در شرایط ولنگاری شبکه نمایش خانگی؛
در «شب های مافیا» برای جذب بیشتر مخاطب بجای مردم عادی از چهرههای مشهور و گاه محبوب سینما، تلویزیون و موسیقی به عنوان شرکت کننده استفاده شده است و زنان نیز با گریم های سنگین، آرایشهای غلیظ و پوششهای عجیب و غریب غربی و گنگستری حضور دارند، زنانی که ابتدا در بین خودشان بازی میکنند و سپس در فینال هم بازی مردان میشوند تا فیلمساز با استفاده از ترفند تکراری کَل کَل میان زن و مرد که گاه به دور از ادب بوده و شأن زنانه را زیر پا میگذارد...
سرویس فرهنگی شهدای ایران : امروزه «مافیا» دیگر اسم یک کارتل و گروه تبهکار در فیلمهای آمریکایی و ایتالیایی نیست. این کلمه نقل محافلمان شده و جوانها به بهانه آن دور هم جمع میشوند. یک بازی سرتاپا غربی که کیلومترها با فرهنگ اصیل ما فاصله دارد اما در چند سال اخیر ابتدا تلویزیون و حالا شبکه نمایش خانگی برای تبلیغ آن در جامعه آستین بالا زدهاند و مصرانه در تلاشاند تا با کپی کاری از نسخه خارجی آن چه در معنا و مفهوم و چه در ظاهر- یادمان بیاید پوشش غربی و گانگستری مهمانان در برنامه «شب های مافیا» را-، این بازی خطرناک و آسیب زا را در برهوت برنامهسازی اصولی و نوآورانه به خورد مخاطب بدهند.
بازی مافیا در ایران از دهه ۱۳۸۰ با نام مافیا و گاهی نیز «دزد و پلیس» وارد فضاهای خوابگاهی و دانشجویی شد و پس از مدتی به عرصههای تجاری همچون کافهها نیز راه یافت و پس از اینکه صحنه تئاتر و تلویزیون را در ایران تجربه کرد، وارد شبکه نمایش خانگی شد. مافیا یک بازی دسته جمعی است و با دو گروه مافیا و شهروند قابل انجام است. در ابتدای بازی با رأی گیری همه بازیکنان یک نفر به عنوان حاکم یا خدا انتخاب میشود. در این بازی افراد به دو گروه مافیا و شهروندان تقسیم شده و نبرد میان دو گروه آگاه و ناآگاه شبیهسازی میشود. در این مسابقه افراد به صورت پنهانی تعیین نقش میشوند و اکثریت شهروند این فرصت را پیدا میکنند تا افراد مافیا را شناسایی و برای حذف آنها رأی دهند. این بازی در دو فاز شب و روز صورت میگیرد. داور اعلام میکند که شب شده و همه افراد با این فرمان باید بخوابند و چشمهایشان را ببندند. با اعلام داور، مافیا چشمانشان را باز میکنند و با همکاری یکدیگر یک نفر را میکشند. پس از اعلام داور، مافیا نیز میخوابند و صبح آغاز میشود و همه افراد بیدار میشوند، در این لحظه با توجه به اینکه در شب گذشته چه کسی کشته شده بحث بر سر این موضوع که مافیا کیست اتفاق میافتد. در هر مرحله با رأی گیری، یک نفر حذف میشود. این بازی دوباره در بخشهای صبح و شب تکرار میشود تا یکی از دو گروه پیروز این رقابت شوند. این بازی بسیار پر هیجان و درگیرکننده است. بهطور خلاصه، هدف نهایی بازی مافیا از بین بردن یا به عبارت بهتر، از بازی بهدر کردن «شهروندها» توسط گروه مافیا یا برعکس آن از بین بردن "مافیاهای بازی" توسط شهروندها است، در حقیقت در بازی مافیا افراد باید سعی کنند دیگران را گمراه کرده و نفرات را به تدریج از بازی حذف کنند.
این روزها نام این بازی با برنامه «شبهای مافیا» عجین شده است. «شبهای مافیا» رئالیتی شویی از سعید ابوطالب است که قبلا مسابقههای تلویزیونی دیگری همچون «رالی ایرانی» و «شام ایرانی» را کارگردانی کرده است و بر اساس مسابقه تلویزیونی شهروند و مافیا با اجرای علیرام نورایی که در شبکه سلامت پخش میشود ساخته شده است. مجموعهای که با توجه به آزادی عمل فیلمسازان در شبکه نمایش خانگی، تفاوتهای فاحشی با نسخه تلویزیونی خود دارد.
در «شب های مافیا» برای جذب بیشتر مخاطب بجای مردم عادی از چهرههای مشهور و گاه محبوب سینما، تلویزیون و موسیقی به عنوان شرکت کننده استفاده شده است و زنان نیز با گریم های سنگین، آرایشهای غلیظ و پوششهای عجیب و غریب غربی و گنگستری حضور دارند، زنانی که ابتدا در بین خودشان بازی میکنند و سپس در فینال هم بازی مردان میشوند تا فیلمساز با استفاده از ترفند تکراری کَل کَل میان زن و مرد که گاه به دور از ادب بوده و شأن زنانه را زیر پا میگذارد، در واقع با قبح زدایی از روابط صمیمانه با نامحرم و استفاده ابزاری از زنان، مخاطبان بیشتری را جذب کند؛ به ویژه قشر نوجوان و جوان را که علاقه زیادی به شناخت شخصیت واقعی بازیگران و خوانندگان را دارند.
سعید ابوطالب که علاقه ویژهای بر ساخت رئالیتی شو در فضای نمایش خانگی و زیرپاگذاشتن محدودیتهای رسانه ملی دارد، همانند آثار پیشین خود بدور از اندکی نوآوری و بومیسازی به کپیبرداری این بازی روی آورده است، حال آنکه اولین و مهمترین شرط برای الگوبرداری موفق، همگامسازی فرهنگ است. وقتی قرار است محصولی خارجی، مشابهسازی شود باید در بطن اثر مسائل فرهنگی به زیست بومی ما همخوانی داشته باشد اما این اتفاق عموما رخ نمیدهد و نه تنها این کپی کاریها سنخیتی با فرهنگ و اعتقادات دینی جامعه ما ندارند بلکه گاه در تعارض آشکار با آموزههای اخلاقی و دینی ما هستند.
بازی مافیا را گاه انسان گرگنما مینامند. البته که دلیل خوبی نیز برای این نامگذاری وجود دارد؛ چون اعضای مافیا در روز خود را در نقش شهروندانی آرام نشان میدهند؛ اما در شب از این لباس خارج شده و روی دیگر خود را نشان میدهند. آنها باید برای برنده شدن، دروغ بگویند و هرچه دروغگوی ماهرتری باشند، شانس برنده شدنشان بیشتر میشود. موضوعی که یکی از آسیبهای مهم و غیر قابل انکار این بازی است. علاوه بر ریخته شدن قبح دروغگویی، ترویج دورویی این بازی باعث ترویج شکاکیت در میان افراد جامعه میشود. اینکه ما از طریق بازی در قالب یک برنامه خوش آب و رنگ و پر زرق و برق و از طریق بازیکنانی مشهور و گاه مورد علاقه جوانان جامعه، عملی خلاف اخلاقی را تبلیغ کنیم، بازخورد مناسبی در جامعهپذیری افراد توسط رسانه ندارد؛ چرا که ما میدانیم اسلام دین اخلاق است؛ دینی که دروغ و فریب را همواره منع میکند.
علاوه بر ذات خطرناک خود بازی، ادعای نایتزدن و دیدن و متهم کردن برخی از بازیکنها در این برنامه، موضوعی فراگیر است و تقریبا از همان قسمتهای آغازین این برنامه، گروههای قبلی و حتی باز هم مخاطبان آن قسمتهای برنامه، این موضوع را مطرح کردهاند و بازتاب برنامه در فضای مجازی نشان میدهد که مخاطبان این برنامه نسبت به برخی از اتفاقات پشت صحنه بدبین شدهاند و این بدبینی تا جایی ادامه پیدا میکند که حتی گاهی، کار به ذکر نام یکی از سلبریتیها میکشد و گروهی او را متهم به تقلب میکنند و عدهای از هواخواهان آن بازیگر هم مجبور به دفاع از او میشوند و این یعنی تلف کردن وقت و انرژی مخاطب و مشوش کردن فضای جامعه.
متأسفانه نکته مهمی که مخاطب ما را به دیدن برنامههای بیمحتوا همچون مافیا ترغیب میکند، کمبود برنامههای سرگرمی خوب وهدفمند است که با داشتن اهداف آموزشی و تربیتی بتواند بیننده را به خود جذب کند. توجیه مسئولان برای ساخت چنین برنامههایی این است که در وضعیت کرونا توانستهاند مردم را سرگرم و مشغول کنند تا مشکلات یادشان برود وبیشتر در خانه بمانند؛ اما باید گفت هدف وسیله را توجیه نمیکند و سرگرم کردن مخاطب به هر قیمتی و از بین بردن ارزشهای اخلاقی و دینی جامعه کار ناپسندی است.
بازی مافیا در ایران از دهه ۱۳۸۰ با نام مافیا و گاهی نیز «دزد و پلیس» وارد فضاهای خوابگاهی و دانشجویی شد و پس از مدتی به عرصههای تجاری همچون کافهها نیز راه یافت و پس از اینکه صحنه تئاتر و تلویزیون را در ایران تجربه کرد، وارد شبکه نمایش خانگی شد. مافیا یک بازی دسته جمعی است و با دو گروه مافیا و شهروند قابل انجام است. در ابتدای بازی با رأی گیری همه بازیکنان یک نفر به عنوان حاکم یا خدا انتخاب میشود. در این بازی افراد به دو گروه مافیا و شهروندان تقسیم شده و نبرد میان دو گروه آگاه و ناآگاه شبیهسازی میشود. در این مسابقه افراد به صورت پنهانی تعیین نقش میشوند و اکثریت شهروند این فرصت را پیدا میکنند تا افراد مافیا را شناسایی و برای حذف آنها رأی دهند. این بازی در دو فاز شب و روز صورت میگیرد. داور اعلام میکند که شب شده و همه افراد با این فرمان باید بخوابند و چشمهایشان را ببندند. با اعلام داور، مافیا چشمانشان را باز میکنند و با همکاری یکدیگر یک نفر را میکشند. پس از اعلام داور، مافیا نیز میخوابند و صبح آغاز میشود و همه افراد بیدار میشوند، در این لحظه با توجه به اینکه در شب گذشته چه کسی کشته شده بحث بر سر این موضوع که مافیا کیست اتفاق میافتد. در هر مرحله با رأی گیری، یک نفر حذف میشود. این بازی دوباره در بخشهای صبح و شب تکرار میشود تا یکی از دو گروه پیروز این رقابت شوند. این بازی بسیار پر هیجان و درگیرکننده است. بهطور خلاصه، هدف نهایی بازی مافیا از بین بردن یا به عبارت بهتر، از بازی بهدر کردن «شهروندها» توسط گروه مافیا یا برعکس آن از بین بردن "مافیاهای بازی" توسط شهروندها است، در حقیقت در بازی مافیا افراد باید سعی کنند دیگران را گمراه کرده و نفرات را به تدریج از بازی حذف کنند.
این روزها نام این بازی با برنامه «شبهای مافیا» عجین شده است. «شبهای مافیا» رئالیتی شویی از سعید ابوطالب است که قبلا مسابقههای تلویزیونی دیگری همچون «رالی ایرانی» و «شام ایرانی» را کارگردانی کرده است و بر اساس مسابقه تلویزیونی شهروند و مافیا با اجرای علیرام نورایی که در شبکه سلامت پخش میشود ساخته شده است. مجموعهای که با توجه به آزادی عمل فیلمسازان در شبکه نمایش خانگی، تفاوتهای فاحشی با نسخه تلویزیونی خود دارد.
در «شب های مافیا» برای جذب بیشتر مخاطب بجای مردم عادی از چهرههای مشهور و گاه محبوب سینما، تلویزیون و موسیقی به عنوان شرکت کننده استفاده شده است و زنان نیز با گریم های سنگین، آرایشهای غلیظ و پوششهای عجیب و غریب غربی و گنگستری حضور دارند، زنانی که ابتدا در بین خودشان بازی میکنند و سپس در فینال هم بازی مردان میشوند تا فیلمساز با استفاده از ترفند تکراری کَل کَل میان زن و مرد که گاه به دور از ادب بوده و شأن زنانه را زیر پا میگذارد، در واقع با قبح زدایی از روابط صمیمانه با نامحرم و استفاده ابزاری از زنان، مخاطبان بیشتری را جذب کند؛ به ویژه قشر نوجوان و جوان را که علاقه زیادی به شناخت شخصیت واقعی بازیگران و خوانندگان را دارند.
سعید ابوطالب که علاقه ویژهای بر ساخت رئالیتی شو در فضای نمایش خانگی و زیرپاگذاشتن محدودیتهای رسانه ملی دارد، همانند آثار پیشین خود بدور از اندکی نوآوری و بومیسازی به کپیبرداری این بازی روی آورده است، حال آنکه اولین و مهمترین شرط برای الگوبرداری موفق، همگامسازی فرهنگ است. وقتی قرار است محصولی خارجی، مشابهسازی شود باید در بطن اثر مسائل فرهنگی به زیست بومی ما همخوانی داشته باشد اما این اتفاق عموما رخ نمیدهد و نه تنها این کپی کاریها سنخیتی با فرهنگ و اعتقادات دینی جامعه ما ندارند بلکه گاه در تعارض آشکار با آموزههای اخلاقی و دینی ما هستند.
بازی مافیا را گاه انسان گرگنما مینامند. البته که دلیل خوبی نیز برای این نامگذاری وجود دارد؛ چون اعضای مافیا در روز خود را در نقش شهروندانی آرام نشان میدهند؛ اما در شب از این لباس خارج شده و روی دیگر خود را نشان میدهند. آنها باید برای برنده شدن، دروغ بگویند و هرچه دروغگوی ماهرتری باشند، شانس برنده شدنشان بیشتر میشود. موضوعی که یکی از آسیبهای مهم و غیر قابل انکار این بازی است. علاوه بر ریخته شدن قبح دروغگویی، ترویج دورویی این بازی باعث ترویج شکاکیت در میان افراد جامعه میشود. اینکه ما از طریق بازی در قالب یک برنامه خوش آب و رنگ و پر زرق و برق و از طریق بازیکنانی مشهور و گاه مورد علاقه جوانان جامعه، عملی خلاف اخلاقی را تبلیغ کنیم، بازخورد مناسبی در جامعهپذیری افراد توسط رسانه ندارد؛ چرا که ما میدانیم اسلام دین اخلاق است؛ دینی که دروغ و فریب را همواره منع میکند.
علاوه بر ذات خطرناک خود بازی، ادعای نایتزدن و دیدن و متهم کردن برخی از بازیکنها در این برنامه، موضوعی فراگیر است و تقریبا از همان قسمتهای آغازین این برنامه، گروههای قبلی و حتی باز هم مخاطبان آن قسمتهای برنامه، این موضوع را مطرح کردهاند و بازتاب برنامه در فضای مجازی نشان میدهد که مخاطبان این برنامه نسبت به برخی از اتفاقات پشت صحنه بدبین شدهاند و این بدبینی تا جایی ادامه پیدا میکند که حتی گاهی، کار به ذکر نام یکی از سلبریتیها میکشد و گروهی او را متهم به تقلب میکنند و عدهای از هواخواهان آن بازیگر هم مجبور به دفاع از او میشوند و این یعنی تلف کردن وقت و انرژی مخاطب و مشوش کردن فضای جامعه.
متأسفانه نکته مهمی که مخاطب ما را به دیدن برنامههای بیمحتوا همچون مافیا ترغیب میکند، کمبود برنامههای سرگرمی خوب وهدفمند است که با داشتن اهداف آموزشی و تربیتی بتواند بیننده را به خود جذب کند. توجیه مسئولان برای ساخت چنین برنامههایی این است که در وضعیت کرونا توانستهاند مردم را سرگرم و مشغول کنند تا مشکلات یادشان برود وبیشتر در خانه بمانند؛ اما باید گفت هدف وسیله را توجیه نمیکند و سرگرم کردن مخاطب به هر قیمتی و از بین بردن ارزشهای اخلاقی و دینی جامعه کار ناپسندی است.