شهدای ایران: رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مواضعی که در ظاهر تعجببرانگیز به نظر رسیده و کاملا برخلاف تفاهمات اولیه صورت گرفته میان تهران و آژانس میباشد، مدعی عدم همکاری کشورمان در پاسخدهی به ابهامات آژانس شده است. این در حالیاست که جمهوری اسلامی ایران چندین بار حدودوثغور همکاری با آژانس را مشخص کرده و تأکید داشته است که همکاریهای فراپادمانی با آژانس در این مسیر منتفی میباشد. بر این اساس، قرار شده است تا خردادماه امسال، پاسخ به ابهامات آژانس در قالب همکاریهای دوجانبه میان تهران و این سازمان بینالمللی صورت گیرد و در آن، مرز میان « ادعاها» و« مستندات» مشخص شود.
شانتاژ غیرحقوقی گروسی
بهطورکلی در علم حقوق میان ادعا و مستند تفاوت زیادی وجود دارد. سازمانهای بینالمللی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قاعدتا باید کارکردی حمایتی و نظارتی در خصوص اعضای خود داشته باشند، باید در صورت وجود شواهد و مستنداتی که انحراف یک کشور از برنامه هستهای خود را مورد تأیید قرار دهد، با کشور میزبان وارد مذاکره شوند. آژانس باید در این خصوص مستندات خود را ارائه کند و از کشور میزبان بخواهد تا نسبت به شواهد موجود پاسخگو باشد. در برخی موارد، در همان مرحله کشور میزبان با ارائه اسناد و شواهدی دقیق، ابهامات آژانس را برطرف خواهد کرد. درنهایت نیز اگر آژانس قانع نشد، این کشور میزبان است که حق دارد بر اساس اهمیت مکانهای مورد اصرار آژانس، حدودوثغور آن نظارت را تعیین کند و حتی در موارد حساس به آژانس اجازه نظارت ندهد.
حالا نکته اصلی اینجاست که در ادعاهای آژانس ، هیچیک از این مراحل طی نشده است. اساسا آژانس شواهد و مستنداتی در خصوص اتهامات اخیر خود ارائه نکرده است. بدیهی است که اگر جمهوری اسلامی ایران در اینجا تسلیم خواستههای فراپروتکلی و فراپادمانی آژانس شود، این روند در آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر، گویا رافائل گروسی کاملا فراموش کرده است که اکنون دیگر توافقی به نام برجام موضوعیتی ندارد و اجرا نمیشود! مدیرکل آژانس بهوضوح میداند که قانون راهبردی تصویبشده توسط مجلس شورای اسلامی نیز قدرت مانور این سازمان را محدود ساخته است.
فرافکنی آژانس در مذاکرات وین
در چنین شرایطی موضعگیریهای اخیر گروسی و هشدار وی در خصوص شکست مذاکرات در صورت عدم همکاری ایران و آژانس، مصداق نوعی فرافکنی آشکار و بازی سیاسی در زمین واشنگتن محسوب میشود. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال حاضر، بهعنوان یکنهاد مستقل وارد معادله احیای برجام نشده است. رافائل گروسی و آژانس، یکی از قطعات پازل دولتهای ترامپ و بایدن در تقابل و فشار حداکثری علیه ایران محسوب میشود. به عبارت بهتر، باید در این معادله آژانس را بهعنوان یکی از اجزای اصلی بازی ضد ایرانی کاخ سفید بپذیریم. بدون شک میان این قطعه پازل و دیگر قطعات آن ارتباطی مستقیم وجود دارد. به عبارت بهتر، نمیتوان رفتار آژانس را در چارچوبی غیر از بازی آمریکا و تروئیکای اروپایی در قبال مذاکرات وین مورد تجزیهوتحلیل قرار داد. بازی این دو با یکدیگر کاملا هماهنگ شده است و اتاق فکر این هماهنگی نیز در واشنگتن و کاخ سفید میباشد.
دستورالعملهایی که آمریکا دیکته میکند
مواضع سلبی اخیر گروسی، منبعث از نتیجهگیریهای فنی و حقوقی آژانس در قبال پروندههای ادعایی نبوده و معلول دستورالعملی است که از سوی کاخ سفید به وی دیکته شده است. به نظر میرسد پس از سفر انریکه مورا به تهران، گروسی مواضع بعدی خود در قبال موضوعات اختلافی با تهران را بر اساس همین رویکرد ( هماهنگی با کاخ سفید )
اتخاذ کند. این رویکرد میتواند ظاهر سلبی یا ایجابی باشد، اما آنچه اهمیت دارد عدم اصالت حقوقی آن میباشد. بیدلیل نیست که مقامات سازمان انرژی اتمی کشورمان نسبت به مواضع اخیر گروسی ابراز تعجب کرده و آن را مغایر با توافقات صورت گرفته میان ایران وآژانس( در جریان آخرین سفر رافائل گروسی به تهران) قلمداد کردهاند.درهرحال، تا زمانی که مذاکرات وین به سرانجام نرسد، یک بام و دوهوای آژانس و رفتارهای متناقض و مبهم مدیرکل آن در قبال ایران ادامه خواهد یافت. قاعدهای که این روزها اثبات آن دیگر دشوار به نظر نمیرسد.
پیامی که باید به آژانس مخابره کرد
«رافائل گروسی»باید بهوضوح متوجه شود که او یک مدیرکل متعهد و مستقل نبوده و نیست! اگرچه ممکن است برخی کشورهای دنیا چشمان خود را بر روی لابیگری خاص واشنگتن و همپیمانان آن در تسریع حضور گروسی در جایگاه مدیریت آژانس ببندند، اما ایران هرگز چشمان خود را برروی این حقیقت تلخ نخواهد بست! اکنون زمان«گوش دادن» به سخنان تکراری سخنگوی آمریکا در آژانس، یعنی آقای رافائل گروسی نیست.مدیرکل آژانس در سفر به تهران باید متوجه این قاعده عقلانی و بینالمللی شود که اقدامات غیرحقوقی آژانس و مطالبات فراپادمانی و فراپروتکلی این سازمان از ایران ، هر دو محکوم بوده و جایی برای توجیه آن از سوی سران این سازمان ظاهرا بینالمللی وجود ندارد.فراتر از آن، همگان به یاد دارند که در ماههای آخر مدیریت آمانو بر آژانس، دولت ترامپ تلاش بسیاری کرد تا بتواند از آژانس نیز بهمثابه یک ابزار وکاتالیزور در پیشبرد این استراتژی کلان استفاده کند اما دررسیدن به این هدف ناکام ماند پس از جایگزینی گروسی با حمایت واشنگتن و متحدان آن، شاهد تضعیف جنبه حقوقیوفنی آژانس و در مقابل، تقویت جنبههای سیاسی و غیرحقوقی این سازمان هستیم.
لازم است مسئولین محترم سازمان انرژی اتمی کشورمان این موضوع را به «گروسی»تفهیم کنند که وی قاعدتا باید «مدیر یک سازمان بینالمللی» باشد و در کسوت یک فرد حقوقی مدافع حقوق حقه اعضای آژانس باشد. تاکنون این مسئولیتپذیری از سوی گروسی مشاهده نشده است.تا زمانی که آژانس به بازی خود در زمین واشنگتن ادامه دهد و مدیرکل آژانس تبدیل به وزیر انرژی غیررسمی دولت آمریکا شود، قطعا جایی برای اعتماد ما به این نهاد باقی نخواهد ماند.
*رسالت
شانتاژ غیرحقوقی گروسی
بهطورکلی در علم حقوق میان ادعا و مستند تفاوت زیادی وجود دارد. سازمانهای بینالمللی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قاعدتا باید کارکردی حمایتی و نظارتی در خصوص اعضای خود داشته باشند، باید در صورت وجود شواهد و مستنداتی که انحراف یک کشور از برنامه هستهای خود را مورد تأیید قرار دهد، با کشور میزبان وارد مذاکره شوند. آژانس باید در این خصوص مستندات خود را ارائه کند و از کشور میزبان بخواهد تا نسبت به شواهد موجود پاسخگو باشد. در برخی موارد، در همان مرحله کشور میزبان با ارائه اسناد و شواهدی دقیق، ابهامات آژانس را برطرف خواهد کرد. درنهایت نیز اگر آژانس قانع نشد، این کشور میزبان است که حق دارد بر اساس اهمیت مکانهای مورد اصرار آژانس، حدودوثغور آن نظارت را تعیین کند و حتی در موارد حساس به آژانس اجازه نظارت ندهد.
حالا نکته اصلی اینجاست که در ادعاهای آژانس ، هیچیک از این مراحل طی نشده است. اساسا آژانس شواهد و مستنداتی در خصوص اتهامات اخیر خود ارائه نکرده است. بدیهی است که اگر جمهوری اسلامی ایران در اینجا تسلیم خواستههای فراپروتکلی و فراپادمانی آژانس شود، این روند در آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر، گویا رافائل گروسی کاملا فراموش کرده است که اکنون دیگر توافقی به نام برجام موضوعیتی ندارد و اجرا نمیشود! مدیرکل آژانس بهوضوح میداند که قانون راهبردی تصویبشده توسط مجلس شورای اسلامی نیز قدرت مانور این سازمان را محدود ساخته است.
فرافکنی آژانس در مذاکرات وین
در چنین شرایطی موضعگیریهای اخیر گروسی و هشدار وی در خصوص شکست مذاکرات در صورت عدم همکاری ایران و آژانس، مصداق نوعی فرافکنی آشکار و بازی سیاسی در زمین واشنگتن محسوب میشود. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال حاضر، بهعنوان یکنهاد مستقل وارد معادله احیای برجام نشده است. رافائل گروسی و آژانس، یکی از قطعات پازل دولتهای ترامپ و بایدن در تقابل و فشار حداکثری علیه ایران محسوب میشود. به عبارت بهتر، باید در این معادله آژانس را بهعنوان یکی از اجزای اصلی بازی ضد ایرانی کاخ سفید بپذیریم. بدون شک میان این قطعه پازل و دیگر قطعات آن ارتباطی مستقیم وجود دارد. به عبارت بهتر، نمیتوان رفتار آژانس را در چارچوبی غیر از بازی آمریکا و تروئیکای اروپایی در قبال مذاکرات وین مورد تجزیهوتحلیل قرار داد. بازی این دو با یکدیگر کاملا هماهنگ شده است و اتاق فکر این هماهنگی نیز در واشنگتن و کاخ سفید میباشد.
دستورالعملهایی که آمریکا دیکته میکند
مواضع سلبی اخیر گروسی، منبعث از نتیجهگیریهای فنی و حقوقی آژانس در قبال پروندههای ادعایی نبوده و معلول دستورالعملی است که از سوی کاخ سفید به وی دیکته شده است. به نظر میرسد پس از سفر انریکه مورا به تهران، گروسی مواضع بعدی خود در قبال موضوعات اختلافی با تهران را بر اساس همین رویکرد ( هماهنگی با کاخ سفید )
اتخاذ کند. این رویکرد میتواند ظاهر سلبی یا ایجابی باشد، اما آنچه اهمیت دارد عدم اصالت حقوقی آن میباشد. بیدلیل نیست که مقامات سازمان انرژی اتمی کشورمان نسبت به مواضع اخیر گروسی ابراز تعجب کرده و آن را مغایر با توافقات صورت گرفته میان ایران وآژانس( در جریان آخرین سفر رافائل گروسی به تهران) قلمداد کردهاند.درهرحال، تا زمانی که مذاکرات وین به سرانجام نرسد، یک بام و دوهوای آژانس و رفتارهای متناقض و مبهم مدیرکل آن در قبال ایران ادامه خواهد یافت. قاعدهای که این روزها اثبات آن دیگر دشوار به نظر نمیرسد.
پیامی که باید به آژانس مخابره کرد
«رافائل گروسی»باید بهوضوح متوجه شود که او یک مدیرکل متعهد و مستقل نبوده و نیست! اگرچه ممکن است برخی کشورهای دنیا چشمان خود را بر روی لابیگری خاص واشنگتن و همپیمانان آن در تسریع حضور گروسی در جایگاه مدیریت آژانس ببندند، اما ایران هرگز چشمان خود را برروی این حقیقت تلخ نخواهد بست! اکنون زمان«گوش دادن» به سخنان تکراری سخنگوی آمریکا در آژانس، یعنی آقای رافائل گروسی نیست.مدیرکل آژانس در سفر به تهران باید متوجه این قاعده عقلانی و بینالمللی شود که اقدامات غیرحقوقی آژانس و مطالبات فراپادمانی و فراپروتکلی این سازمان از ایران ، هر دو محکوم بوده و جایی برای توجیه آن از سوی سران این سازمان ظاهرا بینالمللی وجود ندارد.فراتر از آن، همگان به یاد دارند که در ماههای آخر مدیریت آمانو بر آژانس، دولت ترامپ تلاش بسیاری کرد تا بتواند از آژانس نیز بهمثابه یک ابزار وکاتالیزور در پیشبرد این استراتژی کلان استفاده کند اما دررسیدن به این هدف ناکام ماند پس از جایگزینی گروسی با حمایت واشنگتن و متحدان آن، شاهد تضعیف جنبه حقوقیوفنی آژانس و در مقابل، تقویت جنبههای سیاسی و غیرحقوقی این سازمان هستیم.
لازم است مسئولین محترم سازمان انرژی اتمی کشورمان این موضوع را به «گروسی»تفهیم کنند که وی قاعدتا باید «مدیر یک سازمان بینالمللی» باشد و در کسوت یک فرد حقوقی مدافع حقوق حقه اعضای آژانس باشد. تاکنون این مسئولیتپذیری از سوی گروسی مشاهده نشده است.تا زمانی که آژانس به بازی خود در زمین واشنگتن ادامه دهد و مدیرکل آژانس تبدیل به وزیر انرژی غیررسمی دولت آمریکا شود، قطعا جایی برای اعتماد ما به این نهاد باقی نخواهد ماند.
*رسالت