در زیر این سروده منتشر میشود:
شده ست راز ازل نقش بر نگین محمد(ص)
زمان دویدن گَردی ست در زمین محمّد(ص)
خوشا به روز و به ماهی که روز و ماه تو باشد
خوشا به سال و به قرنی که شد قرین محمّد(ص)
خوشا به آن که دل و جان و روح او همه با اوست
به عرصهی عرصات است همنشین محمّد(ص)
ستاره میدمد از خاک آستانهی کویش
بهار میچکد از جیب و از جبین محمّد(ص)
دخیل بستهام امشب که عطر نور بگیرم
از آستان محمد(ص) از آستین محمّد(ص)
اگر حسین(ع) و حسن(ع) چلچراغ خانهی اویند
علی(ع) و فاطمه(ع) نورند، نور دین محمّد(ص)
قسم به آینه و نور و صبح و سکر سپیده
به گل، به سبزه، به ریحان، به یاسمین محمّد(ص)
که دست، هیچ زمان از مرام او نکشیدم
هزار مرتبه سوگند بر یقین محمّد(ص)
هزار مرتبه احسنت و آفرین و سلامم
به آن که مدح علی(ع) گفت و آفرین محمّد(ص)
"علیُّ یُؤمِنُ بالله" بر نگین علی(ع) بود
نوشته شد "صدق الله" بر نگین محمّد(ص)
مده امانت دل را به دست هر کس و ناکس
تو هم امین خدا باش، هم امین محمّد(ص)
ز هوش میرودم چشم و دل به عرصهی محشر
چو بنگرم به نگاه خدایبین محمّد(ص)
تمام بود و نبودم، همه قیام و قعودم
فدای لحظهی "ایاک نستعین" محمّد(ص)