شهدای ایران shohadayeiran.com

یک سینماگر پیشکسوت؛
آن نکته؛ نگاه تاریخی به این وقایع است؛ چراجریان برانداز وایران ستیز از هر بهانه ای استفاده می کند تا آن بهانه را برای نظام به مسأله تبدیل کند و با آن مسأله بهره برداری های خود را کرده و هزینه های سنگینی را به مردم و نظام تحمیل کند؟
 سرویس فرهنگی شهدای ایران : محمدرضا شرف الدین تهیه کننده سینما و مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس در پی اغتشاشات اخیر و میدان داری برخی سلبریتی های وطن فروش و فتنه گر با ارسال یک یادداشت اختصاصی به سینماپرس نوشت: دراین اتفاق عده ای ماسک نفاق را از چهره برداشتند و رسماً از جریان براندازحمایت کردند. کسانی که مردم و نظام حق سنگینی به گردن شان دارند و باحمایت های هزینه مندِ همین مردم به شهرت، ثروت واعتبار رسیده اند. امروزاین سرمایه متعلق به ملت را دو دستی به جریان ایران ستیز تقدیم داشته اند. نمک نشناسی جزو خصلت های پذیرفته شده این طایفه است! خیانت به ملت و وطن فروشی گناه کوچکی نیست که بتوان اغماض نمود.


خیانت سلبریتی ها به ملت و وطن فروشی گناه کوچکی نیست/ این ها پیاده نظام دشمنان ملت شریف ایران وسربازان مواجب بگیرنظام سلطه اند

 در این یادداشت آمده است: بخشی از تحلیل هایی که بر وقایع اخیر یعنی شورش های خیابانی که باحمایت دشمنان ایران ورسانه های ایران ستیز و همراهی عده ای در داخل و خارج کشور صورت گرفت را دیده وشنیده ایم. آنچه درتحلیل های همسو با مردم و انقلاب و دفاع ازجمهوری اسلامی بیان شده، ضمن صحت و سلامت و متقن بودن بسیاری از آن ها اما یک نکته اساسی موردغفلت واقع شده است که به آن اشاره می شود.

آن نکته؛ نگاه تاریخی به این وقایع است؛ چراجریان برانداز وایران ستیز از هر بهانه ای استفاده می کند تا آن بهانه را برای نظام به مسأله تبدیل کند و با آن مسأله بهره برداری های خود را کرده و هزینه های سنگینی را به مردم و نظام تحمیل کند؟

یک دخترجوان هنجارشکن به دلیل نافرمانی مدنی و انجام عمل مجرمانه توسط نیروی انتظامی بازداشت شده و به هر دلیل فوت کرده است که اصل موضوع یعنی فوت یک جوان، تأثّربرانگیز است. سران سه قوه از این پیش آمد اظهار تأسف و تأثر کردند و بر تحقیق تا روشن شدن موضوع تأکید نمودند، چنانکه موضوع توسط همه دستگاه های ذی ربط در دست بررسی وتحقیق قرارگرفته است. دربررسی های اولیه هیچ گونه عمد و یا عمل مجرمانه ای در این اتفاق دیده نشده است که ناگهان موضوع توسط رسانه های ایران ستیز تبدیل به مسأله شده و یک آشوب سراسری راموجب می شود.

اولاً وجود دوربین خبرساز در محل و هنگام اعمال قانون توسط نیروی انتظامی، خود نشانِ برنامه ریزی قبلی برای این اتفاق است. ثانیاً این اتفاق آن چنان بزرگ نیست که ناگهان تبدیل به یک آشوب اجتماعی شود و چنین خساراتی را به بار آورد تا جایی که براندازی نظام سرلوحه و هدف اصلی عاملان اغتشاش درآید.

دراین اتفاق عده ای هم ماسک نفاق را ازچهره برداشتند و رسماً از جریان برانداز حمایت کردند. کسانی که مردم و نظام حق سنگینی به گردن شان دارند و با حمایت های هزینه مندِ همین مردم به شهرت، ثروت و اعتبار رسیده اند. امروز این سرمایه متعلق به ملت را دو دستی به جریان ایران ستیز تقدیم داشته اند. نمک نشناسی که جزو خصلت های پذیرفته شده این طایفه است! خیانت به ملت و وطن فروشی اما گناه کوچکی نیست که بتوان اغماض نمود.

منظورمن در این کوتاه مقاله بعضی ازسلبریتی های فرهنگی و ورزشی است. ابتدا از این ها سوأل می کنم که آیا کدام یک ازشما (چه فردی وچه جمعی) کشته شدن مظلومانه وعمدی جرج فلوبد، به دست پلیس آمریکا را محکوم کردید؟

دراینجایادآورمی شوم که قبلاً درمقاله ای به مناسبت اتفاقات جشنواره کن به جریان فراماسونری در هنر، به ویژه سینما و ورزش اشاره شده که اکنون و در موضوع اغتشاشات نیازی به تحلیل و ورود به آن راضروری نمی دانم هرچند لازم است درجای خود به آن پرداخته شود تا ماهیت اتاق فکر این گونه اتفاقات معلوم گردد.

چنان که درابتدا ذکر شد هدف این مقاله تحلیل جریان اغتشاش ازمنظر تاریخی است. قبل از ورودبه بحث دو سوأل رامطرح می کنم که مخاطبان عزیز وفرهیخته درمطالعه این مقاله، پاسخ به این دوسوأل رادر نظرداشته باشند. اول اینکه میزان سواد سلبریتی هایی که ازجریان اغتشاشات حمایت کردند چقدر است؟ اساساً در میان آن ها کسی هست که به معنای مصطلح، باسوادباشد؟

من نمی گویم سواد رسانه ای که ابتدایی ترین نوع سوادی است که باید یک چهره سینمایی، فرهنگی و یا ورزشی داشته باشد! (چنان که بعضی ازسلبریتی های بین المللی مدیر روابط عمومی دارند. چون ممکن است خودشان سواد رسانه ای لازم رانداشته باشند.) خیر. منظورم دانش، علم و سواد در هر رشته ای است. من بارها گفته ام که متأسفانه سینمای ایران از بی سوادترین صنوف وگروه های اجتماعی ایران است. ضمن این که انسان های باسواد، فرهیخته، دانشمند و متخصص هم دراین گروه اجتماعی واین صنف کم نیستند که متاسفانه بسیاری بی سوادها از فرصت معاشرت با آن وزنه های وزین علمی وتخصصی استفاده نکرده اند و همچنان سینمای ایران از این نقیصه بی سوادی رنج می برد به خصوص در میان بعضی صنوف، به ویژه صنوفی که چهره ساز هستند و متاسفانه تشکل های صنفی وخانه سینما در پیدایش و وجود این نقصان مقصرند که خودنیاز به بررسی جداگانه دارد.

امااصل مطلب این است که چرا دشمنان ماا ز این گونه حرکت هاحمایت می کنند و به آن امیدوارند؟ برای اینکه ازاین گونه حرکت ها نتیجه دیده اند. اگر یک نگاه کلی وسریع به وقایع بعد از انقلاب تاکنون بیندازیم، می بینیم که توطئه ها و فتنه ها نتوانسته است اصل نظام را آسیب برساند هر چند آسیب های جدی وغیرقابل جبران درپی داشته است. تحریم، حمله نظامی(طبس)، فتنه گروهک ها مانند فرقان و مجاهدین خلق، ترور وتروریسم، جنگ تحمیلی، حمله به هواپیمای مسافربری، فتنه بنی صدر و روحانی، فتنه در میان اقوام ایرانی، جنگ اقتصادی، کارشکنی درمناسبات سیاسی مانند برجام و ده ها نمونه دیگر این ها نتوانسته است نظام رادچار چالش جدی کرده و متزلزل نماید.

امّادر حافظه تاریخی دشمنان ما یک نمونه موفق وجود دارد که هرچند مربوط به اصل انقلاب اسلامی نیست ولی چون مربوط به زمینه های انقلاب اسلامی است، باید بررسی و تحلیل شود. اتفاقی که مربوط به سال های کمی دورتر است.

«کودتای ۲۸مردادسال ٣٢ بر علیه نهضت ملی نفت و دولت مردمی مرحوم دکتر مصدق» تحلیل و بررسی این واقعهٔ خسارت بارِ ضد ایرانی، کار من نیست، هدف من هم نیست و اساساً در بضاعت من نیست. اما آنچه بسیار روشن و قابل رؤیت است و نیاز به تخصص ودانش چندانی ندارد و فقط لازم است یک کتاب یا مقاله روزنامه ای خوانده باشی و یا افرادی به سن و سال من تاریخ شفاهی آن واقعه را از زبان بزرگترها شنیده باشند که بدنه پدیدآورندگان آن اتفاق ننگین چه کسانی بوده اند؟

بدنه اصلی آن اتفاق شوم، قدّاره بندها، زورگیرها، لات ها، روسپی ها و رقاصه های کاباره ها بودند. تصاویر خبری و آرشیو روزنامه های آن زمان واسناد ساواک( هرچندساواک تازه تأسیس بود) موجود است و اتفاقاً رادیو سلطنتی بی بی سی که با رمز اعلام ساعت به شاه اطمینان می دهد که ملکه انگلیس حامی اوست. آنچه درحافظه تاریخی دشمنان ایران به صورت پررنگ وجود دارد حضور مؤثر «سلبریتی» های آن زمان هستند.

بدون رودربایستی و بدون تعارف باید گفت. چهره های مشهور هنری و ورزشی آن زمان که در پیکره میدانی کودتا مؤثر بودند، روسپی ها، رقاصه ها و مطرب ها که به آن ها "مشهوره” ویا ”هنرمند”می گفتند. (باعرض پوزش از تمامی هنرمندان نجیب و وطن دوست میهنم که دستان شان رامی بوسم) و سلبریتی دیگر، شعبان جعفری، مشهوربه "شعبان بی مخ”

امروزاسم این جماعت عوض شده، به روزشده و یک کلمه انگلیسی به جای کلمه”مشهوره”به کار می رود به نام "سلبریتی” (باعرض پوزش ازچهره های ملی ومیهنی ووطن دوست و در یک کلام”ایرانی اصیل”که تمام قد به آن ها احترام می گذارم)

واقعاًکمی تأمل کنید ببینیدچه فرقی بین شعبان بی مخ وفلان چهره ورزشی امروزی وجود دارد؟ و یا فلان بازیگر یا شُومٓن چه تفاوت ماهوی با آن مطرب بی سوادِ هرزه متجاهر دارد؟

این ها در طول تاریخ اخیر کشورمان، پیاده نظام دشمنان ملت شریف ایران و سربازان مواجب بگیر نظام سلطه بوده اند؛ درپایان از تمام چهره های شناخته شده سیاسی، ورزشی، هنری، به خصوص سینمایی، که دل در گرو عزت و شکوه ایران اسلامی عزیز دارند و در میادین گوناگون ملی و بین المللی پرچم سه رنگ و پر افتخار جمهوری اسلامی را به اهتزاز درآورده اند پوزش می طلبم و دستان گرم و پرمهرشان را بار دیگرمی بوسم و ننگ ونفرت خود و هم وطنان ایران دوست را نثار چهره پلید وسیاه وطن فروشان بیگانه پرست می نمایم.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار