند که آقای لاریجانی 6 نفر از نمایندگان را مشخص کردند که اینها این حادثه تقلب در انتخابات و اینکه اصلاً صحبت نامزدها چیست و اعتراضشان را بررسی کنند و دنبال کنند.
به تبع به واسطه شرایط کوی دانشگاه در حقیقت مأموریت بررسی و پیگیری کار کوی دانشگاه هم جزء همین پیگیریها قرار داشت که قرار شد در دفتر آثار شهید مطهری در خیابان پاستور جلسه باشد، لذا بنده به بازداشتگاه نرفتم و مستقیم به دفتر رفتم و دیدم که آقای ابوترابیفرد، آقای جلالی، آقای عباسپور و آقای کاتوزیان و آقای نادران هم هستند. هر 6 نفر همانجا قرار گذاشتند که ما جلسات و دیدارها را با کاندیدای معترض انتخابات ریاست جمهوری تنظیم کنیم، لذا قرار ما روز سهشنبه 26 خرداد شدکه اول با آقای موسوی دیدار داشته باشیم و روز چهارشنبه هم با آقای هاشمی.
همان روزی که راهپیمایی بود (راهپیمایی 25 خرداد) یعنی از بین راهپیمایی به جلسه معاونین رفتیم و فردای روز راهپیمایی یعنی 26 خرداد قرار شد به دیدار آقای موسوی برویم. ما نمیدانستیم راهپیمایی هست، بنابراین وقت گذاشتیم که بعدازظهر روز 26 خرداد با آقای موسوی دیدار کردیم و روز 27 خرداد هم با آقای هاشمی و بعد از آنجا رفتیم با آقای محسن رضایی و تا آخر شب هم با آقای کروبی دیدار کردیم که دیدار با آقای کروبی هم دو ساعت به طول انجامید. روز سه شنبه ما یک دیدار داشتیم و روز چهارشنبه هم سه دیدار داشتیم و در هفته ی بعد مجدد در روز یکشنبه با آقای هاشمی دیدار کردیم.
جمعبندی ما برای صحبت با آقای هاشمی این بود که اگر ایشان اطلاعاتی راجع به اعتراض نامزدها داشتند به ما این اطلاعات را بدهند و اگر هم در واقع آقای هاشمی میتوانستند فضای التهابآلود را ما به سمت فضای عقلانی سوق بدهند به ماکمک کنند. بعد از جلسات که داشتیم و در جمع بندی من مجدداً از دوستان جدا شده و به سمت بازداشتگاه رفتم که دانشجویان در آن جمع بودند، تقریبا تا اخر شب نزدیک به 12:30 - 1 شب در بازداشتگاه با دانشجوها بودیم که اواخر شب هم آقای رهبر رئیس محترم دانشگاه تهران آمدند و معاون اطلاعات ناجا سردار لشگری هم آمدند و عملاً با چهار تا اتوبوس دانشجوها را شبانه آزاد کردند و با آنها آمدیم تا داخل کوی رفتند و داخل ساختمانها مستقر شدند و ما برگشتیم.
*** به موسوی گفتیم جمع حاضر از یک جناح و سلیقه نیست
روز سه شنبه 26 خرداد با آقای موسوی در دفتر کارشان در خیابان پاستور دیدار داشتیم و این دیدار در حدود یک ساعت و نیم طول کشید و آقای موسوی تنها بود و ما 6 نفر با وی صحبت میکردیم. یکی از دوستان به آقای موسوی گفت 2 نفر از دوستان که اینجا هستند به شما رأی ندادند، اسم من و آقای نادران را گفت و دو نفر از نمایندگانی هم که هستند برای شما ستاد برگزار کردند و قطعاً به شما رأی دادند که اسم آقای عباسپور و آقای کاتوزیان را آورد، به خاطر اینکه آقای کاتوزیان ستاد اصولگرایان حامی آقای موسوی را برگزار کرد و بعد هم گفت که دو نفر هستند که اشاره به خودشان کرد و گفت معلوم نیست چه رأیی دارند. در حقیقت این را بیان کرد که جمع ما جمع یکپارچهای نیست که مثلاً شما فکر کنید برای یک جناح یا یک سلیقه و یک نامزد باشند.
همه بحث با آقای موسوی این بود که ما اینجا آمدیم تا مطالب شما را بشنویم و اگر موضوعی هست که محل شک هست ما موضوع را پیگیری کنیم و حقیقت را معلوم کنیم، لذا حضور در اینجا حضور در جهت فهم اشکالی است که شما با انتخابات میبینید و حتماً گفتیم که اگر اشکالی هست شما بگوئید و ما پیگیری کنیم.
در ادامه کار بنده به آقای موسوی گفتم که ما از شما خاطرهخوشی از دوره نخست وزیری در ذهن داریم و به عنوان یک رزمنده شما نخستوزیر دوران جنگ بودید، حال اگر حرف و حدیثی هم هست هنوز این خاطره خوش شما در ذهم ما هست و اینجا هم که آمدیم ما به شما رأی ندادیم ولی علاقهمندیم که شما در راستای توانمندیهایتان برای انقلاب در صحنه باشید اما به هر حال یک نفر از صندوق رأی بیرون میآید و یک نفر رئیس جمهور میشود و اگر شما رئیس جمهور نشدید، دلیل بر این نیست که ما شما را نفی کنیم و آرزومندیم که شما در صحنه باشید و بتوانید کار کنید ولی دلیل اینکه شما این کار را انجام میدهید چیست و این اعتراضات چیست؟
***تنها دلیل موسوی برای اعتراضات: اگر اعتراض نکنم 13 میلیون از من عبور میکند
آقای موسوی اولاً اظهار ناراحتی کردند و گفتند که چرا بخشی از این سایتهایی که به من مربوط هست را بستهاند و یا محدود کردند و نکته دومی هم که گفتند این بود که هیچ دلیلی برای اعتراضات ذکر نمیکرد و تنها دلیلی که شنیدیم این بود که اگر من اعتراض نکنم این 13 میلیون رأی از من عبور میکند. اعتراض من به خاطر این است که یه پیشتازی نسبت به این 13 میلیون داشته باشم و بتوانم آنها را در پشت سر خودم نگه دارم، حال اینکه اینها به چه دلیل و چه نیتی است را به ما نگفتند. حتی موقعی که جلسه تمام شد، همانجا با خداحافظی مناسبی جدا شدیم که دوستانه و خیلی صمیمی بود و اظهار آرزو کردیم که در فرصتی دیگر مجدد بتوانیم این جلسات را ادامه بدهیم.
*** دلیلی از آقای موسوی نشنیدیم/تلقی کردیم در جلسات بعدی دلایلی را از موسوی بشنویم
وقتی روز چهارشنبه که هر 6 نفر از آقای موسوی دلیلی از نشنیدیم، تلقی کردیم که شاید در جلسات بعد بتوانیم دلیلی از آقای موسوی بشنویم. فردای آن روز که روز 27 خرداد بود با آقای هاشمی دیدار داشتیم و آقای هاشمی هم تنها بودند. اولین نفری که صحبت کرد آقای ابوترابیفرد بود که ایشان گزارش مثبتی از جلسه ما 6 نفر با آقای موسوی ارائه کرد و فضای مثبتی را منتقل میکرد.
*** هاشمی گفت آقای موسوی خواهان ابطال انتخابات است و راههای قانونی را هم قبول ندارد
آقای هاشمی وقتی گزارش آقای ابوترابی را شنید نکتهای را گفتند که آقای موسوی همه حرفهایی را که هست به شما نگفتهاند و بحث این است که آقای موسوی خواهان ابطال انتخابات است و اصرار بر تقلب دارند و برای رسیدگی به اعتراضاتشان راههایی که در چهار چوب قانون هست را قبول ندارند. آقای هاشمی گفت صبح روز شنبه 23 خرداد آقای خاتمی با من تماس گرفتند و اعلام کرد که ما میخواهیم با آقای سیدحسن خمینی و آقای موسوی پیش شما بیاییم و من هم گفتم جلسه مجمع تشخیص مصلحت را باید بروم و شما بعدازظهر بیایید و آقای هاشمی گفت که این 3 نفر ظهر آمدند. آقای هاشمی گفت، موسوی میگوید تقلب شده و نتایج انتخابات را قبول ندارم و اینکه در حقیقت راههای قانونی را هم قبول ندارم. این سه نفر آمده بودند اعتراض کنند و البته گفتند میزان اعتراض آقای موسوی نسبت به بقیه بیشتر بود.
*** هاشمی رفسنجانی گفت ما مرجعیت سابق را نداریم
وقتی از آقای هاشمی خواهش شد که شما هم اظهار نظر کنید تا فضای التهاب آرام شود، آقای هاشمی گفت ما دیگر مرجعیت سابق را نداریم. حال این جوانان و این دانشگاهیان هستند که مرجعیت را دارند و اینها که به خیابان آمدند بازنمیگردند مگر اینکه چیزی را بگیرند، چه بهتر که خودمان پیش قدم شویم و چیزی را به معترضین بدهیم که برگردند.
*** دلیل هاشمی رفسنجانی برای تقلب در انتخابات/نقل خواب آیتالله ریشهری
نکتهای را که آقای هاشمی گفت این بود که در انتخابات تقلب شده و خود آقای هاشمی هم قائل به تقلب بود و در مورد 2 تا از دلایلش برای تقلب گفت: اولاً آقای ریشهری پیش من(هاشمی) آمدند و گفتند که هفته قبل از انتخابات روز 15 خرداد، یکی از کارمندان آستانه مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) به کرج پیش پدر و مادرشان رفتند و مشاهده کردند پدرشان نیست و بعد از مدتی که پدرشان برگشت دیدند که انگشتان پدر جوهری است و جوهر استامپ بوده و بعد هم شناسنامه در دست داشته که پرسیدم پدر جان کجا بودی؟ پدر گفت من 50 هزار تومان پول گرفتم و به احمدینژاد رأی دادم. بعد آقای هاشمی گفت ناقل این صحبت خود آقای ریشهری است، لذا معلوم بوده که اینها از قبل تقلب در انتخابات را شروع کردند.
*** اعتراض آقای ریشهری به آقای هاشمی رفسنجانی
علت دومشان هم که بنده همین جا میگویم که بعداً وزارت اطلاعات بررسی کرد و نتایج را آقای اژهای وزیر اطلاعات وقت در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام به آقای هاشمی گفت که این حرف، حرف دروغی است و به هیچ وجه صحت ندارد و همانجا چون نقل از آقای ری شهری بود، آقای ری شهری هم سوال کردند که صورت موضوع چیست و موضوع را که گفتند آقای ریشهری به آقای هاشمی اعتراض کردند که بنده این حرف را به شما نگفتم.
نکته دوم؛ آقای هاشمی بیانش این بود که آقای محسن رضایی گفت از40 میلیون رأی، 8 میلیون رأی "آب" است که من سوال کردم آقا محسن این را گفتند و آقای هاشمی گفت بله خود آقای رضایی به من گفتند.
*** اظهار رضایتمندی هاشمی از خوش برخوردی مأموران در دستگیری فائزه هاشمی
نکته آخر؛ آقای هاشمی از مناظرهای که آقای احمدینژاد داشتند و صحبتهایی که ایشان داشتند اظهار ناراحتی کرد. همچنین از دستگیری خانم فائزه هاشمی هم اظهار ناراحتی کرد ولی همانجا گفت افرادی که خانم فائزه هاشمی را دستگیر کردند با وی خیلی خوش برخوردی کردند، از این رو اظهار رضایتمندی کرد.
همسر آقای هاشمی گفته بود اگر آقای موسوی رأی نیاورد مردم به خیابانها بیایند...آقای هاشمی در مورد این اظهارات همسرشان حرفی نزدند؟
- زاکانی: نه! هیچ صحبتی نداشتند. ما در مورد نامهای که چهارشنبه قبل از انتخابات به محضر مقام معظم رهبری داده بودند سؤال کردیم که آقای هاشمی گفت من نامه را فرستادم و 2 ساعت صبر کردم، به دلیل اینکه پیغامی نیامد نامه را منتشر کردم. این محل بحث ما بود. البته آقای هاشمی گفت بعدا مقام معظم رهبری به من گفت ایکاش شما این نامه را منتشر نمیکردید و بعد از انتخابات این کار را انجام میدادید.
*** هاشمی گفت:« با شناختی که از رهبری دارم انقلاب را سالم بیرون میبرد»
روز بیست و هفتم و موقعی که خواستیم برگردیم، آقای هاشمی یک نکتهای را گفت. آقای هاشمی گفت: در مدتی که از انقلاب میگذرد از 57 تا امروز در این 32 سال هیچ حادثهای به اندازه ی پیچیدگی این حادثهای که اتفاق افتاد نیست. آقای هاشمی در همان هفته اول گفت این حادثه بسیار سختی است و بعد یک نکتهای را گفت که برای من خیلی جالب بود و این بود که من با شناختی که از مقام معظم رهبری دارم یقین دارم که ایشان از این حادثه، انقلاب را سالم به بیرون میبرند و با تدبیرشان نمیگذارند حادثهای به انقلاب برخورد کند.
ما به منزل آقای رضایی در شهرک شهید دقایقی رفتیم که آقای نادران، آقای جلالی، آقای ابوترابی و بنده و آقای دانش جعفری هم بودند ( آقای دانش جعفری مسئول ستاد آقای محسن رضایی بودند) طبق معمول نشستیم و بنده راجع به همان سؤال محل اشکالی که آقای هاشمی راجع به 32 میلیون رأی و هشت میلیون رأی اضافی سوال کردم که شما این را گفتید؟ آقای رضایی تایید کرد و گفتم چه دلیل یا سندی دارید که 8 میلیون از رأی خودساخته است؟ آقای رضایی گفت به این خاطر که تا ساعت 5 پنج بعدازظهر به ستاد مرکزی وزارت کشور مصرف تعرفه 17 میلیون تعرفه اعلام شده و ساعت 5 بعداز ظهر تا ساعت 10 شب، 5 ساعت را ضرب در 60 دقیقه ضرب در 60 ثانیه و ضرب در 45 هزارصندوق رأی 21 میلیون نفر میشود که به اضافه این 17 میلیون 32 میلیون نفر است و این میانگینی بود که آقا محسن حساب کرده بود را ضرب در این عدد میکرد و میگفت که امکان ندارد 21-22 میلیون پای صندوق رفته باشند.
همان جا استدلال برای آقای رضایی استدلال کردیم و گفتیم اشکال ما این است که به صورت پیوسته مصرف تعرفه اعلام نمیشود و ممکن است در یک صندوق 5 بسته مصرف شود و به دلیل ازدحام با مرکز تماس گرفته نشود و تعرفه مصرفی اعلام نشود. من به آقای رضایی گفتم اگر این استدلال شماست، این استدلال از پایه سست است، به دلیل اینکه الکترونیکی نیست که در لحظه اعلام شود و آقای رضایی هم پاسخی نداشت و معلوم بود استدلال غلطی را هدفگذاری کردند.
ما با آقای رضایی صحبت کردیم و همه سعی هم بر این بود که اگر شما نسبت به صندوقی یا شرایطی اشکال میبینید این را بیان کنید که ما پیرامون آن تحقیق کنیم و آقای رضایی هم استقبال کرد و ما هم خیلی خوشحال شدیم، به خاطر اینکه آقای موسوی در مورد تحقیق در این زمینه استقبال نکرده بود ولی آقای رضایی استقبال کرد و ما خیلی خوشحال شدیم و گفتیم شورای نگهبان هم نظر مثبت دارند به اینکه اگر ما بنای تحقیق داشته باشیم میدان تحقیق را کاملاً باز کردند تا به قدر کافی تحقیق کنیم. با این حال در عمل باز هم آقای رضایی پیگیری نکردند، یعنی همانجا شماره تلفن ما را خواستند که بعداً هرچه زنگ زدیم و پیگیری کردیم برای بررسیهای بعدی نیامدند، حدوداً آنجا یک ساعت - یک ساعتونیم جلسه داشتیم.
بعد از منزل آقای رضایی به سمت منزل آقای کروبی رفتیم ولی آقای کروبی منزل نبودند. به دلیل اینکه ما با آقای کروبی در منزل قرار داشتیم گفتند که به خیابان گیاهی برویم زیرا محل کار آقای کروبی آنجاست. به محل کار آقای کروبی رفتیم. در بدو ورود موضوعی برای من خیلی جالب بود، به دلیل اینکه فکر میکردم آقای کروبی از آقای کرباسچی ناراحتی داشته باشد، چون آقای کرباسچی به عنوان مسئول ستاد آقای کروبی فعال شد ولی شایه شده بود که کرباسچی در دانشگاه امیرکبیر به آقای موسوی رأی داد و این مسئله برای کسی که نامزد انتخابات است، خیلی دردناک و غیر قابل قبول است. از درب که وارد شدیم تعدادی از خانمها و آقایان جوانی آنجا بودند و وقتی وارد شدیم دیدم که آقای کرباسچی هم آنجا نشسته که من خیلی تعجب کردم.
*** دلیل کروبی برای تقلب در انتخابات/کروبی: قبلاً 4 میلیون رأی داشتم!
ما چهار نفر بودیم، آقای گرامی مقدم با آقای کروبی هم بود که جمعاً 6 نفر شدیم. آقای ابوترابی، جلالی، نادران، بنده، آقای گرامیمقدم با آقای کروبی. این جلسه نزدیک 2 ساعت طول کشید و جملهای که آقای کروبی دائماً تکرار میکرد این بود که من دلم برای "اسلامیت" و "جمهوریت" نظام میسوزد. گفتیم چرا برای اسلامیت و جمهوریت نظام؟ گفت چون تقلب شد. گفتیم دلیل تقلب چیست؟ گفت من دفعه قبل 4 میلیون و نیم رأی آوردم و این بار 350 هزار، پس یقیناً تقلب شده و ما گفتیم مردم رأی ندادن اینکه اسمش تقلب نیست! گفت: نه! تقلب شد. ما اصرار کردیم تا اینکه آقای گرامیمقدم به آماری از برخی صندوقهای بزرگ بجنورد اشاره کرد و ما خواهش کردیم شما بیایید این 600-700 صندوقی که در حوزههای خراسان شمالی هست را انتخاب کنید و اصرار از ما بود که این کار را انجام بدهید، آنها ابتدا قبول کردند ولی در آخر قبول نکردند که صندوقهای رأی را باز کنیم و کمک کنیم و اگر اشکالی هست در هر صندوقی که خودشان میخواهند؛ اما قبول نکردند.
نکته دوم که آقای کروبی میگفت این بود که وقتی من در خیابانها راه میروم و در ماشین به سمت خانه میروم به نظام «بد» میگویند که ما هم گفتیم شما حداقل پایین شهر بیایید مردم «خوب» میگویند. ممکن است برخی مردم بالای شهر چیز دیگری بگویند و در واقع شما فقط اطراف خودتان را میبینید. به هر حال در کل آقای کروبی هیچ استدلالی نداشت و هرچه ما گفتیم بیایید کمک کنیم تا صندوقها را باز کنیم، قبول نکردند و هیچ چیزی مستندی وجود نداشت. تقریبا ساعت 12 شب شد که از دفتر آقای کروبی بیرون آمدیم و در جمعبندی داشتیم این بود که این چهار نفر دلیلی بر تقلب ارائه نکردند و استدلالی برای حرفهایشان ندارند و فقط کلی گویی میکنند.
*** هاشمی نامهای نوشت ولی خانوادهاش مانع انتشار نامه شدند
روز یکشنبه بود که مجدداً با آقای هاشمی جلسه گذاشتیم، این جلسه بعد از خطبههای نماز جمعه مقام معظم رهبری در 29 خرداد بود و آقای هاشمی هم خیلی خوشحال بودند و میگفتند مقام معظم رهبری موضع ایشان را مشخص کردهاند. ما به آقای هاشمی گزارش دادیم که صحبتی با دوستان شد و هیچکدام دلیلی بر تقلب ارائه نکردند و فقط کلی گویی کردند، لذا ما مطالبه داریم که شما نامهای یا بیانیهای بدهید که محصولش این باشد که شرایط به سمت حالت غیرالتهابی میرود و خطاب به مردم باشد. آقای هاشمی گفت من نامه میدهم البته نامهای که با سلیقه خودم مینویسم. ما گفتیم به هر حال شما موضع خودتان را اعلام کنید که بعدها شنیدیم نامه را نوشتهاند اما خانواده مانع انتشار آن شده بودند. این حاصل 5دیداری بود که من خدمت شما گفتم و پس از آن هم در چند کار ما ورود جدی داشتیم.
در آن ایام ادامه ماجرای مربوط به کوی دانشگاه بود و دیگری پیگیری کار کهریزک بود و نکته سوم هم انعکاس این موارد به جامعه دانشجویی در دانشگاهها و فرستادن یک گزارش به مجلس و روشن کردن ابعاد حوادث و پیوستگی و ارتباط داشتن با دانشجو، لذا مسیری بود که ما به مسیر فتنه آمدیم و معتقد بودیم و هستیم. من در روز سه شنبه 2 تیر در مجلس صحبتی کردم مبنی بر اینکه اکثریتی هستند و از پیروزی نامزدشان خوشحال هستند و در حدود 23-24 میلیون هم هستند و یک اقلیتی هستند که اینها اقلیت بسیار بزرگی هستند.
13 میلیون به 2 قسمت تقسیم میشوند؛ اولی تودههای مردم هستند که اکثریت این 13 میلیون هستند که رای خود را مطالبه میکنند و آن دسته اقلیتی هستند که فقط به دنبال آشوب هستند. بعدازظهر روز شنبه 23 خرداد از خیابان شهید مطهری تهران آشوب بود، در حالی که رأیگیری در حال شمارش بود و بحث این بود که نظام در خصوص اکثریت معترض پاسخگو است اما در مورد اقلیت آشوبگر باید از امنیت کشور امنیت عموی مردم و سایرین حفاظت کرد و با آنها برخود شود. این منطقی بود که دنبال میکردیم و همه تلاش این بود که با این منطق ما میسر پاینده را طی کنیم.
بعداً در 21 دیماه سال 88 رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند مسیری که نظام رفت مسیری بود که درست بود و آن مسیر هم چیزی نبود جزاینکه بتواند با صبر و تحمل و آگاهی بخشی راه دریافت درست فتنه را ایجاد کند. مقام معظم رهبری فرمودند اکثریتی که در 26خرداد به خیابان آمدند و رأی خود را مطالبه میکردند. در "9 دی" نیز مردم در اعتراض به آشوبگرها به خیابان آمدند که این هنر نظام را نشان میدهد. این کل واقعهای است که ما در جریانش بودیم.
البته من به خاطر آقای هاشمی یک بخش آن را ذکر کردم و دفتر آقای هاشمی تکذیب کرد اما در صحن علنی مجلس که همه نمایندگان و آن 6 نفر نمایندهای که در کمیته ویژه مجلس بودند و آقای ابوترابی هم صحن را اداره میکرد، من این خاطره را در نطق پیش از دستور گفتم و به شهادت گرفتم، بعد از آن اگر جایی گفتم دیگر دفتر آقای هاشمی تکذیب نکرد، از این جهت هم گفتم که حرفها واضح و مشخص است.
بر اساس نتیجهای که از کمیته تحقیق مجلس به دست آوردید در همان روزهای اول متوجه شدید که تقلبی در انتخابات نبود و کاندیدای معترض نیز سند یا مدرکی برای اثبات حرف خود نداشتند. بنابراین "اسم رمز آشوب" که آقای ابطحی گفت کاملا برای همه محرز و آشکار شد. آقای حجاریان هم اذعان کرد که در انتخابات 88 تقلب نشد. آقای زاکانی شما در مجلس تحرکات را رصد میکردید، چه اتفاقاتی بعد از انتخابات از دیدگاه نمایندگان مجلس تکمیل کننده "آشوب" بود؟
- زاکانی: خب! اینها جرمهای بسیار بزرگ داشتند که بزرگترین آن عبارت از این بود که گفتند ما جلوی دروغگویی رقیب (احمدینژاد) را گرفتیم ولی با کمال تأسف خودشان بزرگترین دروغ که "تقلب در انتخابات" بود را گفتند. این اشخاص از تابستان 87 کمیته صیانت از آرا را با مسئولیت آقای محتشمی تشکیل دادند و دنبال میکردند و موضوع معلوم بود که هدفگذاری شده است.
در این مسیر هم "دروغگویی" و هم "قانون شکنی" آنها جرم بزرگی بود. باز یکی از نکاتی را که آقای موسوی در مناظرات روی آن تأکید داشت، قانونمداری بود و نکتهای که آقای هاشمی و خودشان در روز 23 خرداد گفتند این بود که تقلب شده است و من قانون را قبول ندارم و روش رسیدگی را قبول ندارم. این اظهارات در حقیقت خلاف شعار قانونمداری بود و یک دروغ بزرگ بود که به مردم گفتند.
نکته سوم؛ تهمت بزرگ تجاوز است که جنایت بزرگ مرتکب شدند تا چهره انقلاب و نظام اسلامی را در عرصه جهانی مخدوش کنند که آقای کروبی چهار نفر را معرفی کردند و گفتند این چهار نفر مورد تجاوز قرار گرفتهاند که هم دو تیم از مجلس و هم تیم 3 نفره ( آقای محسنی اژهای، حجتالاسلام رئیسی، خلفی) تشکیل شده قوه قضائیه بررسی کرد که هر سه تیم به این نتیجه رسیدند این موضوع دروغ محض است و ادعاهایی است که یکی از والدین روانی گفته بود که به فرزندشان تعارض شده است. بعد وقتی فرزند را که آوردند گفت مادرم بیمارستان بستری بود و روانی است و توهم دارد و آبروی ما را هم برده است، ما میگوییم این نیست و میگوید هست. از همین جنس باز گفتند که هر 4 مورد دروغ بود.
کسی حاضر نشد بگویند این تهمتی که به جمهوری اسلامی و آبروی نظام اسلامی دروغ بود و نکته بعد از اینکه آنها دروغ تقلب و عدم امانتداری به نظام زدند و قانونشکنی کردند و از طرفی آمدند تهمت تجاوز را زدند. آقای آخوندی که الان وزیر محترم راه وشهرسازی هستند روز سه شنبه 26 خرداد در محضر مقام معظم رهبری صراحتا اعلام کرد که در انتخابات تقلب صورت نگرفت. همین آقای آخوندی در تیرماه به آقای زنگنه نامه فرستاد که مجدد یک گروه غیر از مسیر قانونی و مسائل از این دست را دنبال کردند، لذا میدانستند که این دروغ و این تهمتی بیش نیست اما بر آن تأکید کردند.
نکته بعدی اینکه با بیان احساسی و کتمان کاری هم تلاش کردند اکثریت معترضین را در خیابان نگه دارند و هر درگیری و هر مشکلی بعد از آن اتفاق افتاد، اینها در آن شریک بودند. یعنی آنچه که خون بر زمین ریخته شد در اینها شریکاند. آقای موسوی بیانیههای متعددی میدهد و دائماً دعوت به صحنه میکند و در صحنه درگیری ایجاد میشود و باز هم اصرار میکند.
مقام معظم رهبری در 29 خرداد 88 فرمودند که اردوکشی خیابانی نکنید و هر چه که اتفاق بیفتد شما در آن مسئولیت دارید، این عدم مسئولیتپذیری و میدان آوردن به دروغ در صحنه و سوء استفاده از بخشی از جامعه این جنایت بزرگی است که اتفاق افتاد و در راستای خواست دشمن بود. در این میان هم تکرار اجزاء فریب به طریقی که افراد را پنهان کردند و گفتند ربوده شدهاند و یا کشته سازیهای متعدد داشتند و کارهای مختلفی کردند و سناریو های متعددی ساختند و به نظر همه اینها نکاتی است که حکایت میکند عدهای در داخل کشور برای اینکه به قدرت و به آن جاه و مقام نرسیدهاند حاضر شدند که همه داشتههایشان را به آتش بکشند و همه داشتههای این ملت و سرمایهها و میراث بزرگ شهدا و امام را به تاراج بردند.
*** نفاق و دو چهره بودن در فتنه محل اشکال اصلی است
همه اینها در یک نقابی با عنوان نخست وزیر عصر امام (ره) و به نام کسانی که اول انقلاب فداکاری کردند، صورت گرفت و خود این نفاق و دوچهره بودن محل اشکال بزرگ و اساسی است. مسیری که اینها رفتند مسیری است که در مقابل اسلام و انقلاب و مردم شریفمان است و هم ایستادگی در راستای خواسته دشمن بود، حالا دانسته و یا ندانسته عمل کردند، لذا جرم، جرمی بزرگی است و آسیبهای زیادی به جامعه وارد شد که سالیان سال طول میکشد تا التیام پیدا کند.
اصلاً در آن جرم و جنایتها آمدند نسبت به شعارهای اساسی انقلاب و آرمانهای انقلاب و بحث فلسطین و آمریکاستیزی خیانت کردند. تمثال مبارک حضرت امام (ره) را به آتش کشیدند یا آمدند تعرض به هیئات و دستهجات و خانه خدا و مسجد را آتش زدند. اینها مورد نفی عدهای که زمینه اینها را فراهم کردند، نشد تا اینکه مردم به صحنه آمدند و این 8 ماه 8 ماهی بود که مقام معظم رهبری با روشنگری و با بصیرت افزایی به بطن جامعه و استعداد و فوقالعادگی مردم عزیز سبب شد که این فتنه فروکش کند و آلودگی در 9 دی شسته شود.
آقای زاکانی خودتان تقریبا وارد بحث "9دی" شدهاید. برخی معتقدند اتفاقات روز عاشورا و هتک حرمتی که به مقدسات شد نقش مؤثری در شکل گیری حضور مردم در "9دی" داشت. برخی از سیاسیون نیز میگویند حصر آقایان موسوی و کروبی از همان روز 9 دی توسط مردم اتفاق افتاد زیرا حضور مردم در واقع دادگاه افکار عمومی سران داخلی فتنه بود. پس از گذشت 4 سال که جنایات آنها بیشتر آشکار شد و دیگر بر کسی پوشیده نیست سخنگوی دولت میگوید رفع حصر موسوی و کروبی در دستور کار دولت است ولی نمیخواهیم آن را رسانهای کنیم. این اقداماتی که صورت میگیرد آیا بار دیگر پشت کردن به رأی و حضور مردم در 9 دی نیست؟
- زاکانی: من خودم معتقدم که بزرگترین لطف را نظام اسلامی در حق عناصر فتنه کرد و اتفاقاً اگر کسی مدعی آزادی باشد، نیروهای انقلابی دلسوز هستند که باید مدعی باشند باید محاکمه جدی و علنی صورت بگیرد که معلوم شود اینها چه دروغ بزرگی را به مردم گفتند و یا در چه توهمی به سر بردهاند و به سر میبرند و ما به ازای این جرم و جنایتی که انجام شده برخورد قانونی شود.
من معتقدم اگر این اتفاق بیفتد یک نقطه عطف و یک درس بزرگی برای کسانی است که در آینده بخواهند همچین جنایتی را مرتکب شوند. حصر این آقایان به اعتبار نظر شورای عالی امنیت ملی صورت گرفته و شورای امنیت به عنوان جایگاه فرابخشی آن مرجعیت لازم را برای صیانت از امنیت و ثبات کشور را دارد و بر همین اساس نیز اینگونه تشخیص دادند. به هر حال اگر کسی باید مطالبه کند مطالبه کسانی است که در صحنههای مختلف انقلاب بودند و امروز هم معتقد هستند اینها باید محاکمه شوند و مجازات شوند و پاسخ جرم و جنایتشان را در همین دنیا ببینند، اگر این شد دیگر طلبکاری پیدا نمیشود.
عدهای اظهار دارند که اگر مشکلی بوده سالها گذشته و ببخشید! نمیدانم این دوستان میتوانند از خونهایی که در آن ایام ریخته شد و افراد و نظام و سرمایهای که از کشور سوخت، بگذرند؟ مثل کسی که جرم قتل انجام داده و بگویند مرور زمان شامل حالش میشود. نه! اینگونه نیست، بعضی جرمها مرور زمان شامل حالش نمیشود و فرد را به سزای عملش میرسانیم.
*** فتنهای که شد شدیدتر از قتل و غیرقابل بخشش است
کاری که این آقایان انجام دادند به قول قرآن مافوق قتل است و فتنهای که کردند شدیدتر از قتل است، لذا غیر قابل بخشش است و اگر کسی مدعی است به اعتقاد من باید نیروهای انقلاب باشند که خواستار محاکمه سران داخلی فتنه هستند، نه برای اینکه عدهای از رأفت اسلامی بخواهند سوءاستفاده کنند و این جنایت را به دست فراموشی دهند.
آقای دکتر در روز "9 دی" و تجمع بزرگی که اتفاق افتاد، حضور مردم چه پیامی را منتقل میکرد؟
- زاکانی: در 9 دی چند نکته بسیار جالب بود؛ اول اینکه ما با موتور به راهپیمایی آمدیم، از بالای خیابان انقلاب به راهپیمایی پیوستیم. اولین نکته عظمت جمعیت بود که غیر قابل باور بود و دومین نکته حضور همه اقشار و همه سنین بود. من در خیابان سمیه پیرمرد و پیرزنی را دیدم که با عصا دست یکدیگر را گرفته بودند و میآمدند که گریهام گرفت و گفتم خدایا اینها دیگر چه تکلیفی دارند که آمدهاند.
نکته سوم حضور همه سلایق سیاسی بود. من یک دختر خانم محجبه چادری را دیدم که پلاکاردی در دست داشت و روی آن نوشته بود من به موسوی رأی دادم ولی برائت میجویم از کاری که موسوی انجام داده است و همین طور در خیابان انقلاب داشت میرفت که به نظرم این یک حداقلی برای التیام برای خودش میدانست.
نکته چهارم اینکه همه در حال سوز و گداز و یک حرکت عاشورایی را نمایش دادند و این حرکت در محور ولایت و حمایت از حسن و اساس نظام اسلامی که ولایت فقیه است، شکل گرفته بود. خیلی جالب بود که عکس هیچ کس را جز امام (ره) و مقام معظم رهبری نمیدیدیم که این موضوع خیلی پیام داشت. مردم با چه شوری از کسانی که زمینه فتنه را فراهم کرده بودند، اظهار برائت میکردند و اظهار دوستی و تعلق خودشان را به اسلام و نظام اسلامی و ولایت فقیه بیان میکردند و این تمام گردوغباری که در ایام فتنه در در و دیوار پیکره پاک و مطهر جامعه نشسته بود، به واسطه صبر و علم 8 ماهه نیروهای مقام معظم رهبری و آن جنایتها و جسارتهایی که عناصر فتنه میکردند، برداشته شد.
نهایتاً به واسطه اهانتی که در عاشورا انجام دادند که بیسابقه بود به یک باره احیا شده بود و در صحنه مردم حاضر بودند و در زمین و زمان از دل و جان میجوشیدند و حرکت میکردند. به نظرم خودجوشی این راهپیمایی - به دلیل اینکه در بعضی شهرها 8 دی برگزار شد و عمده شهرها 9 دی- حکایت از این داشت که مردم حاضر نیستند که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی و پرچمداری حق را در این برهه از تاریخ رها کنند و تنها بگذارند.
به فرموده امام (ره) در یک برههای از طرف اسلام ملت ما نمونه و تکرار نشدنی است و من معتقد هستم که به یکباره باطن مردم و باطن نیروهای معتقد به اسلام از همه طبقات و از همه سلایق سیاسی و از همه افرادی که ظواهر مختلفی داشتند، اما همه اینها در نهم دی عیان شد و یک تطهیر و یک پاکی را برای ما به ارمغان آورد. به نظر هم میآید 9 دی به عنوان یک یوم الله مورد دقت و تاکید قرار بگیرد و خود به عنوان یک نقطه عطفی است و یک مشخصاتی دارد که نباید به فراموشی سپرده شود.