احمدرضا جلالی از جاسوسانی بود که مشخصات دانشمندان هستهای را به موساد ارائه می کرد و افسران موساد با استفاده از این اطلاعات به ترور دانشمندان هستهای اقدام کردند.
شهدای ایران: تقریبا اواسط اردیبهشت سال جاری بود که اخباری درباره تائید حکم «احمدرضا جلالی» در دیوان عالی کشور و زمان اجرای این حکم منتشر شد. «جلالی» که به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی و موساد بازداشت شده بود پس از محاکمه و طی یک مسیر طولانی قضائی به اعدام محکوم شد.
* جلالی کیست و چگونه جذب موساد می شود؟
براساس اطلاعات منتشر شده احمدرضا جلالی متولد سال ۱۳۵۰ فارغ التحصیل رشته پزشکی یکی از مهمترین ماموران اطلاعاتی سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی است که توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) شناسایی و دستگیر شده است.
جلالی پس از کار مشترک با وزارت دفاع، در یک سفر علمی پژوهشی به سوئد در تور اطلاعاتی موساد می افتد. موساد مرحله به مرحله جلالی را در مسیر اهداف خود هدایت کرده و او را آماده جاسوسی در داخل کشور میکند.
جلالی در این باره در اعترافات خود گفته است که « عمده دیدارها با افسران موساد در پوشش مصاحبه کاری، درباره پروژههایی در بخش دفاعی کشور بود که در آن من در کنار افرادی چون دکتر( شهید) شهریاری و دکتر(شهید) علیمحمدی در آن حضور داشتم!»
براساس آنچه گفته شده جلالی پس از دریافت دو خط تلفن امنیتی در بیش از ۵۰ ملاقات با ماموران موساد حاضر شده و برای آنها مبالغی را به عنوان حق الجلسه دریافت میکند. علاوه بر این موساد قول تابعیت در یک کشور اروپای غربی را نیز به این جاسوس پوششی وعده میدهد. جلالی اطلاعات کامل ( محل کار، تردد و منزل) برخی دانشمندان نخبه کشور چون شهیدان شهریاری و علیمحمدی را در اختیار موساد گذاشته و این سازمان منحوس توسط عامل مزدور خود قرار داده تا عملیات ترور و شهادت آنها اجرا شود.
اطلاعاتی که این جاسوس رژیم صهیونیستی از برنامهٔ هستهای کشور به سازمان جاسوسی- تروریستی موساد ارائه کرده منجر به ترور و شهادت دو دانشمند هستهای کشور شد.
* جلالی در اعترافات خود چه می گوید؟
یکی از مدارکی که موضوع جاسوسی جلالی و همکاری وی با موساد را به خوبی مشخص کرده، اعترافاتی است که وی دارد. جلالی در اعترافاتی که دارد در معرفی خود و آن چه انجام داده می گوید: « که من متولد 1350 هستم. در یک خانواده متوسطی که مذهبی و قشر کارمند بود زندگی کردم. عمدتا طی دوره تحصیلم جزو نخبگان استان بودم و با یک رتبه خیلی خوب در دانشگاه قبول شدم. تحصیلاتم را در رشته پزشکی هفت سال گذراندم. در سال 1371 ازدواج کردم. سپس در وزارت جهاد کشاورزی، مرکز مدیریت بحران وزارت بهداشت مشغول به کار شدم. »
جلالی ادامه می دهد: « بعد از مدتی نیز به وزارت دفاع رفتم و در یکی از پروژههای مهم کشور شرکت داشتم. همچنین طی سال های 1380 تا سال 1382 در یکی از پروژههای خیلی مهم حضور داشتم. سپس از وزارت دفاع منفک و وارد یکی از پژوهشکدههای علمی کشور شدم. نزدیک به 5 سال هم در آن پژوهشکده مشغول فعالیت بودم. البته ارتباط کاری من با وزارت دفاع و مراکز علمی این وزارت خانه ادامه داشت. تا این که تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم. آن جا مقطعی هم کار میکردم و هم تحصیل میکردم. ولی به موازات آن به دلیل پروژههایی که وجود داشت و به لحاظ نوع تخصص من از من خواسته شد تا در ایران هم همکاری کنم.»
این جاسوس موساد تاکید می کند: « من بعد از مقطع دکترا برای کار وارد یکی از کشورهای اروپایی شدم. نزدیک به 4 سال آن جا کار کردم. همزمان با بسیاری از مراکز علمی در آمریکا و کشورهای مختلف اروپایی همکاری داشتم. من مسئول برخی از پروژه های علمی میان 7 کشور اروپایی بودم.»
* تقلای موساد برای شکار جلالی
جلالی درباره چگونگی همکاری با سازمان اطلاعاتی اسرائیل موساد گفته که « من در اوایل سال 2008 برای شرکت در یک برنامه آموزشی در سوئد بودم. به نام توماس به من مراجعه کرد. خود را متخصص مرتبط با مباحث ایمنی و حوادث معرفی کرد و مدعی شد که در شرکتی در اروپا کار میکند. وقتی که من در سوئد به طور کامل مستقر شدم توماس پیشنهاد همکاری موقت من با شرکتی که در آن کار می کرد را داد و گفت که الان شما شروع کردید و ما میتوانیم کم کم به سمتی برویم که اگر شما بخواهید با شرکت ما به صورت پاره وقت همکاری کنیم. حدود یک و نیم سال بعد از آشنایی با توماس ، او به تدریج به من نزدیک شد و علاوه بر صحبت از سوابق کاری و کارهایی که من در ایران کرده بودم، گفت که ما در شرکتمان نیاز داریم که یک سری افراد متبحر و متخصصی را داشته باشیم و شما هم به نظر من میتوانید همکاری کنید.»
وی گفته که طی این مدت، توماس 2 مصاحبه شغلی برایش ترتیب داده و در مورد مصاحبه اول می گوید: « 2 نفر از کارشناسانشان آمدند و صحبت کردیم خیلی عادی مصاحبه انجام شد. اما بعد از یک مدتی گفت که نتیجه مصاحبه منفی بوده و این برای من خیلی عادی بود که بالاخره یک مصاحبه شغلی انجام شده است. البته یک سری از سوالات و نوع مصاحبه مشکوک بود. ولی من اعتمادم جلب شده بود. گفتم اگر این ها دنبال قضایای دیگر بودند در همان مصاحبه اول من را قبول میکردند. بنابراین خیلی عادی بود که بالاخره رد شدم. اما پس از مدتی به ایران بازگشتم و دوباره به سوئد مهاجرت کردم. توماس حدود چند ماه بعد آمد و گفت که من میخواهم مجددا یک مصاحبه شغلی برایت ترتیب دهم. یکی از کارشناسان ما میآید و با شما صحبت می کند. وقتی این مصاحبه شغلی را انجام دادم و چارچوب یک برنامه علمی را از من گرفتند، اعلام کردند که بسیار عالی! این کار شما و تحصیلات شما مرتبط با کار ما است و ما می توانیم با همدیگر همکاری کنیم.»
* افسران امنیتی موساد در پوشش افسران امنیتی اتحادیه اروپا
براساس اطلاعاتی که جلالی داده، افسران اطلاعاتی موساد برای جلب همکاری و اعتماد جلالی و همچنین برای پنهان ماندن هویت اصلیشان، خود را افسران امنیتی اتحادیه اروپا معرفی کرده اند. جلالی در این باره گفته که « من برداشتم این بود که واقعا اروپایی هستند ولی خودشان مطرح میکردند که وابسته به سیستم امنیتی اتحادیه اروپا هستیم. »
* هدایت تدریجی جلالی از سوی افسران موساد برای جمع آوری اطلاعات درباره نخبگان هستهای ایران
آنچنان که جلالی می گوید افسران موساد پس از ارزیابی وی، آرام آرام زمینه همکاری او را فراهم ساخته و او را به سمت جاسوسی و جمع آوری اطلاعات از حوزههای مورد نظر خود هدایت میکنند. جلالی در این باره گفته که « هدف مصاحبهها جذب اطلاعات مربوط به یک پروژه دفاعی بود و من هم در کنار یک سری از افراد حضور داشتم. آقای مهندس ... ،دکتر شهریاری دکتر علیمحمدی.»
جلالی همچنین گفته که «عمدتا چیزی که مطرح میکردند میگفتند که بر اساس این مدارک، علیرغم این که شما پزشک هستید اما در این پروژه بوده اید! ما الان اطلاعات خیلی جامعی داریم و از کانالهای مختلف توانستیم اطلاعات خیلی خوبی به دست بیاوریم. اما یک سری سوالات تکمیلی داریم که هم پازل خود را بتوانیم تکمیل کنیم و اطلاعات قبلی را تکمیل کنیم و هم صحت برخی از اطلاعات را تایید کنیم و یک سری سوالات را در راستای کار شما وجود داشته باشد که ما بخواهیم این را از شما بپرسیم.»
* 2 شیوه متفاوت موساد برای جذب جلالی
جلالی درباره شیوه های موساد برای جذب وی می گوید: « سئوالات را به یک نوعی مطرح میکردند که من 2 راه بیشتر نداشتم. یا به من می گفتند که به خاطر سوابق کاریتان شما را هم در اروپا تحت پیگرد قرار می دهیم. ممکن است به زندان بروید. حتی همسرتان ممکن است این بلا سرش بیاید. آن موقع من چون یک فرزند داشتم، میگفتند که ممکن است فرزند شما این جا آواره شود و بماند. چندین سال هم طول میکشد که بخواهید از این مخمصه و از این بحثها در اروپا خارج شوید. یا این که ما کار خاصی نداریم شما خودتان هم میدانید پروژه مال 60 سال پیش است و از شما درخواست میکنیم کمک کنید که بیشتر ماهیت این پروژه را بدانیم. در حقیقت من را در یک دو راهی قرار داده بودند که احساس میکردم هیچ راه فرار و نجاتی برایم وجود ندارد. این منجر شد که بالاخره یک سری ارتباطاتی را از طرف ان ها قبول کردم.
مثلا یک سری عکسها، یک سری از نقشههای ماهوارهای، یکی از ساختمانها را با من چک کردند.
در مرحله بعدی این ها خواستههای جدید را مطرح کردند. مثلا این ها میخواستند مطلع شوند که فلان فرد چکار میکند؟ افرادی کلیدی آیا سر کارشان هستند؟ آیا پروژههایشان علمی است؟ آن ها می گفتند که شما میروی و بر میگردی. افرادی که در این پروژه بودند الان همان سر کار علمی و مراکز علمی هستند؟ یا مثلا میبینید هفتهای یک بار میرود اینجا 5 روز نیست. اگر نیست کجا است؟
پروژههای مرتبط با من -چون بالاخره من کارم پزشکی بوده پروژههایی که ممکن است وجود داشته باشد- چه هستند؟ آن ها می خواستند بدانند که افراد کلیدی در آن پروژهها در چه حدی است؟
* ارائه آموزش های فنی – اطلاعاتی به جلالی برای فرار از زیر نگاه نهادهای امنیتی ایران
البته برای عدم شناسایی جلالی از سوی نهادهای امنیتی ایران، آموزشهای لازم به او داده شده بود.
جلالی در این باره گفته « توضیحاتی که داده شد این بود که به هیچ وجه ارتباط خود را با ما در هیچ قالبی یا در قالب شرکت یا در قالب بحث سیستم امنیتی اتحادیه اروپا یا دوستانه یا علمی در داخل کشور مطرح نکنید. آن جا که میروید اگر مشکلی برایتان پیش آمد - حالا در فرودگاه یا پلیس شما دو بار سه بار در طول سال رفت و آمد دارید- اول با خود مجموعه وزارت دفاع که بالاخره شما را دعوت کردند، تماس بگیرید. آن ها توصیه میکردند که سعی کن خیلی عادی و بدون این که بخواهی مستقیم در مورد موضوعی سوال یا صحبت کنی خیلی غیرمستقیم این کار را انجام دهی. البته آن ها در مرحله اول برای تنظیم ملاقات خود میگفتند که ما فلان روز یا فلان ساعت جلوی فلان هتل یا لابی فلان هتل منتظرت هستیم.»
* تاکتیک های ارتباط ماموران موساد با جلالی
جلالی در باره تاکتیک های ارتباط ماموران موساد با وی می گوید: « وقتی من میرفتم یا تماس میگرفتم میگفتند به یک بهانه ای ما نتوانستیم بیاییم. توماس یا فرد دیگری و یک تاکسی میفرستیم دنبال شما و شما را سوار میکند و به محل قرار می آورد. وقتی من به محل قرار میرفتم، ان ها قبلا مستقر بودند یا بعد از چند دقیقه میآمدند.ما شروع میکردیم قدم زنان یا با تاکسی جدید به جایی میرفتیم و صحبت میکردیم. معمولا مکان صحبت کافه یا رستوران و بعضی مواقع هتل بود. البته نه داخل اتاق هتل بلکه داخل لابی و خیلی عادی.»
وی ادامه می دهد: « بعد از یک مدتی به خاطر این که هماهنگی قرارها با موبایل شخصی من بود، آن ها یک موبایل دیگر به من دادند.آن ها گفتند که این موبایل در حقیقت موبایل دوم است. موقعی که ما صحبت عادی می خواهیم داشته باشیم، خیلی عادی به موبایل اول شما زنگ میزنیم ولی اگر زنگ زدیم و گفتیم که من دوباره ساعت 5 تماس میگیرم این نشان میدهد که ما میخواهیم به موبایل دوم شما زنگ بزنیم. موبایل دوم به هیچ وجه تلفن متعلق به آن کشور - که در بازه های زمانی من در آن کشور زندگی میکردم – نبود. به من گفتند شما مثلا یک کیلومتر از محل کار یا محل زندگی خود دور میشوی، موبایل شخصی خود را هم بگذار همان خانه یا محل کارت، این موبایل را در فاصله یک کیلومتری روشن کن ما تماس میگیریم با شما و هماهنگ میکنیم همان جا هم خاموش کن و برگرد.»
* پرداخت مبالغ متعدد و وعده کسب تابعیت اروپایی به جلالی
براساس آنچه خود جلالی گفته در طول بیش از 50 ملاقات با افسران موساد، مبالغی را با عناوین مختلف دریافت کرده و با انگیزه دریافت تابعیت یکی از کشورهای اروپایی آگاهانه به کار خود ادامه داده است.
وی در این باره گفته که « آن ها بحث حقالجلسه را مطرح کردند و گفتند که ما به ازای این که شما وقت میگذارید و میخواهید صحبت کنید، در هر ملاقات میتوانیم یک حقالجلسهای به شما بدهیم. دوم این که ما طی یک پروسه زمانی به شما وعده میدهیم که شهروندی یکی از کشورهای اروپای غربی را برای شما فراهم کنیم. حالا پول به خاطر این که برخی از سفرها انجام میشد، در قالب این کار انجام میشد حالا به صورت اضافه آن سفر.»
* تهدید جلالی از سوی افسران موساد
آنگونه که جلالی گفته است افسران موساد در کنار تطمیع، تهدید را نیز چاشنی رفتار خود کرده اند. جلالی در این باره می گوید: « بعد از این که این مسائل انجام شد به یک نوع دیگری تهدیداتشان عوض شد. یعنی صحبت این شد که شما الان میروی داخل ایران حواست باشد برای خودت مشکل درست نکن. به صورت غیر مستقیم می گفتند که اگر شما در اروپا باشی، این تهدیدات و پیگرد و اینها وجود دارد اما اگر بخواهی در داخل ایران مشکل درست کنی ما همکاری ها و مصاحبه های شما را مستند سازی کرده ایم و اگر بخواهی آن جا هم مشکلی درست کنی برای خودتان مشکل درست خواهد شد. اگر بخواهی هماهنگ کنی ما مستندات درباره شما را به داخل کشور ارسال می کنیم. البته منظور آن ها از مستندسازی احتمالا ضبط صدا و تصویر بود. من که مطلع نبودم اما ظاهرا به صورت مخفی این کار را کرده بودند. میگفتند اگر داخل کشور بخواهی کاری انجام دهی، مدارک را داریم و مشکل خودت بیشتر میشود.»
* انتقال اطلاعات و مشخصات دانشمندان هسته ای ایران به موساد
احمدرضا جلالی مشخصات دانشمندان هستهای از جمله شهیدان شهریاری و علیمحمدی را به افسران موساد ارائه می کرد و افسران موساد نیز این اطلاعات را تجمیع و با بهرهبرداری از آنها توسط عناصر عملیاتی خود همانند «مجید جمالی فشی» به ترور دانشمندان هستهای اقدام کرده اند.
مجید جمالی فشی در اعترافات خود درباره آموزش هایی که به وی برای نحوه بمب گذاری داده اند، توضیح داده و گفته « گفتند این کانتینر تو اینجا باید این مدلی بمب را ببری تو این را نصب کنی و از آن راه بروی به این مسیر بایستی. با این تلفن تماس بگیری و بعد بیایی برگردی ببری. آنجا اولین بار ماکتی که دقیقا فتوکپی برابر اصل بود، یعنی حتی اندازه جنسش، رنگش، درختی که کنارش بود، آسفالتی که آنجا بود، جدول، پل!»
* ادعای شرمندگی و ندامت جلالی
جلالی می گوید: « همیشه احساس شرمندگی داشتم. به خصوص در مقابل افرادی که به یک نوعی اعتماد کرده بودند و داشتیم کار میکردیم. بالاخره من دبیرستان، دوره پزشکی، همه این ها را داخل این کشور گذراندم و به یک مرحله ای رسیده بودم که میتوانستم حتی در سطح بینالمللی خیلی خوب کشورم را کمک کنم. بالاخره هم از لحاظ شهرت علمی هم از لحاظ کاری و فنی، یک اشتباه و غفلت عمدتا از طرف خودم باعث شد که همه این ها متاسفانه از بین برود.»
* ملاقات جلالی با 11 افسر اطلاعاتی موساد
آنگونه که خود جلالی گفته، وی در مدت ارتباط و همکاری با موساد با 11 افسر اطلاعاتی ملاقات داشته و اطلاعاتی را ارائه کرده است. این تعداد افسران اطلاعاتی برای ارزیابی، تخلیه اطلاعاتی خاص، هدایت و آموزش وی به کار گرفته شده اند.
جلالی همچنین گفته که به بهانه تدریس به کشورهای مختلف از جمله سوئد، ایتالیا، مجارستان، دانمارک و بلژیک سفر کرده و در این 5 کشور با افسران اطلاعاتی موساد ملاقات هایی انجام داده است.
* همسر جلالی هم در جریان ارتباط وی با موساد بوده است
همسر جلالی نیز از کارکنان سازمان انرژی اتمی بوده که در سال 1382 از این سازمان جدا شده است. جلالی معتقد است که موساد وی را تهدید کرده اند که مثلا خانم شما در انرژی اتمی شاغل بوده است و همین تهدیدات باعث شده که به نوعی بگویند که ما شما را تحویل آمریکاییها میدهیم.
جلالی البته گفته که همسر وی کاملا در جریان ارتباط وی با رژیم صهیونیستی و اقداماتی که انجام داده، بوده است.
* ماموریت ویژه جلالی برای شناسایی سر تیم پروژه های خاص ایران
براساس اعترافات جلالی، او ماموریت داشته تا برخی از افرادی را به پروژه های خاص دسترسی دارند، شناسایی و آن ها را به سرویس موساد معرفی کند.
* انتقال اطلاعات 30 نفر از نخبگان ایرانی از سوی جلالی به موساد و سیا
براساس آنچه از اعترافات جلالی بدست آمده وی اطلاعات 30 نفر از متخصصان و نخبگان ایرانی در حوزههای هستهای و نظامی را در اختیار سرویس موساد قرار داده است.
بر همین اساس موساد و سیا نیز برای جلب همکاری این گروه از نخبگان و متخصصان ایرانی هجمه سنگینی را وارد کرده اند.
* سناریوی سوئد برای جلوگیری از محاکمه جاسوس موساد
آنگونه که مشخص شده جلالی لازم بود در یک کشور امن با موساد ارتباط برقرار کند، برای همین براساس همکاری هایی که میان صهیونیست ها و دولت سوئد وجود داشته به وی یک اقامت موقت در کشور سوئد داده می شود. پس از بازداشت جلالی در ایران نیز دولت سوئد بنا به درخواست رژیم صهیونیستی، به جلالی اقامت دائم داده و پس از اینکه جلالی محاکمه و حکم اعدام وی صادر می شود، به او تابعیت سوئدی اعطاء می کنند تا نظام قضایی ایران را تحت فشار قرار داده و جلالی را از اعدام نجات دهند.
* تقلای دولت سوئد برای گروکشی در پرونده جلالی
تقلای دولت سوئد و رژیم صهیونیستی برای نجات جلالی به بحث اعطای اقامت دائم و و تابعیت سوئد ختم نمی شود زیرا کارشناسان سیاسی معتقدند دستگیری حمید نوری توسط دولت سوئد هم سناریویی برای جلوگیری از اجرای حکم جلالی است.
این کارشناسان سیاسی معتقدند هم اکنون دولت سوئد با هدف گروکشی، اقدام به بازداشت و برگزاری دادگاه نمایشی حمید نوری کرده است. این کارشناسان می گویند که دولت سوئد عامدانه چنین پرونده موازی را ساخته و اجرایی کرده است.
* خطیب زاده: حکم احمدرضا جلالی قطعی بوده و برخی گروکشیها نه قابل قبول است و نه پذیرفتنی
براساس آنچه خود جلالی گفته و با توجه به حمایت هایی که دولت سوئد تا کنون از جلالی داشته، می توان گفت بازداشت حمید نوری در سوئد و برگزاری دادگاه وی بی ارتباط با جریان بازداشت جلالی نباشد.
ماجرای بازداشت جلالی و اتفاقات پیرامون آن در نشست خبری اخیر سخنگوی وزارت امور خارجه نیز مورد سوال یکی از خبرنگاران قرار گرفت.
سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ به سوال این خبرنگار گفت: احمدرضا جلالی به جرم جاسوسی مدتهاست که دستگیر شده و حکم آن صادر شده است و مدتهاست این پرونده در حال جریان است.
خطیب زاده همچنین تاکید کرد که پرونده حمید نوری و جلالی هیچ ارتباطی بهم ندارند اگر هم وجود دارد طرف سوئدی دوست دارد این ارتباط باشد. دادگاه نوری در سوئد را نمایشی و سیاسی کرده اند.
*فارس
* جلالی کیست و چگونه جذب موساد می شود؟
براساس اطلاعات منتشر شده احمدرضا جلالی متولد سال ۱۳۵۰ فارغ التحصیل رشته پزشکی یکی از مهمترین ماموران اطلاعاتی سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی است که توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) شناسایی و دستگیر شده است.
جلالی پس از کار مشترک با وزارت دفاع، در یک سفر علمی پژوهشی به سوئد در تور اطلاعاتی موساد می افتد. موساد مرحله به مرحله جلالی را در مسیر اهداف خود هدایت کرده و او را آماده جاسوسی در داخل کشور میکند.
جلالی در این باره در اعترافات خود گفته است که « عمده دیدارها با افسران موساد در پوشش مصاحبه کاری، درباره پروژههایی در بخش دفاعی کشور بود که در آن من در کنار افرادی چون دکتر( شهید) شهریاری و دکتر(شهید) علیمحمدی در آن حضور داشتم!»
براساس آنچه گفته شده جلالی پس از دریافت دو خط تلفن امنیتی در بیش از ۵۰ ملاقات با ماموران موساد حاضر شده و برای آنها مبالغی را به عنوان حق الجلسه دریافت میکند. علاوه بر این موساد قول تابعیت در یک کشور اروپای غربی را نیز به این جاسوس پوششی وعده میدهد. جلالی اطلاعات کامل ( محل کار، تردد و منزل) برخی دانشمندان نخبه کشور چون شهیدان شهریاری و علیمحمدی را در اختیار موساد گذاشته و این سازمان منحوس توسط عامل مزدور خود قرار داده تا عملیات ترور و شهادت آنها اجرا شود.
اطلاعاتی که این جاسوس رژیم صهیونیستی از برنامهٔ هستهای کشور به سازمان جاسوسی- تروریستی موساد ارائه کرده منجر به ترور و شهادت دو دانشمند هستهای کشور شد.
* جلالی در اعترافات خود چه می گوید؟
یکی از مدارکی که موضوع جاسوسی جلالی و همکاری وی با موساد را به خوبی مشخص کرده، اعترافاتی است که وی دارد. جلالی در اعترافاتی که دارد در معرفی خود و آن چه انجام داده می گوید: « که من متولد 1350 هستم. در یک خانواده متوسطی که مذهبی و قشر کارمند بود زندگی کردم. عمدتا طی دوره تحصیلم جزو نخبگان استان بودم و با یک رتبه خیلی خوب در دانشگاه قبول شدم. تحصیلاتم را در رشته پزشکی هفت سال گذراندم. در سال 1371 ازدواج کردم. سپس در وزارت جهاد کشاورزی، مرکز مدیریت بحران وزارت بهداشت مشغول به کار شدم. »
جلالی ادامه می دهد: « بعد از مدتی نیز به وزارت دفاع رفتم و در یکی از پروژههای مهم کشور شرکت داشتم. همچنین طی سال های 1380 تا سال 1382 در یکی از پروژههای خیلی مهم حضور داشتم. سپس از وزارت دفاع منفک و وارد یکی از پژوهشکدههای علمی کشور شدم. نزدیک به 5 سال هم در آن پژوهشکده مشغول فعالیت بودم. البته ارتباط کاری من با وزارت دفاع و مراکز علمی این وزارت خانه ادامه داشت. تا این که تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم. آن جا مقطعی هم کار میکردم و هم تحصیل میکردم. ولی به موازات آن به دلیل پروژههایی که وجود داشت و به لحاظ نوع تخصص من از من خواسته شد تا در ایران هم همکاری کنم.»
این جاسوس موساد تاکید می کند: « من بعد از مقطع دکترا برای کار وارد یکی از کشورهای اروپایی شدم. نزدیک به 4 سال آن جا کار کردم. همزمان با بسیاری از مراکز علمی در آمریکا و کشورهای مختلف اروپایی همکاری داشتم. من مسئول برخی از پروژه های علمی میان 7 کشور اروپایی بودم.»
* تقلای موساد برای شکار جلالی
جلالی درباره چگونگی همکاری با سازمان اطلاعاتی اسرائیل موساد گفته که « من در اوایل سال 2008 برای شرکت در یک برنامه آموزشی در سوئد بودم. به نام توماس به من مراجعه کرد. خود را متخصص مرتبط با مباحث ایمنی و حوادث معرفی کرد و مدعی شد که در شرکتی در اروپا کار میکند. وقتی که من در سوئد به طور کامل مستقر شدم توماس پیشنهاد همکاری موقت من با شرکتی که در آن کار می کرد را داد و گفت که الان شما شروع کردید و ما میتوانیم کم کم به سمتی برویم که اگر شما بخواهید با شرکت ما به صورت پاره وقت همکاری کنیم. حدود یک و نیم سال بعد از آشنایی با توماس ، او به تدریج به من نزدیک شد و علاوه بر صحبت از سوابق کاری و کارهایی که من در ایران کرده بودم، گفت که ما در شرکتمان نیاز داریم که یک سری افراد متبحر و متخصصی را داشته باشیم و شما هم به نظر من میتوانید همکاری کنید.»
وی گفته که طی این مدت، توماس 2 مصاحبه شغلی برایش ترتیب داده و در مورد مصاحبه اول می گوید: « 2 نفر از کارشناسانشان آمدند و صحبت کردیم خیلی عادی مصاحبه انجام شد. اما بعد از یک مدتی گفت که نتیجه مصاحبه منفی بوده و این برای من خیلی عادی بود که بالاخره یک مصاحبه شغلی انجام شده است. البته یک سری از سوالات و نوع مصاحبه مشکوک بود. ولی من اعتمادم جلب شده بود. گفتم اگر این ها دنبال قضایای دیگر بودند در همان مصاحبه اول من را قبول میکردند. بنابراین خیلی عادی بود که بالاخره رد شدم. اما پس از مدتی به ایران بازگشتم و دوباره به سوئد مهاجرت کردم. توماس حدود چند ماه بعد آمد و گفت که من میخواهم مجددا یک مصاحبه شغلی برایت ترتیب دهم. یکی از کارشناسان ما میآید و با شما صحبت می کند. وقتی این مصاحبه شغلی را انجام دادم و چارچوب یک برنامه علمی را از من گرفتند، اعلام کردند که بسیار عالی! این کار شما و تحصیلات شما مرتبط با کار ما است و ما می توانیم با همدیگر همکاری کنیم.»
* افسران امنیتی موساد در پوشش افسران امنیتی اتحادیه اروپا
براساس اطلاعاتی که جلالی داده، افسران اطلاعاتی موساد برای جلب همکاری و اعتماد جلالی و همچنین برای پنهان ماندن هویت اصلیشان، خود را افسران امنیتی اتحادیه اروپا معرفی کرده اند. جلالی در این باره گفته که « من برداشتم این بود که واقعا اروپایی هستند ولی خودشان مطرح میکردند که وابسته به سیستم امنیتی اتحادیه اروپا هستیم. »
* هدایت تدریجی جلالی از سوی افسران موساد برای جمع آوری اطلاعات درباره نخبگان هستهای ایران
آنچنان که جلالی می گوید افسران موساد پس از ارزیابی وی، آرام آرام زمینه همکاری او را فراهم ساخته و او را به سمت جاسوسی و جمع آوری اطلاعات از حوزههای مورد نظر خود هدایت میکنند. جلالی در این باره گفته که « هدف مصاحبهها جذب اطلاعات مربوط به یک پروژه دفاعی بود و من هم در کنار یک سری از افراد حضور داشتم. آقای مهندس ... ،دکتر شهریاری دکتر علیمحمدی.»
جلالی همچنین گفته که «عمدتا چیزی که مطرح میکردند میگفتند که بر اساس این مدارک، علیرغم این که شما پزشک هستید اما در این پروژه بوده اید! ما الان اطلاعات خیلی جامعی داریم و از کانالهای مختلف توانستیم اطلاعات خیلی خوبی به دست بیاوریم. اما یک سری سوالات تکمیلی داریم که هم پازل خود را بتوانیم تکمیل کنیم و اطلاعات قبلی را تکمیل کنیم و هم صحت برخی از اطلاعات را تایید کنیم و یک سری سوالات را در راستای کار شما وجود داشته باشد که ما بخواهیم این را از شما بپرسیم.»
* 2 شیوه متفاوت موساد برای جذب جلالی
جلالی درباره شیوه های موساد برای جذب وی می گوید: « سئوالات را به یک نوعی مطرح میکردند که من 2 راه بیشتر نداشتم. یا به من می گفتند که به خاطر سوابق کاریتان شما را هم در اروپا تحت پیگرد قرار می دهیم. ممکن است به زندان بروید. حتی همسرتان ممکن است این بلا سرش بیاید. آن موقع من چون یک فرزند داشتم، میگفتند که ممکن است فرزند شما این جا آواره شود و بماند. چندین سال هم طول میکشد که بخواهید از این مخمصه و از این بحثها در اروپا خارج شوید. یا این که ما کار خاصی نداریم شما خودتان هم میدانید پروژه مال 60 سال پیش است و از شما درخواست میکنیم کمک کنید که بیشتر ماهیت این پروژه را بدانیم. در حقیقت من را در یک دو راهی قرار داده بودند که احساس میکردم هیچ راه فرار و نجاتی برایم وجود ندارد. این منجر شد که بالاخره یک سری ارتباطاتی را از طرف ان ها قبول کردم.
مثلا یک سری عکسها، یک سری از نقشههای ماهوارهای، یکی از ساختمانها را با من چک کردند.
در مرحله بعدی این ها خواستههای جدید را مطرح کردند. مثلا این ها میخواستند مطلع شوند که فلان فرد چکار میکند؟ افرادی کلیدی آیا سر کارشان هستند؟ آیا پروژههایشان علمی است؟ آن ها می گفتند که شما میروی و بر میگردی. افرادی که در این پروژه بودند الان همان سر کار علمی و مراکز علمی هستند؟ یا مثلا میبینید هفتهای یک بار میرود اینجا 5 روز نیست. اگر نیست کجا است؟
پروژههای مرتبط با من -چون بالاخره من کارم پزشکی بوده پروژههایی که ممکن است وجود داشته باشد- چه هستند؟ آن ها می خواستند بدانند که افراد کلیدی در آن پروژهها در چه حدی است؟
* ارائه آموزش های فنی – اطلاعاتی به جلالی برای فرار از زیر نگاه نهادهای امنیتی ایران
البته برای عدم شناسایی جلالی از سوی نهادهای امنیتی ایران، آموزشهای لازم به او داده شده بود.
جلالی در این باره گفته « توضیحاتی که داده شد این بود که به هیچ وجه ارتباط خود را با ما در هیچ قالبی یا در قالب شرکت یا در قالب بحث سیستم امنیتی اتحادیه اروپا یا دوستانه یا علمی در داخل کشور مطرح نکنید. آن جا که میروید اگر مشکلی برایتان پیش آمد - حالا در فرودگاه یا پلیس شما دو بار سه بار در طول سال رفت و آمد دارید- اول با خود مجموعه وزارت دفاع که بالاخره شما را دعوت کردند، تماس بگیرید. آن ها توصیه میکردند که سعی کن خیلی عادی و بدون این که بخواهی مستقیم در مورد موضوعی سوال یا صحبت کنی خیلی غیرمستقیم این کار را انجام دهی. البته آن ها در مرحله اول برای تنظیم ملاقات خود میگفتند که ما فلان روز یا فلان ساعت جلوی فلان هتل یا لابی فلان هتل منتظرت هستیم.»
* تاکتیک های ارتباط ماموران موساد با جلالی
جلالی در باره تاکتیک های ارتباط ماموران موساد با وی می گوید: « وقتی من میرفتم یا تماس میگرفتم میگفتند به یک بهانه ای ما نتوانستیم بیاییم. توماس یا فرد دیگری و یک تاکسی میفرستیم دنبال شما و شما را سوار میکند و به محل قرار می آورد. وقتی من به محل قرار میرفتم، ان ها قبلا مستقر بودند یا بعد از چند دقیقه میآمدند.ما شروع میکردیم قدم زنان یا با تاکسی جدید به جایی میرفتیم و صحبت میکردیم. معمولا مکان صحبت کافه یا رستوران و بعضی مواقع هتل بود. البته نه داخل اتاق هتل بلکه داخل لابی و خیلی عادی.»
وی ادامه می دهد: « بعد از یک مدتی به خاطر این که هماهنگی قرارها با موبایل شخصی من بود، آن ها یک موبایل دیگر به من دادند.آن ها گفتند که این موبایل در حقیقت موبایل دوم است. موقعی که ما صحبت عادی می خواهیم داشته باشیم، خیلی عادی به موبایل اول شما زنگ میزنیم ولی اگر زنگ زدیم و گفتیم که من دوباره ساعت 5 تماس میگیرم این نشان میدهد که ما میخواهیم به موبایل دوم شما زنگ بزنیم. موبایل دوم به هیچ وجه تلفن متعلق به آن کشور - که در بازه های زمانی من در آن کشور زندگی میکردم – نبود. به من گفتند شما مثلا یک کیلومتر از محل کار یا محل زندگی خود دور میشوی، موبایل شخصی خود را هم بگذار همان خانه یا محل کارت، این موبایل را در فاصله یک کیلومتری روشن کن ما تماس میگیریم با شما و هماهنگ میکنیم همان جا هم خاموش کن و برگرد.»
* پرداخت مبالغ متعدد و وعده کسب تابعیت اروپایی به جلالی
براساس آنچه خود جلالی گفته در طول بیش از 50 ملاقات با افسران موساد، مبالغی را با عناوین مختلف دریافت کرده و با انگیزه دریافت تابعیت یکی از کشورهای اروپایی آگاهانه به کار خود ادامه داده است.
وی در این باره گفته که « آن ها بحث حقالجلسه را مطرح کردند و گفتند که ما به ازای این که شما وقت میگذارید و میخواهید صحبت کنید، در هر ملاقات میتوانیم یک حقالجلسهای به شما بدهیم. دوم این که ما طی یک پروسه زمانی به شما وعده میدهیم که شهروندی یکی از کشورهای اروپای غربی را برای شما فراهم کنیم. حالا پول به خاطر این که برخی از سفرها انجام میشد، در قالب این کار انجام میشد حالا به صورت اضافه آن سفر.»
* تهدید جلالی از سوی افسران موساد
آنگونه که جلالی گفته است افسران موساد در کنار تطمیع، تهدید را نیز چاشنی رفتار خود کرده اند. جلالی در این باره می گوید: « بعد از این که این مسائل انجام شد به یک نوع دیگری تهدیداتشان عوض شد. یعنی صحبت این شد که شما الان میروی داخل ایران حواست باشد برای خودت مشکل درست نکن. به صورت غیر مستقیم می گفتند که اگر شما در اروپا باشی، این تهدیدات و پیگرد و اینها وجود دارد اما اگر بخواهی در داخل ایران مشکل درست کنی ما همکاری ها و مصاحبه های شما را مستند سازی کرده ایم و اگر بخواهی آن جا هم مشکلی درست کنی برای خودتان مشکل درست خواهد شد. اگر بخواهی هماهنگ کنی ما مستندات درباره شما را به داخل کشور ارسال می کنیم. البته منظور آن ها از مستندسازی احتمالا ضبط صدا و تصویر بود. من که مطلع نبودم اما ظاهرا به صورت مخفی این کار را کرده بودند. میگفتند اگر داخل کشور بخواهی کاری انجام دهی، مدارک را داریم و مشکل خودت بیشتر میشود.»
* انتقال اطلاعات و مشخصات دانشمندان هسته ای ایران به موساد
احمدرضا جلالی مشخصات دانشمندان هستهای از جمله شهیدان شهریاری و علیمحمدی را به افسران موساد ارائه می کرد و افسران موساد نیز این اطلاعات را تجمیع و با بهرهبرداری از آنها توسط عناصر عملیاتی خود همانند «مجید جمالی فشی» به ترور دانشمندان هستهای اقدام کرده اند.
مجید جمالی فشی در اعترافات خود درباره آموزش هایی که به وی برای نحوه بمب گذاری داده اند، توضیح داده و گفته « گفتند این کانتینر تو اینجا باید این مدلی بمب را ببری تو این را نصب کنی و از آن راه بروی به این مسیر بایستی. با این تلفن تماس بگیری و بعد بیایی برگردی ببری. آنجا اولین بار ماکتی که دقیقا فتوکپی برابر اصل بود، یعنی حتی اندازه جنسش، رنگش، درختی که کنارش بود، آسفالتی که آنجا بود، جدول، پل!»
* ادعای شرمندگی و ندامت جلالی
جلالی می گوید: « همیشه احساس شرمندگی داشتم. به خصوص در مقابل افرادی که به یک نوعی اعتماد کرده بودند و داشتیم کار میکردیم. بالاخره من دبیرستان، دوره پزشکی، همه این ها را داخل این کشور گذراندم و به یک مرحله ای رسیده بودم که میتوانستم حتی در سطح بینالمللی خیلی خوب کشورم را کمک کنم. بالاخره هم از لحاظ شهرت علمی هم از لحاظ کاری و فنی، یک اشتباه و غفلت عمدتا از طرف خودم باعث شد که همه این ها متاسفانه از بین برود.»
* ملاقات جلالی با 11 افسر اطلاعاتی موساد
آنگونه که خود جلالی گفته، وی در مدت ارتباط و همکاری با موساد با 11 افسر اطلاعاتی ملاقات داشته و اطلاعاتی را ارائه کرده است. این تعداد افسران اطلاعاتی برای ارزیابی، تخلیه اطلاعاتی خاص، هدایت و آموزش وی به کار گرفته شده اند.
جلالی همچنین گفته که به بهانه تدریس به کشورهای مختلف از جمله سوئد، ایتالیا، مجارستان، دانمارک و بلژیک سفر کرده و در این 5 کشور با افسران اطلاعاتی موساد ملاقات هایی انجام داده است.
* همسر جلالی هم در جریان ارتباط وی با موساد بوده است
همسر جلالی نیز از کارکنان سازمان انرژی اتمی بوده که در سال 1382 از این سازمان جدا شده است. جلالی معتقد است که موساد وی را تهدید کرده اند که مثلا خانم شما در انرژی اتمی شاغل بوده است و همین تهدیدات باعث شده که به نوعی بگویند که ما شما را تحویل آمریکاییها میدهیم.
جلالی البته گفته که همسر وی کاملا در جریان ارتباط وی با رژیم صهیونیستی و اقداماتی که انجام داده، بوده است.
* ماموریت ویژه جلالی برای شناسایی سر تیم پروژه های خاص ایران
براساس اعترافات جلالی، او ماموریت داشته تا برخی از افرادی را به پروژه های خاص دسترسی دارند، شناسایی و آن ها را به سرویس موساد معرفی کند.
* انتقال اطلاعات 30 نفر از نخبگان ایرانی از سوی جلالی به موساد و سیا
براساس آنچه از اعترافات جلالی بدست آمده وی اطلاعات 30 نفر از متخصصان و نخبگان ایرانی در حوزههای هستهای و نظامی را در اختیار سرویس موساد قرار داده است.
بر همین اساس موساد و سیا نیز برای جلب همکاری این گروه از نخبگان و متخصصان ایرانی هجمه سنگینی را وارد کرده اند.
* سناریوی سوئد برای جلوگیری از محاکمه جاسوس موساد
آنگونه که مشخص شده جلالی لازم بود در یک کشور امن با موساد ارتباط برقرار کند، برای همین براساس همکاری هایی که میان صهیونیست ها و دولت سوئد وجود داشته به وی یک اقامت موقت در کشور سوئد داده می شود. پس از بازداشت جلالی در ایران نیز دولت سوئد بنا به درخواست رژیم صهیونیستی، به جلالی اقامت دائم داده و پس از اینکه جلالی محاکمه و حکم اعدام وی صادر می شود، به او تابعیت سوئدی اعطاء می کنند تا نظام قضایی ایران را تحت فشار قرار داده و جلالی را از اعدام نجات دهند.
* تقلای دولت سوئد برای گروکشی در پرونده جلالی
تقلای دولت سوئد و رژیم صهیونیستی برای نجات جلالی به بحث اعطای اقامت دائم و و تابعیت سوئد ختم نمی شود زیرا کارشناسان سیاسی معتقدند دستگیری حمید نوری توسط دولت سوئد هم سناریویی برای جلوگیری از اجرای حکم جلالی است.
این کارشناسان سیاسی معتقدند هم اکنون دولت سوئد با هدف گروکشی، اقدام به بازداشت و برگزاری دادگاه نمایشی حمید نوری کرده است. این کارشناسان می گویند که دولت سوئد عامدانه چنین پرونده موازی را ساخته و اجرایی کرده است.
* خطیب زاده: حکم احمدرضا جلالی قطعی بوده و برخی گروکشیها نه قابل قبول است و نه پذیرفتنی
براساس آنچه خود جلالی گفته و با توجه به حمایت هایی که دولت سوئد تا کنون از جلالی داشته، می توان گفت بازداشت حمید نوری در سوئد و برگزاری دادگاه وی بی ارتباط با جریان بازداشت جلالی نباشد.
ماجرای بازداشت جلالی و اتفاقات پیرامون آن در نشست خبری اخیر سخنگوی وزارت امور خارجه نیز مورد سوال یکی از خبرنگاران قرار گرفت.
سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ به سوال این خبرنگار گفت: احمدرضا جلالی به جرم جاسوسی مدتهاست که دستگیر شده و حکم آن صادر شده است و مدتهاست این پرونده در حال جریان است.
خطیب زاده همچنین تاکید کرد که پرونده حمید نوری و جلالی هیچ ارتباطی بهم ندارند اگر هم وجود دارد طرف سوئدی دوست دارد این ارتباط باشد. دادگاه نوری در سوئد را نمایشی و سیاسی کرده اند.
*فارس