خدايا 23 سال كم و بيش زندگی كردم همه اش غيبت و تهمت و افتراء و دروغ. خدايا كی متنبه شدم؟ در جبهه، آری در جبهه. عزيزان به خدا قسم جنگ يك لطف الهی بود بر امت ما. والله باران لطف و رحمت الهی آن چنان شديد بر سر امت ما باريدن گرفته كه غريق رحمت و نعمت و لطف الهی شده ايم. اگر نبود اين جنگ، سرنوشت اين انقلاب خدا می داند چه می شد.
شهدای ایران:شهید «علی دوستانی دزفولی» یکم فروردين 1338، در شهرستان دزفول ديده به جهان گشود. پدرش محمدحسين، مغازه ميوه فروشی داشت و مادرش هاجر خانه دار بود. علی تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت سپس ازدواج كرد و صاحب یک دختر شد.
وی به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت و دوازدهم ارديبهشت 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.
خدايا می خواهم وصيت نامه ای بنويسم اما چه بنويسم كه ديگران همه نوشتند و گفتند. پدرم، مادرم، برادرانم،خواهرانم، همسرم: به خدا قسم در زمان و مكانی زندگی می كنيم كه حجت خدا تمام است. در ايران اسلامی زندگی كردن هم شرف و افتخار است هم ننگ و ذلت ابدی اما چرا؟ آری اگر زير پرچم پر افتخار و با عزت امامت قرار گرفتيد و سر بر آستان احديت در پشت سر انبيا و اوليا الله گذاشتيد و نايب بر حق امام زمان را پيرو و امام و مولايمان را منتظری نيك بوديد در دو دنيا با شرف و عزت خواهيد بود و اگر نه، آيا جز ذلت و خواری چيزی را سراغ داريد؟ در زمان و مكانی زندگی می كنيم كه هر لحظه اش يا حسنه است يا سيئه، پای در هر جا می گذاريم در دريايی از خون بهترين فرزندان اسلام و قرآن فرو می بريم.
آيا معصيت و گناه در چنين مكان مقدسی اندازه عذابش حدی دارد. خدايا 23 سال كم و بيش زندگی كردم همه اش غيبت و تهمت و افتراء و دروغ. خدايا كی متنبه شدم؟ در جبهه، آری در جبهه. عزيزان به خدا قسم جنگ يك لطف الهی بود بر امت ما. والله باران لطف و رحمت الهی آن چنان شديد بر سر امت ما باريدن گرفته كه غريق رحمت و نعمت و لطف الهی شده ايم. اگر نبود اين جنگ، سرنوشت اين انقلاب خدا می داند چه می شد.
يادتان بيايد تابستان سال 59 را که مردم چه حالی داشتند؟ بعد از انقلاب آن چنان نابكاران و خيانتكاران جوی درست كرده بودند كه مردم، سست و بي خيال شده بودند تا كجا؟ تا جايي كه يك مشت اوباش و چماق دار به خانه رهبر اين امت حمله ور شدند و حريم امن شهر مقدس قم را شكستند. ما يك ملت 35 ميليوني توان برخورد با يك مشت بی دين و بی خدا را از دست داده بوديم در حالی كه با اتكاء به قدرت و رحمت الهی چند ماه قبل از آن به عظيم ترين قدرت بشری شيطانی حمله ور شده و به لطف خداوند متعال پيروز شديم و چندی بعد به رحمت، جنگ تحميلی در دشت خوزستان دوباره به دست توانای لشكريان اسلام كه در اصل دست توانمند الله بود پوزه اين دشمن غدار انسانيت به خاك ماليده شد. آيا اين همه غير از اين است كه ما از بركت جنگ داريم؟ در كدام مقطع از تاريخ ما اين همه ايثار از ملت ديده ايد؟ به قول امام امت واقعاً اين مملكت، مملكت امام زمان است.
وی به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت و دوازدهم ارديبهشت 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.
وصیتنامه شهید
خدايا می خواهم وصيت نامه ای بنويسم اما چه بنويسم كه ديگران همه نوشتند و گفتند. پدرم، مادرم، برادرانم،خواهرانم، همسرم: به خدا قسم در زمان و مكانی زندگی می كنيم كه حجت خدا تمام است. در ايران اسلامی زندگی كردن هم شرف و افتخار است هم ننگ و ذلت ابدی اما چرا؟ آری اگر زير پرچم پر افتخار و با عزت امامت قرار گرفتيد و سر بر آستان احديت در پشت سر انبيا و اوليا الله گذاشتيد و نايب بر حق امام زمان را پيرو و امام و مولايمان را منتظری نيك بوديد در دو دنيا با شرف و عزت خواهيد بود و اگر نه، آيا جز ذلت و خواری چيزی را سراغ داريد؟ در زمان و مكانی زندگی می كنيم كه هر لحظه اش يا حسنه است يا سيئه، پای در هر جا می گذاريم در دريايی از خون بهترين فرزندان اسلام و قرآن فرو می بريم.
آيا معصيت و گناه در چنين مكان مقدسی اندازه عذابش حدی دارد. خدايا 23 سال كم و بيش زندگی كردم همه اش غيبت و تهمت و افتراء و دروغ. خدايا كی متنبه شدم؟ در جبهه، آری در جبهه. عزيزان به خدا قسم جنگ يك لطف الهی بود بر امت ما. والله باران لطف و رحمت الهی آن چنان شديد بر سر امت ما باريدن گرفته كه غريق رحمت و نعمت و لطف الهی شده ايم. اگر نبود اين جنگ، سرنوشت اين انقلاب خدا می داند چه می شد.
يادتان بيايد تابستان سال 59 را که مردم چه حالی داشتند؟ بعد از انقلاب آن چنان نابكاران و خيانتكاران جوی درست كرده بودند كه مردم، سست و بي خيال شده بودند تا كجا؟ تا جايي كه يك مشت اوباش و چماق دار به خانه رهبر اين امت حمله ور شدند و حريم امن شهر مقدس قم را شكستند. ما يك ملت 35 ميليوني توان برخورد با يك مشت بی دين و بی خدا را از دست داده بوديم در حالی كه با اتكاء به قدرت و رحمت الهی چند ماه قبل از آن به عظيم ترين قدرت بشری شيطانی حمله ور شده و به لطف خداوند متعال پيروز شديم و چندی بعد به رحمت، جنگ تحميلی در دشت خوزستان دوباره به دست توانای لشكريان اسلام كه در اصل دست توانمند الله بود پوزه اين دشمن غدار انسانيت به خاك ماليده شد. آيا اين همه غير از اين است كه ما از بركت جنگ داريم؟ در كدام مقطع از تاريخ ما اين همه ايثار از ملت ديده ايد؟ به قول امام امت واقعاً اين مملكت، مملكت امام زمان است.