برادر شهید سلیمانی با اشاره به آخرین وداع حاج قاسم با مادرشان گفت: شهید سلیمانی عاطفه زیادی نسبت به خانواده بهویژه نسبت به مادر و پدرم داشت.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ حسین سلیمانی امشب در جمع دستاندرکاران برگزاری برنامههای بیت الزهرای حاج قاسمبا گرامیداشت یاد و خاطره شهدا با بیان خاطرهای از خداحافظی حاج قاسم با مادر که آخرین خداحافظی بود اظهار داشت:مادرمان سخت مریض بود و حاج قاسم برای یک ماموریت حساس باید به سوریه میرفت و تاکید بر این بود که شهید سلیمانی در این ماموریت حضور داشته باشد.
وی با بیان اینکه لحظه خداحافظی حاج قاسم با مادر صحنه عجیبی بود خاطرنشان کرد: شهید سلیمانی در مقابل مادر زانو زد، سر را روی زانوی مادر گذاشت و گفت "مادر حلالم کن."
برادر شهید سلیمانی با اشاره به اینکه حاج قاسم سه مرتبه به سمت حیات رفت و برگشت پیش مادر،همه دم در منتظر حاج قاسم بودند افزود: شهید سلیمانی مجدداً پیش مادر برگشت و در کنار مادر خوابید و او را بغل کرد،سر مادر را بر روی دستش گذاشت و او را نوازش کرد؛ حاج قاسم خیلی نگران بود.
وی با بیان اینکه خواهرم میگوید "در مرحله سوم که حاج قاسم دوباره به اتاق برگشت، رختخواب را بالا زد، کف پای مادر را سه مرتبه بوسید و کف پای مادر را بر چشمانش میمالید گفت: وقت رفتن به من گفت "خیلی مواظب مادر باش؛ مادر لحظههای آخر عمرش است" و حاج قاسم به سوریه رفت و ماموریت بسیار موفقی داشت.
حسین سلیمانی بیان کرد: من پیش مادر آمدم و گفتم "اجازه میدهی من بروم" گفت "نه، این هفته اینجا بمان" بعدخواهرم آمد و گفت "مادر میگوید برو ولی دوشنبه برگرد" من پیش مادرم آمدم و گفتم "من چهارشنبه میآیم" اما مادر گفت "دوشنبه اینجا باش".
وی با اشاره به اینکه من به محل کارم رفته و فراموش کردم که مادر گفته بود دوشنبه برگرد افزود:به من زنگ زدند و گفتند مادر به رحمت خدا رفته است؛ مانده بودم چگونه خبر فوت مادر را به حاج قاسم بدهم، زنگ زدم و گفتم که حال مادر خوب نیست.
برادر شهید سلیمانی با بیان اینکه قرار شد آقای قالیباف خبر فوت مادر را به حاج قاسم بدهد ادامه داد: قالیباف به شهید سلیمانی زنگ زده بوده و گفتند که "هر کار داری بگذار و از سوریه برگرد" حاج قاسم به گفته بود که "مادرم به رحمت خدا رفته است؟" و قالیباف گفته بودند "بله".
وی با اشاره به اینکه حاج قاسم به من زنگ زد و گفت "برای کسی مزاحمت ایجاد نکنید و وقتی من برگشتم جنازه مادر را به خانه بیاورید" افزود: حاج قاسم در خانه وداع عجیبی با جنازه مادر داشت، او را میبوسید و اشک میریخت؛ شهید سلیمانی عاطفه زیادی نسبت به خانواده بهویژه نسبت به مادر و پدرم داشت.
وی با بیان اینکه لحظه خداحافظی حاج قاسم با مادر صحنه عجیبی بود خاطرنشان کرد: شهید سلیمانی در مقابل مادر زانو زد، سر را روی زانوی مادر گذاشت و گفت "مادر حلالم کن."
برادر شهید سلیمانی با اشاره به اینکه حاج قاسم سه مرتبه به سمت حیات رفت و برگشت پیش مادر،همه دم در منتظر حاج قاسم بودند افزود: شهید سلیمانی مجدداً پیش مادر برگشت و در کنار مادر خوابید و او را بغل کرد،سر مادر را بر روی دستش گذاشت و او را نوازش کرد؛ حاج قاسم خیلی نگران بود.
وی با بیان اینکه خواهرم میگوید "در مرحله سوم که حاج قاسم دوباره به اتاق برگشت، رختخواب را بالا زد، کف پای مادر را سه مرتبه بوسید و کف پای مادر را بر چشمانش میمالید گفت: وقت رفتن به من گفت "خیلی مواظب مادر باش؛ مادر لحظههای آخر عمرش است" و حاج قاسم به سوریه رفت و ماموریت بسیار موفقی داشت.
حسین سلیمانی بیان کرد: من پیش مادر آمدم و گفتم "اجازه میدهی من بروم" گفت "نه، این هفته اینجا بمان" بعدخواهرم آمد و گفت "مادر میگوید برو ولی دوشنبه برگرد" من پیش مادرم آمدم و گفتم "من چهارشنبه میآیم" اما مادر گفت "دوشنبه اینجا باش".
وی با اشاره به اینکه من به محل کارم رفته و فراموش کردم که مادر گفته بود دوشنبه برگرد افزود:به من زنگ زدند و گفتند مادر به رحمت خدا رفته است؛ مانده بودم چگونه خبر فوت مادر را به حاج قاسم بدهم، زنگ زدم و گفتم که حال مادر خوب نیست.
برادر شهید سلیمانی با بیان اینکه قرار شد آقای قالیباف خبر فوت مادر را به حاج قاسم بدهد ادامه داد: قالیباف به شهید سلیمانی زنگ زده بوده و گفتند که "هر کار داری بگذار و از سوریه برگرد" حاج قاسم به گفته بود که "مادرم به رحمت خدا رفته است؟" و قالیباف گفته بودند "بله".
وی با اشاره به اینکه حاج قاسم به من زنگ زد و گفت "برای کسی مزاحمت ایجاد نکنید و وقتی من برگشتم جنازه مادر را به خانه بیاورید" افزود: حاج قاسم در خانه وداع عجیبی با جنازه مادر داشت، او را میبوسید و اشک میریخت؛ شهید سلیمانی عاطفه زیادی نسبت به خانواده بهویژه نسبت به مادر و پدرم داشت.