شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۲۵۹۳۹
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۵
به بهانه ایام سالگرد آشوب دراویش؛
از جمله دراویش گنابادی که علی‌رغم ادعای دوری از سیاست، در سال‌های قبل و پس از انقلاب، با دشمنان ایران و انقلاب و نظام اسلامی همراه گردیدند.
سرویس سیاسی   شهدای ایران:فرقه‌های درویشی از جمله دراویش نعمت اللهی از فرقه‌هایی بوده و هستند که با کمک کانون‌های معلوم‌الحال خارج کشور، سال‌ها علیه انقلاب و نظام اسلامی فعالیت کرده‌اند. طرح و توطئه‌های مختلفی که اعضای این فرقه در داخل و خارج کشور علیه اسلام و ایران و مردم این سرزمین انجام داده‌اند، براساس لیستی که در وب‌سایت‌های رسمی خود این فرقه انتشار یافته، نشان می‌دهد که در اغلب فتنه‌ها و اغتشاشات و اقدامات ضدامنیتی دو سه دهه اخیر، حضوری فعال داشته‌اند.


ریشه‌های ‌تروریستی دراویش در فراماسونری/حضور فعال در اغلب فتنه ها و اغتشاشات

اما جدی‌ترین فتنه آنها موسوم به «آشوب گلستان هفتم» در اواخر بهمن و اوایل اسفند 1396 در منطقه پاسداران و پیرامون خانه سرکرده این فرقه اتفاق افتاد که براساس یک برنامه از پیش طراحی شده، قصد داشتند با‌ اشغال اماکن مهم و خیابان‌های اطراف منزل فوق، جنگی شهری به راه انداخته و ضمن به چالش کشاندن نیروهای انتظامی و امنیتی، با کمک رسانه‌های زنجیره‌ای داخلی و خارجی، چهره نظام جمهوری اسلامی را خشن و سرکوبگر نشان دهند.

اما دستگاه‌های اطلاعاتی امنیتی نظام با پی‌بردن به این توطئه خائنانه، از همان ابتدای تجمع اعضای فرقه دراویش در آن منطقه و حتی خشونت ورزی و به‌ اشغال درآوردن برخی کوچه‌ها و خیابان‌ها و سنگربندی آنها، سعی کردند ضمن‌اشراف اطلاعاتی و کنترل اوضاع، از هرگونه درگیری ممانعت کنند ولی اعضای فرقه یاد شده با سوءاستفاده از این آرامش و سعه‌صدر، با بمب‌های دست ساز و سلاح‌های گرم و سرد به مأموران حاضر در صحنه حمله کردند. آنها بسیجی 22 ساله‌ای به نام محمدحسین حدادیان را با قمه و چاقو تکه‌تکه کردند، همچنین با اتوبوس و اتومبیل سواری به مأموران انتظامی هجوم برده و تعدادی از آنها را زیر گرفتند که در این واقعه نیز 3 مأمور انتظامی و یک بسیجی به شهادت رسیده و 8 تن زخمی‌شدند. طرفه آنکه در آن حادثه حتی یک نفر هم از میان اعضای فرقه یادشده، زخمی و مجروح نشد.


اما برای اینکه از ریشه‌های فاجعه یاد شده مطلع شویم، مناسب است نگاهی اجمالی به پس‌زمینه‌های تاریخی این فرقه‌های درویشی و به اصطلاح صوفیانه داشته باشیم:
استاد قاسم تبریزی، کارشناس تاریخ درباره ظهور درویشی‌گری در ایران معاصر می‌گوید:
«... از قرن یازده که پای عوامل استعمارغرب خصوصاً انگلیس و فرانسه در ایران باز شد، ما شاهد پیدایی درویشی‌گری هستیم که این درویشی‌گری یا فرقه گرایی دراویش، هیچ سنخیتی نه با عرفان داشت و نه با تصوف اسلامی. گرچه سعی کردند، لعاب عرفان و تصوف به آن بدهند...»1

دکتر مایکل برانت کارشناس ارشد سابق بخش شیعه‌شناسی سازمان CIA در کتابی با عنوان «طرحی برای تقسیم و انزوای علوم دینی» A PLAN TO DIVIDE AND DESOLATE‌THEOLOY که در آمریکا نیز به چاپ رسید، ضمن تشریح طرح و برنامه‌های سازمان CIA برای تخریب مذهب شیعه درجهان و اختصاص سرمایه‌ای بالغ بر 900 میلیون دلار در سازمان فوق برای این امر، بخشی از طرح تخریب و نابودی شیعه را تبدیل آن از یک دین ظلم‌ستیز و عدالت‌محور به آیینی انزواطلب و درویشی ذکر کرده و می‌نویسد:
«...برای تشریح و اجرای این‌گونه برنامه‌ها باید پول‌های هنگفت خرج شود و عوامل به خوبی تشویق شوند تا شیعه که مذهبی با منطق قوی است، تبدیل به یک مذهب و تفکر درویشی محض شود...»2

دکتر اسماعیل شفیعی سروستانی پژوهشگر دین و مدرس دانشگاه نیز در این‌باره می‌گوید:
«... در تاریخ ما به ناگهان می‌بینیم که به موازات قدرت گرفتن جریانات وهابی و بهایی‌گری، صوفیه و دراویش محفل پیدا می‌کنند، در شهرها و روستاها و در مناطق حساس، محفل پیدا می‌کنند. حتی شیوخی از کشورهای مختلف مثل ترکیه، کشورهای عربی و از ایالات متحده آمریکا وارد می‌شوند، جوانان و زنان را جذب می‌کنند و حتی با تاسیس برخی سازمان‌های اجتماعی و در ظاهر امور خیریه، زمینه‌هایی برای چنددستگی و انشقاق در جامعه به ‌وجود می‌آورند...»3

پروفسور حامد الگار، اسلام شناس مقیم آمریکا درباره کارکرد فرقه‌های درویشی و مدعی تصوف در سیستم سلطه جهانی می‌گوید:
«... چند سال پیش در واشینگتن یک کنگره‌ای برگزار شد زیر عنوان «تصوف و سیاست خارجی آمریکا» که چطور ما می‌توانیم از گروه‌های صوفیه و صوفی‌نما برای مخالفت و خنثی‌سازی فعالین اسلامی در کشورهای اسلامی استفاده کنیم. این برنامه‌ای است که ادامه دارد. سیاستمداران در واشینگتن به این نتیجه رسیده‌اند که برای مبارزه با اسلام گرایی که در ابعاد مختلف، تمام عالم اسلام را فراگرفته است، بهترین وسیله‌ای که دارند همین درویشی‌گری و تصوف است.»4

از جمله نخستین تجمعات فرقه دراویش در تاریخ معاصر این سرزمین، در انجمنی تحت عنوان «اخوت» بود که توسط شخصی به نام علی‌خان ظهیرالدوله، داماد ناصرالدین‌شاه قاجار تاسیس شد. به‌نظر برخي کارشناسان تاریخ، انجمن اخوت از همان آغاز، کانون فعاليت و همايش فراماسون‌هاي ايراني وابسته به «گراند لژ فرانسه» بود و الگوي ظهيرالدوله در پي افکندن چنين محفلي درواقع همان انجمن‌هاي ماسوني فرانسوي به‌نظر آمد.

 مهدی بامداد، نویسنده و مورخ معاصر در جلد دوم کتاب «شرح حال رجال ایران» می‌نویسد:
«... ظهيرالدوله پس از نيل به مقام وزير تشريفات دربار ناصرالدين شاه، در سفري به اروپا به مجمع فراماسونري وارد گردید و در بازگشت بر آن شد تا لژي در ايران به‌وجود آورد...»
هاشم محيط‌مافي، مورخ دیگر معاصر نیز در کتاب «مقدمات مشروطیت»، ظهيرالدوله را در شمار اعضاي فراموشخانه ميرزا ملکم‌خان آورده است. استاد قاسم تبریزی درمورد ظهیرالدوله به‌عنوان پدر درویشی‌گری در تاریخ معاصر ایران می‌گوید:
«... در مورد خود ظهیرالدوله باید بگویم که درباره ماسون بودنش، اسناد داریم، عضو لژ بیداری بوده و به تدریج خود انجمن اخوت، تبدیل به یک تشکیلات فراماسونری شد...»5
دکتر موسی حقانی هم درباره پیشینه تشکیلات دراویش و صوفی‌ها در تاریخ معاصر ایران می‌گوید:
«... در دوران مظفرالدین‌ شاه در 1317 هجری قمری، ما شاهد تاسیس خانقاهی در ایران هستیم به نام انجمن اخوت، که در ظاهر فعالیت‌های صوفیانه می‌کرد اما در باطن محل تشکیل جلسات فراماسون‌های ایرانی در آن دوره بود...»6

به‌نظر برخی از جمله عبدالهادی حائری، کارشناس برجسته تاریخ معاصر در کتاب «تاریخ جنبش‌ها و تکاپوهای فراماسونگری در کشورهای اسلامی»، انجمن اخوت شاخه‌اي از انجمن فراماسوني «گراند اوريان» فرانسه بود که به دست ظهيرالدوله و ميرزا نصرالله‌خان دبيرالملک در تهران بر پا گرديد.

بنا به نوشته محمود عرفان که در شماره یازدهم سال دوم مجله یغما به چاپ رسید، ظهیرالدوله که از تجربه ناموفق و علل ناکامي میرزا ملکم آگاه بود با هوشياري و تدبير بيشتر کار خود را آغاز کرد و در نخستين گام با اخذ فرماني از مظفرالدين شاه به محفل خود رسميت بخشيد و سپس با جلب رجال ظاهرا خوشنام و اصلاح‌طلب به توسعه و تحکيم انجمن خود پرداخت و به منظور پيروي انجمن فوق از فراماسون ها، که داراي علامت مخصوص تيشه و پرگار و گونيا بودند، ظهيرالدوله هم تبرزين، کشکول و تسبيح را که نشان درويشان بود، علامت انجمنی قرار داد که عنوان «انجمن اخوت» بر آن نهاده بود.

اسماعیل رائین در جلد سوم کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» می‌نویسد:
«... در هنگام گشايش رسمي انجمن اخوت، ظهيرالدوله با قرار گرفتن در صندلي نخست، بعضي از آداب و رسوم فراماسون‌ها را بجا آورد. همچنين به رسم ماسون‌ها، يک هيئت دوازده نفره موسوم به «هيئت مشاور انجمن» که به منزله هسته مرکزي آن بود انتخاب نمود که برخی آنها از افراد فعال و سرشناس تاريخ فراماسونري ايران در ادوار بعدي به شمار آمده‌اند.»
اسماعيل رائين معتقد بود که ظهيرالدوله از طريق ترکيب عقايد و فلسفه اخوان‌ الصفا و عقايد و سنن صوفيانه با اصول و مرام فراماسونري، مبنا، محمل و بستر نويني براي توسعه فراماسونري در ايران پديد آورد.

مهدی بامداد در همان جلد دوم کتاب «شرح حال رجال ایران» علت تهاجم محمدعلي شاه به منزل و خانقاه ظهيرالدوله (مقر انجمن اخوت) را همين مسئله می‌داند که شاه قاجار آنجا را مرکز فراماسونري (لژ گراند اوريان فرانسه) و دخيل در فعاليت‌هاي ضددولتي به‌حساب می‌آورد؛ ولي اعضاي انجمن که قبلاًً از نقشه اين حمله آگاه شده بودند پس از هماهنگي با وزير مختار فرانسه، شبانه توسط محمود جم، اسناد و مدارک لژ مزبور را از مقر انجمن به سفارت منتقل کردند و بدين گونه می‌توان فعاليت انجمن اخوت را شاخه اي از فراماسونري «شرق اعظم» (یا همان گراند اوريان) دانست.

عناصر شناخته‌شده فراماسونری در تشکیل انجمن‌های به اصطلاح مخفی دوران مشروطه و انحراف نهضت مردمی عدالتخانه به مشروطیت انگلیسی حضوری جدی و تعیین‌کننده داشتند. یکی از همین انجمن‌های مخفی به نام انجمن بین‌الطلوعین که بعدا به «انجمن مخفی دوم» تغییر عنوان داد، پس از مشروطه با عضویت فراماسون‌ها و بهاییانی همچون اسدالله‌خان ابوالفتح‌زاده(سرتيپ فوج قزاق)، ابراهيم‌خان منشي‌زاده(سرتيپ فوج قزاق) و محمدنظرخان مشکات‌الممالک در رابطه با شبکه صهیونیستی اردشیر جی ریپورتر قرار گرفت و از درونش کمیته ‌تروریستی مجازات بیرون آمد که در ناامن و آشفته ساختن فضای جامعه ایرانی پس از مشروطه و زمینه‌سازی به قدرت رسیدن دیکتاتوری رضاخان سهم بسزایی داشت.
تداوم این نوع درویشی و به اصطلاح صوفی‌گری در دهه‌های اخیر به فرقه‌های انحرافی نظیر دراویش گنابادی و فرقه نعمت‌اللهي ذوالرياستيني يا همان مونس عليشاهي (نوربخشيه) رسید که دچار انحرافات اخلاقی شدند و رسما خانقاه خود را در نزدیکی آکسفورد انگلیس بنا کردند.

 استاد قاسم تبریزی ادامه کار فرقه‌های درویشی امروز را در راستای اهداف انجمن اخوت چنین توضیح می‌دهد:
«... و انجمن اخوت می‌شود یکی از لژهای فعال فراماسونری. در این تشکیلات دیگر شما چیزی از اسلام و دین و قرآن و سیره و سنن نمی‌بینید. همان‌گونه که در تشکیلات دراویشی دهه‌های اخیر مشاهده نمی‌کنید؛ چه آنهایی که بعد از انقلاب به آمریکا و اروپا پناهنده شدند و در آنجا 5 و برخی تا 11خانقاه تاسیس کردند و یا چه آنهایی که در اینجا ماندند...»7

از جمله دراویش گنابادی که علی‌رغم ادعای دوری از سیاست، در سال‌های قبل و پس از انقلاب، با دشمنان ایران و انقلاب و نظام اسلامی همراه گردیدند.
__________________________________
1- مجموعه مستند راز آرماگدون 4: پروژه ‌اشباح- قسمت 23- گروه سیاسی شبکه خبر- بهمن 1389   2- مجموعه مستند راز آرماگدون 2: ارتش سایه ها- قسمت چهاردهم- گروه سیاسی شبکه خبر- شهریور 1388   3- مجموعه مستند راز آرماگدون 4: پروژه‌اشباح- پیشین   4- گفت‌و‌گو با حامد الگار- محسن نیکنام- برکلی آمریکا- جولای 2009   5- مجموعه مستند راز آرماگدون 4: پروژه‌ اشباح- پیشین   6- همان    7- همان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار