آن روزها غربیها، میخواستند هم نمیتوانستند هاشمی را تحقیر کنند، چرا که حتی دشمن هم لااقل در مقام اعتراف و حداقل در ضمیر خود، برای انقلابی مقاوم احترام بیشتری قائل است تا انقلابی خسته و خدای نکرده بریده و دست و پا بسته.
به گزارش شهدای ایران؛ حسین قدیانی امروز یکشنبه 01/10/92 طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: یک: «غربیها مثل گاو تحلیل میکنند!» این جمله برای هر کس ناآشنا باشد، برای آقای رفسنجانی کاملا آشناست، چه میگویم که جمله از آن ایشان است و متعلق به زمانی که آقای رفسنجانی، آقای هاشمی بود و خطیب نماز آدینه. آن روزها غربیها، میخواستند هم نمیتوانستند این بزرگوار را تحقیر کنند، چرا که حتی دشمن هم لااقل در مقام اعتراف و حداقل در ضمیر خود، برای انقلابی مقاوم احترام بیشتری قائل است تا انقلابی خسته و خدای نکرده بریده و دست و پا بسته.
در این 10 سال گذشته بویژه در مقطع فتنه 88 جناب رفسنجانی، به زعم بعضیها کم قند در دل غربیها آب نکرد، لیکن چه جوابی دادند غربیها به ایشان، جز اینکه یک زنیکه عضو پارلمان اروپا رسما ایشان را تحقیر کند؟! پس غربیها علاوه بر آنکه مثل گاو تحلیل میکنند، لزوما جواب خوبی را با خوبی نمیدهند و آدمی را در روز روشن تحقیر میکنند. در مثل مناقشه نیست؛ شاید هیچکس در جهان عرب، از میان آنان که توقع مبارزه هست، اندازه یاسر عرفات برای دشمن خود خوشرقصی نکرد اما پاسخ آن همه شاخه زیتون را دست آخر اسرائیلیها با مسموم کردنش دادند، البته بعد از آن همه که توافق پشت توافق تحقیرش کردند. این وسط، آزادهای هم به نام نامی سیدحسن نصرالله وجود دارد که حتی نتانیاهو و پرز هم اگر چه با او تا حد جان خصومت دارند اما به ناچار در برابر شکوه این رهبر عربی، سر تعظیم فرود میآورند.
دو: «حقش است!» این جمله را خیلیها بعد از دیدن فیلم و عکسهای تحقیر آقای رفسنجانی توسط زنیکه اروپایی بر دل و زبان خود جاری کردند اما کمی اگر بر افق نگاه خود بیفزاییم، باید متوجه شویم معالاسف همه این تحقیرها برند ممتاز جمهوری اسلامی را نشانه رفتهو الا آقای رفسنجانی همانطور که خود هم بارها اذعان کردهاند، بدون انقلاب و جمهوری اسلامی، هیچ اهمیت خاص دیگری ندارند. اینجاست که باید دلنگران همه آن رخدادهای ضد غرور ملیای باشیم که دقیقا از بعد توافق ژنو، یکی پس از دیگری رخ مینماید. در این مقام، اصلا بحث بر سر این نیست که فلانی از گروه ما هست یا نه، بهمانی رای ما هست یا نه، آن دیگری با ما هست یا نه. دشمن صرف نظر از این تقسیمبندیها، با سوءاستفاده از آنچه در ژنو دادیم، غرور ملی همه ما را از مراجععظامتقلید گرفته تا رانندگان تاکسی مورد هجوم قرار داده است. روزی برخلاف روح توافق، تحریم جدیدی وضع میکنند، آنگاه مدعی میشوند این تحریمها جدید نیست و ادامه همان تحریمهای قبلی است. دگر روز و این بار شاید برخلاف جسم توافق (!) باز هم تحریم جدید وضع میکنند و تو گویی مسرور از این تحقیر برمیدارند اینگونه به ریش ما میخندند؛ «این دور جدید تحریمها اصلا ربطی به هستهای ندارد و مخصوص حقوق بشر است!» در ادامه، یک روز جان کری، یک روز هم اوباما، در روزگار ذلت برند آمریکا در دنیا، مرتب و پشت بند هم علیه ما شاخ و شانه میکشند که گزینه نظامی همچنان روی میز است! در این بین، هر از چندی هم وزیر خارجه آمریکا، سفر به تلآویو را فراموش نمیکند، بلکه گزارش کار خود را بهموقع به اسرائیل داده باشد! و همچنان در همین بین، هیاتی از پارلمان اروپا راهی ایران میشود تا نه با آقای رفسنجانی، بلکه با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار و علاوه بر تحقیر استوانه انقلاب، اعلام دارند؛ «هدف ما از سفر به ایران، دیدار با فلان مجرم فتنه 88 و آن دیگری بود!»
سه: خطر بشدت، برند جمهوری اسلامی را تهدید میکند. عاقبت خنده به دشمن هم معلوم شد. گمانم دیگر بس است. هر آن که باید متوجه خوی زشت و کثیف آمریکاییها شده باشد، شده، آن هم که نشده، دیگر مسؤولیتی متوجه جمهوری اسلامی نیست. شرط است که دقت کنیم در ازای تنبه بعضیها، دقیقا داریم چه امتیازی به دشمن میدهیم و چه لطمهای به برند 300 هزار خون مظلوم وطن وارد میکنیم؟! بیفزاید خداوند بر درجات امام راحل که میگفت؛ «کسانی که خواب آمریکا را میبینند، انشاءالله خدا بیدارشان کند». آن که خواب آمریکا میبیند و در سر سودای غرب دارد، هزار بار دیگر هم آقای رفسنجانی توسط غربیها تحقیر شود، باز حرف خود را میزند.
چهار: «حقوق شهروندی» ذیل «حقوق ملی» تعریف میشود. دولت باید جمع کند این بساط را. مجلس باید به میدان بیاید. این اخبار تحقیرآمیز، بیگانه است با روح و جسم نظام مقدس ما. این اخبار را ما عادت نداریم. گویی اخبار نظامی دیگر است، هر نظامی غیر از نظام جمهوری اسلامی. این اخبار، بیگانه است با روح روحالله. بیگانه است با خشم خمینی. بیگانه است با 30 سال انتظار مادر شهید گمنام. بیگانه است با غیرت ایرانی... . تا ما باور کنیم که قطار انقلاب از ریل عزت خارج نشده، باید قطع شود این روند. رانندگان تاکسی از نظر مشاور عالی بعضیها نمیفهمند، مراجع تقلید چه؟!
در این 10 سال گذشته بویژه در مقطع فتنه 88 جناب رفسنجانی، به زعم بعضیها کم قند در دل غربیها آب نکرد، لیکن چه جوابی دادند غربیها به ایشان، جز اینکه یک زنیکه عضو پارلمان اروپا رسما ایشان را تحقیر کند؟! پس غربیها علاوه بر آنکه مثل گاو تحلیل میکنند، لزوما جواب خوبی را با خوبی نمیدهند و آدمی را در روز روشن تحقیر میکنند. در مثل مناقشه نیست؛ شاید هیچکس در جهان عرب، از میان آنان که توقع مبارزه هست، اندازه یاسر عرفات برای دشمن خود خوشرقصی نکرد اما پاسخ آن همه شاخه زیتون را دست آخر اسرائیلیها با مسموم کردنش دادند، البته بعد از آن همه که توافق پشت توافق تحقیرش کردند. این وسط، آزادهای هم به نام نامی سیدحسن نصرالله وجود دارد که حتی نتانیاهو و پرز هم اگر چه با او تا حد جان خصومت دارند اما به ناچار در برابر شکوه این رهبر عربی، سر تعظیم فرود میآورند.
دو: «حقش است!» این جمله را خیلیها بعد از دیدن فیلم و عکسهای تحقیر آقای رفسنجانی توسط زنیکه اروپایی بر دل و زبان خود جاری کردند اما کمی اگر بر افق نگاه خود بیفزاییم، باید متوجه شویم معالاسف همه این تحقیرها برند ممتاز جمهوری اسلامی را نشانه رفتهو الا آقای رفسنجانی همانطور که خود هم بارها اذعان کردهاند، بدون انقلاب و جمهوری اسلامی، هیچ اهمیت خاص دیگری ندارند. اینجاست که باید دلنگران همه آن رخدادهای ضد غرور ملیای باشیم که دقیقا از بعد توافق ژنو، یکی پس از دیگری رخ مینماید. در این مقام، اصلا بحث بر سر این نیست که فلانی از گروه ما هست یا نه، بهمانی رای ما هست یا نه، آن دیگری با ما هست یا نه. دشمن صرف نظر از این تقسیمبندیها، با سوءاستفاده از آنچه در ژنو دادیم، غرور ملی همه ما را از مراجععظامتقلید گرفته تا رانندگان تاکسی مورد هجوم قرار داده است. روزی برخلاف روح توافق، تحریم جدیدی وضع میکنند، آنگاه مدعی میشوند این تحریمها جدید نیست و ادامه همان تحریمهای قبلی است. دگر روز و این بار شاید برخلاف جسم توافق (!) باز هم تحریم جدید وضع میکنند و تو گویی مسرور از این تحقیر برمیدارند اینگونه به ریش ما میخندند؛ «این دور جدید تحریمها اصلا ربطی به هستهای ندارد و مخصوص حقوق بشر است!» در ادامه، یک روز جان کری، یک روز هم اوباما، در روزگار ذلت برند آمریکا در دنیا، مرتب و پشت بند هم علیه ما شاخ و شانه میکشند که گزینه نظامی همچنان روی میز است! در این بین، هر از چندی هم وزیر خارجه آمریکا، سفر به تلآویو را فراموش نمیکند، بلکه گزارش کار خود را بهموقع به اسرائیل داده باشد! و همچنان در همین بین، هیاتی از پارلمان اروپا راهی ایران میشود تا نه با آقای رفسنجانی، بلکه با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار و علاوه بر تحقیر استوانه انقلاب، اعلام دارند؛ «هدف ما از سفر به ایران، دیدار با فلان مجرم فتنه 88 و آن دیگری بود!»
سه: خطر بشدت، برند جمهوری اسلامی را تهدید میکند. عاقبت خنده به دشمن هم معلوم شد. گمانم دیگر بس است. هر آن که باید متوجه خوی زشت و کثیف آمریکاییها شده باشد، شده، آن هم که نشده، دیگر مسؤولیتی متوجه جمهوری اسلامی نیست. شرط است که دقت کنیم در ازای تنبه بعضیها، دقیقا داریم چه امتیازی به دشمن میدهیم و چه لطمهای به برند 300 هزار خون مظلوم وطن وارد میکنیم؟! بیفزاید خداوند بر درجات امام راحل که میگفت؛ «کسانی که خواب آمریکا را میبینند، انشاءالله خدا بیدارشان کند». آن که خواب آمریکا میبیند و در سر سودای غرب دارد، هزار بار دیگر هم آقای رفسنجانی توسط غربیها تحقیر شود، باز حرف خود را میزند.
چهار: «حقوق شهروندی» ذیل «حقوق ملی» تعریف میشود. دولت باید جمع کند این بساط را. مجلس باید به میدان بیاید. این اخبار تحقیرآمیز، بیگانه است با روح و جسم نظام مقدس ما. این اخبار را ما عادت نداریم. گویی اخبار نظامی دیگر است، هر نظامی غیر از نظام جمهوری اسلامی. این اخبار، بیگانه است با روح روحالله. بیگانه است با خشم خمینی. بیگانه است با 30 سال انتظار مادر شهید گمنام. بیگانه است با غیرت ایرانی... . تا ما باور کنیم که قطار انقلاب از ریل عزت خارج نشده، باید قطع شود این روند. رانندگان تاکسی از نظر مشاور عالی بعضیها نمیفهمند، مراجع تقلید چه؟!