وصیت جالب یک شهید؛
بعد از هر عملیاتی که از منطقه بر میگشتند، در منزل یکی از دوستان دور هم جمع میشدند، آخرین باری که محمود شهیانزاده (صدیقیزاده) در جمع دوستانش حضور داشت، وصیتی کرد که تازگی داشت.
به گزارش شهدای ایران، شهید محمود شهیانزاده (صدیقیزاده) در حالی در روز ۲۳ اسفند ماه سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر آسمانی شد که چند روز قبل از شهادتش وصیتی کرد که همه را به فکر فرو برد؛ ماجرایی که به شرح زیر است:
بعد از هر عملیاتی که از منطقه بر میگشتند، در منزل یکی از دوستان دور هم جمع میشدند و این جمعهای دوستانه را همیشه بعد از جبهههای نبرد داشتند. روزهای آخر سال ۱۳۶۳ بود که طبق روال همیشگی در منزل یکی از دوستان دور هم جمع شدند.
بعد از هر عملیاتی که از منطقه بر میگشتند، در منزل یکی از دوستان دور هم جمع میشدند و این جمعهای دوستانه را همیشه بعد از جبهههای نبرد داشتند. روزهای آخر سال ۱۳۶۳ بود که طبق روال همیشگی در منزل یکی از دوستان دور هم جمع شدند.
همه گرم صحبت بودند که محمود آرام سرش را بالا آورد و گفت: بچهها! من این بار که بروم دیگر برنمیگردم.
دوستانش وقتی این سخن محمود را شنیدند، دستش انداختند و شوخیهایشان گل کرد.
اما محمود جدیتر از قبل گفت: بچهها! حرفی دارم. میبینید امروز چقدر با هم دوست و صمیمی هستید؟ سعی کنید همیشه این دوستی و صمیمیت را حفظ کنید. میدانم این بار که رفتم دیگر برنمیگردم، اما میخواهم بگویم بعد از شهادتم شما هفته اول و دوم بر مزارم میآیید و دیگر پیدایتان نمیشود تا چهلم. بعد از آن هم میروید و تا سالگرد شهادتم دیگر سراغی از من نمیگیرید و بعد از سالگرد هم دیگر مرا فراموش میکنید!
محمود نگاهی به دوستانش کرد و یک نفس عمیق کشید و گفت: تمام اینها را میبخشم! اما سفارشی دارم. وقتی آن روز فرا رسید و شما از یاد بردید که حوالی شهیدآباد هم رفیقی دارید، هر گاه خواستید از جاده روبروی گلزار رد شوید، از همانجا و از توی ماشین دستی بلند کنید و برایم فقط یک بوق بزنید. همین! من آن بوق را به جای فاتحه از شما قبول میکنم.
محمود حرفش را زد و سکوت مجلس را فرا گرفت.
شهید محمود شهیان زاده (صدیقی زاده) در سال ۱۳۴۲ در دزفول دیده به جهان گشود. او در عملیات بدر آسمانی شد و مزارش در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول زیارتگاه عاشقان است.