کردهست آیا شاه دین از کربلا رو در حرم؟
شد ظهر عاشورا به پا فریادرس کو در حرم؟
در صحن ماه هشتمین افتادگان بین بر زمین
زخمی شد از چاقوی کین بال پرستو در حرم
یاران زهرا را نگر افتاده در خون و خطر
بازو به بازو، رخ به رخ، پهلو به پهلو در حرم
غمگین، دل فولاد شد آشفته، گوهرشاد شد
بی آبرو صیاد شد از صید آهو در حرم
شد جان اصلانی فدا افکند دستار و قبا
گیرد سرش را تا رضا بر روی زانو در حرم
سروی سهی شد واژگون سلطان توس اما کنون
شوید به دست خویش، خون زآن روی دلجو در حرم
چون رهسپار عرش شد بال ملائک فرش شد
آن خون جاری نقش شد با آب و جارو در حرم
دور حرم پر میزند پر چون کبوتر میزند
هر شب چو اختر میزند تا حشر، سوسو در حرم
چون مرگ باشد رخصتی با شاه خوبان، خلوتی
خوشتر چه باشد ضربتی از تیغ ابرو در حرم؟
او غرق خون در عشق شه، من غرقه اما در گنه
هر کس رسد مرگش ز ره من در حرام، او در حرم...