به گزارش شهدای ایران ، افشین علا شاعر معاصر در سوگ مادر گرامی سه شهید، بانو قربانی دستجردی شعری در کانال تلگرامی خود منتشر کرد.
اگرچه سفره ز نان، قفس ز دانه تهیست
در این وفور خزان اگر خزانه تهیست
در ازدحام خزف اگرچه قلب صدف
ز موج شور و شعف به هر کرانه تهیست
غمی نباشد از این بزرگ تر به زمین
که جای اهل یقین در این میانه تهیست
شهید داده نگر چه مادر و چه پدر
که جای بال و پرش میان لانه تهیست
به خانهی شهدا چگونه سر بزنم؟
برای در زدنم دل از بهانه تهیست
علی الخصوص کنون که مادر سه شهید
ز خاک پر زده است، لب از ترانه تهیست
دوباره آینه ای گرفت گرد و غبار
ز گیسوان سپید دوباره شانه تهیست
ببین که چادر او فتاده در تب و تاب
که جای قامت او در آشیانه تهیست
دلم چو طاقچه ایست ز عکس و خاطره، پر
شبیه باغچه ای که از جوانه تهیست
نمانده جوش و خروش که رفت پیک سروش
چقدر کوچه خموش چقدر خانه تهیست...
اگرچه سفره ز نان، قفس ز دانه تهیست
در این وفور خزان اگر خزانه تهیست
در ازدحام خزف اگرچه قلب صدف
ز موج شور و شعف به هر کرانه تهیست
غمی نباشد از این بزرگ تر به زمین
که جای اهل یقین در این میانه تهیست
شهید داده نگر چه مادر و چه پدر
که جای بال و پرش میان لانه تهیست
به خانهی شهدا چگونه سر بزنم؟
برای در زدنم دل از بهانه تهیست
علی الخصوص کنون که مادر سه شهید
ز خاک پر زده است، لب از ترانه تهیست
دوباره آینه ای گرفت گرد و غبار
ز گیسوان سپید دوباره شانه تهیست
ببین که چادر او فتاده در تب و تاب
که جای قامت او در آشیانه تهیست
دلم چو طاقچه ایست ز عکس و خاطره، پر
شبیه باغچه ای که از جوانه تهیست
نمانده جوش و خروش که رفت پیک سروش
چقدر کوچه خموش چقدر خانه تهیست...