امروز قدرت اقتصادی بالاتر از قدرت نظامی حرف اول را در جهان میزند. جریان تندرو در داخل کشور ۱۵ سال است که اقتصاد کشور را به سمت فروپاشی سوق داده و فرصت های فراوانی را از دست داده است.
به گزارش شهدای ایران، به نقل از مشرق، محسن امینزاده، از مقامات وزارت خارجه در دولت اصلاحات و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ اخیراً طی اظهاراتی که سایت صبح ما آنها را منتشر کرد، گفته است:
"امروز قدرت اقتصادی بالاتر از قدرت نظامی حرف اول را در جهان میزند. جریان تندرو در داخل کشور ۱۵ سال است که اقتصاد کشور را به سمت فروپاشی سوق داده و فرصت های فراوانی را از دست داده است. نگاه به شرق ابزاری است که معنای توسعه روابط اقتصادی با چین را پررنگ می کند که به زعم آنها می توانیم انرژی هسته ای هم داشته باشیم. ما به نوعی متخصص نوعی تجارت سیاه شده ایم. ما کالا را خیلی ارزان می فروشیم و کالای دیگران را خیلی گرانتر می فروشیم و این را از مقتضیات مقاومت می دانیم.
* آقای امینزاده در اظهارات خود به صورت عمدی یا سهوی یک اصل ساده در علوم سیاسی و اقتصادی را ندید گرفته و آن این است که: "قدرت نظامی یک کشور برآمده از قدرت اقتصادی است. "
در واقع امینزاده حتی یک قدرت اقتصادی بزرگ و البته مستقل در دنیا را نمیتواند مثال بزند که قدرت نظامی هم نباشد. (اقتصادهای بادکنکی و غیر مستقل در کشورهای وابستهای مثل ژاپن و کره جنوبی شامل این قاعده نیستند)
اکنون این افراد در مقابل این پوست موز چه کنند!؟
از یک سو باید از بام تا شام درباره ایران سیاهنمایی و هر نکته مثبت اقتصادی را انکار کنند و از یکسو نمیتوانند منکر شوند که قدرت نظامی ایران که برخاسته از یک اقتصاد مستقل، درونزا و قوی است، توانسته هژمونی جهانی ایران را متولد کند.
نتیجه تردید در این دوراهی اینکه کجراهه سوم یعنی عدول از عقلانیت را در پیش میگیرند و به حقیقت اشاره نمیکنند.
پیش از این سعید حجاریان نیز در اظهاراتی مشابه امینزاده نتوانست بین این دو راهی انتخاب عقلانی داشته باشد و او نیز در یک انعزال از عقل به کتمان حقیقت پیش گفته (ارتباط قدرت نظامی و اقتصادی) پرداخته بود.
دقت شود اقتصادی که بتواند زمینهساز یک قدرت نظامی تأثیرگذار باشد هرگز به معنی "شرایط زیست بهشتی" و یک اقتصاد بدون مشکل نیست. کما اینکه آمریکا و چین و روسیه هم با مشکلات اقتصادی عدیدهای مواجه هستند.
پس مشکلات اقتصادی همیشه هستند و آنها را باید از طریق "رأی خوب"، "مدیریت جهادی مسئولان" و "استفاده از نخبگان" حل کرد و در کنار این فرایند همیشگی به پیشرفتهای کشور نیز توجه داشت.
"امروز قدرت اقتصادی بالاتر از قدرت نظامی حرف اول را در جهان میزند. جریان تندرو در داخل کشور ۱۵ سال است که اقتصاد کشور را به سمت فروپاشی سوق داده و فرصت های فراوانی را از دست داده است. نگاه به شرق ابزاری است که معنای توسعه روابط اقتصادی با چین را پررنگ می کند که به زعم آنها می توانیم انرژی هسته ای هم داشته باشیم. ما به نوعی متخصص نوعی تجارت سیاه شده ایم. ما کالا را خیلی ارزان می فروشیم و کالای دیگران را خیلی گرانتر می فروشیم و این را از مقتضیات مقاومت می دانیم.
* آقای امینزاده در اظهارات خود به صورت عمدی یا سهوی یک اصل ساده در علوم سیاسی و اقتصادی را ندید گرفته و آن این است که: "قدرت نظامی یک کشور برآمده از قدرت اقتصادی است. "
در واقع امینزاده حتی یک قدرت اقتصادی بزرگ و البته مستقل در دنیا را نمیتواند مثال بزند که قدرت نظامی هم نباشد. (اقتصادهای بادکنکی و غیر مستقل در کشورهای وابستهای مثل ژاپن و کره جنوبی شامل این قاعده نیستند)
اکنون این افراد در مقابل این پوست موز چه کنند!؟
از یک سو باید از بام تا شام درباره ایران سیاهنمایی و هر نکته مثبت اقتصادی را انکار کنند و از یکسو نمیتوانند منکر شوند که قدرت نظامی ایران که برخاسته از یک اقتصاد مستقل، درونزا و قوی است، توانسته هژمونی جهانی ایران را متولد کند.
نتیجه تردید در این دوراهی اینکه کجراهه سوم یعنی عدول از عقلانیت را در پیش میگیرند و به حقیقت اشاره نمیکنند.
پیش از این سعید حجاریان نیز در اظهاراتی مشابه امینزاده نتوانست بین این دو راهی انتخاب عقلانی داشته باشد و او نیز در یک انعزال از عقل به کتمان حقیقت پیش گفته (ارتباط قدرت نظامی و اقتصادی) پرداخته بود.
دقت شود اقتصادی که بتواند زمینهساز یک قدرت نظامی تأثیرگذار باشد هرگز به معنی "شرایط زیست بهشتی" و یک اقتصاد بدون مشکل نیست. کما اینکه آمریکا و چین و روسیه هم با مشکلات اقتصادی عدیدهای مواجه هستند.
پس مشکلات اقتصادی همیشه هستند و آنها را باید از طریق "رأی خوب"، "مدیریت جهادی مسئولان" و "استفاده از نخبگان" حل کرد و در کنار این فرایند همیشگی به پیشرفتهای کشور نیز توجه داشت.