به بهانه عقده گشایی الریاض؛
واقعیت آن است که در برابر شخصیت بلند و بزرگ امام خمینی و وجاهت جمهوری اسلامی، رقابتی از جنس رقابت سعودی و ایران کاملا بلاوجه است. در یک مثال جهت تقریب مساله میتوان سعودی بنسلمان را به کودکی تشبیه کرد که در مقابل بزرگی دیگران تنها وسیله خالی کردن خود از حقد و کینه و تحقیر را فحش دادن میداند.
سرویس بین الملل شهدای ایران:روز گذشته (یکشنبه) روزنامه رسمی "الریاض" چاپ عربستان با انتشار کاریکاتوری دور از اخلاق رسانهای و البته اسلامی کاریکاتوری از امام خمینی(ره) را در نمایه مقاله ای با عنوان "پیوند عمیق ایران و مقوله ترور" منتشر کرده است.
در خصوص این مقاله در روزنامه رسمی سعودی الریاض توجه به چند مساله ضروری است.
اول: اینکه رژیم سعودی بعنوان یکی از کانونهای تروریسم و مهد تولید و توزیع جنایتکاران تروریست در منطقه، ایران را تروریسم میخواند امری عجیب نیست؛ این فرار به جلوی سعودی و به ویژه رسانههای این رژیم در اتهامزنی به ایران در شرایطی رخ میدهد که همین رسانهها در جریان ترور رسمی خاشقچی در ترکیه که اتفاقاً و دقیقاً متوجه صدر حکمرانی سعودی بود و شخص دوم مملکت سعودی دستانش تا مرفق در این قتل به خون آغشته بود کاملاً ساکت بودند و زبان در کام کشیده بودند.
دوم: تاریخ سعودی سرشار از ترورهایی است که در داخل و خارج سعودی و با مناسبت و بیمناسبت پیوند ماهوی این رژیم با پدیده خونریزی و ترور را نشان میداد؛ در فرهنگ سیاسی سعودی به نظر یک اصل مسلم وجود دارد و آن اینکه "منتقد من دشمن من است و واجب القتل" و این مساله آنچنانکه در قصه به شهادت رساندن "شیخ نمر" تجلی خاص یافت، در مواردی چون سرکوب و کشتار مخالفان استانهای شرقی و اعدام همزمان 81 مخالف در یکروز ادامه یافت و اخیراً در حذف فیزیکی دو "خواهر عربستانی" در سیدنی و به شکلی مرموز عمق خود را نشان داد و این مساله را فریاد کرد که: ترور با هویت سعودی عجین است.
سوم: در تکمیل پرونده ترور و همچنین ضدیت رژیم قبیلگی سعودی با حقوق بشر کافی است ماجرای منی، قصه موهوم جرثقیل، ماجرای فرودگاه و نوجوانان ایرانی را به عنوان مشتی نمونه خروار در کنار تبعید و منزوی کردن ولیعهد سابق سعودی، ماجرای الجبری، سرنوشت نامعلوم هزاران مخالف اندیشگی در بند این رژیم با سرنوشتهایی نامعلوم و... را از نظر بگذرانیم تا هدف اهانت الریاض و همچنین اقدامات مشابه و پر تکرار سایر رسانه های بن سلمانی به ایران را بهتر درک کنیم. واقعیت آن است که رژیم سعودی بدنبال دشمنی موهوم به نام ایران از یک طرف به جلب ترحم غرب نسبت به خود میاندیشد، از طرف دوم پی جوی تامین "شراکت استراتژیک با غرب" برای حفاظت از حکومت دو هفتهای خود است و بالاخره راز تثبیت و استمرار سلطنت در ولیعهد را در جنین خوش خدمتی به غرب تلقی میکند.
چهارم: واقعیت آن است که در برابر شخصیت بلند و بزرگ امام خمینی و وجاهت جمهوری اسلامی، رقابتی از جنس رقابت سعودی و ایران کاملا بلاوجه است. در یک مثال جهت تقریب مساله میتوان سعودی بنسلمان را به کودکی تشبیه کرد که در مقابل بزرگی دیگران تنها وسیله خالی کردن خود از حقد و کینه و تحقیر را فحش دادن میداند.
پنجم: چاپ کاریکاتور حضرت امام در الریاض در واقع تلاشی ناکام برای جبران سیاستهای ورشکسته سعودی است، این شکستها را میتوان در سوریه با اعزام تروریست و حمایت مالی شدید از تروریستهای اعزامی از سوی سعودی پیگیری کرد و در شکست در یمن پس از 8 سال تحمیل جنگ بر مردمان بیدفاع این کشور، سرخوردگی از تسلیم و کرنش در برابر قطر پس از تحمیل حصاری تقریبا 4 ساله بر این کشور و البته باتفاق شرکای استراتژیک سعودی ،شکست سیاستها درحل وحذف مخالفان بحرینی و.....نشانه گذاری نمود.
ششم: اینکه برای عقده گشایی الریاض سعودی نوشته ای ازیک فرد هندی در بلومبرگ را دستاویز حمله به امام خمینی قرار داده است و در آن به مساله بولتون و آنچه تلاش ایران برای حذف او خوانده تمسک جسته است! در حالی صورت پذیرفته است که حتی بلومبرگ در نمایه مطلب خود تنها به انتشار عکسی از بولتون بسنده کرده.
هفتم: درمقابل ایران هستهای، ایران صاحب قدرت منطقهای، ایران وفادار به آرمان فلسطین، ایران پرچمدار محور مقاومت و... توسل به چنین راهکارهای بیارزشی نه تنها راه بجایی نمیبرد بلکه این ضرب المثل را خاطر نشان میسازد که: شتر هرچند هم خوابیده باشد ازالاغ بزرگتر است. فاعتبروا یا اولی الابصار
*العالم