برای پی بردن به پیوند میان حرکت امام حسین(ع) و قیام مهدوی(عج)، کافی است اندکی در اصول، مبانی و ارکان وجودی این دو نهضت تفکر و تأمل نماییم. صفحه تاریخی قیام کربلا و حضور حسین(ع) در عرصهی آن، صفحهای آکنده از مجموعه احتمالات و حوادث نیست. گویا از همان ابتدای خلقت آفرینش، واقعه کربلا و هنرنمایی اباعبدالله الحسین(ع) در عاشورا دیده شده بود و حسین(ع) نیز با علم بر راز حکمت خلقت هستی و بیان اراده خداوند در زمان خود حرکت نمود. و این سریعترین، مناسبترین و قابل دسترسترین معبری شد برای تقرب. حسین(ع) با پذیرش ابتلاء به دنبال نتیجه زودرس حرکت خود نبود و به این امور به دیده مقدمات لازمی که باید تحقق یابند تا فرایند استخلاف الهی در محور زمان و در سطح زمین انجام شود، مینگریست.نقش آفرینان حرکت سرخ حسینی، جلوهآن ظهور موعود را پیشاپیش محقق دیده و خلافت را به حسنوجه در دست حضرت حجت میدیدند. به همین دلیل شهادت و اسارت ظاهراً نتیجه حرکت حسین(ع) بود ولی در باطن، حرکت و قیام حق جویانه و انسانساز تاریخ رقم خورد.
مظاهر تقابل حق و باطل
با گذری به فلسفه تاریخ درمییابیم، مهمترین انگاره درباره تاریخ، حرکت و سیر انسان و جامعه بشری به سوی کمال و اوج گرفتن است و این نکته به معنای حرکت به سوی حاکمیت کامل عقلانیت و ارزشها و متعالی شدن انسانهاست. در همین راستا، عاشورای حسینی(ع) و قیام مهدی موعود(عج) حلقهای از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل دانسته شده است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود و بیان میشود که سرمنزل و مقصد نهایی این مبارزه نیز حاکمیت اهل حق بر جهان، گسترش فضیلتهای اخلاقی، ریشهکنی شرارت و رذالت و رسیدن انسان به کمال اخلاقی و عقلی است. این پدیدهای مهم و سرنوشتساز است و تغییرات و تحولات بنیادینی را در کل جهان و در ارزشها، باورها، تفکرات، سیاست، اجتماع و اقتصاد به وجود میآورد و باعث دگرگونیهای اساسی، در بسیاری از ابعاد و زوایای زندگی بشری میشود. به نوعی عاشورا پشتوانه و زمینه ساز انتظار ظهور و قیام مهدی محقق کنندهی اهداف عاشورا در سطحی جهانی شده است.
یعنی عاشورا دریچهای به انتظار برای ظهور مهدی موعود و شکلگیری فرهنگی با اهداف راهبردی بلند مدت است که مختص به برهه تاریخی خاصی نبوده است. و انتظار نیز، تجلّی آرزوهای حسینی است که بخش مهم دستاورد آن ، تکیه بر تنوع و تکثر با محوریت انسجام و رسیدن به توسعه عدالت فردی و اجتماعی است. قیام او نقطه غلیان تاریخ و شوک بزرگ تاریخى است که برای رها شدن بشریت صورت خواهد گرفت. عاشورا و ظهور، با الهام از یکی «انقلاب» میکند و با دیگری آن را «استمرار» میبخشد.
انتظار کربلایی دیگر است
به واقع انتظارمهدی(عج)، کربلایی دیگر است به وسعت همه جهان و مصاف حق و باطل در زمانی دیگر و به نوعی مکمل آن است.بین این دو نهضت، پیوند و ارتباط وثیق و ناگسستنی وجود دارد و هر دو در امتداد هم و تکمیل کننده یکدیگر ومظهر اتم و اکمل خدا محوری، حقّ خواهی وعقلانیت است.به طور کلی با نگاه به فرهنگ و اندیشه حسینی و نهضت مهدوی می توان مشترکات فراوانی در مبانی، اهدف و اصول راهبردی آنان مشاهده کرد، اصول راهبردی و استراتژی که دارای نتایج و خروجیهای مشترک از جمله تحول فکری و عملی در رفتار و گفتار انسانها، انسانسازی و احیای آموزه های و الای انسانی و ریشهکنی ناهنجاری ها و موانع رشد و کمال انسان، عدالتگستری، جهلزدایی و رهایی انسانها از بردگی فکری و عقیدتیو تقویت باورهای راهبردی و استراتژیک اسلامی-انسانی و اخلاقی و مقابله و ستیز با ظلم و بیعدالتی است.
حسین(ع) با شجاعت خود، پایه گذار فرهنگ بی بدیل استقامت و مقاومت در برابر بدیها شد و این فرهنگ، آن چنان در فرهنگ ما ریشه دوانده که به عنوان الگو، سرآغاز بسیاری از حرکت های ظلم ستیز و حق طلبانه شدهاست. انتظار نیز به عنوان یکی از بزرگترین، قویترین و انگیزه سازترین آرمانهای انسانی، نقش بیبدیلی در از بین بردن یأس و نا امیدی و پیروزی عدالت بر ظلم دارد. همچنان که میتواند به عنوان یک راهبرد اساسی و کلیدی در تمامی ابعاد سیاسی - اجتماعی، تربیتی و فکری یک جامعه تأثیر گذار باشد. و اینگونه است که با نگاه به فرهنگ و اندیشه حسینی و مهدوی و حرکت در مسیر آن میتوان به درستی تمدن نوین انسانساز اسلامی را شکل داد.