رنجنامه یک نویسنده و فعال فرهنگی شهر ایثار و مقاومت دزفول؛
یاد وصیت شهید مجید طیب طاهر می افتم:«شهدا رفتند از يك سو خوشحال كه به كمال رسيده و از سوي ديگر ناراحت كه آيا پا روي خونشان نمي گذارند و وصيتشان را به جاي نصيحت نمي گيرند؟ پس بدانيد روزي در مقابل شهدا قرار مي گيريد در حالي كه امام حسين(ع) آنان را همراهي مي كند و از شما می پرسند در مقابل خون گران مايه شهدا چه كرديد؟»
سرویس فرهنگی شهدای ایران:زنان و دختران دزفول در دوران ۸ سال دفاع مقدس ثابت کردند که وارثان حیا و عفاف زنان و دختران عاشورایند. آنان در دوران حماسه و ایثار تصاویری از خود به جا گذاشتند که در کمتر نقطه ای از این کره خاکی می توان نمونه و مشابهی برای آن پیدا کرد.
از دخترانی که شب ها با حجاب کامل می خوابیدند تا اگر تقدیرشان شهادت یا جراحت بود، پیکرشان زیر آوار بدون حجاب نباشد تا زنانی که وقتی پیکر مجروحشان از زیر آوار بیرون می آمد با فریاد و شیون نمی گذاشتند، دست نامحرمی برای نجاتشان دست بکار شود.
از مادران ترکش خورده ای که چادر به دندان می کشیدند تا آن معلم شهیدی که حیای مقدسش نگذاشت زخمش را به امدادگران نشان دهد تا سوار آمبولانسش کنند و نهایتا به شهادت رسید.
ازدخترانی که در سخت ترین شرایط بیخیال چادر نشدند تا «عصمت» هایی که اوج زخم باران پیکرشان اول چادر به خود پیچیدند.
و مردانی که اولین سرمایه زیستنشان تقوایی بود که با تهذیب و تزکیه به دست آورده بودند. چشم هایی که در مناجات مست آسمان بود و در مراودات خیره به زمین.
از دخترانی که شب ها با حجاب کامل می خوابیدند تا اگر تقدیرشان شهادت یا جراحت بود، پیکرشان زیر آوار بدون حجاب نباشد تا زنانی که وقتی پیکر مجروحشان از زیر آوار بیرون می آمد با فریاد و شیون نمی گذاشتند، دست نامحرمی برای نجاتشان دست بکار شود.
از مادران ترکش خورده ای که چادر به دندان می کشیدند تا آن معلم شهیدی که حیای مقدسش نگذاشت زخمش را به امدادگران نشان دهد تا سوار آمبولانسش کنند و نهایتا به شهادت رسید.
ازدخترانی که در سخت ترین شرایط بیخیال چادر نشدند تا «عصمت» هایی که اوج زخم باران پیکرشان اول چادر به خود پیچیدند.
و مردانی که اولین سرمایه زیستنشان تقوایی بود که با تهذیب و تزکیه به دست آورده بودند. چشم هایی که در مناجات مست آسمان بود و در مراودات خیره به زمین.
و چه زیبا بود عطر آن حیای مقدسی که در کوچه کوچه ی شهر می پیچید. حیایی که در دل و جان زنان و مردان این شهر تجلی می کرد.
این تصاویر و این حقایق پیشینه و تاریخ این شهر است و اگر دزفول پیشوند دارالمومنین با خود یدک می کشد، بابت همین صحنه های بی بدیل است.
و همینجا هم باید یاد کرد از شهدایی که برای حفظ ناموس و محافظت از همین حیای مقدس جان دادند و رفتند و شهر را به دست ما سپردند و فقط وصیتی به جا گذاشتند و راهی که قرار بود مردم و مسئولین طی کنند.
این روزها وضع فرهنگی شهر اصلاً خوب نیست. عطر آن حیای مقدس دیگر به مشام نمی رسد. صحنه هایی مکرر در قاب چشم مردم مشاهده می شود که دل ها را به درد می آورد.
حیا و عفافی که توسط برخی ها لگدمال شده است. لگدمال شدنی که عین لگدمال شدن وصیت شهدا و سفارش اهل بیت(ع)، دستورات دین و البته قانون کشور است.
حرام هایی که درمنظر عموم دارد تکثیر می شود. در خیابان های اصلی شهر. در پارک ها و تفریح گاه ها و ساحل. جالب اینجاست که یا برخوردی صورت نمی گیرد و یا اندک برخوردی توسط نهادهای مسئول صورت می گیرد که همین باعث تکثیر همین بی حیایی ها می شود.
کشف حجاب هایی که گاه معاندانه و با هدف قبح شکنی صورت می گیرد تا حرام های دیگری که قلم از نگارشش شرم دارد و کار به جایی رسیده است که دیگر خانواده های مقید به مسائل دینی از حضور در پارک ها و تفریح گاه های ساحلی و … و گاه بازارها و پاساژها و مراکز خرید شرم دارند. زیرا نمی خواهند خود و فرزندانشان شاهد تصاویری باشند که با آموزه های دینی صد و هشتاد درجه تفاوت دارد.
خواستم به مسئولین امر یادآوری کنم که مواضع شما در مقابل وضعیت فرهنگی موجود سه حالت بیشتر ندارد.
اولین حالت اینکه به مسئله عفاف و حجاب اعتقادی ندارید که در این صورت به مصداق گفتار رهبر معظم انقلاب ماندن در مسئولیت برایتان حرام شرعی است زیرا که ایشان فرموده اند: « اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسئولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است. »
حالت دوم اینکه اعتقاد دارید ، اما برای حفظ جایگاه و میز و مسئولیت خود، اراده و عقیده ای به اجرای حکم خدا و قانون کشور ندارید و می خواهید به قول معروف همان «آدم خوب روشنفکر» باشید، به هر قیمتی. اما بدانید قیمت این موضوع خون شهدای ، این شهر و دیار است و شما در پیشگاه خدا و اهل بیت(ع) و شهدا و مردم مسئولید و باید یوم الحساب پاسخگو باشید و یقیناً پاسخی نخواهید داشت.
و حالت سوم اینکه اعتقاد و اراده دارید، اما توانایی اجرا ندارید. پس لطفا کنار بروید و کار را به کسانی واگذار کنید تا اوضاع فرهنگی و عفاف و حجاب شهر از این که هست وخیم تر نشود.
و اگر غیر از این سه دسته که اشاره شد هستید، پس بسم الله. حکم خدا و قانون کشور را پیاده کنید.
مسئولین یقین بدانند در هر گناهی که باعث و بانی آن حذف عفاف و حیا و به نمایش گذاشتن این قبح شکنی ها باشد ، شریک خواهید بود. چه پاشیده شدن بنیان خانواده ها و چه گناهان دیگری که جوانان در خلوت و جلوت بابت این به نمایش گذاشتن بی عفتی ها انجام می دهند. یقین بدانید طبق فرموده خدا و اهل بیت(ع) شریک تک تک این گناهان خواهید بود و این تازه بخشی از ماجراست.
پاسخ دادن به شهدای این شهر که بسیاری از آنان در وصایایشان سفارش به حجاب و حیا و عفاف کردند، بماند. پاسخ دادن به دل خونین مادرانی که فرزندانشان را برای حفظ این آب و خاک به قربانگاه فرستادند بماند و پاسخ به تمام مومنینی که دلشان از این وضعیت خون است.
به فریاد شهر برسید.
و اما بعد . . .
موضوع دومی که باید طرح شود، دردی دیگر است و آن درد محجبه هاست. به بی حجاب ها که کاری ندارید. لااقل محجبه ها را دریابید.
اگر زنان و دختران این شهر بخواهند، مانتوی آستین بلند موقر تهیه کنند به کجا مراجعه کنند؟ گشتی در فضای شهر زده اید؟ مانتوهایی را که دارد در گوشه گوشه ی این شهر عرضه می شود رصد کرده اید؟
برای بی حجاب ها کرورکرور مانتوهای جلوباز و آستین کوتاه و شلوارهای کوتاه و پاره و … ریخته است. محجبه ها از کجا خرید کنند؟ چند مغازه می شناسید که مانتوها گشاد و آستین بلند و موقر برای محجبه ها داشته باشد؟
این برای شهری مثل دزفول درد نیست؟
راستی قیمت چادر را این روزها سوال کرده اید؟ پدری که چند دختر چادری دارد، می دانید چه می کشد؟
آیا دین داری هم باید برای ثروتمندان باشد؟
این همه ستادها و گروه ها و معلمان و اساتید و مردم دارند امر به معروف می کنند، اما اگر چادر بهترین و زیباترین معروف دنیای عفاف و حجاب است، بدانید قیمتش دارد سر به فلک می کشد. من در پاسخ برخی دانشجویانم که مجبور به نوشیدن جام زهر می شوند و چادر را به خاطر وضعیت مالی خانواده شان کنار می گذارند چه پاسخی داشته باشم؟
«خیّر» بودن که فقط در مدرسه سازی و بیمارستان سازی و . . . نیست. چرا خیرین را به سمت کارهای فرهنگی دعوت نمی کنید. اگر ما می خواهیم زنان و دختران شهرمان را به زیباترین الگوی پوشش دعوت کنیم، اول باید این الگوی پوشش دست یافتنی باشد.
طرح هایی ارائه دهید که قیمت محجبه شدن، خیلی گران نباشد. کاری کنید اگر کسی به سمت عفاف و حیا گرایش پیدا می کند، بتواند در این میدان و این مسیر بماند.
اگر حجاب بخشی از دینداری است و اگر چادر بهترین و کاملترین نوع حجاب است، پس نباید قیمتش به گونه ای باشد که برای قشر خاصی قابل دسترس باشد.
در کل عاجزانه از مسئولین شهرم می خواهم ، به داد این وضعیت فرهنگی برسید. هر جور که می دانید. با هر ابتکاری که می شناسید.شاید خردجمعی بهترین راهکار باشد. اساتید، فعالان فرهنگی ، صاحبنظران و . . . را دعوت کنید. ضمانت اجرایی بدهید. دستگاه ها و ارگان ها را پای کار بیاورید و بسم الله کنید.
خداگواه است فقط پاسخ دادن در محضر شهدا برای این وضعیت کار بسیار سختی خواهد بود.
یاد وصیت شهید مجید طیب طاهر می افتم:
«شهدا رفتند از يك سو خوشحال كه به كمال رسيده و از سوي ديگر ناراحت كه آيا پا روي خونشان نمي گذارند و وصيتشان را به جاي نصيحت نمي گيرند؟ پس بدانيد روزي در مقابل شهدا قرار مي گيريد در حالي كه امام حسين(ع) آنان را همراهي مي كند و از شما می پرسند در مقابل خون گران مايه شهدا چه كرديد؟»
*علی موجودی