این بار توسط یک انقلابی سابق؛
نصیری بارها به ضدانقلاب بودنش اعتراف کرده، اما خوب است به واسطۀ امنیتی که خون مطهر شهدای مظلومِ مدافع حرم سبب آن بوده، اندکی مشقِ شرم کند؛ شرم از چیزی که به واسطۀ آن سال هاست، احساس ترس نکرده است!
سرویس سیاسی شهدای ایران:"مهدی نصیری"انقلابی سابق، در تکمیل اَبَرپروژۀ فرافکنی علیه نظام جمهور اسلامی، معترض شده که؛ چون بهار عربی در کشورهای عرب اتفاق افتاد، نبرد داعش در سوریه هم از همین بهارها محسوب می شده است، پس چرا ایران به سوریه که حاکمیت سکولار دارد در نبرد با داعش کمک کرده است؟ همچنین؛ از آنجایی که ایران با حکومت سکولار سوریه ارتباط دارد، می تواند با آمریکا نیز ارتباط داشته باشد!
در این زمینه لازم به ذکر است؛ آقای نصیری باید واقعیت را انکار کند، چرا که حیات اجتماعی اش وابسته به همین کج فهمی هاست و اِلّا کیست که نداند؛
1 در هیچ کدام از کشورهایی که بهار عربی در آن ها اتفاق افتاد، هیچ گروه تکفیری و تروریستی با داعیۀ تشکیل حکومت به وجود نیامد!
2 پشت پردۀ اعتراضات به ظاهر مردمیِ سوریه، گروه های مسلّح آمریکایی بودند!
3 سوریه مانند آمریکا در کشور ما لانۀ جاسوسی نداشته، از فتنه ها حمایت نکرده، به دنبال براندازی نظام نبوده، خانۀ امن ضدانقلاب نشده و...!!!
نصیری بارها به ضدانقلاب بودنش اعتراف کرده، اما خوب است به واسطۀ امنیتی که خون مطهر شهدای مظلومِ مدافع حرم سبب آن بوده، اندکی مشقِ شرم کند؛ شرم از چیزی که به واسطۀ آن سال هاست، احساس ترس نکرده است!
وی چندی پیش نیز طی مطلبی طوری نظام جمهوری اسلامی را متهم به دشمن سازی کرده بود که گویی آمریکا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب منطقه، دولت های بی آزار و اهل تعاملی بودند که جمهوری اسلامی آنها را تبدیل به دولتهایی متخاصم کرده است! البته او معذور است؛ چراکه یکی از متوازن ترین سیاست خارجی های موجود در جهان معاصر که توانسته میان منافع ملی و اصول عقیدتیاش توازن و هماهنگی ایجاد کند را ندیده و انکار میکند.»
پس از مطالعه خبر بالا اینک عزیزان را به مطالعه گزيده اي از گفتوگوي 'مهدي نصيري' با روزنامه اصلاح طلب "اعتماد" در 8 شهریور سال 93 دعوت می کنیم:
- در زمان آقاي احمدينژاد با فضاي «ما ميتوانيم عالم و آدم را عوض كنيم» رو به رو شديم. من ديگر با چنين رويكردهاي سهلگيرانه يا به تعبيري ديگر با بلندپروازيهاي غيرواقعبينانه در امر سياست و كشورداري موافق نيستم.
- من اخيرا در حال تحقيق و فيشبرداري پيرامون موضوع امكان يا عدم امكان تحقق تمدن تراز اسلام در عصر غيبت هستم. در اين تحقيقات كه با مراجعه به بخشهاي مغفول قرآن و عترت در اسلامشناسي معاصر است، به اين جمعبندي رسيدهام كه اساسا تحقق تمدن تراز اسلامي در عصر غيبت ممكن نيست و خداوند و اهل بيت عليهمالسلام همچنين تكليفي را بر دوش شيعه در عصر غيبت نگذاشتهاند.
- بر سركار آمدن دولت آقاي روحاني را يك فرصت كه برخي تهديدها را از بين برد و از انفجارهاي محتمل جلوگيري كرد، ميدانم و آن را تقدير خوب خداوند براي جمهوري اسلامي مي دانم و البته اساسا اين چرخش قدرت بين دو جناح كشور را از عوامل ثبات جمهوري اسلامي ميدانم.
- اينكه ما با رد صلاحيت آقاي هاشمي ميخواستيم امكان به قدرت رسيدن يك جناح را سلب كنيم به مصلحت نميدانستم كه البته با تاييد صلاحيت آقاي روحاني و راي آوردن ايشان اين خطر به نحو بهتري رفع شد.
- ارزيابي من از عملكرد يكساله دولت آقاي روحاني مثبت است و دولت ايشان منشاء ثبات و آرامش روحي و رواني براي جامعه ما - كه سخت بدان نياز دارد - بوده است اگرچه ممكن است انتقادهايي به ايشان وارد باشد.
- واقعا دلم ميخواهد آقاي روحاني همين پختگي و سنجيدگي كه تا الان در مجموع داشتهاند را ادامه بدهند چراكه معتقدم ميتواند به الگوي جديدي از دولت و قوه مجريه تبديل شود.
- آقاي خاتمي را هم همچنان درون نظام ميدانم و دلم ميخواهد خود ايشان به گونهاي عمل كند كه پيوندش را با نظام قطع نكند. راندن افراد از زير چتر نظام به خصوص كساني را كه پشتوانهيي از افكار عمومي را دارند، به مصلحت كشور نميدانم و فكر ميكنم سياست ما بايد به سمت التيام بخشي از جراحتي كه در سال 88 به وجود آمد حركت كند و نه تحريك و تشديد بيشتر آن. البته دو طرف ماجرا بايد براي اين مساله تلاش كنند.
در این زمینه لازم به ذکر است؛ آقای نصیری باید واقعیت را انکار کند، چرا که حیات اجتماعی اش وابسته به همین کج فهمی هاست و اِلّا کیست که نداند؛
1 در هیچ کدام از کشورهایی که بهار عربی در آن ها اتفاق افتاد، هیچ گروه تکفیری و تروریستی با داعیۀ تشکیل حکومت به وجود نیامد!
2 پشت پردۀ اعتراضات به ظاهر مردمیِ سوریه، گروه های مسلّح آمریکایی بودند!
3 سوریه مانند آمریکا در کشور ما لانۀ جاسوسی نداشته، از فتنه ها حمایت نکرده، به دنبال براندازی نظام نبوده، خانۀ امن ضدانقلاب نشده و...!!!
نصیری بارها به ضدانقلاب بودنش اعتراف کرده، اما خوب است به واسطۀ امنیتی که خون مطهر شهدای مظلومِ مدافع حرم سبب آن بوده، اندکی مشقِ شرم کند؛ شرم از چیزی که به واسطۀ آن سال هاست، احساس ترس نکرده است!
وی چندی پیش نیز طی مطلبی طوری نظام جمهوری اسلامی را متهم به دشمن سازی کرده بود که گویی آمریکا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب منطقه، دولت های بی آزار و اهل تعاملی بودند که جمهوری اسلامی آنها را تبدیل به دولتهایی متخاصم کرده است! البته او معذور است؛ چراکه یکی از متوازن ترین سیاست خارجی های موجود در جهان معاصر که توانسته میان منافع ملی و اصول عقیدتیاش توازن و هماهنگی ایجاد کند را ندیده و انکار میکند.»
پس از مطالعه خبر بالا اینک عزیزان را به مطالعه گزيده اي از گفتوگوي 'مهدي نصيري' با روزنامه اصلاح طلب "اعتماد" در 8 شهریور سال 93 دعوت می کنیم:
- در زمان آقاي احمدينژاد با فضاي «ما ميتوانيم عالم و آدم را عوض كنيم» رو به رو شديم. من ديگر با چنين رويكردهاي سهلگيرانه يا به تعبيري ديگر با بلندپروازيهاي غيرواقعبينانه در امر سياست و كشورداري موافق نيستم.
- من اخيرا در حال تحقيق و فيشبرداري پيرامون موضوع امكان يا عدم امكان تحقق تمدن تراز اسلام در عصر غيبت هستم. در اين تحقيقات كه با مراجعه به بخشهاي مغفول قرآن و عترت در اسلامشناسي معاصر است، به اين جمعبندي رسيدهام كه اساسا تحقق تمدن تراز اسلامي در عصر غيبت ممكن نيست و خداوند و اهل بيت عليهمالسلام همچنين تكليفي را بر دوش شيعه در عصر غيبت نگذاشتهاند.
- بر سركار آمدن دولت آقاي روحاني را يك فرصت كه برخي تهديدها را از بين برد و از انفجارهاي محتمل جلوگيري كرد، ميدانم و آن را تقدير خوب خداوند براي جمهوري اسلامي مي دانم و البته اساسا اين چرخش قدرت بين دو جناح كشور را از عوامل ثبات جمهوري اسلامي ميدانم.
- اينكه ما با رد صلاحيت آقاي هاشمي ميخواستيم امكان به قدرت رسيدن يك جناح را سلب كنيم به مصلحت نميدانستم كه البته با تاييد صلاحيت آقاي روحاني و راي آوردن ايشان اين خطر به نحو بهتري رفع شد.
- ارزيابي من از عملكرد يكساله دولت آقاي روحاني مثبت است و دولت ايشان منشاء ثبات و آرامش روحي و رواني براي جامعه ما - كه سخت بدان نياز دارد - بوده است اگرچه ممكن است انتقادهايي به ايشان وارد باشد.
- واقعا دلم ميخواهد آقاي روحاني همين پختگي و سنجيدگي كه تا الان در مجموع داشتهاند را ادامه بدهند چراكه معتقدم ميتواند به الگوي جديدي از دولت و قوه مجريه تبديل شود.
- آقاي خاتمي را هم همچنان درون نظام ميدانم و دلم ميخواهد خود ايشان به گونهاي عمل كند كه پيوندش را با نظام قطع نكند. راندن افراد از زير چتر نظام به خصوص كساني را كه پشتوانهيي از افكار عمومي را دارند، به مصلحت كشور نميدانم و فكر ميكنم سياست ما بايد به سمت التيام بخشي از جراحتي كه در سال 88 به وجود آمد حركت كند و نه تحريك و تشديد بيشتر آن. البته دو طرف ماجرا بايد براي اين مساله تلاش كنند.