مهارت ایران در تغییر معادله بازی تا حدی است که همزمان با درجا زدن تروئیکا روی خط اضطرار، تهران با همان واژه هایی پاسخ غرب را می دهد که زمانی از آنها برای اعمال فشار علیه ایران استفاده می شد.
به گزارش شهدای ایران، قطار مذاکرات وین بعد از تنفس سه روزه به مناسبت تعطیلات سال نو میلادی، از روز دوشنبه ۱۳ دی، بار دیگر حرکت خود را به این امید از سر گرفت که شاید دور هشتم گفتگوها طرفین را به ایستگاه توافق نزدیک تر کنند.
تیم دولت جدید ایران از همان روز ۸ آذر که برای نخستین بار با ۱+۴ روبرو شد تا همین امروز، به دفعات اراده و ثبات قدم خود را در مواجهه با چالشهای متعدد به بوته آزمایش گذاشته است.
نخستین چالش، اصلاح ریل گذاری گفتگوها در راستای تحقق انتظارات ملت ایران مبنی بر برچیدن همه تحریمهای نامشروع بود که این مهم به رغم جنگ رسانهای تمام عیاری که تروئیکای اروپایی به راه انداخت، در پایان دور هفتم با جایگزینی متن ۲۰ ژوئن (ماحصل شش دور قبل) با متنی که عمده خواستههای دولت ایران در آن لحاظ شده بود؛ به سرانجام رسید.
ناگفته نماند که در دور قبل، تیم جدید ایران به سرپرستی «علی باقری» مذاکره کننده ارشد هستهای، به سایر طرفین تفهیم کرد که به چیزی کمتر از توافق هستهای ۲۰۱۵ راضی نمیشود و اصرار واشنگتن به حفظ تحریمهای برچسب گذاری شده با اصل برجام مغایرت دارد. به عبارتی، قرار نیست ایران کامل به تعهدات برجامی خود برگردد و در مقابل، فرآیند تعلیق تحریمها به صورت قطره چکانی انجام شود.
نخستین چالش، اصلاح ریل گذاری گفتگوها در راستای تحقق انتظارات ملت ایران مبنی بر برچیدن همه تحریمهای نامشروع بود اکنون که با تلاشهای تیم دولت جدید ایران مبنی بر پر کردن خلاء های موجود در شش دور قبلی، طرفین به سند مبنای مشترکی دست یافتهاند، وقت آن رسیده که در دور هشتم، با ورود به جزئیات، موارد مورد اختلاف طرفین شناسایی و اولویت بندی شود.
البته، در این مسیر هم ایران با اراده و ثبات قدم خود به خوبی از پس خنثی کردن کارشکنیهای تروئیکای اروپایی برآمده تا آنجا که تا پیش از آغاز دور هشتم در تاریخ ۶ دی، رسانههای غربی با اتکا به تاکتیک ضیق وقت به دنبال اعمال فشار بر ایران بودند اما یک روز بعد از آغاز دور هشتم، تروئیکای اروپایی صلاح را در این دید تا به این حقیقت اعتراف کند که «هیچ ضرب الاجل ساختگی» مطرح نیست کما اینکه آنها همچنان مهلت باقی مانده را چند هفته تلقی میکنند و تازهترین ضرب الاجل ادعایی شأن هم آخر ژانویه است!
در مقابل، ایران هم یادآوری میکند که خط قرمزهایش را تعیین کرده و پیشنهادهایش را هم داده است. به عبارت دیگر، اکنون توپ در زمین طرف مقابل است و ادامه بازی به حسن نیت و اراده آنها بستگی دارد. ایران منافع ملت را به هیچ ضرب الاجلی گره نمیزند اما وقت و انرژی خود را هم صرف گفتگوهای فرسایشی نمیکند، پس طرف مقابل باید بداند که پنجره دیپلماسی تا ابد باز نخواهد ماند.
اضطرار؛ اما برای کدام طرف؟
این روزها ایران ادبیات غربیها را به خودشان باز میگرداند تا جای اعتراض نداشته باشند تا اینجا، رمز موفقیت ایران، بی اعتنایی به بازیهای طرف مقابل و تاکید بر حقوق خود بوده است به این معنی که هر چه تروئیکا تلاش کرد تا «فرامتن» را جایگزین «متن» برجام کند، ایران به صراحت گفت که یک بار برای همیشه درباره توافق هستهای ۲۰۱۵ مذاکره کرده و این گزینهها روی میز مذاکرات وین جایی ندارد.
در گرفتار شدن طرف مقابل، همین بس که این روزها ایران ادبیات غربیها را به خودشان باز میگرداند تا جای اعتراض نداشته باشند. مثلاً زمانی بود که «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا مدام میگفت که «توپ در زمین ایران» است. اما اکنون که تیم ایران دست پر و با پیشنهادهای روشن و قاطع در مذاکرات وین ظاهر شده، نوبت «سعید خطیب زاده» سخنگوی وزارت خارجه ایران است که بگوید «امروز توپ در زمین غربیها و آمریکاست. با تمام توان به وین رفتهایم. چنانچه طرفهای مقابل به تعهداتشان عمل کنند خیلی زود میتوانیم به توافق برسیم». یا زمانی «جن ساکی» سخنگوی کاخ سفید گفته بود «پنجره دیپلماسی برای تعامل با ایران همیشه باز نخواهد ماند». اما اکنون که ایران با صراحت خط قرمزهایش را مشخص کرده، خطیب زاده به غربیها یادآوری میکند اگر هم اضطراری وجود داشته باشد، برای طرف مقابل است که باید تا قبل از بسته شدن پنجره دیپلماسی، روی پیشنهادهای ایران خوب فکر کند.
آمریکا؛ محتاج اما پر ادعا
از اواسط هفته گذشته تاکنون، گزارشی مفصل از «رابین رایت» گزارشگر «نیویورکر» درباره مسئله هستهای ایران به کانون توجه رسانهها تبدیل شده است به ویژه که در این گزارش «کنث مکنزی» فرمانده سنتکام به گونهای انکارناپذیر به برتری موشکی ایران اذعان میکند.
به گفته مکنزی «درس عین الاسد این است که موشکهای ایران به تهدیدی فوریتر از برنامه هستهای آن تبدیل شدهاند». این اعتراف بسیار گوش نواز است اما نه وقتی که بلافاصله، نویسنده به جملهای از «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا استناد میکند با این مضمون که «حتی اگر بتوانیم برجام را احیا کنیم، مشکلات همچنان منطقه را مسموم کرده و خطر بیثباتی آن را به همراه خواهد داشت».
گزارشگر «نیویورکر» بهتر از این نمیتوانست دلیل اینکه «چرا آمریکا بیش از همه به توافق هستهای با ایران محتاج» است را بازگو کند در واقع، گزارشگر نیویورکر میخواهد از پس این اعتراف، ایران را نیرویی شر در سطح منطقه جلوه دهد و به مدد این تصویرسازی، این فرضیه را که برجام میتواند سکویی برای طرح سایر مسائل منطقهای باشد، توجیه کند. این در حالی است که در ادامه همین گزارش، رابین رایت به جملهای از سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران اشاره میکند مبنی بر اینکه «مسائل منطقهای و موشکی قابل مذاکره نیست».
از این جمله به بعد، گزارش نیویورکر با پیچی ظریف به جمع بندی نهایی میرسد و آن گزینه «توقف دیپلماسی» در مقابل پافشاری ایران است که در آن صورت، رابین رایت از قول مکنزی وقوع جنگی خونین را پیش بینی میکند که یک سال طول میکشد.
آن پیچ ظریف درست در پاراگراف پایانی و در جمله کلیدی «همانطور که تجربه ایالات متحده در افغانستان و عراق به ما میآموزد، این جنگ شاید بیشتر طول بکشد» است. خبرگزاری مهر در گزارش هفته پیش خود با عنوان «تقلا برای ورود به اتاق مذاکره / سالیوان در تل آویو چه میکرد؟» به این موضوع پرداخت که چرا آمریکا نگران کارشکنیهای رژیم صهیونیستی در جریان مذاکرات وین است. در واقع، بیم درگیر شدن در جنگی تمام عیار آن هم در برههای که تمرکز باید از خاورمیانه به ایندوپاسیفیک معطوف شود، نیویورکر را مجاب میکند تا گزارش طولانی خود را با این جمله خاتمه دهد که «توافق هستهای میتواند آغاز و بخش سادهتر چالش ایران برای رئیسجمهور آمریکا باشد».
رابین رایت بهتر از این نمیتوانست دلیل اینکه «چرا آمریکا بیش از همه به توافق هستهای با ایران محتاج» است را بازگو کند. اکنون که دامنه نیاز دولت بایدن به برجام را سنجیدیم، این گزارش «المانیتور» باورپذیرتر میشود که در آن به نقل از یک مقام صهیونیست نوشت: «بیشترین شرمندگی آن است که هر گاه تهدید ایران را به آمریکاییها گوشزد میکنیم، به ما میگویند شما از جان ما چه میخواهید؟ همین شما بودید که ترامپ را متقاعد کردید که از توافق هستهای خارج شود، نتانیاهو این کار را کرد. بعد ایرانیها هم شروع به نقض توافق کردند. اگر امروز به اینجا رسیدهایم، تنها علتش همین است».
در این میان، E۳ هم اگر خود را بیش از پیش در جبهه صهیونیسیم نشان میدهد، برای آن است که با تکرار نگرانیهای این رژیم درباره برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران، به دنبال تأمین منافع حداکثری غرب پای میز مذاکره با ایران باشد. آنها در این مذاکرات، نقش پلیس بدی را ایفا میکنند که به ادبیات دیپلماتیک آشنا است.
تیم دولت جدید ایران از همان روز ۸ آذر که برای نخستین بار با ۱+۴ روبرو شد تا همین امروز، به دفعات اراده و ثبات قدم خود را در مواجهه با چالشهای متعدد به بوته آزمایش گذاشته است.
نخستین چالش، اصلاح ریل گذاری گفتگوها در راستای تحقق انتظارات ملت ایران مبنی بر برچیدن همه تحریمهای نامشروع بود که این مهم به رغم جنگ رسانهای تمام عیاری که تروئیکای اروپایی به راه انداخت، در پایان دور هفتم با جایگزینی متن ۲۰ ژوئن (ماحصل شش دور قبل) با متنی که عمده خواستههای دولت ایران در آن لحاظ شده بود؛ به سرانجام رسید.
ناگفته نماند که در دور قبل، تیم جدید ایران به سرپرستی «علی باقری» مذاکره کننده ارشد هستهای، به سایر طرفین تفهیم کرد که به چیزی کمتر از توافق هستهای ۲۰۱۵ راضی نمیشود و اصرار واشنگتن به حفظ تحریمهای برچسب گذاری شده با اصل برجام مغایرت دارد. به عبارتی، قرار نیست ایران کامل به تعهدات برجامی خود برگردد و در مقابل، فرآیند تعلیق تحریمها به صورت قطره چکانی انجام شود.
نخستین چالش، اصلاح ریل گذاری گفتگوها در راستای تحقق انتظارات ملت ایران مبنی بر برچیدن همه تحریمهای نامشروع بود اکنون که با تلاشهای تیم دولت جدید ایران مبنی بر پر کردن خلاء های موجود در شش دور قبلی، طرفین به سند مبنای مشترکی دست یافتهاند، وقت آن رسیده که در دور هشتم، با ورود به جزئیات، موارد مورد اختلاف طرفین شناسایی و اولویت بندی شود.
البته، در این مسیر هم ایران با اراده و ثبات قدم خود به خوبی از پس خنثی کردن کارشکنیهای تروئیکای اروپایی برآمده تا آنجا که تا پیش از آغاز دور هشتم در تاریخ ۶ دی، رسانههای غربی با اتکا به تاکتیک ضیق وقت به دنبال اعمال فشار بر ایران بودند اما یک روز بعد از آغاز دور هشتم، تروئیکای اروپایی صلاح را در این دید تا به این حقیقت اعتراف کند که «هیچ ضرب الاجل ساختگی» مطرح نیست کما اینکه آنها همچنان مهلت باقی مانده را چند هفته تلقی میکنند و تازهترین ضرب الاجل ادعایی شأن هم آخر ژانویه است!
در مقابل، ایران هم یادآوری میکند که خط قرمزهایش را تعیین کرده و پیشنهادهایش را هم داده است. به عبارت دیگر، اکنون توپ در زمین طرف مقابل است و ادامه بازی به حسن نیت و اراده آنها بستگی دارد. ایران منافع ملت را به هیچ ضرب الاجلی گره نمیزند اما وقت و انرژی خود را هم صرف گفتگوهای فرسایشی نمیکند، پس طرف مقابل باید بداند که پنجره دیپلماسی تا ابد باز نخواهد ماند.
اضطرار؛ اما برای کدام طرف؟
این روزها ایران ادبیات غربیها را به خودشان باز میگرداند تا جای اعتراض نداشته باشند تا اینجا، رمز موفقیت ایران، بی اعتنایی به بازیهای طرف مقابل و تاکید بر حقوق خود بوده است به این معنی که هر چه تروئیکا تلاش کرد تا «فرامتن» را جایگزین «متن» برجام کند، ایران به صراحت گفت که یک بار برای همیشه درباره توافق هستهای ۲۰۱۵ مذاکره کرده و این گزینهها روی میز مذاکرات وین جایی ندارد.
در گرفتار شدن طرف مقابل، همین بس که این روزها ایران ادبیات غربیها را به خودشان باز میگرداند تا جای اعتراض نداشته باشند. مثلاً زمانی بود که «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا مدام میگفت که «توپ در زمین ایران» است. اما اکنون که تیم ایران دست پر و با پیشنهادهای روشن و قاطع در مذاکرات وین ظاهر شده، نوبت «سعید خطیب زاده» سخنگوی وزارت خارجه ایران است که بگوید «امروز توپ در زمین غربیها و آمریکاست. با تمام توان به وین رفتهایم. چنانچه طرفهای مقابل به تعهداتشان عمل کنند خیلی زود میتوانیم به توافق برسیم». یا زمانی «جن ساکی» سخنگوی کاخ سفید گفته بود «پنجره دیپلماسی برای تعامل با ایران همیشه باز نخواهد ماند». اما اکنون که ایران با صراحت خط قرمزهایش را مشخص کرده، خطیب زاده به غربیها یادآوری میکند اگر هم اضطراری وجود داشته باشد، برای طرف مقابل است که باید تا قبل از بسته شدن پنجره دیپلماسی، روی پیشنهادهای ایران خوب فکر کند.
آمریکا؛ محتاج اما پر ادعا
از اواسط هفته گذشته تاکنون، گزارشی مفصل از «رابین رایت» گزارشگر «نیویورکر» درباره مسئله هستهای ایران به کانون توجه رسانهها تبدیل شده است به ویژه که در این گزارش «کنث مکنزی» فرمانده سنتکام به گونهای انکارناپذیر به برتری موشکی ایران اذعان میکند.
به گفته مکنزی «درس عین الاسد این است که موشکهای ایران به تهدیدی فوریتر از برنامه هستهای آن تبدیل شدهاند». این اعتراف بسیار گوش نواز است اما نه وقتی که بلافاصله، نویسنده به جملهای از «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا استناد میکند با این مضمون که «حتی اگر بتوانیم برجام را احیا کنیم، مشکلات همچنان منطقه را مسموم کرده و خطر بیثباتی آن را به همراه خواهد داشت».
گزارشگر «نیویورکر» بهتر از این نمیتوانست دلیل اینکه «چرا آمریکا بیش از همه به توافق هستهای با ایران محتاج» است را بازگو کند در واقع، گزارشگر نیویورکر میخواهد از پس این اعتراف، ایران را نیرویی شر در سطح منطقه جلوه دهد و به مدد این تصویرسازی، این فرضیه را که برجام میتواند سکویی برای طرح سایر مسائل منطقهای باشد، توجیه کند. این در حالی است که در ادامه همین گزارش، رابین رایت به جملهای از سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران اشاره میکند مبنی بر اینکه «مسائل منطقهای و موشکی قابل مذاکره نیست».
از این جمله به بعد، گزارش نیویورکر با پیچی ظریف به جمع بندی نهایی میرسد و آن گزینه «توقف دیپلماسی» در مقابل پافشاری ایران است که در آن صورت، رابین رایت از قول مکنزی وقوع جنگی خونین را پیش بینی میکند که یک سال طول میکشد.
آن پیچ ظریف درست در پاراگراف پایانی و در جمله کلیدی «همانطور که تجربه ایالات متحده در افغانستان و عراق به ما میآموزد، این جنگ شاید بیشتر طول بکشد» است. خبرگزاری مهر در گزارش هفته پیش خود با عنوان «تقلا برای ورود به اتاق مذاکره / سالیوان در تل آویو چه میکرد؟» به این موضوع پرداخت که چرا آمریکا نگران کارشکنیهای رژیم صهیونیستی در جریان مذاکرات وین است. در واقع، بیم درگیر شدن در جنگی تمام عیار آن هم در برههای که تمرکز باید از خاورمیانه به ایندوپاسیفیک معطوف شود، نیویورکر را مجاب میکند تا گزارش طولانی خود را با این جمله خاتمه دهد که «توافق هستهای میتواند آغاز و بخش سادهتر چالش ایران برای رئیسجمهور آمریکا باشد».
رابین رایت بهتر از این نمیتوانست دلیل اینکه «چرا آمریکا بیش از همه به توافق هستهای با ایران محتاج» است را بازگو کند. اکنون که دامنه نیاز دولت بایدن به برجام را سنجیدیم، این گزارش «المانیتور» باورپذیرتر میشود که در آن به نقل از یک مقام صهیونیست نوشت: «بیشترین شرمندگی آن است که هر گاه تهدید ایران را به آمریکاییها گوشزد میکنیم، به ما میگویند شما از جان ما چه میخواهید؟ همین شما بودید که ترامپ را متقاعد کردید که از توافق هستهای خارج شود، نتانیاهو این کار را کرد. بعد ایرانیها هم شروع به نقض توافق کردند. اگر امروز به اینجا رسیدهایم، تنها علتش همین است».
در این میان، E۳ هم اگر خود را بیش از پیش در جبهه صهیونیسیم نشان میدهد، برای آن است که با تکرار نگرانیهای این رژیم درباره برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران، به دنبال تأمین منافع حداکثری غرب پای میز مذاکره با ایران باشد. آنها در این مذاکرات، نقش پلیس بدی را ایفا میکنند که به ادبیات دیپلماتیک آشنا است.
نهایت آنکه اراده و ثبات قدم تیم دولت جدید ایران و تلاشی که برای اصلاح ریل گذاری گفتگوها انجام داد، مذاکرات وین را به مرحلهای سوق داده است که در آن هر چهار مبحث برچیدن تحریمها، گرفتن تضمین، راستی آزمایی و مسئله تعهدات هستهای به طور همزمان در حال پیگیری است و این پیشرفتی است که حتی اروپاییها هم نمیتوانند آن را انکار کنند.