برای آشنایی بیشتر با زندگی "شهید دکتر سید مرتضی قاضی" گفتو گویی با دکتر سید رضا قاضی برادر شهید شاخص جامعه پزشکی کشور انجام دادیم.
دکتر قاضی مهمترین ویژگی شهید سید مرتضی را قناعت، مناعت طبع، رازداری و امانتداری دانست و اظهار داشت: هر کس که یکبار با برادرم نشست و برخاست میکرد، متوجه خصوصیات مثبت او میشد.
دکترقاضی با بیان اینکه شهید سید مرتضی سختکوش، و در برابر مشکلات بسیار مقاوم بود، افزود: او همواره نسبت به آینده امیدوار بود و برای بهبود زندگی تلاش میکرد؛ به طوریکه با توجه به شرایط اقتصادی خانواده از همان سالهای اولیه تحصیل هرگاه فرصت میکرد، سعی در کسب درآمد وکمک به اقتصاد خانواده داشت.
وی عنوان داشت: سید مرتضی به دنبال جامعهای عدالت محور بود و از تبعیضهای فردی واجتماعی موجود در جامعه رنج میبرد، به طور مثال زمانی که ترم آخر دانشکده بود هرگاه موضوع گرفتن تخصص در خارج از کشور مطرح میشد، به شدت با این موضوع مخالفت میکرد و معتقد بود، در شرایطی که در کشور مناطقی وجود دارد که حتی یک پزشک عمومی هم ندارند و مردم در اثر یک بیماری ساده از بین میروند، چگونه دنبال تخصص بروم.
دکتر قاضی با اشاره به علاقه شدید شهید سید مرتضی برای خدمت در مناطق محروم، ادامه داد: او اطلاعات خوبی درباره مناطق محروم داشت و با اینکه در تهران زندگی می کرد؛ اما اشتیاق زیادی برای رفتن به مناطق محروم به ویژه سیستان و بلوچستان داشت.
وی خاطرنشان کرد: او به کارهایش ایمان داشت و حضور در مناطق محروم را یک ضرورت اجتماعی می دانست و معتقد بود باید به عنوان یک پزشک به مردم خدمت کند.
برادر شهید سید مرتضی قاضی با بیان اینکه مرتضی اوقات فراغتش را به کوهنوردی میرفت، گفت: کوهنوردی برای شهید سید مرتضی صرفاً تفریح نبود؛ بلکه یک فرصت خوبی برای خودشناسی محسوب می شد؛ زیرا بر این باور بود که انسان در کوه فرصت تفکر و تامل نسبت به خود و جهان اطرافش را می یابد و بهتر میتواند به تجزیه وتحلیل موضوعات مختلف بپردازد.
وی افزود: شهید مرتضی به علت کسب رتبه بالا در دوره آموزشی سربازی، در درمانگاه ستاد مشترک ارتش (بزرگ ارتش داران) مشغول خدمت سربازی شد و می گفت: فرصت خوبی است تا با امرای ارتش برخورد داشته و روحیاتشان را بهتر بشناسم.
قاضی با بیان اینکه سید مرتضی پس از آزادی آیت الله طالقانی از زندان، به جمع یاران وی پیوسته بود، گفت: با توجه به موقعیت محل خدمت سربازی اش، آیت الله طالقانی به او گفته بود که از امرای ارتش اطلاعات جمع آوری کن تا کودتایی اتفاق نیفتد.
وی ادامه داد: شهید قاضی پس از صدور فرمان ترک پادگانها از سوی امام، محل خدمتش را ترک کرد و به علت حساسیت محل خدمت، از سوی نیروهای امنیتی تحت تعقیب بود؛ به طوری که بعضی اوقات در یک شب سه بار محل اختفای خود را عوض میکرد.
دکتر قاضی افزود: سید مرتضی پس از صدور فرمان تشکیل سپاه پاسداران از سوی امام (ره)، به پادگان ولیعصر رفت و اقدام به راه اندازی اولین درمانگاه سپاه کرده و به همراه تعدادی از نیروهای بینام و نشان سپاه بصورت داوطلبانه مشغول خدمت شد. جزء افرادی بود که نه بدنبال تشکیل پرونده بودند و نه به فکر استخدام، فقط و فقط احساس تکلیف میکردند.
وی با اشاره اینکه سید مرتضی در دوران خدمت سربازی، صبحها در درمانگاه ستاد مشترک ارتش فعالیت میکرد و عصرها، در پادگان ولیعصر، افزود: این فعالیتها در جایی ثبت نمیشد و هیچ در آمدی برایش به همراه نداشت. و وی پس از اتمام دوران سربازی بصورت تمام وقت در پادگان ولیعصر مشغول خدمت شد.
برادر شهید قاضی با اذعان به اینکه او از ابتدا به دنبال اخذ تخصص و یک زندگی ساده پزشکی نبود، گفت: روش زندگی سید مرتضی با من متفاوت بود، من معتقد به اعتدال بودم؛ چون از افراد بزرگی شنیده بودم که انقلاب توفان است و انسان عاقل در توفانها چشم ودهان خود را بسته و گوشهای پناه میگیرد و زمانی که توفان خوابید ظاهر میشود؛ ولی او این عقیده را درست نمیدانست و به دل توفان زده و ترسی از آن نداشت.
وی با اشاره به مسئولیت پذیری وانسان دوستی فراوان شهید قاضی افزود: زمانیکه درگیریهای کردستان به اوج خود رسید و مردم ونیروهای نظامی نیاز شدیدی به کادر پزشکی داشتند، سید مرتضی دیگر ماندن در تهران را جایز ندانست و راهی کردستان شد، این در حالی بود که پدرم برای عمل جراحی در بیمارستان بستری بود.
دکتر قاضی با یادآوری خاطرهای از برادر میگوید: در سال ۵۷به همراه خانواده از شیراز به تهران آمدیم تا سفری به شمال و مشهد داشته باشیم، سید مرتضی یک هفته مرخصی داشت؛ ولی پیشنهاد همراهی ما را نپذیرفت و می گفت: چون بیماری آنژین شایع شده و مردم نیاز به حضور یک پزشک دارند، من نیز تصمیم ندارم از مرخصیم استفاده کنم.
وی در پایان گفت: شهید سید مرتضی روحیه انقلابی داشته و خود را وقف مردم و محرومین کرده بود. او خیلی راحت میتوانست دوره تخصص را طی کند و زندگی راحتی را برای خود رقم بزند؛ اما احساس تکلیف کرد و در راه ادای تکلیف، جان خود را فدا کرد.