روی دیوار به رنگ مشکی نوشته بود: «کوچه امام خمینی. احساس غریبی نکن. اینجا که رسیدی، این کلبهی ناچیز تعلق به تو دارد.»
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ هرکسی می تواند در این دنیای فانی اثری از خود به جای گذارد؛ خوب یا بدش به اراده آدم ها و میزان توان و همت آن ها بستگی دارد. با تامل در سیره شهدای عزیزمان، میشود در هر موضوعی، یک یا چند خاطره و درس زیبا به عنوان الگوی دینی موفق، مناسب و مؤثر به جامعه و نسل جوان معرفی کرد. اکنون می پردازیم به شیوه امر به معروف شهید محمدرمضان علیزاده که از او به جای مانده است.
شهید محمدرمضان علیزاده
تولد: 1341، روستای بزرآباد (شهید آباد) کاشان
شهادت: 08/04/66 ـ سردشت
همه میدانیم که یکی از فروع دین مبین اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است که بسیار به آن سفارش شده است. تا آنجا که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «و ما اعمال البر کلها و الجهاد فى سبیلاللَّه عند الامر بالمعروف و النهى عن المنکر الا کنفثة فى بحر لجى؛ تمام کارهای نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر، همچون آب دهان در برابر دریای پهناور است!»1
البته این واجب دینی مهم را با روشهای مختلفی چون، زبانی، عملی، نوشتاری و... میتوان انجام داد که بستگی دارد به نوع معروف یا منکر و شرایط خاص زمانی و مکانی و به طور خاص فاعل معروف یا منکر.
چند وقت پیش در مسیر ثبت خاطرات یکی از شهدای روستای بزرآباد کاشان، به این نکته آموزنده رسیدم:
برادر محمد میگفت: «در بحبوحه انقلاب بودیم. خانهی ما جایی بود که در مسیر عبور چند خانواده ثروتمند و البته بیبندوبار و بیحجاب قرار داشت و هربار که برای هواخوری از شهر به روستا میآمدند، باید از کوچه و مقابل خانهی ما رد میشدند تا به باغ خود برسند.
محمد با هر بار آمدنِ اینها خیلی ناراحت میشد و به غیرتش برمیخورد که چرا اینها تا این اندازه به موضوع حجاب بیتوجه هستند؟! بنابراین روزی تصمیم گرفت یک کار زیبا و جالب انجام دهد. محمد، روی یک لنگهی در چوبی خانه نوشت:
«ای زن به تو از فاطمه(س) اینگونه خطاب است / ارزندهترین زینت زن، حفظ حجاب است.»
و زیر شعر نوشته بود: «عزت زن در چادر و نقاب است. درود بر زنهای محفوظ و با ایمان. زنهای باحجاب، خوشآمدید به کوچه خمینی.»
این کار را کرد تا هربار که افراد بیحجاب از آنجا عبور میکنند، نگاهشان به این بیت شعر بیفتد تا شاید تأثیر بگیرند.
محمد، روی لنگهی دیگر در چوبی هم این حدیث نورانی از پیامبر اکرم(ص) نوشت: «من ترک الصلاة عامدا متعمداً، فقد کفر؛ هرکس نماز را عمدا ترک کند، در حقیقت کافر است.»
و زیر حدیث و در توضیح آن نوشته بود: «سبب عزت مردم، نماز است. نماز راهی از مقصد و مقصود نماز است، نماز...»
محمد، نام کوچهشان را کوچه خمینی گذاشته بود و روی دیوار به رنگ مشکی نوشته بود: «کوچه امام خمینی. احساس غریبی نکن. اینجا که رسیدی، این کلبهی ناچیز تعلق به تو دارد.»
هنوز که هنوز است، پس از گذشت بیش از سی سال، آثار آن نوشتهها، سر جای خودش برای آیندگان به یادگار مانده است تا درسی باشد برای آنها که بهدنبال دیدن شهدا هستند؛ نکتهای باشد برای اینکه به ما یادآوری کند، راه امر به معروف و نهی از منکر، هرگز بسته نیست.
و این شد که سالها بعد، کوچه محمد، به نام پرافتخار خودش نامگذاری شد. آری! محمد از کوچه خمینی عبور کرد و به خانهی شهادت رسید. این است عاقبت آنکه در مسیر ولایت حرکت کند.
نسألالله منازل الشهدا.
پینوشت:
1. نهجالبلاغه، حکمت 374.
2. کافی، ج 2، ص 287.
شهید محمدرمضان علیزاده
تولد: 1341، روستای بزرآباد (شهید آباد) کاشان
شهادت: 08/04/66 ـ سردشت
همه میدانیم که یکی از فروع دین مبین اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است که بسیار به آن سفارش شده است. تا آنجا که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «و ما اعمال البر کلها و الجهاد فى سبیلاللَّه عند الامر بالمعروف و النهى عن المنکر الا کنفثة فى بحر لجى؛ تمام کارهای نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر، همچون آب دهان در برابر دریای پهناور است!»1
البته این واجب دینی مهم را با روشهای مختلفی چون، زبانی، عملی، نوشتاری و... میتوان انجام داد که بستگی دارد به نوع معروف یا منکر و شرایط خاص زمانی و مکانی و به طور خاص فاعل معروف یا منکر.
چند وقت پیش در مسیر ثبت خاطرات یکی از شهدای روستای بزرآباد کاشان، به این نکته آموزنده رسیدم:
برادر محمد میگفت: «در بحبوحه انقلاب بودیم. خانهی ما جایی بود که در مسیر عبور چند خانواده ثروتمند و البته بیبندوبار و بیحجاب قرار داشت و هربار که برای هواخوری از شهر به روستا میآمدند، باید از کوچه و مقابل خانهی ما رد میشدند تا به باغ خود برسند.
محمد با هر بار آمدنِ اینها خیلی ناراحت میشد و به غیرتش برمیخورد که چرا اینها تا این اندازه به موضوع حجاب بیتوجه هستند؟! بنابراین روزی تصمیم گرفت یک کار زیبا و جالب انجام دهد. محمد، روی یک لنگهی در چوبی خانه نوشت:
«ای زن به تو از فاطمه(س) اینگونه خطاب است / ارزندهترین زینت زن، حفظ حجاب است.»
و زیر شعر نوشته بود: «عزت زن در چادر و نقاب است. درود بر زنهای محفوظ و با ایمان. زنهای باحجاب، خوشآمدید به کوچه خمینی.»
این کار را کرد تا هربار که افراد بیحجاب از آنجا عبور میکنند، نگاهشان به این بیت شعر بیفتد تا شاید تأثیر بگیرند.
محمد، روی لنگهی دیگر در چوبی هم این حدیث نورانی از پیامبر اکرم(ص) نوشت: «من ترک الصلاة عامدا متعمداً، فقد کفر؛ هرکس نماز را عمدا ترک کند، در حقیقت کافر است.»
و زیر حدیث و در توضیح آن نوشته بود: «سبب عزت مردم، نماز است. نماز راهی از مقصد و مقصود نماز است، نماز...»
محمد، نام کوچهشان را کوچه خمینی گذاشته بود و روی دیوار به رنگ مشکی نوشته بود: «کوچه امام خمینی. احساس غریبی نکن. اینجا که رسیدی، این کلبهی ناچیز تعلق به تو دارد.»
هنوز که هنوز است، پس از گذشت بیش از سی سال، آثار آن نوشتهها، سر جای خودش برای آیندگان به یادگار مانده است تا درسی باشد برای آنها که بهدنبال دیدن شهدا هستند؛ نکتهای باشد برای اینکه به ما یادآوری کند، راه امر به معروف و نهی از منکر، هرگز بسته نیست.
و این شد که سالها بعد، کوچه محمد، به نام پرافتخار خودش نامگذاری شد. آری! محمد از کوچه خمینی عبور کرد و به خانهی شهادت رسید. این است عاقبت آنکه در مسیر ولایت حرکت کند.
نسألالله منازل الشهدا.
پینوشت:
1. نهجالبلاغه، حکمت 374.
2. کافی، ج 2، ص 287.