شهدای ایران:عبدالله گنجی/ بدون تردید شروع برجام که متأثر از رأی ملت در سال ۱۳۹۲ بود یک هدف اساسی داشت و آن کمکردن آلام اقتصادی مردم درقبال کند کردن توسعه هستهای ایران بود. هدف نظام جمهوری اسلامی از برجام، گشایش اقتصادی از طریق مذاکره بود ولاغیر. در خارج از پوسته قدرت و قدری هم در داخل حکومت ۳ نگاه به برجام شکل گرفت.
۱- دستهای میگفتند تلاش نماییم با برجام فشار اقتصادی دشمن را کم کنیم این دسته معتقد بودند که مشکل غرب با ما بر سر وجود (ماهیت) انقلاب اسلامی نیست بلکه سر حدود است بنابراین چیزی میدهیم و چیزی میگیریم و مشکل حل میشود.
۲- دسته دوم معتقد بودند با مذاکره مخالف نیستیم اما مشکل غرب با ما بر سر اساس و ماهیت جمهوری اسلامی است و هستهای و موشکی و غیره بهانه است. مگر زمان امام که همین فشارها بود هستهای و موشکی و منطقهای داشتیم؟ و مگر غرب احمق است اجازه دهد کشوری که سلطه فرهنگی- سیاسی جریان هژمون را نمیپذیرد تقویت شود؟ هنوز فضای رسانهای و اجتماعی-سیاسی کشور بهظاهر در این دو نگاه متمرکز است و نگاه بدبینانه این است که پس از توافق هم بسیاری از محدودیتهای خرید و فروش و سرمایهگذاری باقی خواهد ماند. اما اثر روانی توافق ممکن است به تثبیت قیمتها بینجامد که برخی آنرا «ارزش جنازه برجام» میگویند.
۳- اما از سال دوم دولت روحانی دسته سومی بودهاند که تاکنون، بدون توجه به محتوا و دادهها و ستاندههای برجام بر توافق اصرار داشتهاند تا حدی که اصطلاح «بدهبره» هشتگ انتقاد نسبت به آنان شد. برخی تا همین اخیرا صریح میگفتند که مسئولیت عدم توافق بهعهده رهبری است و معیشت مردم را یا به رهبری یا سپاه ارجاع میدادند تا هر طور شده توافق امضا شود. این جماعت عمدتا کسانی بودند که در ۲۵ سال گذشته هیچگاه حرف و مطالبهشان اقتصادی و معیشت نبوده است و گفتمان معیشت همیشه از محفظه گفتمانی آنان خارج بوده است. دمکراسیخواهی، توسعه سیاسی، انتخابات آزاد، کوتاه آمدن در سیاست خارجی، کاهش سهم دین و نهادهای دینی در نظام، حرف اساسی و ثابت آنان بوده است. این دسته هدف از برجام را «تبدیل ایران از یک کشور انقلابی به کشوری عادی» اعلام کردند. نام این عمل را نرمالیزاسیون گذاشتند و به روحانی نوشتند که وظیفه داری ایران را از حالت استثنایی به حالت عادی تبدیل کنی. از نیکوس پولاتزاس جامعهشناس یونانی-فرانسوی برای تئوریزه کردن موضوع الهام گرفتند و نوشتند که او میگوید: ۲ نوع دولت داریم. دولت استثنایی و دولت نرمال. دولت نرمال دولت سرمایهداری پیشرفته را معرفی و دولت استثنایی را دولت اقتدارگرا، توتالیتر، بناپارتی، الیگارشی نظامی و بیسمارکی معرفی کردند و از روحانی میخواستند که در ذیل شعار اعتدال، ایران را از حالت انقلابی خارج و به کشوری عادی تبدیل کند. روحانی گرچه گرایش اقتصادی را در برجام مد نظر داشت اما حکم ۹۰ به ۱۰۰ بود و از بازتولید ادبیات برای فراسوی برجام فروگذار نکرد. روحانی هنوز برجام امضا و اجرا نشده بود از برجام ۲ و ۳ سخن میگفت و از «ایران جدید» نام میبرد.
در روز ۱۲ بهمن در حرم امام به انقلابی بودن حمله کرد که یکسال، ۲ سال، ۳ سال تمامش کنید و بهرغم اینکه امام مهمترین دستاورد دفاع مقدس را «استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ» میدانست صریح اعلام کرد که «اسلام انقلابی» حرف منافقین است. در آنسوی ماجرا پمپئو وزیر خارجه وقت آمریکا در جمع سلطنتطلبان در شهر لسآنجلس اعلام کرد: هدف از فشارهای اقتصادی بر ایران تبدیل ایران از یک کشور انقلابی به یک کشور عادی است و پیش از آن اوباما اعلام کرد: «ایرانیان باید بدانند شعار مرگ بر آمریکا برای آنان اشتغال ایجاد نمیکند.» و اینچنین دوگانه انقلاب- معیشت را مقابل ملت بهتصویر میکشیدند که یکی از این دو راه را باید انتخاب کنید یا انقلاب یا معیشت، و این دو با هم جمع نمیشود.
این نگاه در کشور طرفدارانی داشت که از هجمه به برنامههای فرهنگی و بودجههای آن تا روابط عاطفی در حین مذاکرات را دربرداشت. این جماعت به بازی سهسر برد فکر میکردند. معتقد بودند اگر فشار دشمن موجب تقابل مردم و حاکمیت شود، چه حاکمیت مستقر برود و چه تغییر رفتار دهد در هر صورت آنچه ما میخواهیم در سقف و کف آن محقق میشود و اگر به مذاکره تن بدهد عادی شدن رابطه با غرب موجب فروپاشی عصبیت انقلابی (منظور عصبیت در ادبیات ابنخلدون) فرومیپاشد و باز ما با ایران عادی مواجه میشویم.
عادی شدن رابطه با غرب و برجام ۲ و ۳ (موشکی، منطقهای) را زمینههایی برای تهی کردن روح انقلابی از کشور میدانستند و هنوز هم به این فکر میکنند. در همه این سالها رهبری بر گفتمان انقلابیگری تأکید میکردند و هوشمندانه متوجه صحنه بودند. تعابیری مانند «دولت انقلابی»، «مجلس انقلابی»، «حوزه انقلابی» و حتی استاد و معلم و کارگر انقلابی را گوشزد میکردند و قواعد انقلابیگری را یادآور میشدند و هشدار میدادند: جوانان انقلابی را افراطی معرفی نکنید و... حال در آستانه توافق احتمالی باید یادمان باشد هدف مذاکره گشایش اقتصادی برای ملتی است که تحمل کرد و تسلیم نشد. برجام ربطی به ماهیت حقیقی نظام جمهوری اسلامی ندارد. این دولت برجام را فقط برای معیشت میخواهد اما آن دولت برای معیشت هم میخواست. ممکن است ما با غرب به زیست مسالمتآمیز راضی شویم. اما آنان هضم شدن ما در هاضمه خود را میخواهند که طبیعی است ما بر هویت تمدنی و ماهیت نظام خود اصرار داریم و خواهیم داشت.
۱- دستهای میگفتند تلاش نماییم با برجام فشار اقتصادی دشمن را کم کنیم این دسته معتقد بودند که مشکل غرب با ما بر سر وجود (ماهیت) انقلاب اسلامی نیست بلکه سر حدود است بنابراین چیزی میدهیم و چیزی میگیریم و مشکل حل میشود.
۲- دسته دوم معتقد بودند با مذاکره مخالف نیستیم اما مشکل غرب با ما بر سر اساس و ماهیت جمهوری اسلامی است و هستهای و موشکی و غیره بهانه است. مگر زمان امام که همین فشارها بود هستهای و موشکی و منطقهای داشتیم؟ و مگر غرب احمق است اجازه دهد کشوری که سلطه فرهنگی- سیاسی جریان هژمون را نمیپذیرد تقویت شود؟ هنوز فضای رسانهای و اجتماعی-سیاسی کشور بهظاهر در این دو نگاه متمرکز است و نگاه بدبینانه این است که پس از توافق هم بسیاری از محدودیتهای خرید و فروش و سرمایهگذاری باقی خواهد ماند. اما اثر روانی توافق ممکن است به تثبیت قیمتها بینجامد که برخی آنرا «ارزش جنازه برجام» میگویند.
۳- اما از سال دوم دولت روحانی دسته سومی بودهاند که تاکنون، بدون توجه به محتوا و دادهها و ستاندههای برجام بر توافق اصرار داشتهاند تا حدی که اصطلاح «بدهبره» هشتگ انتقاد نسبت به آنان شد. برخی تا همین اخیرا صریح میگفتند که مسئولیت عدم توافق بهعهده رهبری است و معیشت مردم را یا به رهبری یا سپاه ارجاع میدادند تا هر طور شده توافق امضا شود. این جماعت عمدتا کسانی بودند که در ۲۵ سال گذشته هیچگاه حرف و مطالبهشان اقتصادی و معیشت نبوده است و گفتمان معیشت همیشه از محفظه گفتمانی آنان خارج بوده است. دمکراسیخواهی، توسعه سیاسی، انتخابات آزاد، کوتاه آمدن در سیاست خارجی، کاهش سهم دین و نهادهای دینی در نظام، حرف اساسی و ثابت آنان بوده است. این دسته هدف از برجام را «تبدیل ایران از یک کشور انقلابی به کشوری عادی» اعلام کردند. نام این عمل را نرمالیزاسیون گذاشتند و به روحانی نوشتند که وظیفه داری ایران را از حالت استثنایی به حالت عادی تبدیل کنی. از نیکوس پولاتزاس جامعهشناس یونانی-فرانسوی برای تئوریزه کردن موضوع الهام گرفتند و نوشتند که او میگوید: ۲ نوع دولت داریم. دولت استثنایی و دولت نرمال. دولت نرمال دولت سرمایهداری پیشرفته را معرفی و دولت استثنایی را دولت اقتدارگرا، توتالیتر، بناپارتی، الیگارشی نظامی و بیسمارکی معرفی کردند و از روحانی میخواستند که در ذیل شعار اعتدال، ایران را از حالت انقلابی خارج و به کشوری عادی تبدیل کند. روحانی گرچه گرایش اقتصادی را در برجام مد نظر داشت اما حکم ۹۰ به ۱۰۰ بود و از بازتولید ادبیات برای فراسوی برجام فروگذار نکرد. روحانی هنوز برجام امضا و اجرا نشده بود از برجام ۲ و ۳ سخن میگفت و از «ایران جدید» نام میبرد.
در روز ۱۲ بهمن در حرم امام به انقلابی بودن حمله کرد که یکسال، ۲ سال، ۳ سال تمامش کنید و بهرغم اینکه امام مهمترین دستاورد دفاع مقدس را «استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ» میدانست صریح اعلام کرد که «اسلام انقلابی» حرف منافقین است. در آنسوی ماجرا پمپئو وزیر خارجه وقت آمریکا در جمع سلطنتطلبان در شهر لسآنجلس اعلام کرد: هدف از فشارهای اقتصادی بر ایران تبدیل ایران از یک کشور انقلابی به یک کشور عادی است و پیش از آن اوباما اعلام کرد: «ایرانیان باید بدانند شعار مرگ بر آمریکا برای آنان اشتغال ایجاد نمیکند.» و اینچنین دوگانه انقلاب- معیشت را مقابل ملت بهتصویر میکشیدند که یکی از این دو راه را باید انتخاب کنید یا انقلاب یا معیشت، و این دو با هم جمع نمیشود.
این نگاه در کشور طرفدارانی داشت که از هجمه به برنامههای فرهنگی و بودجههای آن تا روابط عاطفی در حین مذاکرات را دربرداشت. این جماعت به بازی سهسر برد فکر میکردند. معتقد بودند اگر فشار دشمن موجب تقابل مردم و حاکمیت شود، چه حاکمیت مستقر برود و چه تغییر رفتار دهد در هر صورت آنچه ما میخواهیم در سقف و کف آن محقق میشود و اگر به مذاکره تن بدهد عادی شدن رابطه با غرب موجب فروپاشی عصبیت انقلابی (منظور عصبیت در ادبیات ابنخلدون) فرومیپاشد و باز ما با ایران عادی مواجه میشویم.
عادی شدن رابطه با غرب و برجام ۲ و ۳ (موشکی، منطقهای) را زمینههایی برای تهی کردن روح انقلابی از کشور میدانستند و هنوز هم به این فکر میکنند. در همه این سالها رهبری بر گفتمان انقلابیگری تأکید میکردند و هوشمندانه متوجه صحنه بودند. تعابیری مانند «دولت انقلابی»، «مجلس انقلابی»، «حوزه انقلابی» و حتی استاد و معلم و کارگر انقلابی را گوشزد میکردند و قواعد انقلابیگری را یادآور میشدند و هشدار میدادند: جوانان انقلابی را افراطی معرفی نکنید و... حال در آستانه توافق احتمالی باید یادمان باشد هدف مذاکره گشایش اقتصادی برای ملتی است که تحمل کرد و تسلیم نشد. برجام ربطی به ماهیت حقیقی نظام جمهوری اسلامی ندارد. این دولت برجام را فقط برای معیشت میخواهد اما آن دولت برای معیشت هم میخواست. ممکن است ما با غرب به زیست مسالمتآمیز راضی شویم. اما آنان هضم شدن ما در هاضمه خود را میخواهند که طبیعی است ما بر هویت تمدنی و ماهیت نظام خود اصرار داریم و خواهیم داشت.