امام بر پیگیری پرونده سید مهدی هاشمی فرمان داده بود و در این میان آیت الله منتظری اما مخالف بررسی این پرونده بود و گمان می کرد که شاید امام از اتهامات وی صرف نظر کند. جانبداری آیت الله منتظری از مهدی هاشمی، منجر به نوشتن نامه ای به وسیله امام به وی در تاریخ دوازدهم مهر ماه سال 65 شد.
شهدای ایران: از مهمترین پرونده هایی که در دهه شصت به آن رسیدگی شد و بازتاب گسترده ای در جامعه و حتی میان سیاسیون داشت، پرونده سید مهدی هاشمی برادر داماد آیت الله منتظری بود. وی که به جرم قتل آیت الله شمس آباد در سال ۵۵ مورد محاکمه قرار گرفته بود، با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه از اعضای اصلی آن شده و مسئولیت نهضت های آزاواسط دهه شصت پرونده وی به دستور امام خمینی (س) به وسیله وزارت اطلاعات به جریان افتاد. مرحوم آیت الله ری شهری وزیر وقت اطلاعات که نقشی تعیین کننده در روند پرونده سید مهدی هاشمی داشت و از نزدیک در جریان کلیه امور این پرونده بود، در جلد چهارم کتاب خاطرات خود با عنوان «خاطره ها» که به وسیله مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره پافشاری آیت الله منتظری در حل قضیه مهدی هاشمی نوشته است: «پس از نامه مورخ ۱۲/ ۷ / ۱۳۶۵حضرت امام (ره) به آقای منتظری، انتظار این بود که ایشان مهدی هاشمی را جهت بررسی اتهامات به وزارت اطلاعات معرفی کند؛ اما اقدامی از سوی ایشان انجام نشد.
وقت آن رسیده بود که وزارت اطلاعات، به تکلیف شرعی و مسئولیت تاریخی خود عمل کند. به اداره اطلاعات قم دستور داده شد که به مهدی هاشمی اطلاع دهند تا خود را به ستاد وزارت اطلاعات در تهران معرفی کند. این کار انجام شد؛ ولی وی خود را معرفی نکرد. در واقع، احضار مهدی هاشمی مقارن بود با ارسال نامه آقای منتظری به امام (۶۵/۷/۱۷). شاید آقای منتظری فکر می کرد با توجه به اینکه مسئولیت تخلفات مهدی هاشمی را شخصاً پذیرفته، امام از دستور خود - مبنی بر پیگیری اتهامات وی - منصرف شود؛ اما با توجه به اینکه امام، همچنان به دستور خود اصرار میورزید، سرانجام پس از چند روز تأخیر، مهدی هاشمی در تاریخ ۲۰/ ۷ /۱۳۶۵ با این پندار که من می خواهم شخصاً با او صحبت کنم، خود را به وزارت اطلاعات معرفی کرد که پس از معرفی، بلافاصله تحویل بازداشتگاه شد.
در نامه دوازدهم مهر سال 65 امام به آیت الله منتظری چنین آمده بود:
"بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت حجت الاسلام و المسلمین، فقیه عالیقدر، آقای منتظری ـ دامت ایام برکاته
پس از اهدای سلام و تحیت، علاقۀ اینجانب به جنابعالی بر خود شما روشن تر از دیگران است. به حسب قاعدۀ طول آشنایی صمیمانه و معاشرت از نزدیک، مقام ارجمند علمی و عملی شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران، و رنج های فراموش نشدنی جنابعالی در سال های طولانی برای اهداف اسلامی، قداست و وجاهت و وارستگی کم نظیر آن جناب، و بالاتر حیثیت بلند پایه ای که دنبالۀ این امور به خواست خداوند تعالی برای شما فعلاً حاصل است، و احتیاج مبرمی که جمهوری اسلامی و اسلام به مثل جنابعالی دارد، انگیزۀ علاقۀ مبرم است. لهذا این حیثیت مقدس باید از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ این حیثیت به جهات عدیده بر شما و همۀ ماها واجب، و احتمال خدشه دار شدن آن نیز منجز است برای اهمیت بسیار آن.
با این مقدمه باید عرض کنم این حیثیت واجب المراعاة به احتمال قوی، بلکه ظن نزدیک به قطع، در معرض خطر است؛ خصوصاً با داشتن مخالفین مؤثر در حوزۀ قم، که ممکن است دنبال بهانه ای باشند. این خطر بسیار مهم از ناحیۀ انتساب آقای سید مهدی هاشمی[1] است به شما. من نمی خواهم بگویم که ایشان حقیقتاً مرتکب چیزهایی شدند؛ بلکه می خواهم عرض کنم ایشان متهم به جنایات بسیار، از قبیل قتل، مباشرت یا تسبیباً، و امثال آن می باشند. و چنین شخصی، ولو مبرا باشد، ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جنابعالی است که بر همه حفظش واجب مؤکد است.
آنچه مسلّم است و در آن پای فشاری دارم رسیدگی به وضعیت و موارد اتهام او است، رسیدگی به خانۀ تیمی و انباشتن اسلحه، آن هم با پول ملت، به اسم کمک به سازمان های به اصطلاح آزادیبخش. اصولاً یک همچو اعمالی بدون دخالت دولت جرم است. و باید ایشان، که صلاحیت این امر را ولو واقعاً برای این سازمان ها باشد ندارد و دخالت در حکومت است، جواب بدهد. این امر قطعی است. و آنچه از شما می خواهم در رتبۀ اول پیشنهاد مستقیم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسیدگی به این امور است. و اگر برای شما محذور دارد، به طوری که تکلیف شرعی از شما ساقط است، سکوت است. حتی در محافل خصوصی دفاع از یک همچو شخصی که خطر برای حیثیت شما است و احتمال فساد و خونریزی بیگناهان است سَم قاتل است. باید تمام فعالیت ها که به اسم کمک به سازمان های به اصطلاح آزادیبخش است قطع شود، و تمام کسانی که در این امور دخالت داشته اند محاکمه شوند.
و آنچه مسلّم است و مایه تأسف، حسن ظن جنابعالی به اعمال و افعال و گفته ها و نوشته هاست که به مجرد وصول به شما ترتیب اثر می دهید و در مجمع عمومی صحبت می کنید و به قوۀ قضاییه و غیره سفارش می دهید. و من از شما، که دوست صمیمی سابق و حال من هستید و مورد علاقۀ ملت، تقاضا می کنم که با اشخاص صالح آشنا به امور کشور مشورت نمایید، پس از آن ترتیب اثر بدهید، تا خدای نخواسته لطمه به حیثیت شما، که برگشت به حیثیت جمهوری است، نخورد. آزادی بی رویّۀ چند صد نفر منافق، به دستور هیأتی که با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدی ها را بالا برده است. «ترحم بر پلنگ تیز دندان ـ ستمکاری بود بر گوسفندان».
من تأکید می کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سید مهدی پاک کنید که این راه بهتر است؛ و الاّ هیچ عکس العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنایاتِ مورد اتهام حتمی است. سلامت و توفیق جنابعالی را خواهانم.
12 مهر ماه 65
روح الله الموسوی الخمینی"
صحیفه امام؛ ج 20، ص 136-138
بر خلاف نظر آیت الله منتظری روند رسیدگی به پرونده سید مهدی هاشمی ادامه پیدا کرد و متن کیفر خواستی که بخش هایی از آن در ادامه آمده برای وی صادر شد:
ریاست محترم دادگاه ویژه روحانیت
در این پرونده، آقای مهدی هاشمی، فرزند سید محمد، شماره شناسنامه: ۱۷۴۶، متولد سال ۱۳۲۳، اهل قهدریجان، ساکن قم، متأهل، دارای دو فرزند، با سابقه کیفری بازداشت موقت از تاریخ ۶۵/۷/۲۰، متهم است به «محاربه، افساد، ایجاد فتنه، رعب و وحشت در بین مردم» از طرق ذیل:
۱. سازماندهی و رهبری گروه های متعدد ترور و آدمربایی، قبل و بعد از انقلاب؛
۲. تلاش در تأسیس و اداره سپاه خودمختار و مستقلِ لنجان سفلی و تغذیه تدارکاتی و تسلیحاتی آن و ایجاد درگیری با کمیته انقلاب اسلامی محل که منجر به کشته و زخمیشدن دهها نفر گردید؛
۳. خارجکردن بیش از ۲۸۰ قبضه سلاح و مهمات و اموال بسیاری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جاسازی و اختفای آنها؛
۴. ایجاد شبکه نفوذ در ارگان ها و ادارات مختلف و سرقت اسناد و مدارک طبقهبندی شده و کسب اخبار و اطلاعات؛
۵. به انحراف کشاندن جوانان و تشکل و سازماندهی افرادِ مسئلهدار و افراطی و اخراجی از ارگان ها و نهادهای انقلاب اسلامی؛
۶. تلاش در تضعیف رهبری انقلاب و قائم مقام رهبری و ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسئولین؛
۷. ایجاد سوءظن و بدبینی نسبت به مسئولین و نظام جمهوری اسلامی به وسیله نشر اکاذیب و افترا و تهمت در قالب اطلاعیه و شبنامههای بینام و نشان با عناوین و امضاهای جعلی؛
۸. مخالفت و اقدام علیه سیاست های خارجی جمهوری اسلامی که منجر به اختلال در روابط و مناسبات خارجی کشور شده است که از عواقب آن، کشتهشدن صدها نفر بر اثر درگیریهای نظامی بوده است.»
در خاطرات مرحوم آیت الله ری شهری آمده است:
در همان مراحل ابتدایی، تحقیق درباره جریان مهدی هاشمی در منطقه تحت نفوذ وی قهدریجان با مشکل مواجه شد. پس از بررسی کافی مشخص شد که انجام تحقیق و پیگیری های لازم در منطقه مذکور جز از طریق انحلال سپاه پاسداران آن منطقه، که کاملا تحت تسلط و سیطره مهدی هاشمی و جریان منتسب به او بود، مقدور نیست. اطلاعات جمع آوری شده ، جمعبندی و ماحصل موضوع در قالب نامه ای به شرح زیر به محضر امام ارسال شد.
«بسمه تعالی
رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
طبق گزارش، سپاه پاسداران لنجان سفلی در قهدریجان، یکی از ابزارهای قدرت گروه مهدی هاشمی در منطقه میباشد. مسئولین و اکثر قریب به اتفاق اعضای آن طرفداران مهدی هاشمی و بعضا از عناصر فعال این گروه می باشند. این تاکنون منشأ درگیری هایی در منطقه شده که منجر به قتل وجرح عده زیادی گردیده است. این سپاه در قهدریجان. طبق اطلاع بر خلاف ضوابط تشکیل شده و تلاشهای مکرر فرماندهی سپاه برای انحلال آن تاکنون به جایی نرسیده و وجود این گروه مسلح عملا قهدریجان را از سلطه دولت خارج ساخته و مأمن فراریان این گروه قرار داده است. با عنایت به موارد فوق، نظر اینجانب این است که بهترین فرصت برای جمع کردن سپاه قهدریجان، حال حاضر است و مناسب است دستور فرمایید این سپاه منحل و افراد آن پس از گزینش در صورتی که صالح باشند به استان های دیگر منتقل و سپاه جدید و با کمیته ای در قهدریجان تشکیل گردد.
ری شهری
سیزدهم آبان ۱۳۶۵»
حضرت امام پس از مطالعه این نامه به آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیغام دادند که سپاه لنجان سفلی منحل اعلام شود. ایشان همچنان فرمودند که در صورت ضرورت تشکیل مجدد سپاه در این منطقه، لازم است افراد دوباره گزینش شوند. و آقای محسن رضایی، بعد از صدور دستور از جانب فرماندهی کل قوا، نزد آقای منتظری رفته و موضوع را با ایشان مطرح کرده و موافقت یا عدم مخالفت ایشان را جلب می کند.
هواداران مهدی هاشمی که از اهمیت و نقش مؤثر سپاه در این منطقه آگاه بودند، برای جلوگیری از اجرای فرمان امام قدس الله نفسه الزکیه، به تکاپو افتادند. آنان با تحریک عده ای از خانواده شهدا و امت حزب الله مانع انجام این اقدام شدند. بالاخره با تلاشها و مساعی نماینده امام و امام جمعه اصفهان و سایر برادران مخلص، این عمل انجام شد و یکی از اصلیترین پناهگاهها و ابزارهای قدرت این گروه از چنگ ایشان خارج شد.
رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی در دادگاه ویژه روحانیت و در تیر ماه و شهریور ماه سال 66 ادامه پیدا کرد و پس از بررسی اتهامات مطرح شده درباره وی و به حکم حاکم شرع وقت، حجت الاسلام و المسلمین علی رازینی، وی در ششم مهر ماه سال 66 اعدام شد.
1ـ سید مهدی هاشمی پیش از پیروزی انقلاب با همدستی چند تن از طرفدارانش در بخش «قهدریجان» اصفهان به اتهام قتل آقای شمس آبادی امام جماعت مسجد «سید» اصفهان و چند نفر دیگر دستگیر و در دادگاه جنایی اصفهان در اسفند ماه سال 1355 محاکمه گردید. وی پس از پیروزی انقلاب آزاد شد و تحت عنوان کمک به سازمانهای آزادیبخش سمتهایی را احراز کرد. او سپس به اتهام چند فقره قتل و جنایت و ارتکاب اعمال دیگر تحت تعقیب قرار گرفت و پس از دستگیری و اعتراف به قتلهای تکان دهنده ـ که اعترافات وی از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید ـ محاکمه و به اعدام محکوم و حکم صادره نیز اجرا شد. یادآور می شود حمایت آقای منتظری از ایشان ـ علی رغم تذکرات مکرر امام خمینی و دلسوزان انقلاب ـ که به دلیل نفوذ همفکران وی در بیت آقای منتظری، بویژه تلاشهای سید هادی هاشمی ـ داماد آقای منتظری و برادر سید مهدی هاشمی ـ یکی از دلایل متعددی بود که سرانجام منجر به برکناری ایشان از قائم مقامی رهبری شد.
*جماران
وقت آن رسیده بود که وزارت اطلاعات، به تکلیف شرعی و مسئولیت تاریخی خود عمل کند. به اداره اطلاعات قم دستور داده شد که به مهدی هاشمی اطلاع دهند تا خود را به ستاد وزارت اطلاعات در تهران معرفی کند. این کار انجام شد؛ ولی وی خود را معرفی نکرد. در واقع، احضار مهدی هاشمی مقارن بود با ارسال نامه آقای منتظری به امام (۶۵/۷/۱۷). شاید آقای منتظری فکر می کرد با توجه به اینکه مسئولیت تخلفات مهدی هاشمی را شخصاً پذیرفته، امام از دستور خود - مبنی بر پیگیری اتهامات وی - منصرف شود؛ اما با توجه به اینکه امام، همچنان به دستور خود اصرار میورزید، سرانجام پس از چند روز تأخیر، مهدی هاشمی در تاریخ ۲۰/ ۷ /۱۳۶۵ با این پندار که من می خواهم شخصاً با او صحبت کنم، خود را به وزارت اطلاعات معرفی کرد که پس از معرفی، بلافاصله تحویل بازداشتگاه شد.
در نامه دوازدهم مهر سال 65 امام به آیت الله منتظری چنین آمده بود:
"بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت حجت الاسلام و المسلمین، فقیه عالیقدر، آقای منتظری ـ دامت ایام برکاته
پس از اهدای سلام و تحیت، علاقۀ اینجانب به جنابعالی بر خود شما روشن تر از دیگران است. به حسب قاعدۀ طول آشنایی صمیمانه و معاشرت از نزدیک، مقام ارجمند علمی و عملی شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران، و رنج های فراموش نشدنی جنابعالی در سال های طولانی برای اهداف اسلامی، قداست و وجاهت و وارستگی کم نظیر آن جناب، و بالاتر حیثیت بلند پایه ای که دنبالۀ این امور به خواست خداوند تعالی برای شما فعلاً حاصل است، و احتیاج مبرمی که جمهوری اسلامی و اسلام به مثل جنابعالی دارد، انگیزۀ علاقۀ مبرم است. لهذا این حیثیت مقدس باید از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ این حیثیت به جهات عدیده بر شما و همۀ ماها واجب، و احتمال خدشه دار شدن آن نیز منجز است برای اهمیت بسیار آن.
با این مقدمه باید عرض کنم این حیثیت واجب المراعاة به احتمال قوی، بلکه ظن نزدیک به قطع، در معرض خطر است؛ خصوصاً با داشتن مخالفین مؤثر در حوزۀ قم، که ممکن است دنبال بهانه ای باشند. این خطر بسیار مهم از ناحیۀ انتساب آقای سید مهدی هاشمی[1] است به شما. من نمی خواهم بگویم که ایشان حقیقتاً مرتکب چیزهایی شدند؛ بلکه می خواهم عرض کنم ایشان متهم به جنایات بسیار، از قبیل قتل، مباشرت یا تسبیباً، و امثال آن می باشند. و چنین شخصی، ولو مبرا باشد، ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جنابعالی است که بر همه حفظش واجب مؤکد است.
آنچه مسلّم است و در آن پای فشاری دارم رسیدگی به وضعیت و موارد اتهام او است، رسیدگی به خانۀ تیمی و انباشتن اسلحه، آن هم با پول ملت، به اسم کمک به سازمان های به اصطلاح آزادیبخش. اصولاً یک همچو اعمالی بدون دخالت دولت جرم است. و باید ایشان، که صلاحیت این امر را ولو واقعاً برای این سازمان ها باشد ندارد و دخالت در حکومت است، جواب بدهد. این امر قطعی است. و آنچه از شما می خواهم در رتبۀ اول پیشنهاد مستقیم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسیدگی به این امور است. و اگر برای شما محذور دارد، به طوری که تکلیف شرعی از شما ساقط است، سکوت است. حتی در محافل خصوصی دفاع از یک همچو شخصی که خطر برای حیثیت شما است و احتمال فساد و خونریزی بیگناهان است سَم قاتل است. باید تمام فعالیت ها که به اسم کمک به سازمان های به اصطلاح آزادیبخش است قطع شود، و تمام کسانی که در این امور دخالت داشته اند محاکمه شوند.
و آنچه مسلّم است و مایه تأسف، حسن ظن جنابعالی به اعمال و افعال و گفته ها و نوشته هاست که به مجرد وصول به شما ترتیب اثر می دهید و در مجمع عمومی صحبت می کنید و به قوۀ قضاییه و غیره سفارش می دهید. و من از شما، که دوست صمیمی سابق و حال من هستید و مورد علاقۀ ملت، تقاضا می کنم که با اشخاص صالح آشنا به امور کشور مشورت نمایید، پس از آن ترتیب اثر بدهید، تا خدای نخواسته لطمه به حیثیت شما، که برگشت به حیثیت جمهوری است، نخورد. آزادی بی رویّۀ چند صد نفر منافق، به دستور هیأتی که با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدی ها را بالا برده است. «ترحم بر پلنگ تیز دندان ـ ستمکاری بود بر گوسفندان».
من تأکید می کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سید مهدی پاک کنید که این راه بهتر است؛ و الاّ هیچ عکس العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنایاتِ مورد اتهام حتمی است. سلامت و توفیق جنابعالی را خواهانم.
12 مهر ماه 65
روح الله الموسوی الخمینی"
صحیفه امام؛ ج 20، ص 136-138
بر خلاف نظر آیت الله منتظری روند رسیدگی به پرونده سید مهدی هاشمی ادامه پیدا کرد و متن کیفر خواستی که بخش هایی از آن در ادامه آمده برای وی صادر شد:
ریاست محترم دادگاه ویژه روحانیت
در این پرونده، آقای مهدی هاشمی، فرزند سید محمد، شماره شناسنامه: ۱۷۴۶، متولد سال ۱۳۲۳، اهل قهدریجان، ساکن قم، متأهل، دارای دو فرزند، با سابقه کیفری بازداشت موقت از تاریخ ۶۵/۷/۲۰، متهم است به «محاربه، افساد، ایجاد فتنه، رعب و وحشت در بین مردم» از طرق ذیل:
۱. سازماندهی و رهبری گروه های متعدد ترور و آدمربایی، قبل و بعد از انقلاب؛
۲. تلاش در تأسیس و اداره سپاه خودمختار و مستقلِ لنجان سفلی و تغذیه تدارکاتی و تسلیحاتی آن و ایجاد درگیری با کمیته انقلاب اسلامی محل که منجر به کشته و زخمیشدن دهها نفر گردید؛
۳. خارجکردن بیش از ۲۸۰ قبضه سلاح و مهمات و اموال بسیاری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جاسازی و اختفای آنها؛
۴. ایجاد شبکه نفوذ در ارگان ها و ادارات مختلف و سرقت اسناد و مدارک طبقهبندی شده و کسب اخبار و اطلاعات؛
۵. به انحراف کشاندن جوانان و تشکل و سازماندهی افرادِ مسئلهدار و افراطی و اخراجی از ارگان ها و نهادهای انقلاب اسلامی؛
۶. تلاش در تضعیف رهبری انقلاب و قائم مقام رهبری و ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسئولین؛
۷. ایجاد سوءظن و بدبینی نسبت به مسئولین و نظام جمهوری اسلامی به وسیله نشر اکاذیب و افترا و تهمت در قالب اطلاعیه و شبنامههای بینام و نشان با عناوین و امضاهای جعلی؛
۸. مخالفت و اقدام علیه سیاست های خارجی جمهوری اسلامی که منجر به اختلال در روابط و مناسبات خارجی کشور شده است که از عواقب آن، کشتهشدن صدها نفر بر اثر درگیریهای نظامی بوده است.»
در خاطرات مرحوم آیت الله ری شهری آمده است:
در همان مراحل ابتدایی، تحقیق درباره جریان مهدی هاشمی در منطقه تحت نفوذ وی قهدریجان با مشکل مواجه شد. پس از بررسی کافی مشخص شد که انجام تحقیق و پیگیری های لازم در منطقه مذکور جز از طریق انحلال سپاه پاسداران آن منطقه، که کاملا تحت تسلط و سیطره مهدی هاشمی و جریان منتسب به او بود، مقدور نیست. اطلاعات جمع آوری شده ، جمعبندی و ماحصل موضوع در قالب نامه ای به شرح زیر به محضر امام ارسال شد.
«بسمه تعالی
رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
طبق گزارش، سپاه پاسداران لنجان سفلی در قهدریجان، یکی از ابزارهای قدرت گروه مهدی هاشمی در منطقه میباشد. مسئولین و اکثر قریب به اتفاق اعضای آن طرفداران مهدی هاشمی و بعضا از عناصر فعال این گروه می باشند. این تاکنون منشأ درگیری هایی در منطقه شده که منجر به قتل وجرح عده زیادی گردیده است. این سپاه در قهدریجان. طبق اطلاع بر خلاف ضوابط تشکیل شده و تلاشهای مکرر فرماندهی سپاه برای انحلال آن تاکنون به جایی نرسیده و وجود این گروه مسلح عملا قهدریجان را از سلطه دولت خارج ساخته و مأمن فراریان این گروه قرار داده است. با عنایت به موارد فوق، نظر اینجانب این است که بهترین فرصت برای جمع کردن سپاه قهدریجان، حال حاضر است و مناسب است دستور فرمایید این سپاه منحل و افراد آن پس از گزینش در صورتی که صالح باشند به استان های دیگر منتقل و سپاه جدید و با کمیته ای در قهدریجان تشکیل گردد.
ری شهری
سیزدهم آبان ۱۳۶۵»
حضرت امام پس از مطالعه این نامه به آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیغام دادند که سپاه لنجان سفلی منحل اعلام شود. ایشان همچنان فرمودند که در صورت ضرورت تشکیل مجدد سپاه در این منطقه، لازم است افراد دوباره گزینش شوند. و آقای محسن رضایی، بعد از صدور دستور از جانب فرماندهی کل قوا، نزد آقای منتظری رفته و موضوع را با ایشان مطرح کرده و موافقت یا عدم مخالفت ایشان را جلب می کند.
هواداران مهدی هاشمی که از اهمیت و نقش مؤثر سپاه در این منطقه آگاه بودند، برای جلوگیری از اجرای فرمان امام قدس الله نفسه الزکیه، به تکاپو افتادند. آنان با تحریک عده ای از خانواده شهدا و امت حزب الله مانع انجام این اقدام شدند. بالاخره با تلاشها و مساعی نماینده امام و امام جمعه اصفهان و سایر برادران مخلص، این عمل انجام شد و یکی از اصلیترین پناهگاهها و ابزارهای قدرت این گروه از چنگ ایشان خارج شد.
رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی در دادگاه ویژه روحانیت و در تیر ماه و شهریور ماه سال 66 ادامه پیدا کرد و پس از بررسی اتهامات مطرح شده درباره وی و به حکم حاکم شرع وقت، حجت الاسلام و المسلمین علی رازینی، وی در ششم مهر ماه سال 66 اعدام شد.
1ـ سید مهدی هاشمی پیش از پیروزی انقلاب با همدستی چند تن از طرفدارانش در بخش «قهدریجان» اصفهان به اتهام قتل آقای شمس آبادی امام جماعت مسجد «سید» اصفهان و چند نفر دیگر دستگیر و در دادگاه جنایی اصفهان در اسفند ماه سال 1355 محاکمه گردید. وی پس از پیروزی انقلاب آزاد شد و تحت عنوان کمک به سازمانهای آزادیبخش سمتهایی را احراز کرد. او سپس به اتهام چند فقره قتل و جنایت و ارتکاب اعمال دیگر تحت تعقیب قرار گرفت و پس از دستگیری و اعتراف به قتلهای تکان دهنده ـ که اعترافات وی از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید ـ محاکمه و به اعدام محکوم و حکم صادره نیز اجرا شد. یادآور می شود حمایت آقای منتظری از ایشان ـ علی رغم تذکرات مکرر امام خمینی و دلسوزان انقلاب ـ که به دلیل نفوذ همفکران وی در بیت آقای منتظری، بویژه تلاشهای سید هادی هاشمی ـ داماد آقای منتظری و برادر سید مهدی هاشمی ـ یکی از دلایل متعددی بود که سرانجام منجر به برکناری ایشان از قائم مقامی رهبری شد.
*جماران