فرهنگسازی حجاب در جامعه میتواند از رسانه ملی شروع شود. با ساخت فیلم، انیمیشن با محتوای لزوم حجاب در اسلام و تهیه گزارش از سطح جامعه و زیر سؤال بردن بدحجابها، پخش مکرر آن در تلویزیون، شروع مبارزه با بیحجابی در جامعه شروع خواهد شد و فرهنگ حجاب ترویج خواهد شد(همانند کاری که برای مبارزه با ویروس کرونا در صدا و سیما شد).
از منظر آسیبشناسی رفتاری میتوان برای این معضل، علتهای متعددی را شناسایی کرد که در بین آنها مساله الگوپذیری برجستهترین نمود بیرونی این معضل اجتماعی را به خود اختصاص میدهد. به این معنی که جوان و نوجوان ایرانی زمانیکه هنرمند محبوبش را در قاب تلویزیون میبیند به صورت خودآگاه و ناخودآگاه تمایل به تقلید و همشکل شدن و قرابت با او دارد و در این همسانسازی، نزدیکترین و راحتترین کار برایش این است که خود را به شکل هنرمند محبوبش درآورد. از همینجا وظیفه رسانه در ارائه سیمای هنرمند خطیر میشود و باید سیاستهای خود را به سمتی پیش ببرد که هنرمند با ظاهری آراسته و موجه به مخاطب هدف معرفی شود.
رسانه ملی به عنوان یک نهاد فرهنگی و تاثیرگذار تلاش دارد همیشه در عرصههای مختلف گامهای موثری بردارد. یکی از این گامها در حوزه ارائه الگوهای مناسب به قشرهای متفاوت جامعه است که در این باره میتوان به الگوی حجاب اشاره کرد.
اگر نگاهی به کارنامه سریالهای تلویزیونی در این سالها داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که در قالب آثار نمایشی زنان با الگوهای مناسب حجاب به بینندگان معرفی شدهاند، زنانی مقتدر که هم فعال اجتماعی هستند و هم روی حجابشان تاکید دارند. در واقع کارنامه صدا و سیما در این عرصه نهتنها شفاف و روشن است، بلکه نمره قبولی هم گرفته، زیرا شخصیتهای اینچنینی در سریالهای تلویزیونی محبوب بینندگان بویژه زنان بودهاند.
از این رو در بسیاری از محتواهایی که از رسانه ملی پخش می شود، تمام موازین رعایت حجاب و عفاف به درستی و به صورت دقیق اجرا میشود، اینجا اما مشکل به بیرون از تلویزیون میرود، جاییکه همان هنرمندان با شکل و شمایلی که خود دوست دارند در فضای مجازی و عرصههای عمومی ظاهر میشوند. اینجا هنرمند است و دنیایی از بسترهای مجازی که میتواند هر نوع شکل و شمایلی از خود را در آن به رخ بکشد با هر نوع پوشش و حجاب و بیحجابی و مخاطبی که سلبریتی مورد علاقهاش را از قاب تلویزیون شناخته، اینجا در فضای یله و رهای مجازی دنبال میکند و مدها و لباسهای آنچنانی از همینجا در تفکر مخاطب عموما جوان و نوجوان تکثیر مییابد.
جایگاه پذیرش رسانه ملی به حدی بالاست که گاه، درست و کامل نبستن شال و روسری برای بانوان یا یک لباس غیرمتعارف برای مردان مهر تاییدی بر همان ظاهر میزند و مخاطب همان سیمای بیرونی را با اطمینان بیشتری میپذیرد و سعی در تکرار همان پوشش با رعایت کوچکترین جزئیات میکند و اینجا این پذیرش به مراتب بالاتر است زیرا رسانه ملی به نوعی برای مخاطب مهر تایید است و اینجا حتی خانوادههایی که بیشتر از اینچنین مواردی مراقبت میکنند، هم مصادیقی در این مقیاس را راحتتر میپذیرند چون رسانه ملی است.
در تحلیل نهایی سه مساله در خصوص رسانه ملی مطرح است:
اول
اینکه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران باید به شدت در مورد ظاهر سلبریتیها و
هنرمندانی که در برنامههای مختلف ازقبیل سریالها، تلهفیلمها،
مجموعهها، برنامههای روتین و زنده حضور مییابند نظارت داشته تا مبادا
مسالهای در ظاهر ایشان موجبات الگوپذیری غلط در بین قشر جوان و نوجوان را
درپی داشته باشد.
دوم اینکه رسانه ملی باید با سلبریتیهایی که حتی در تلویزیون رعایت شئونات را میکنند اما در رسانهها و شبکههای مجازی با ظاهری نامطلوب ظاهر میشوند یا قطع همکاری کرده یا از آنها تضمین رفتار و پوشش یکسان داشته باشد چراکه رسانه ملی از این طرف به آنها برای جوانان وجاهت میدهد و بعد از آن، سلبریتیها با رفتار و ظاهر دلخواه خود در فضای مجازی، همانها را که با کردیت صدا و سیما به دنبال خود کشاندهاند را پیرو خود میکنند بنابر این، مشکلی که در انتهای این زنجیره حادث میشود قطعا به رسانه ملی بازمیگردد و مسولین سازمان باید با این دیدگاه در تلاش برای بهبود اوضاع و مدیریت رفتار و همکاری با هنرمندان و سلبریتیهایی باشند که با رفتار و پوشش دوگانه خود، در میهن ما باعث آسیبهای اجتماعی شدهاند.
سوم اینکه رسانه ملی میباید میزان کمی و کیفی تولید محتواهایی که به مقوله حجاب و عفاف میپردازند را ارتقا داده و با مدیریت و برنامهریزی، سوژه حجاب را در قالبهایی ساخته و پخش کند که در درجه اول از جذابیت بالایی برخوردار باشند تا بتوان پیام خود را با جذب حداکثری به مخاطب منتقل کند و در درجه دوم این محتواها از نظر کمّی هم قابل توجه باشند مادامیکه امروزه برنامههایی با محور عفاف و حجاب در رادیو تلویزیون در پایینترین سطح تولید قرار دارند.
بنابر تاکید خود مرکز پژوهشهای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، فرهنگ عفاف و حجاب، در جایگاه هویت فردی و اعتبار اجتماعی، فرصتی برای ایجاد جامعهای آرمانی و به دور از ناهنجاریهای اجتماعی است. توجه نکردن به این فرهنگ، به عنوان ارزش اخلاقی و هویت اجتماعی، تحکیم خانواده و امنیت فرهنگی و اخلاقی جامعه را تهدید میکند. اگر همه دستگاههای فرهنگی و اجتماعی، برای نهادینهسازی حجاب، برنامهریزی و تلاش کنند ولی حجاب درونی نشود و مورد پذیرش قلبی و اعتقادی قرار نگیرد، هویت اجتماعی به شکل مطلوب تحقق نخواهد یافت. بر این اساس، درونی شدن حجاب به هویت فردی مستحکم و مستقلی نیازمند است تا نه به اجبار، بلکه به عنوان انتخابی منطقی و فردی برای کسب شخصیت اجتماعی قرار گیرد. بنابراین، برای رسیدن به سطح آرمانی در زمینه حجاب یا دستکم کاهش فاصله با آن و امکان کنترل برنامهریزی شده محیط و هدایت روندهای عادی در مسیرهای همسو با انتظارات فرهنگی نظام اسلامی، به اقداماتی هماهنگ و دامنهدار نیاز است.
به منظور نهادینهسازی، گسترش و حفظ فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه و مقابله با بدحجابی، هر یک از نهادهای آموزشی، پژوهشی، تربیتی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی، انتظامی و قضایی، وظیفه و مسئولیتی برعهده دارند. در این میان، رسانه ملی با توجه به مقبولیت و اعتبار فرهنگی و اجتماعی بالا، اعتماد زیاد مخاطبان به جنبههای الگویی آن به عنوان سخنگوی فرهنگی و مروّج ارزشها و آرمانهای نظام اسلامی، مخاطب انبوه و اثرگذاری بسیار، میتواند در میان نهادهای مسئول، همگرایی و همافزایی ایجاد و فعالیتهای غیراصولی سازمانهای رسمی و غیررسمی را در این زمینه، پیگیری و نقد کند. همچنین، فعالیتهای مثبت دیگر سازمانها را با هدف ارتقای بینشها و حساسیتهای جمعی منعکس سازد. بنابراین، یکی از مؤثرترین ابزارها در بهبود وضعیت فرهنگ عفاف و حجاب، رسانه ملی، به ویژه تلویزیون است.
*فارس