به مناسبت ایام ولادت حضرت زهرا (س)؛
مادر استاد نجاتاللهى: «ایران، بیشه شیران و مرکز دلیران است. دل هر سنگى که مىشکافیم، ملت دلیرى از ایرانیان آنجا مىبینیم. هر مشت خاکى که برمىداریم، روح جانبازى در آن مىنگریم. ترانه جویبار، خروش دلاوران را به گوش مىسپارد. لاله سرخفام، حکایت از رخسارههاى خونین جنگاوران مىکند.
سرویس فرهنگی شهدای ایران: اگر بخواهیم به طور واقعى از میزان شور و اشتیاق زنان در نهضت امام خمینى (ره) آگاه شویم، بهتر است ببینیم زنانى که فرزندان، همسران یا اعضاى دیگر خانواده آنان در راه پیروزى نهضت به شهادت رسیدند، چه کردهاند.آرى؛ آنان نه فقط غم از دست دادن عزیزان خود را صبورانه و عاشقانه تحمل مىکردند، بلکه با قدرت تمام مبارزه را براى سرنگونى رژیم تعقیب مىکردند؛ به شهداى خود مىبالیدند و هیچگاه احساس یأس و پشیمانى نمىکردند؛ اقدامات و فعالیتهاى آنان به رژیم نشان داد که هرگز نمىتواند با کشتار و خونریزى این ملت مبارز را سرکوب کند.
یکى از اقدامات مادران شهید که تأثیر زیادى در رسوایى رژیم و تشویق خانوادههاى شهداى دیگر و سایر مبارزان به ادامه مبارزه داشت، مصاحبههاى پرشور و شوق آنان با مطبوعات بود که بازتاب گستردهاى میان مردم داشت، اینک مرکز اسناد انقلاب اسلامی به نمونههایى از این مصاحبههاى پر شور پرداخته است:
یکى از اقدامات مادران شهید که تأثیر زیادى در رسوایى رژیم و تشویق خانوادههاى شهداى دیگر و سایر مبارزان به ادامه مبارزه داشت، مصاحبههاى پرشور و شوق آنان با مطبوعات بود که بازتاب گستردهاى میان مردم داشت، اینک مرکز اسناد انقلاب اسلامی به نمونههایى از این مصاحبههاى پر شور پرداخته است:
مادر ۵۱ ساله یکى از شهدا در مصاحبهاى با کیهان چنین اظهار داشت: «زمانى ما را از گفتن نام فرزندان خود باز مىداشتند. حتی نمىگذاشتند یادى از خاطره شهداى خود کنیم؛ اما امروز پس از گذشت سالها خون جوانانمان دوباره به جوشش افتاده است و من به عنوان یک مادر که فرزندان دیگرى را نیز هماکنون در زندان دارد، سوگند یاد مىکنم که تا زمانی که آخرین قطره خون خود را در راه آزادى ندهم، از پاى ننشینم.»
مادر یکى دیگر از شهدا اظهار داشت: «من به عنوان مادر با شهامت، مقاوم و مبارز به همه شما درود مىفرستم. اگر فرزند مرا زیر شکنجه کشتند، همه جوانها مانند فرزند من هستند. من همه عمرم را به مبارزه گذراندم و تا آخرین قطره خون خود جانم را فدا خواهم کرد.»
مادر استاد نجاتاللهى پیامى بدین مضمون به ملت ایران فرستاد: «ایران، بیشه شیران و مرکز دلیران است. دل هر سنگى که مىشکافیم، ملت دلیرى از ایرانیان آنجا مىبینیم. هر مشت خاکى که برمىداریم، روح جانبازى در آن مىنگریم. ترانه جویبار، خروش دلاوران را به گوش مىسپارد. لاله سرخفام، حکایت از رخسارههاى خونین جنگاوران مىکند.
کشورگشایان آمدند و رفتند و ایران همان است که بود. همه چیز زیر و رو شد ولى کوه الوند و البرز هنور پایدار است و استقلال و آزادى ایران عزیز نیز مانند کوه ثابت و برقرار خواهد بود. آفرین بر آن رادمردان و جوانان پرشورى که با خون سرخ خود دامان دماوند و الوند را پر از گل سرخ کردند.
درود بر روان پاک آن شهداى غرقه به خون و گلگون کفنى که در مراسم تشییع جنازه فرزند شهیدم «کامران نجاتاللهی» که زیر رگبار مسلسل جان باختند. درود بر آن رادمردان دلیرى که در دورترین نقاط ایران بزرگوارى شهادت استاد قهرمان و مبارز خود در جوش و خروش و تظاهرات خونین فرو رفتند و دهها قربانى و صدها زخمى به جاى گذاشتند. این شهیدان خفته به خون زنده و جاویداناند و بر سر خوان خدا مهماناند.
از ملت قهرمان ایران از سندیکاى نویسندگان، از روحانیون، از استادان و دانشجویان غیورى که در مراسم یادبود فرزند شهیدم شرکت کرده و با عشق سوزان و ایمان آتشین ابراز همدردى کردند، سپاسگزارم. خداى ما همواره نگهدار ایران و استقلال ایران باد.»
یکى دیگر از اقدامات مادران شهید براى رسوا کردن رژیم، اعلام جرم علیه رژیم به مراجع بینالمللى بود.
«محمد صفرى لنگرودى» که سال ۱۳۵۵ به علت نقشى که در کشته شدن مستشاران آمریکایى داشت، اعدام شده بود. مادر وى در نامهاى به روزنامه کیهان خطاب به شاپور بختیار چنین نوشت:
«آقاى بختیار، در حالى که هنوز هم جوى خون مبارزان جارى است، شما در برنامه خود ادعاى جبران خسارت به خانواده شهدا مىکنید! اما چگونه مىخواهید تیرباران ناجوانمردانه پسرم را جبران کنید؟ چگونه مىخواهید ضایعه از دست دادن همسرم را پس از شهادت فرزندم جبران کنید؟ شاید شما حسن نیت داشته باشید، اما بهتر است بدانید که دستگاه اهریمنى ساواک این وحشیانهترین ابزار قدرتنمایى حکومت، خونهاى بسیار ریخته است... و حالا نوبت به هزاران زن و مرد و پیر و جوان رسیده است که در پى کودتاهاى نظامى به خاک و خون کشیده شوند.
چگونه مىتوانید این همه خسارات را جبران کنید؟ هنوز از دفن پسرم اطلاع ندارم و به نام مادرى که فرزندش در راه حقطلبى و آزادىخواهى به پا خاسته و شهید شده است، به تمام مراجع قضایى و حقوقى علیه کارگردانان و بنیانگذاران دستگاههاى ظلم اعلام جرم مىکنم.»
امام خمینی (ره) در پاسخ به مادران شهدا در دیدارهایى که با آنان داشتند، از آنان تجلیل مىکردند و ضمن یادآورى خدمت ایشان به اسلام، سعى مىکردند آنان را تسلى دهند.
ایشان در دیدار با مادر شهید «سیاوش گنبدى» در ۲۴ فروردین ۱۳۵۸، خطاب به ایشان فرمودند: «اى مادر! براى من مرگ بهتر از این است که این مصیبتها را بشنوم. اى مادرها و خواهرهاى من! جوانهاى شما، جوانهاى ما بودند. مولا امیرالمؤمنین (سلامالله علیه) براى ربوده شدن یک خلخال از پاى کسى که یهودى بود، فرمودند: «اگر انسان بمیرد، بهتر از این است که اینها را بشنود» من اگر بمیرم بهتر از این است که اینها را بشنوم.
اى مادرها و خواهرهاى من! اى برادرهاى من، اسلام از این شهیدان بسیار داشته است. پیغمبر اسلام (ص) در جنگهاى مختلف شهدا داده است؛ امیرالمومنینـ (سلامالله علیه) در جنگها، عزیزها از دست داده است؛ سید شهدا (سلامالله علیه) خود و تمام عزیزانش را از دست داد. شهداى شما با آنها محشورند. اگر در راه اسلام باشد، غم نیست؛ ما همه باید در راه اسلام شهید شویم، اسلام عزیزتر از همه چیز است. من راجع به مصیبتهایى که به شما مادرها و خواهرها و برادرها وارد شده است، بسیار متأثرم، به طورى که دیگر نمىتوانم صحبت کنم.»
ایشان در دیدار با بانوان قم در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷، ضمن تجلیل از فداکارىهاى آنان در راه نهضت، فرمودند: «من از قم رفتم، در صورتى که شما بانوان و مردان این شهر ابتدا به زحماتى دانستید، لکن جوانانتان در کنارتان بود و آمدم در صورتى که داغ جوانان همان طورى که بر دل پدر و مادرها تأثیر داشت، در دل من هم تأثیر داشت. من آن عکسهایى که در مدرسهى فیضیه به در و دیوار است، این جوانهاى برومندى که از دست ما رفته است، براى اینها به اهالى قم تسلیت عرض مىکنم؛ به مادران داغدیده تسلیت عرض مىکنم.»
حضرت امام در دیدارى که در ۷ دى ۱۳۵۹، با خانوادههاى شهداى نیروى هوایى در جریان نهضت داشتند، چنین فرمودند: «من از شما بانوان محترم، بازماندگان شهداى نیروى هوایى و اقرباى معلولین نیروى هوایى تشکر مىکنم که با روى گشاده و با روحیه قوى با من مواجه هستید و به مخالفین نهضت با شجاعت و استقامت نمایش مىدهید که شما شیرزنان مثل متعلقین شیرمردان در راه اسلام و در راه کشور اسلامى براى فداکارى و براى مجاهدت حاضرید.
شما بانوان محترم که بازماندگان آنها هستید و براى شما آنها شرافت و عزت به یادگار گذاشتند. خودتان هم مىبینید در گفتارتان استقامت از آنها ظاهر مىشود. من از شما بانوان محترم و بازماندگان شهدا، بازماندگان شهدا در هر کجا که هستند، تشکر مىکنم که چنین روحیه قوىاى دارید که باز در مقابل همهى توطئهها ایستادید و سخن مىگویید و مقاله مىخوانید و مردم را دعوت به حیات مىکنید و خداى تبارک و تعالى، به همهى شماها و به همه ملت ما عزت عنایت کند. العزتلله: عزت برای خداست.»