نتیجتا در پی آن شد تا با عملیات های بعدی به طور کامل امارات را از عرصه یمن پس بزند و همین دلیل بازهم تهدید به انجام حملات موشکی و پهپادی به ابوظبی و دبی نمود.
اما سران اسرائیل که انصارالله را یک دشمن استراتژیک برای خود تصور می کنند ، در تلاش برآمدند تا با اعزام رئیس جمهورشان به ابوظبی ، علاوه بر دلگرمی به خاندان زاید ، به نوعی آنان را دوپینگ سیاسی کنند.
اما ماجرا زمانی جالب تر شد که ارتش یمن با علم به حضور اسحاق هرتسوگ در امارات ، مبادرت به انجام عملیات موشکی و پهپادی علیه پایتخت آن کرد تا دوپینگ اسرائیلی ها را بی اثر کند و حساسیت خود را نسبت به این رژیم نشان دهد.
تصاویر منتشر شده در فضای مجازی از حمله موشکی به پایتخت امارات نشان از گسترده بودن و موفقیت اصابت پرتابه ها به اهداف مورد دارد.
لازم به ذکر می نماید که در حمله چند روز گذشته، ارتش امارات موفقیت حمله مزبور را به ناآمادگی و غافلگیر شدن پدافند هوایی خود نسبت داد لکن اهمیت حمله کنونی اینست که در اوج آمادگی یگان های ضدهوایی این کشور ، بازهم اهداف مورد نظر یمنی ها با دقت زیر ضربه قرار گرفت.
ایضا نباید از یاد برده شود که ۱۵ درصد جمعیت امارات بومی هستند (۱/۵ میلیون نفر) و این کشور تنها ۸۳ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و در نتیجه از مولفه های قدرت تقریبا بی بهره است و نمی تواند مانند عربستان مدعی ایستادگی در برابر یمنی ها شود و خود را در شمار قدرت های منطقه ای بداند.
خاطر نشان می گردد که امارات از صنایع سنگین و خودکفا نیز بی بهره است ؛ به همین دلیل اقتصادش را علاوه بر فروش نفت خام ، بر پایه جذب سرمایه های تجاری و گردشگر بنا نهاده و استمرار حملات نیروهای یمنی و ناامنی ناشی از آن بدون تردید می تواند ضربات دراز مدت و دردناکی را بر پیکره اقتصاد امیرنشین های هفت گانه ی متحد شده وارد آورد.
در نتیجه گذر اندک زمانی مشخص می کند که آیا شیوخ ابوظبی واقعیت را در نظر گرفته و عقلانیت را خرج خواهند داد یا بر مسیر گذشته خود حرکت خواهند نمود؟