یک محقق سرشناس آمریکایی به بررسی مسئله روز ورزش دنیا که بایکوت شدن روسیه توسط فیفا و دیگر نهادهای ورزشی است، پرداخت و از رفتار دوگانه این نهاد انتقاد کرد.
به گزارش شهدای ایران، حمله روسیه به اوکراین تبعات سیاسی، اقتصادی و ورزشی برای این کشور داشته است. در ماجرای ورزش، بالاترین نهادهای ورزشی جهان از جمله فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا)، اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) و کمیته بینالمللی المپیک (IOC)، تیمهای ورزشی و ورزشکاران این کشور را از حضور در مسابقات مختلف بینالمللی محروم کردهاند. حال سؤال این است که آیا این اقدام فیفا، یوفا، IOC و نهادهای ورزشی دیگر علیه روسیه قانونی بوده و اصل «جدایی سیاست از ورزش رعایت شده است؟
دکتر استفان شیمانسکی استاد دانشگاه و محقق آمریکایی که بیش از صد مقاله دانشگاهی از او درباره اقتصاد و تاریخ ورزش در مجلات معتبر جهان منتشر شده، به تحلیل کامل این موضوع پرداخته و پاسخ سؤالات بالا را به شکلی واضح داده است. در زیر مقاله او که در سایت « theconversation.com» آمریکا منتشر شده را میخوانید.
در مقاله این نویسنده آمریکایی آمده است:
تصمیم فیفا در تاریخ ۲۸ فوریه ۲۰۲۲ (۹ اسفند) برای تعلیق روسیه از حضور در مسابقات بینالمللی - اقدامی که میتواند منجر به حذف این تیم از جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ شود - سنت اقدام نکردن هیئت حاکمه جهانی فوتبال در مورد نارساییهای اخلاقی کشورهای عضو را نقض میکند.
به غیر از محرومیت کشورهای آفریقای جنوبی و رودزیا در دوران آپارتاید، نمونههایی برای جلوگیری از رقابت تیمهای ملی را به سختی میتوان یافت. آلمانِ نازی در جام جهانی ۱۹۳۸ شرکت کرد، همانطور که فرانسه با وجود جنگهای خونینی که این کشور علیه جنبشهای استقلال طلب در الجزایر و هندوچین داشت، در جامهای جهانی دهه ۱۹۵۰ شرکت کرد.
هیچ تحریم ورزشی علیه حکومت نظامی آرژانتین که مردم کشور خود را در ورزشگاههای فوتبال که میزبان جام جهانی ۱۹۷۸ بود، بازداشت و اعدام کرد، در نظر گرفته نشد. نیجریه با وجود جنگی که دولتش علیه بیافراها (منطقهای که در سال ۱۹۶۷ از نیجریه جدا شد) داشت، اجازه حضور در مسابقات انتخابی جام جهانی ۱۹۷۰ را پیدا کرد. آن جنگ منجر به مرگ ۲ میلیون نفر از بیافراها بر اثر گرسنگی شد.
این لیست ادامه دارد، اما نکته اینجاست که فیفا معمولاً تیمهای ملی را به خاطر اقدامات دولتها مجازات نمیکند. حتی در مواردی که کشورهای اقتدارگرا توسط فیفا تحریم شدهاند، به دلیل اقدامات دولت نبوده است. میانمار نه به دلیل دیکتاتوری نظامی وحشیانه در این کشور، بلکه به دلیل ناکامی در انجام بازی انتخابی جام جهانی با ایران، از جام جهانی ۲۰۰۶ کنار گذاشته شد.سوریه در سال ۲۰۱۴ به دلیل به زمین فرستادن یک بازیکن فاقد صلاحیت و نه به دلیل اقدامات دولت، اجازه حضور در جام جهانی ۲۰۱۴ را پیدا نکرد.
شرایط استثنایی
منطق فیفا از این تمایل نشأت میگیرد که ورزش نباید سیاسی باشد. این مسئله شرمآوری است که چندین نسل از مدیران فیفا پشت آن پنهان شدهاند. بهعنوان محققی که به طور گسترده درباره ورزش و سیاست نوشتهام، معتقدم که این ادعا که فوتبال جهان میتواند غیرسیاسی باشد، ادعایی پوچ است. ورزش بینالمللی حول مفهوم دولت ملی سازماندهی شده است. دولتها به سرعت، هر پیروزی تیمهای ورزشی کشورشان را به عنوان مدرکی بر عظمت خود جشن میگیرند یا یک تیم را به خاطر عملکرد ضعیف مجازات میکنند.
در مورد روسیه چه چیزی متفاوت است؟
دلایل متعددی وجود دارد که چرا حمله به اوکراین باعث تغییر سیاست فیفا در نگاه غیرسیاسی به تیمهای ملی شده است. حمله روسیه یک مورد است و بیگناهی بدیهی اوکراین موردی دیگر. این امر منجر به موجی از همدردی مشترک بین هواداران و بازیکنان در سراسر اروپا شده است. حضور بازیکنان نخبه فوتبال اوکراین در برخی از برجستهترین تیمهای اروپایی نیز به این واقعیت کمک بیشتری میکند.
به نظر میرسد این همدردی در اروپا با چیزی که در بهترین حالت میتوانید آن را نزدیکی فرهنگی بنامید، مرتبط باشد. فلسطینیها، یمنیها، افغانها، عراقیها و سوریها باید از خود بپرسند که چه باید بکنند تا رنجهایشان به اندازه دردهای اوکراینیها اینقدر سریع به چشم بیاید. در واقع، درخواستهای مداوم از فیفا برای تعلیق رژیم صهیونیستی (اسرائیل) به دلیل رفتارش با فلسطینیها ندیده گرفته شده است. به همین ترتیب، اعتراضهای فوتبالی در مورد رفتار چین با جمعیت اویغور (اقوام ترکتبار ساکن ایالت سینکیانگ یا تُرکستان شرقی در شمالغرب چین) بعید است منجر به انتقاد از تیم ملی چین شود.
با این وجود نهادهای ورزشی از جمله فیفا اخیراً کمی بیشتر از اعتراض بازیکنان، استقبال کردهاند. تمایل حداقل برخی از مقامات ورزشی برای چشم پوشی از اعتراض علنی بازیکنان به تبعیض نژادی - زانو زدن قبل از شروع یک بازی به یک منظره رایج در لیگهای برتر فوتبال اروپا تبدیل شده است - راه را برای تصدیق بیشتر بُعد سیاسی ورزش هموار کرده است.
پیمان آتشبس المپیک
تعداد بسیار کمی در خارج از روسیه کاری غیر از تحسین تصمیم فیفا انجام خواهند داد. با این حال، من معتقدم زمان آن فرا رسیده که فیفا و سایر لیگهای ورزشی به جای یک واکنش موقتِ تحت فشار عمومی، سیاستهای بلندمدت را توسعه دهند. ارگانهای ورزشی میتوانند با در نظر گرفتن مبنای قانونی تصمیم فعلی که به نظر میرسد توسط اتحادیه فوتبال روسیه به چالش کشیده شود، شروع به اصلاح سیاستها کنند.
تصمیم فیفا از کمیته بینالمللی المپیک الهام گرفته شد، کمیته بینالمللی از دیگر نهادهای ورزشی خواست پس از اینکه روسیه پیمان آتشبس المپیک را نقض کرد، اقدامی علیه این کشور انجام دهند. این نشاندهنده احیای اخیر مفهوم یونان باستان است که در آن از دولتشهرها خواسته میشد هرگونه خصومت را متوقف کنند تا ورزشکاران بتوانند در طول بازیها به رقابت بپردازند. دولتشهرهایی که آتشبس را رعایت نمیکردند با تحریم مواجه میشدند.
از دهه ۱۹۹۰، چندین تلاش برای احیای این سنت صورت گرفته و بریتانیا موفق شد همه اعضای سازمان ملل را متقاعد کند که پیمان آتشبس المپیک برای المپیک ۲۰۱۲ لندن را امضا کنند. آتشبس مشابهی توسط سازمان ملل متحد برای المپیک زمستانی و پارالمپیک زمستانی اخیر در پکن تأیید شد و قرار بود در ۲۰ مارس ۲۰۲۲ منقضی شود. به دلیل همین نقض این آتشبس است که روسیه توسط نهادهای ورزشی جهان تحریم شد.
فیفا البته حتی اگر ولادیمیر پوتین قبل از حمله به اوکراین منتظر پایان آتشبس میماند، با همین فشارها مواجه میشد تا اقدامی علیه روسیه کند. چندین کشور بزرگ ورزشی - از جمله استرالیا، ایالات متحده و هند - به دلیل ادعای نقض حقوق بشر توسط چین از امضای آتشبس خودداری کردند.
مجموعه جدیدی از اصول اخلاقی؟
اگر قرار است ورزشها حول اصول اخلاقی سازماندهی شوند و نه واکنشهای تند به رویدادهای جاری، به اعتقاد من نوعی توافق در مورد استانداردهای اخلاقی و مشارکت لازم است. چنین اجماعی میتواند شامل ممنوعیت کشورهایی باشد که به کشورهای مستقل حمله نظامی میکنند، مرتکب نقض حقوق بشر در داخل کشور میشوند یا تضمین برابری در برابر قانون نمیکنند، که آخرین آنها مبنای اخلاقی را برای ممنوعیت تیمهای آفریقای جنوبی بر سر آپارتاید فراهم میکرد.
این کار در گذشته اما انجام نمیشد. علاوه بر مستثنی کردن روسیه و چین، میشد برای ایالات متحده و بریتانیا به خاطر اقداماتشان در عراق تحریمهایی در نظر گرفته شود. به همین ترتیب برای عربستان سعودی به دلیل مداخله در یمن، ترکیه به دلیل رفتارش با کُردها و برزیل به دلیل رفتارش با جمعیتهای بومی. اینها تنها چند مورد است.
واقعیت این است که مدیران فیفا همیشه ورزش را «سیاست واقعی» میدانستند، به این معنی که هیچ تیم ملی نمیتوانست به دلیل ترس از دست دادن جایگاه خود در مسابقات ورزشی، کنار گذاشته شود. در نتیجه، ارگانهایی مانند فیفا و IOC تا حد زیادی از خوب، بد و زشت استقبال کردهاند.
با تعلیق روسیه، سازمانهای ورزشی ممکن است چشم پوشی از نگرانیهای اخلاقی را دشوارتر ببینند. این ایده که ورزش بینالمللی سیاسی نیست، از بین رفته است. اگر این مفهوم که ورزش لزوماً سیاسی است مورد پذیرش گستردهتری قرار گیرد، مدیران مجبور خواهند شد دقیقاً منظور خود از این اقدامات فعلی را «اخلاقی» تعریف کنند.
*تسنیم
دکتر استفان شیمانسکی استاد دانشگاه و محقق آمریکایی که بیش از صد مقاله دانشگاهی از او درباره اقتصاد و تاریخ ورزش در مجلات معتبر جهان منتشر شده، به تحلیل کامل این موضوع پرداخته و پاسخ سؤالات بالا را به شکلی واضح داده است. در زیر مقاله او که در سایت « theconversation.com» آمریکا منتشر شده را میخوانید.
در مقاله این نویسنده آمریکایی آمده است:
تصمیم فیفا در تاریخ ۲۸ فوریه ۲۰۲۲ (۹ اسفند) برای تعلیق روسیه از حضور در مسابقات بینالمللی - اقدامی که میتواند منجر به حذف این تیم از جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ شود - سنت اقدام نکردن هیئت حاکمه جهانی فوتبال در مورد نارساییهای اخلاقی کشورهای عضو را نقض میکند.
به غیر از محرومیت کشورهای آفریقای جنوبی و رودزیا در دوران آپارتاید، نمونههایی برای جلوگیری از رقابت تیمهای ملی را به سختی میتوان یافت. آلمانِ نازی در جام جهانی ۱۹۳۸ شرکت کرد، همانطور که فرانسه با وجود جنگهای خونینی که این کشور علیه جنبشهای استقلال طلب در الجزایر و هندوچین داشت، در جامهای جهانی دهه ۱۹۵۰ شرکت کرد.
هیچ تحریم ورزشی علیه حکومت نظامی آرژانتین که مردم کشور خود را در ورزشگاههای فوتبال که میزبان جام جهانی ۱۹۷۸ بود، بازداشت و اعدام کرد، در نظر گرفته نشد. نیجریه با وجود جنگی که دولتش علیه بیافراها (منطقهای که در سال ۱۹۶۷ از نیجریه جدا شد) داشت، اجازه حضور در مسابقات انتخابی جام جهانی ۱۹۷۰ را پیدا کرد. آن جنگ منجر به مرگ ۲ میلیون نفر از بیافراها بر اثر گرسنگی شد.
این لیست ادامه دارد، اما نکته اینجاست که فیفا معمولاً تیمهای ملی را به خاطر اقدامات دولتها مجازات نمیکند. حتی در مواردی که کشورهای اقتدارگرا توسط فیفا تحریم شدهاند، به دلیل اقدامات دولت نبوده است. میانمار نه به دلیل دیکتاتوری نظامی وحشیانه در این کشور، بلکه به دلیل ناکامی در انجام بازی انتخابی جام جهانی با ایران، از جام جهانی ۲۰۰۶ کنار گذاشته شد.سوریه در سال ۲۰۱۴ به دلیل به زمین فرستادن یک بازیکن فاقد صلاحیت و نه به دلیل اقدامات دولت، اجازه حضور در جام جهانی ۲۰۱۴ را پیدا نکرد.
شرایط استثنایی
منطق فیفا از این تمایل نشأت میگیرد که ورزش نباید سیاسی باشد. این مسئله شرمآوری است که چندین نسل از مدیران فیفا پشت آن پنهان شدهاند. بهعنوان محققی که به طور گسترده درباره ورزش و سیاست نوشتهام، معتقدم که این ادعا که فوتبال جهان میتواند غیرسیاسی باشد، ادعایی پوچ است. ورزش بینالمللی حول مفهوم دولت ملی سازماندهی شده است. دولتها به سرعت، هر پیروزی تیمهای ورزشی کشورشان را به عنوان مدرکی بر عظمت خود جشن میگیرند یا یک تیم را به خاطر عملکرد ضعیف مجازات میکنند.
در مورد روسیه چه چیزی متفاوت است؟
دلایل متعددی وجود دارد که چرا حمله به اوکراین باعث تغییر سیاست فیفا در نگاه غیرسیاسی به تیمهای ملی شده است. حمله روسیه یک مورد است و بیگناهی بدیهی اوکراین موردی دیگر. این امر منجر به موجی از همدردی مشترک بین هواداران و بازیکنان در سراسر اروپا شده است. حضور بازیکنان نخبه فوتبال اوکراین در برخی از برجستهترین تیمهای اروپایی نیز به این واقعیت کمک بیشتری میکند.
به نظر میرسد این همدردی در اروپا با چیزی که در بهترین حالت میتوانید آن را نزدیکی فرهنگی بنامید، مرتبط باشد. فلسطینیها، یمنیها، افغانها، عراقیها و سوریها باید از خود بپرسند که چه باید بکنند تا رنجهایشان به اندازه دردهای اوکراینیها اینقدر سریع به چشم بیاید. در واقع، درخواستهای مداوم از فیفا برای تعلیق رژیم صهیونیستی (اسرائیل) به دلیل رفتارش با فلسطینیها ندیده گرفته شده است. به همین ترتیب، اعتراضهای فوتبالی در مورد رفتار چین با جمعیت اویغور (اقوام ترکتبار ساکن ایالت سینکیانگ یا تُرکستان شرقی در شمالغرب چین) بعید است منجر به انتقاد از تیم ملی چین شود.
با این وجود نهادهای ورزشی از جمله فیفا اخیراً کمی بیشتر از اعتراض بازیکنان، استقبال کردهاند. تمایل حداقل برخی از مقامات ورزشی برای چشم پوشی از اعتراض علنی بازیکنان به تبعیض نژادی - زانو زدن قبل از شروع یک بازی به یک منظره رایج در لیگهای برتر فوتبال اروپا تبدیل شده است - راه را برای تصدیق بیشتر بُعد سیاسی ورزش هموار کرده است.
پیمان آتشبس المپیک
تعداد بسیار کمی در خارج از روسیه کاری غیر از تحسین تصمیم فیفا انجام خواهند داد. با این حال، من معتقدم زمان آن فرا رسیده که فیفا و سایر لیگهای ورزشی به جای یک واکنش موقتِ تحت فشار عمومی، سیاستهای بلندمدت را توسعه دهند. ارگانهای ورزشی میتوانند با در نظر گرفتن مبنای قانونی تصمیم فعلی که به نظر میرسد توسط اتحادیه فوتبال روسیه به چالش کشیده شود، شروع به اصلاح سیاستها کنند.
تصمیم فیفا از کمیته بینالمللی المپیک الهام گرفته شد، کمیته بینالمللی از دیگر نهادهای ورزشی خواست پس از اینکه روسیه پیمان آتشبس المپیک را نقض کرد، اقدامی علیه این کشور انجام دهند. این نشاندهنده احیای اخیر مفهوم یونان باستان است که در آن از دولتشهرها خواسته میشد هرگونه خصومت را متوقف کنند تا ورزشکاران بتوانند در طول بازیها به رقابت بپردازند. دولتشهرهایی که آتشبس را رعایت نمیکردند با تحریم مواجه میشدند.
از دهه ۱۹۹۰، چندین تلاش برای احیای این سنت صورت گرفته و بریتانیا موفق شد همه اعضای سازمان ملل را متقاعد کند که پیمان آتشبس المپیک برای المپیک ۲۰۱۲ لندن را امضا کنند. آتشبس مشابهی توسط سازمان ملل متحد برای المپیک زمستانی و پارالمپیک زمستانی اخیر در پکن تأیید شد و قرار بود در ۲۰ مارس ۲۰۲۲ منقضی شود. به دلیل همین نقض این آتشبس است که روسیه توسط نهادهای ورزشی جهان تحریم شد.
فیفا البته حتی اگر ولادیمیر پوتین قبل از حمله به اوکراین منتظر پایان آتشبس میماند، با همین فشارها مواجه میشد تا اقدامی علیه روسیه کند. چندین کشور بزرگ ورزشی - از جمله استرالیا، ایالات متحده و هند - به دلیل ادعای نقض حقوق بشر توسط چین از امضای آتشبس خودداری کردند.
مجموعه جدیدی از اصول اخلاقی؟
اگر قرار است ورزشها حول اصول اخلاقی سازماندهی شوند و نه واکنشهای تند به رویدادهای جاری، به اعتقاد من نوعی توافق در مورد استانداردهای اخلاقی و مشارکت لازم است. چنین اجماعی میتواند شامل ممنوعیت کشورهایی باشد که به کشورهای مستقل حمله نظامی میکنند، مرتکب نقض حقوق بشر در داخل کشور میشوند یا تضمین برابری در برابر قانون نمیکنند، که آخرین آنها مبنای اخلاقی را برای ممنوعیت تیمهای آفریقای جنوبی بر سر آپارتاید فراهم میکرد.
این کار در گذشته اما انجام نمیشد. علاوه بر مستثنی کردن روسیه و چین، میشد برای ایالات متحده و بریتانیا به خاطر اقداماتشان در عراق تحریمهایی در نظر گرفته شود. به همین ترتیب برای عربستان سعودی به دلیل مداخله در یمن، ترکیه به دلیل رفتارش با کُردها و برزیل به دلیل رفتارش با جمعیتهای بومی. اینها تنها چند مورد است.
واقعیت این است که مدیران فیفا همیشه ورزش را «سیاست واقعی» میدانستند، به این معنی که هیچ تیم ملی نمیتوانست به دلیل ترس از دست دادن جایگاه خود در مسابقات ورزشی، کنار گذاشته شود. در نتیجه، ارگانهایی مانند فیفا و IOC تا حد زیادی از خوب، بد و زشت استقبال کردهاند.
با تعلیق روسیه، سازمانهای ورزشی ممکن است چشم پوشی از نگرانیهای اخلاقی را دشوارتر ببینند. این ایده که ورزش بینالمللی سیاسی نیست، از بین رفته است. اگر این مفهوم که ورزش لزوماً سیاسی است مورد پذیرش گستردهتری قرار گیرد، مدیران مجبور خواهند شد دقیقاً منظور خود از این اقدامات فعلی را «اخلاقی» تعریف کنند.
*تسنیم