سلام بر فاطمه
ابن عباس میگوید: بعد از نزول آیه تطهیر پیامبر نه ماه هنگام هر نماز، کنار خانه فاطمه میآمد و میفرمود: «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته اهل البیت إِنّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا». و این سلام را در هر روز پنج مرتبه به فاطمه(س) و اهل بیت او میداد.
پدرش فدای او باد!
محمد بن قیس میگوید: هرگاه رسول خدا صـلی الله علیه و آله و سلم از سـفر میآمد ابتدا نزد فاطمه علیها السلام میرفت و مدت زیادی نزد او میماند در یکی از سفرها فاطمه دو دستبندنقره ای و یک گردنبنـد و دوگوشواره و پردهای برای جلو در تهیه نموده تا با این حالت از پدر وشوهرش صـلوات الله علیهما اسـتقبال کند. هنگامی که حضـرت از راه رسـید، نزد او آمد، اصـحاب آن حضـرت پشت در ایستاده و نمیدانستند که آیا وارد شوند یا دنبال کار خود بروند، زیرا معمولا توقف حضـرت نزد فاطمه طولانی میشد، اما حضـرت بزودی ازخانه فاطمه با چهره ای گرفته بیرون آمده و بـا همان حالت بر روی منبر نشـست، فاطمه پنـداشت که این عصـبانیت و ناراحتی بخاطر دسـتبندها وگوشواره ها و گردنبنـد و پرده است فورا گردنبنـد را از گردن و گوشواره هـا را از گوش و پرده را از دیوار پائین کشـیده و نزدحضـرت فرسـتاد و پیغام دادکه به حضـرت بگوئیـد دخترت سـلام رساند و میگویـد اینهـا را در راه خـدا خرج کنیـد. هنگـامی که فرسـتاده فاطمه نزد حضـرت رسول آمـد حضـرت سه بـار فرمود: پـدرش فـدای او باد که اینکار را کرد. دنیا از آن محمـد و خانـدان او نیست اگر دنیا در پیشـگاه پروردگار به انـدازه یک چشم مگس ارزش داشت حتی یک بار آشامیـدن آب را در دنیا نصـیب کافر نمیکرد، بعـد از جا حرکت کرده و نزد فاطمه علیهما السلام تشریف برد.
محبوب ترینم فاطمه
از اسامه بن زیـد روایت شـده است که علی و جعفر و زیـد بن حـارثه بـا یکـدیگر گفتگـو میکردنـد و هر یـک از آنـان از برتری خود سـخنی میگفت وخود را در نزد رسول خدا محبوب تر از دیگران میدانست، سپس دسـته جمعی نزد رسول خدا صـلی الله علیه و آله وسلم رفته و از آنحضـرت اجازه ورود خواسـتند،حضرت به من فرمود برو بیرون ببین کیست؟ عرض کردم: علی و جعفر و زید میباشند، آیا به آنـان اجـازه ورود بـدهم؟ حضـرت فرمود: اجازه بـده. آنان واردشـده و گفتنـد: ای رسول خـدا محبوب ترین افراد نزد شـما کیست؟ فرمود: فـاطمه است.
گویی بوی بهشت از فاطمه استشمام میکنم!
عایشه میگوید: رسول خدا روزی زیر گلوی فاطمه را بوسید. من به آن حضرت گفتم: ای رسول خدا با فاطمه رفتاری داری که آن را با دیگران انجام نمیدهی؟ پیامبر فرمود: بوی بهشت را از فاطمه استشمام میکنم. همچنین ازحذیفه روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نمیخوابیـد مگر بعـداز آنکه بر صورت فـاطمه و دسـتانش بوسه میزد.
تو بگو پدر نه رسول الله!
هنگامی که آیه «لاتجعلوا دعاء الرسلو بینکمکدعاء بعضکمبعضا» برحضـرت نازل شد. فاطمه گویـد خود را آمـاده کرده بودم که هرگـاه برحضـرت رسول وارد شـدم بجای آنکه بگویم: ای پـدر، بگویم ای رسول خـدا. اما حضـرت روی به من کرده و فرمود: دخترم این آیه دربـاره تو و اهل خانه تو نازل نشـده است، من از تو هسـتم، بلکه درباره جفاکاران و خودخواهان و متکبران نازل شـده است. تو بگو: ای پدر،که این کلمه به دل من محبوبتر و برای خداوند پسـندیده تر است. سپس حضـرت پیشانی مرا بوسه زد.
اول و آخر؛ فاطمه!
امام باقر علیه السّلام فرموده : پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله هرگاه میخواستند به سفر بروند با هر کس از اهلبیت خود میخواستند خدا حافظی کنند، خداحافظی میکردند، سپس آخرین کسی که از او خداحافظی میکردند، فاطمه سلام الله علیها بود، پس سفرشان را از خانه فاطمه آغاز میکردند و زمانی که از سفر باز میگشتند اول از همه به خانه فاطمه سلام الله علیها میرفتند.
منبع: فاطمه زهرا(س) شادمانی دل پیامبر(ص)