شهدای ایران:مرتضی سیمیاری - کارشناس مسائل سیاسی/ زمستان سال ۱۳۹۰ شورای هماهنگی راه سبز امید (شاخه سیاسی و عملیاتی فتنهگران مستقر در پاریس) با انتشار یک بیانیه عجیب به حمایت از تروریستهای معارض در سوریه میپردازد. در آن اطلاعیه سیاسی مشاوران موسوی اعلام کرده بودند که از «حسین هرموش» سرهنگ خیانتکار سوری در گروهک ارتش آزادیبخش سوریه حمایت خواهند کرد! این اطلاعیه باعث بروز اختلافهای شدید میان اعضای این گروهک در فرانسه شده و برخی دیگری را متهم کردند که این حمایت سیاسی بهمعنای نشان دادن چراغ سبز به برخی کشورهای منطقه از جمله رژیم آلسعود برای دریافت کمک مالی است.
برخی مفسران سیاسی نیز میگفتند که حمایت از تروریستهای سوری در مناطق اشغالشده نشانه آن است که سبزهای فتنهگر آرزو دارند ایران نیز مانند سوریه دچار هرجومرج و ناامنی شود تا به کمک آن براندازی سخت شکل بگیرد.
یک سال قبل از انتشار این بیانیه در ۲۵بهمن سال۱۳۸۹ این تشکیلات خارج نشین به تحریک لیدرهای فتنه پرداخته و به آنها توصیه کرده بود که همزمان با تحولات موسوم به بهار عربی در شمال آفریقا و خاورمیانه بار دیگر بخت خود را برای ایجاد اغتشاش امتحان کنند. آن روزها در یک جلسه محرمانه ۲چهره شاخص شورای هماهنگی سبزها به ۲عامل فتنه خط داده بودند که باید یک خال بالاتر از تحولات منطقه بازی کرده و همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اسب تروآ را به خیابان آورده و در میدان آزادی آشوب بهپا کنند.
یکی از اعضای حاضر در جلسه گفته بود که حتی اگر لازم بود میتوان چون سوریه پادگانها را خالی کرده و عوامل میدانی و آموزشدیده را در خیابان مسلح کرد. او در پاسخ به این سؤال که نیروی آموزش دیده از کجا فراخوان خواهد شد، گفته بود که گردانهایی در پشت مرز منتظر اقدام نهایی در داخل هستند! آن روزها ویرانیطلبان مستقر در پاریس در آسیبشناسی دلایل شکست فتنه در ۸ماه زورآزمایی خیابانی به این نتیجه رسیده بودند که سطح خشونت بهقدر کافی بالا نبوده و عقب راندن حکومت تنها با آتش زدن مسجد، تکیه یا برخی پایگاههای بسیج امکانپذیر نیست.
البته آن خیال خام برای تبدیل ایران به «کانون بحران» در منطقه خیلی زود به سراب تبدیل شد. اتاق فکر فتنهگران در خارج از کشور گمان میکرد که با ایجاد نخستین تحریک سخت در داخل سرویسهای اطلاعاتی در منطقه و بازوهای مزدورشان فعالشده و با سرریز شدن کمکهای فنی آمریکاییها و دلارهای عربی، تهران چون دمشق در محاصره آتش درخواهد آمد، اما دلاوری رزمندگان بدون مرز انقلاب اسلامی در سپاه پاسداران و حضور نیروهای مردمی با عنوان «مدافعان حرم» معادلات موجود در صحنه را بر هم زد.
تربیتشدگان مکتب حاجقاسم با حضور در میدان، ریشه تروریسم را در منطقه از جا کنده و اجازه ندادند تا تحریک تعدادی عامل ضدامنیتی در داخل فرصت لازم را برای خرابکاری و دسیسهافکنی فراهم کند؛ این ماجرا باعث بغض و کینه شدید کادر رهبری فتنهگران از مقاومت مردمی و اسلامی در منطقه شد.
اگر با تحلیلی دقیق به حوادث رویداده در منطقه و نقشه میدانی آن توجه کنیم، خواهیم دید که بغض برخی افراد سادهلوح و جاهطلب چون میرحسین موسوی از شهدای مظلوم مدافع حرم غیرطبیعی نیست! سردسته فتنهگران در داخل بهخوبی میداند که اگر مجاهدتهای بیمزد و منت افرادی چون قاسم سلیمانی، حسین همدانی و عبدالله اسکندری و دیگر رزمندگان گمنام جبهه مظلومان و مستضعفان نبود، تروریستها مستقر در منطقه، سوریه و عراق را محاصره کامل کرده و آمریکا و رژیم صهیونیستی با راه انداختن جنگ جهانی سوم نسخه مقاومت را برای همیشه میپیچیدند.
در روزهایی که تروریستها تا پشت کاخ مردم در دمشق رسیده بودند و استانهای عراقی یکی پس از دیگری سقوط میکردند، یکباره مجاهدینی از افغانستان، پاکستان، لبنان، ایران و دیگر کشورهای ستمدیده به صحنه آمده و آن توطئه بینالمللی را دفع کردند. تحلیل دشمن بر آن بود که اگر آتش جنگ را به مرزهای ایران بکشاند، در داخل نیروهای آموزشدیده به استقبال تروریستها آمده و فرصتی برای تبدیل ایران به بیابان سوخته و کشوری تکهپاره شده فراهم خواهد آمد. برخی از فتنهگران داخلی و سرپلهای آنها در خارج از کشور گمان میکردند که این شرایط بهترین موقعیت برای بلند شدن از تخت احتضار و انتقام گرفتن از مردم پس از واقعه الهی در نهم دی خواهد بود.
متن موهومی که در تجدید میثاق با داعشیها این روزها به نیابت از یکی از لیدرهای فتنه به زبان عربی تهیه شده است، بیش از آنکه دریای زلال معرفت و بصیرت شهدای مقاومت را نجس کند، نشانههایی از کینههای کهنهشدهای دارد که در برابر سوریهای کردن ایران ایستادگی کرد و نگذاشت قنداقهای نوزادان مردم منطقه زیر سایه قنداق اسلحه تروریستها تربیت شوند و آمریکایی گردند؛ همان آرزوهایی که موسوی در مصاحبه با مجله تایمز آن را «تحولات بنیادین» خوانده بود و انتخابات۸۸ را فقط گام اول برای مسیر براندازی نظام جمهوری اسلامی میدانست!
برخی مفسران سیاسی نیز میگفتند که حمایت از تروریستهای سوری در مناطق اشغالشده نشانه آن است که سبزهای فتنهگر آرزو دارند ایران نیز مانند سوریه دچار هرجومرج و ناامنی شود تا به کمک آن براندازی سخت شکل بگیرد.
یک سال قبل از انتشار این بیانیه در ۲۵بهمن سال۱۳۸۹ این تشکیلات خارج نشین به تحریک لیدرهای فتنه پرداخته و به آنها توصیه کرده بود که همزمان با تحولات موسوم به بهار عربی در شمال آفریقا و خاورمیانه بار دیگر بخت خود را برای ایجاد اغتشاش امتحان کنند. آن روزها در یک جلسه محرمانه ۲چهره شاخص شورای هماهنگی سبزها به ۲عامل فتنه خط داده بودند که باید یک خال بالاتر از تحولات منطقه بازی کرده و همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اسب تروآ را به خیابان آورده و در میدان آزادی آشوب بهپا کنند.
یکی از اعضای حاضر در جلسه گفته بود که حتی اگر لازم بود میتوان چون سوریه پادگانها را خالی کرده و عوامل میدانی و آموزشدیده را در خیابان مسلح کرد. او در پاسخ به این سؤال که نیروی آموزش دیده از کجا فراخوان خواهد شد، گفته بود که گردانهایی در پشت مرز منتظر اقدام نهایی در داخل هستند! آن روزها ویرانیطلبان مستقر در پاریس در آسیبشناسی دلایل شکست فتنه در ۸ماه زورآزمایی خیابانی به این نتیجه رسیده بودند که سطح خشونت بهقدر کافی بالا نبوده و عقب راندن حکومت تنها با آتش زدن مسجد، تکیه یا برخی پایگاههای بسیج امکانپذیر نیست.
البته آن خیال خام برای تبدیل ایران به «کانون بحران» در منطقه خیلی زود به سراب تبدیل شد. اتاق فکر فتنهگران در خارج از کشور گمان میکرد که با ایجاد نخستین تحریک سخت در داخل سرویسهای اطلاعاتی در منطقه و بازوهای مزدورشان فعالشده و با سرریز شدن کمکهای فنی آمریکاییها و دلارهای عربی، تهران چون دمشق در محاصره آتش درخواهد آمد، اما دلاوری رزمندگان بدون مرز انقلاب اسلامی در سپاه پاسداران و حضور نیروهای مردمی با عنوان «مدافعان حرم» معادلات موجود در صحنه را بر هم زد.
تربیتشدگان مکتب حاجقاسم با حضور در میدان، ریشه تروریسم را در منطقه از جا کنده و اجازه ندادند تا تحریک تعدادی عامل ضدامنیتی در داخل فرصت لازم را برای خرابکاری و دسیسهافکنی فراهم کند؛ این ماجرا باعث بغض و کینه شدید کادر رهبری فتنهگران از مقاومت مردمی و اسلامی در منطقه شد.
اگر با تحلیلی دقیق به حوادث رویداده در منطقه و نقشه میدانی آن توجه کنیم، خواهیم دید که بغض برخی افراد سادهلوح و جاهطلب چون میرحسین موسوی از شهدای مظلوم مدافع حرم غیرطبیعی نیست! سردسته فتنهگران در داخل بهخوبی میداند که اگر مجاهدتهای بیمزد و منت افرادی چون قاسم سلیمانی، حسین همدانی و عبدالله اسکندری و دیگر رزمندگان گمنام جبهه مظلومان و مستضعفان نبود، تروریستها مستقر در منطقه، سوریه و عراق را محاصره کامل کرده و آمریکا و رژیم صهیونیستی با راه انداختن جنگ جهانی سوم نسخه مقاومت را برای همیشه میپیچیدند.
در روزهایی که تروریستها تا پشت کاخ مردم در دمشق رسیده بودند و استانهای عراقی یکی پس از دیگری سقوط میکردند، یکباره مجاهدینی از افغانستان، پاکستان، لبنان، ایران و دیگر کشورهای ستمدیده به صحنه آمده و آن توطئه بینالمللی را دفع کردند. تحلیل دشمن بر آن بود که اگر آتش جنگ را به مرزهای ایران بکشاند، در داخل نیروهای آموزشدیده به استقبال تروریستها آمده و فرصتی برای تبدیل ایران به بیابان سوخته و کشوری تکهپاره شده فراهم خواهد آمد. برخی از فتنهگران داخلی و سرپلهای آنها در خارج از کشور گمان میکردند که این شرایط بهترین موقعیت برای بلند شدن از تخت احتضار و انتقام گرفتن از مردم پس از واقعه الهی در نهم دی خواهد بود.
متن موهومی که در تجدید میثاق با داعشیها این روزها به نیابت از یکی از لیدرهای فتنه به زبان عربی تهیه شده است، بیش از آنکه دریای زلال معرفت و بصیرت شهدای مقاومت را نجس کند، نشانههایی از کینههای کهنهشدهای دارد که در برابر سوریهای کردن ایران ایستادگی کرد و نگذاشت قنداقهای نوزادان مردم منطقه زیر سایه قنداق اسلحه تروریستها تربیت شوند و آمریکایی گردند؛ همان آرزوهایی که موسوی در مصاحبه با مجله تایمز آن را «تحولات بنیادین» خوانده بود و انتخابات۸۸ را فقط گام اول برای مسیر براندازی نظام جمهوری اسلامی میدانست!