اگر گشت ارشاد است و قرار است «امر به معروف و نهی از منکر» کند، اساسا چه نیازی به اسلحه دارد؟ این یک تضاد آشکار است. حتی اگر اسلحه دارند چرا باید به یک خانواده ولو این که حجاب زن از منظر آنها مناسب نبوده، شلیک شود؟
به گزارش شهدای ایران به نقل از مشرق، خانم فائزه هاشمی، از فعالان اصلاحطلب به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با امتداد گفته است:
"واقعا وضعیت ما در ایران مصداق «هر دم از این باغ بری میرسد» است.
هر روز یک حادثه، هر روز یک سانحه و اتفاق. آخرین اتفاق عجیبی که شنیدیم و جامعه را تحت تاثیر قرار داد، شلیک گلوله از سوی گشت ارشاد به پای یک بوکسور بود که با همسر و فرزندش به پارک پردیسان رفتهبودند. این اقدام حتی با ذات تعریفی که حاکمیت برای گشت ارشاد دارد در تناقض است. اگر گشت ارشاد است و قرار است «امر به معروف و نهی از منکر» کند، اساسا چه نیازی به اسلحه دارد؟ این یک تضاد آشکار است. حتی اگر اسلحه دارند چرا باید به یک خانواده ولو این که حجاب زن از منظر آنها مناسب نبوده، شلیک شود؟ اگر حتی درگیری فیزیکی پیش آمده، نیروی گشت ارشاد هم میتواند درگیر شود، باز هم نباید از اسلحه استفاده و شلیک کند. بلکه باید موضوع را به شکل دیگری حل و فصل کند!"
*البته حقیقت ماجرای درگیری در پارک پردیسان حتما بایستی از سوی مراجع قضایی بررسی و اعلام نظر شود. اما در فقره اظهارات خانم هاشمی گویا شاهد یک نظریهپردازی جدید در عرصه امنیت و پلیس هستیم!
به این معنی که خانم هاشمی گویا معتقدند اگر کسی با پلیس درگیر شد، خب بشود. پلیس هم مشغول زد و خورد شود نه اینکه از سلاح استفاده کند!
یعنی پلیس با مشتهای گره کرده و فنون رزمی به جنگ افراد خشنی برود که صراحتا به روی نماد قانون یعنی پلیس پنجه میکشند و اگر به فرصتی دست یابند حتی سر مأمور پلیس را نیز گوش تا گوش و بدون هیچ واهمهای میبرند!
بماند که در این میانه علاوه بر مأمور پلیس، قانون هم ذبح میشود و زودا که اشرار بر جامعه مسلط شوند و حکم برانند.
در فقره استفاده پلیس از سلاح همچنین باید دانست که اساسا به پلیس سلاح داده میشود تا این نیروی حافظ امنیت و قانون نیازی به درگیریهای معمولی نداشته باشد و در صورت ذرهای احساس خطر برای خود یا قانون؛ بلافاصله و البته طبق قوانین بکارگیری، از اسلحه استفاده کند.
ذکر این نکته هم خطاب به خانم هاشمی ضروریست که کار امنیتی یا انتظامی "خاله بازی" نیست. همانطور که اسلحه نیز نه یک وسیله تزئینی یا تفننی که ضامن حفاظت از قانونی است که هرگز و به هیچ قیمتی نباید شکسته شود.
"واقعا وضعیت ما در ایران مصداق «هر دم از این باغ بری میرسد» است.
هر روز یک حادثه، هر روز یک سانحه و اتفاق. آخرین اتفاق عجیبی که شنیدیم و جامعه را تحت تاثیر قرار داد، شلیک گلوله از سوی گشت ارشاد به پای یک بوکسور بود که با همسر و فرزندش به پارک پردیسان رفتهبودند. این اقدام حتی با ذات تعریفی که حاکمیت برای گشت ارشاد دارد در تناقض است. اگر گشت ارشاد است و قرار است «امر به معروف و نهی از منکر» کند، اساسا چه نیازی به اسلحه دارد؟ این یک تضاد آشکار است. حتی اگر اسلحه دارند چرا باید به یک خانواده ولو این که حجاب زن از منظر آنها مناسب نبوده، شلیک شود؟ اگر حتی درگیری فیزیکی پیش آمده، نیروی گشت ارشاد هم میتواند درگیر شود، باز هم نباید از اسلحه استفاده و شلیک کند. بلکه باید موضوع را به شکل دیگری حل و فصل کند!"
*البته حقیقت ماجرای درگیری در پارک پردیسان حتما بایستی از سوی مراجع قضایی بررسی و اعلام نظر شود. اما در فقره اظهارات خانم هاشمی گویا شاهد یک نظریهپردازی جدید در عرصه امنیت و پلیس هستیم!
به این معنی که خانم هاشمی گویا معتقدند اگر کسی با پلیس درگیر شد، خب بشود. پلیس هم مشغول زد و خورد شود نه اینکه از سلاح استفاده کند!
یعنی پلیس با مشتهای گره کرده و فنون رزمی به جنگ افراد خشنی برود که صراحتا به روی نماد قانون یعنی پلیس پنجه میکشند و اگر به فرصتی دست یابند حتی سر مأمور پلیس را نیز گوش تا گوش و بدون هیچ واهمهای میبرند!
بماند که در این میانه علاوه بر مأمور پلیس، قانون هم ذبح میشود و زودا که اشرار بر جامعه مسلط شوند و حکم برانند.
در فقره استفاده پلیس از سلاح همچنین باید دانست که اساسا به پلیس سلاح داده میشود تا این نیروی حافظ امنیت و قانون نیازی به درگیریهای معمولی نداشته باشد و در صورت ذرهای احساس خطر برای خود یا قانون؛ بلافاصله و البته طبق قوانین بکارگیری، از اسلحه استفاده کند.
ذکر این نکته هم خطاب به خانم هاشمی ضروریست که کار امنیتی یا انتظامی "خاله بازی" نیست. همانطور که اسلحه نیز نه یک وسیله تزئینی یا تفننی که ضامن حفاظت از قانونی است که هرگز و به هیچ قیمتی نباید شکسته شود.