ایمان ابلیسی
مسئله این است که ایمان بر طبق فرهنگِ غیرِ قابل تردید قرآن صرفا یک امر قلبی نیست. درست است که ایمان یعنی باور و باور مربوط است به دل، اما قرآن هر باوری را، هر ایمانی را قبول و پذیرش و به رسمیت نمیشناسد. ایمان مجرد، ایمان قلبی خشک و خالی، ایمانی که در جوارح و اعضای مومن شعاعش مشهود نیست؛ این ایمان از نظر اسلام ارزشمند نیست. اول مومن به خدا شیطان است. پیش از آنکه بندگان پُرمدعای پروردگار و فرزندان پرناز و افاده آدم به این سرزمین خاکی بیایند، سالیانی خدای متعال را عبادت میکرد و دلش کانون معرفت خدا بود. اما در آن بزنگاه، در آنجایی که ایمانها همه آنجا به کار میآیند یعنی در هنگام انتخاب، در هنگام تعیین راه نهایی این ایمان به کار ابلیس نیامد، این ایمان در همان دل ماند.
من میگویم ایمانی که فقط در دل بماند میپوسد و میخشکد، تو بگو؛ نه باقی میماند؛ ما شبهه را قوی میگیریم میگوییم ایمان دراعماق دل میماند. اما ایمانی که در دل میماند و به دست و پا و چشم و گوش و مغز و اعضاء و جوارح و زندگی و نیروها و انرژیهای ما نمیرسد آن ایمان از نظر فرهنگ قرآنی ارزشمند نیست.
ایمان زاینده
ایمان زاینده: ایمانی که مثل سرچشمهای فیّاض عمل میزاید ایمانی همراه با تعهد ایمانی که باری بر دوش مومن میگذارد ایمانی که همراهش عمل است. بنا کردم «إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ»ها را دیدم با همین تعبیر دهها مورد ایمان همراه با عمل صالح آمده است. ایمان تنها، ایمان بیتعهد، ایمانی که همراه آن احساس مسئولیت نباشد، نه به درد دنیا میخورد نه به درد عقبی، این منطق قرآن است.
آن کسانی که فرض میکردند ایمان یک چیزی است برای منطقه قلب آدمی، ولو انسان به لوازم وتعهدات ایمان پایبند نباشد، میتواند در حوزه مومنین باشد؛ آن کسانی که خیال میکردند با مومن بودنِ فقط، یعنی با باور داشتنِ فقط، بدون عمل، بدون تلاش، بدون مجاهدت، نویدهای خدا در مورد مومنین نصیب انسانها میگردد؛ آنهایی که گمان میکردند بهشت را به یک امر قلبی میدهند و بدون عمل حکومت روی زمین را به یک امر قلبی میدهند نه به عمل؛ آن کسانی که تصور میکنند به طور خلاصه اگر عمل را حذف کنیم، از ایمان چیزی باقی میماند اینها بایستی به این آیات و آیات دیگری با دقت بیندیشند تا ببینند آن ایمانی از نظر اسلام ارزش دارد که با عمل با مسئولیت با تکلیف با تعهد همراه است.
تعهدآفرینی شرط صحت ایمان
اگر تعهدی احساس نکردی، در مومن بودن خودت شک کن. جامعهای که به تعهدات ایمانی عمل نمیکند نام خود را جامعه مومن نگذارد. آن کسانی که از قرآن شنیدهاند «وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن کُنتُم مُؤمِنینَ» سست نشوید، غمگین نشوید، اگر مومن باشید از همه برترید؛ آن کسانی که این صلای عجیب را از قرآن شنیدهاند، بعد به واقعیتها نگاه میکنند میبینند مومنین به قرآن از همه برتر نیستند، بلکه گروکش همه هستند و تعجب میکنند که این وعده قرآن پس کو؟ و اگر زمانی برای انجاز این وعده نکردهاند منتظر ظهور ولیعصر (ارواحنا فداه) میمانند به این عده هم باید خاطرنشان ساخت که بله، وعده الهی، حق است هم در زمان ظهور مهدی موعود و هم هر جایی که ایمان صورت ببندد، اما ایمانی که قرآن آن را همراه با عمل میداند، ایمانی که آن را از تعهدات جدا نمیداند. ایمانی نه فقط یک امر قلبی.
منبع: کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»