در پی ادعاهای خلاف واقع و هزل نویسی اصلاح طلبان؛
مدعیان اصلاحات از هزاران عنوان و رده شغلی به چند قلم مانند حضور در کشتارگاهها، غسالخانهها، مجریگری مراسمات، سخنرانی مراسمات دینی و دنیوی و... اشاره کرده و ادعا میکنند که اینها «میتواند پیامهای ناگواری از سراشیبی و زوال جایگاه روحانیت، نافرمانی مدنی و ناکامی حکمرانی دینی در عصر جدید در نزد نسلهای مطالبهگر به دنبال داشته باشد.»
سرویس سیاسی شهدای ایران :یک روزنامه اینترنتی وابسته به طیف تندروی اصلاحات(همدلی) در مطلبی نوشت: «چهار دهه پس از انقلاب، هماکنون روحانیت بهصورت گستردهای در نظام سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی کشور حضور دارد و اکنون با توجه به ظهور عملکردها، ناکارآمدیها و آسیبهای فرآیندی حضور روحانیون در مناصب دولتی ضرورت بررسی و تحلیل آن بهخوبی احساس میشود. گرایش روحانیت به حکومت گردانی، تمایل کسب مقامات دنیوی، نزدیکی به منابع رانت نیازمند آسیبشناسی است. دخالتهای گسترده روحانیون در تمام امور- حتی غیرتخصصی- آسیبهایی جدی به نقش و کارکرد اصیل روحانیت وارد کرده است. حضور در کشتارگاهها، غسالخانهها، مجریگری مراسمات، سخنرانی مراسمات دینی و دنیوی، خوانندگی، عروسکگردانی تا امامت جمعه و جماعت از کلانشهرها و تا روستاها، معلمی در مدارس، دانشگاهها، حوزهها، امور قضایی، انواع دفترخانهها، مراکز ازدواج و طلاق، طب سنتی، مراکز عقیدتی سیاسی نهادهای دولتی و انقلابی، نظامی، انتظامی و امنیتی و اخیراً وزارت نفت و تصویب حضور در بانکها... همه بخشی از مشاغلی هستند که خارج از حوزه رسالت روحانیت سنتی و حتی مدرن میتوانند، موجبات گسست مثلث دینی با خلوت شدن مراکز دینی (مساجد، حوزهای علمیه، گرایش به اوامر مراجع و ارزشها...) و یأس ملت از عملکرد روحانیت را فراهم آورند؛ و این شیب تند تلاش روحانیت برای حضور در همه ارکان نظام سیاسی واداری کشور، بدون تردید تزلزل جایگاه دینی و تخصصی روحانیت را نیز سبب خواهد شد. امری که میتواند پیامهای ناگواری از سراشیبی و زوال جایگاه روحانیت، نافرمانی مدنی و ناکامی حکمرانی دینی در عصر جدید در نزد نسلهای مطالبهگر به دنبال داشته باشد. نویسنده این یادداشت بهعنوان یک کنشگر دلسوز و متمایل به روحانیت اصیل و اسلام ناب این آسیبشناسی صریح را با اعلان خطر گوشزد کرده و عبرتگیری را یادآوری و فریاد میزند.»
ادعاهای خلاف واقع اصلاحطلبان تندرو درباره «دخالتهای گسترده روحانیون در تمام امور» در حالی است که هیچ مصوبه و یا قانون برای جذب و استخدام صرفاً روحانیون در مشاغل دولتی و... وجود ندارد. مدعیان اصلاحات از هزاران عنوان و رده شغلی به چند قلم مانند حضور در کشتارگاهها، غسالخانهها، مجریگری مراسمات، سخنرانی مراسمات دینی و دنیوی و... اشاره کرده و ادعا میکنند که اینها «میتواند پیامهای ناگواری از سراشیبی و زوال جایگاه روحانیت، نافرمانی مدنی و ناکامی حکمرانی دینی در عصر جدید در نزد نسلهای مطالبهگر به دنبال داشته باشد.»
از سوی دیگر ناگفته پیداست که بخش قابلتوجهی از روحانیت از تحصیلات آکادمیک برخوردارند اما این ادعاهای خلاف واقع اصلاحطلبان و هزل نویسی آنها تنها این سؤال را متبادر ذهن مخاطب میکند که چرا مدعیان اصلاحات به نقد غیرمنطقی وستیز با روحانیت برخاسته و از جامعه دینی هراس دارند؟