نگاه مقام معظم رهبری به بحث تاریخنگاری نگاهی بومی، مستقل از مبانی غربی و نقادانه به انباشتهای تاریخی گذشته است. این رویکرد بر مبنای دیدگاه کلان ایشان، یعنی خودباوری با تأکید بر اصالت خویشتن و تکامل دین در قالب تمدن اسلامی است.
به گزارش شهدای ایران ؛با وجود کمرنگ شدن مرزهای جغرافیایی، فکری و فرهنگی در بسیاری از نقاط دنیا و گسترش ارتباطات در سایهی جهانی شدن، بشر امروز همچون دهههای گذشته و چه بسا بیش از قبل، در پی «کسب هویت» است.
اولین موج از این هویتخواهی در تشکیل دولتملتهای مدرن اروپایی پس از قرارداد «وستفالیا» بود. در این ایام، ملیگرایی و توجه به ریشههای مشترک در بین جوامع اروپایی تقویت شد. دولتهای ملی با مرگ فئودالیسم سر برآوردند و با انقلاب فرانسه، نیروی مضاعف به دست آوردند.
این موجودیتهایِ جدیدِ سیاسی، برای استحکام پایههای سیاسی خویش، بر آموزههای فرهنگی مشترک بین اتباع خود تأکید ورزیدند. به همین دلیل، داشتن خاطرهی جمعی مشترک و دانستن تاریخ آن ملت، عاملی مهم برای یکپارچگی و ثبات محسوب میشد.
این وضعیت در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و این بار برای کشورهای رهاشده از چنگال استعمار، که تحت عناوین کلی «جهان سوم» و «در حال توسعه» شناخته میشدند، تکرار شد. کشورهایی که عموماً دارای تاریخی کهن و فرهنگی ریشهدار بودند و با ترکیب این دو عامل با شور استقلالخواهی، هویت جدید خویش را قوام میبخشیدند. در این فرآیند، داشتن تاریخی مدوّن و قابل اعتماد جایگاه ویژهای یافت.
در ایران نیز چنین فرآیندی به اشکال گوناگون رخ داد. سنت تاریخنویسی در ایران سابقهای کهن داشت، اما این مفهوم بیشتر در آثار قدما همچون سیره و تذکرهنویسی و تاریخ سلسلههای پادشاهی و جنگها نمود داشت. نمونههای معدودی همچون «تاریخ بیهقی» نیز که با نگاهی تحلیلی و عمیقتر به رویدادهای تاریخی میپرداختند، در حکم «النادر کالمعدوم» بود.
گسترش علوم جدید در ایران، شکستهای تأملبرانگیز ایران در جنگ با روسیه در دورهی قاجار و افزایش تحرکات انگلیس و روسیه در ایران قرن نوزدهم، باعث شد تا نخبگان ایرانی توجه ویژهای به «تاریخ» به عنوان یک علم داشته باشند. گزارش رویدادهای سیاسی و اجتماعی که خود به زودی بخشی از تاریخ میشد در وقایع انقلاب مشروطه، اهمیتی مضاعف یافت.
انقلاب مشروطه، برافتادن دودمان پادشاهی قاجار و روی کار آمدن سلسلهی پهلوی، برکناری رضاشاه از قدرت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی، رویدادهای دورانسازی هستند که در یک بازهی زمانی هفتادساله به وقوع پیوستند.
این وقایع دارای چنان پیامدهایی بودند که بیشترین ادبیات تاریخی دربارهی ایران و البته بیشترین مجادلات کلامی مورخان و تحلیلگران داخلی و خارجی گرد مدار آنها میچرخد. یکی از دلایل مهم اهمیت این دوران، این است که در پسزمینهی این اتفاقات، نیروهای خارجی به اشکال گوناگون، نقش انکارناپذیری داشتند.
اهمیت استراتژیک ایران برای کشورهای غربی در قرن نوزدهم و بیستم و وقوع دو انقلاب مهم و ساختارشکن باعث شده تا محافل علمی غرب نگاه ویژهای به ایران و مختصات فرهنگی و اجتماعی آن داشته باشند و این امر جز با بررسی علمی تاریخ این ملت کهن، امکانپذیر نبود. از سوی دیگر، شکلگیری نظام سیاسی بدیع و بیسابقه تحت عنوان «جمهوری اسلامی» نیز این فرآیند را در سالهای اخیر تشدید نمود.
یکی از دغدغههای اساسی مقام معظم رهبری در این حوزه، لزوم توجه به صحت و سقم تاریخنگاری غربی و توجه به رویکردهای غرب در تولید آثار علمی و فرهنگی در این زمینه است. این دغدغه زمانی اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم بسیاری از این آثار به درست یا به غلط، به عنوان کتب درسی در دانشگاههای معتبر کشور تدریس شده و پایهی علمی فرهیختگان فردای ایران اسلامی را میسازد.
یکی از ویژگیهای سخنرانیهای مقام معظم رهبری در دیدارهای مردمی و به ویژه در سفر به مناطق مختلف کشور، بیان ویژگیهای تاریخی و اشاره به مشاهیر و مفاخر آن منطقه است. این حرکت حکمتی در دل خود دارد که همانا حفظ پیشینهی فرهنگی و تاریخی ملت ایران است؛ چنان که ایشان در این باره معتقد هستند سوابق و افتخارات علمى، فرهنگى، هنرى و سایر افتخارات تاریخى یک شهر، نشاندهندهی استعدادهایى است که باید در حال حاضر از آن کمال استفاده بشود. همچنین خود را مقیّد میدانند که در هر منطقهاى روى نام پُرافتخار مفاخر و چهرههاى علمى و فرهنگى آن شهر تکیه کنند.
آگاهی از تاریخ؛ پیشرفت در تحقق الگوی تمدن ایرانیاسلامی
یکی از پیششرطهای اصلی توسعهی همهجانبه، آگاهی از پیشینهی تاریخی کشور و طراحی برنامهها و سیاستگذاریها بر مبنای این پیشینه است. در دنیای امروز، کامیابی و موفقیت ازآن ملتی است که از تاریخ خود غافل نبوده و با مقایسهی حال و گذشته خویش آینده را بسازد.
این امر در کلام مقام معظم رهبری نیز نمود ویژهای دارد. ایشان ضمن اعتقاد کامل به لزوم وجود نقد سازنده در کشور، داشتن نگاهی منصفانه را در مقایسهی وضعیت فعلی و پیش از انقلاب، ضروری دانسته و اهمیت استقلال سیاسی و اقتصادی کنونی کشور را در مقایسهی تاریخی با دوران پهلوی، متذکر میشوند.[1] در این بین، نسل جوان و فرهیختهی کشور، با توجه به روحیهی انتقادگر خود، جایگاه ویژهای دارد؛ چرا که این روحیهی سازنده اگر با نگرشی تاریخی همراه نباشد، خطر خروج از جادهی انصاف را در پی دارد.
مقام معظم رهبری، یکی از نقاط ضعف استراتژیک کشورهای در حال توسعه را نداشتن ذهنیت تاریخی نظاممند نزد دولتمردان و نخبگان فکری این کشورها میدانند که به ایجاد گسست فرهنگی در آنان میانجامد. از چنین خلأیی است که دولتهای استعمارگر بیشترین بهره را برده و با جعل و تحریف رویدادهای تاریخی جایگاه خود را از «متهم» به «منجی» تغییر میدهند.
ایشان باور دارند از انقلاب تا کنون، ایران هم در زمینهى علمى، هم در زمینهى اجتماعى، هم در زمینهى سیاسى، هم در زمینهى بینالمللى و هم در زمینههاى اقتصادى و عمرانى پیشرفتهایى بهت آور کرده است؛ اما به دلیل فقدان نسخهی گذشتهی ایران، جوان امروز ایرانی نمیتواند به مقایسهای منصفانه دست یابد و مجبور است به مقایسهی وضعیت کنونی کشور با کشورهای پیشرفته بپردازد و احساس کمبود نماید.[2]
در مجموع، مقام معظم رهبری یکی از نقاط ضعف استراتژیک کشورهای در حال توسعه را نداشتن ذهنیت تاریخی نظاممند نزد دولتمردان و نخبگان فکری این کشورها میدانند که به ایجاد گسست فرهنگی در آنان میانجامد.
از چنین خلأیی است که دولتهای استعمارگر بیشترین بهره را برده و با جعل و تحریف رویدادهای تاریخی جایگاه خود را از «متهم» به «منجی» تغییر میدهند. ملتی که از نقاط ضعف و قدرت تاریخ خود مطلع نبوده و از چگونگی حیات و تعامل آن با دیگران، بیخبر باشد نخواهد توانست برنامهای جامع برای پیشرفت خود داشته باشد.
پنج اصل برای تاریخنگاری انقلاب اسلامی
از جمله ایراداتی که معمولاً به مباحث آموزشی تاریخ در کشور وارد میشود، عدم دقت در چگونگی نگارش و تدوین وقایع تاریخی است. این امر موجب شده تا نزد بسیاری از افراد، تاریخ به عنوان یک رشتهی درسی ملالآور یا مجموعهای از رویدادهای بههمپیوسته باشد. اینجاست که رسالت نویسندگان و محققان پررنگ شده و بر مسئولیت آنان اضافه خواهد شد.
در ارائهی تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان مقطعی حساس و پرمخاطب که میتواند محملی مناسب برای تحریف از جانب بدخواهان باشد، رعایت این اصل قابل توجه است. رهبر انقلاب در دیدار مسئولان و پژوهشگران مرکز اسناد انقلاب اسلامی در فروردینماه سال 1390، به این نکته اشاره نمودند که نگارش صحیح تاریخ موجب کسب تجربه برای مردم و بالا بردن آگاهیها در جامعه خواهد شد.
بر همین اساس و به دلیل افزایش آگاهیهای سیاسی جامعه، گسترش ارتباطات بینالمللی و بیداری عظیم مردم، تاریخنگاری در مورد انقلاب اسلامی ایران با تاریخنگاریهای دیگر بسیار متفاوت است. لذا از دیدگاه ایشان، رعایت پنج اصل در نگارش تاریخ انقلاب اسلامی لازم است. این اصول عبارت هستند از:
1. کیفیت نگارش: در بحث کیفیت نگارش، میتوان دو عنصر شکلی و محتوایی را مد نظر قرار داد. از نظر شکلی، کتب تاریخی میبایست با چاپی باکیفیت (و نه لزوماً مجلل و گرانقیمت) عرضه گردد تا عموم مردم بتوانند با کمترین زحمت از آنها بهرهمند شوند. استفاده از تصاویر و سایر مواردی که به فهم بهتر مطالب کمک میکند نیز بسیار مفید خواهد بود. از سوی دیگر، پرهیز از نوشتن با نثری غامض و سخت، استفاده از قلمی پاکیزه و همهفهم نیز در این موضوع قابل توجه است.
2. کیفیت استحصال مطلب: تاریخ، شرحی از رویدادهای واقعی و مستند است و نه مولود تخیل دلخواهانهی محقق. استفاده از اسناد دست اول و گفتوگو با چهرههای اصلی و تأثیر گذار انقلاب اسلامی در جریان تدوین تاریخ انقلاب، ضروری به نظر میرسد.
3. کیفیت در نحوهی ارائهی مطلب: مباحث تاریخی این قابلیت را دارند که در قالبهای گوناگون (مکتوب، صوتی و تصویری، چندرسانهای، مجازی و...) و در زیررشتههای تعریفشده (تاریخ شفاهی، تاریخ اجتماعی، خاطرات، تاریخ اماکن و شخصیتها و...) ارائه شوند. چگونگی استفاده و میزان تأثیرگذاری هر کدام از این قالبها به تخصص و هنر سیاستگذاران فرهنگی کشور بستگی دارد.
امروز سیاستگذاران فرهنگی در غرب و به ویژه ایالات متحدهی آمریکا، با بهرهگیری از دستگاه عریض و طویل سینمای هالیوود، بسیاری از وقایع تاریخی کشور متبوع خود و سایر مناطق دنیا را نه آن گونه که هست، بلکه آن گونه که مد نظر آنهاست به جهانیان ارائه میکنند.
در حالی که سکانداران فرهنگی کشور ما، با وجود سوژههای بکر و حقیقی، در ارائهی یک اثر سینمایی یا ادبی جهانی موفق نبودهاند. رهبر انقلاب پیرامون این امر، در همان جلسه، بر نقش سینماگران، مستندسازان و رماننویسان انقلابی تأکید کردند و اظهار داشتند: «باید دستمایهی قوی کار به آنها داده شود.»
مقام معظم رهبری، یی از راههای فریب و اغواگری جوانان را تحریف تاریخ میدانند که از منظر ایشان، متأسفانه در وضعیت حاضر، به وفور صورت میگیرد. همچنین ایشان شناخت درست از تاریخ را به آگاهی از عملکرد دشمن در گذشته مرتبط مینمایند و نتیجهی این شناخت را آگاه شدن انسان از ترفندهای دشمن در زمان کنونی برمیشمرند؛ هرچند «البته روشها عوض میشود.»
از نظر ایشان، مردم جهان اغلب، اطلاعات دقیقی از تاریخ انقلاب اسلامی ایران ندارند؛ در حالی که در مورد تاریخ انقلابهای دیگر دنیا، کتابها و رمانهای متعدد و جذابی نوشته و ترجمه شده است. همچنین ایشان به قرار دادن اسناد متقن و جهتدهنده در فضای مجازی، در راستای کمک به بسیاری از محققان و نویسندگان توصیه کردند.
4. کیفیت در گزینش اولویتها: با توجه به دغدغههای داخلی و خارجی امروز نظام جمهوری اسلامی ایران، از میان موضوعات گوناگون تاریخ انقلاب اسلامی، تعدادی مهمتر و مؤثرتر و دارای ارزش پژوهش هستند. نهادهای متولی میبایست با شناخت و حمایت مادی و معنوی از این موضوعات، دایرهی آثار تولیدشده در این حوزهها را گسترش دهند.
5. اقناع مخاطب: بیان ناقص یا تغییریافتهی رویدادهای تاریخی میتواند در مخاطب ایجاد ابهام نماید. لذا لازم است در نگارش تاریخ انقلاب، ضمن احترام به شعور مخاطب، سطح سواد و بازهی سنی مخاطبین مد نظر قرار گرفته و دستهبندی شود.
موج ورود تاریخنگاریهای غربی
همان گونه که اشاره شد، با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، توجه دولتمردان غربی و محافل آکادمیک آن دیار به تاریخ و فرهنگ ایران فزونی گرفت. آثار مکتوب فراوانی برای معرفی تاریخ و فرهنگ ایران، هم توسط محققان ایرانی و هم با قلم تحلیلگران غربی، به رشتهی تحریر درآمد.
این آثار در کشور ما به دلیل ضعف نظری و محتوایی دروس تاریخ و کمبود آثار روشمند و مفید، با استقبال نظام دانشگاهی مواجه شد. در دهههای هفتاد و هشتاد شمسی، آثار چهرههایی نظیر محمد توکلی طرقی، تورج اتابکی، یرواند آبراهامیان، ژانت آفاری؛ محمدعلی همایون کاتوزیان، فخرالدین عظیمی، جان فوران، جیمز آلبن بیل، هوشنگ شهابی، عباس میلانی، مازیار بهروز، نیکی کدی، احسان یارشاطر، جمشید بهنام، فرزین وحدت و... در ایران ترجمه و منتشر گردید.
در میان این آثار پرتعداد البته کتابهایی ارزشمند و قابل مطالعه نیز یافت میشود، اما آنچه مطمع نظر است لزوم نقد بیپروا و علمی آنهاست؛ چرا که در میان آنها تحلیلهای یکجانبه یا بدون اشراف کامل بر پدیدهی مورد مطالعه نیز به وفور دیده میشود.
مقام معظم رهبری نیز با در نظر گرفتن این مسئله و کینهی تاریخی جهان غرب از انقلاب اسلامی و هر گونه رویداد آزادیخواهانه که در ایران رخ داده است، بر شناخت سره از ناسره در تاریخ نگاری معاصر تأکید دارند و یکی از راههای فریب و اغواگری جوانان را تحریف تاریخ میدانند که از منظر ایشان، متأسفانه در وضعیت حاضر به وفور صورت میگیرد.
همچنین ایشان شناخت درست از تاریخ را به آگاهی از عملکرد دشمن در گذشته مرتبط مینمایند و نتیجهی این شناخت را آگاه شدن انسان از ترفندهای دشمن در زمان کنونی برمیشمرند. هرچند «البته روشها عوض میشود.»[3]
از همین منظر است که مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای کمیتهی علمی همایش صدمین سالگرد مشروطیت بر نگارش یک تاریخ مستند و قوی از مشروطیت تأکید فرمودند؛ چرا که از نگاه ایشان، هنوز تاریخ جامع و کاملی از انقلاب مشروطه تدوین نشده و آثاری که اکنون در اختیار مردم است دارای برداشتهای گوناگون و بعضاً غلط است.[4]
افزون بر اینها، ایشان با اشاره به تدوین خاطرات شفاهی در عرصهی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی ایران، آفات این گونه تاریخنگاریها را برخی اظهارنظرهای غیرواقعی و ارائهی دیدگاههای تغییریافتهی امروزی به جای دیدگاههای واقعی آن دورهی تاریخی میدانند.
در مجموع نگاه مقام معظم رهبری به بحث تاریخنگاری، نگاهی بومی، مستقل از مبانی غربی و نقادانه به انباشتهای تاریخی گذشته است. این رویکرد بر مبنای دیدگاه کلان ایشان، یعنی خودباوری با تأکید بر اصالت خویشتن و تکامل دین در قالب تمدن اسلامی است؛ مسیری که از غربالگری گذشته و از دریافتهای منطقیِ اکنون میگذرد.
پینوشتها:
[1]بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانهی 13 آبان، 12 آبان 1389.
[2]بیانات در دیدار با دانشجویان دانشگاه فردوسی، 25 اردیبهشت 1386.
[3] بیانات در دیدار مردم کاشان و آران و بیدگل، 20 آبان 1380.
[4] بیانات در دیدار با کمیتهی علمی همایش صدمین سالگرد مشروطیت، 9 اردیبهشت 1385.
منبع: برهان
اولین موج از این هویتخواهی در تشکیل دولتملتهای مدرن اروپایی پس از قرارداد «وستفالیا» بود. در این ایام، ملیگرایی و توجه به ریشههای مشترک در بین جوامع اروپایی تقویت شد. دولتهای ملی با مرگ فئودالیسم سر برآوردند و با انقلاب فرانسه، نیروی مضاعف به دست آوردند.
این موجودیتهایِ جدیدِ سیاسی، برای استحکام پایههای سیاسی خویش، بر آموزههای فرهنگی مشترک بین اتباع خود تأکید ورزیدند. به همین دلیل، داشتن خاطرهی جمعی مشترک و دانستن تاریخ آن ملت، عاملی مهم برای یکپارچگی و ثبات محسوب میشد.
این وضعیت در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و این بار برای کشورهای رهاشده از چنگال استعمار، که تحت عناوین کلی «جهان سوم» و «در حال توسعه» شناخته میشدند، تکرار شد. کشورهایی که عموماً دارای تاریخی کهن و فرهنگی ریشهدار بودند و با ترکیب این دو عامل با شور استقلالخواهی، هویت جدید خویش را قوام میبخشیدند. در این فرآیند، داشتن تاریخی مدوّن و قابل اعتماد جایگاه ویژهای یافت.
در ایران نیز چنین فرآیندی به اشکال گوناگون رخ داد. سنت تاریخنویسی در ایران سابقهای کهن داشت، اما این مفهوم بیشتر در آثار قدما همچون سیره و تذکرهنویسی و تاریخ سلسلههای پادشاهی و جنگها نمود داشت. نمونههای معدودی همچون «تاریخ بیهقی» نیز که با نگاهی تحلیلی و عمیقتر به رویدادهای تاریخی میپرداختند، در حکم «النادر کالمعدوم» بود.
گسترش علوم جدید در ایران، شکستهای تأملبرانگیز ایران در جنگ با روسیه در دورهی قاجار و افزایش تحرکات انگلیس و روسیه در ایران قرن نوزدهم، باعث شد تا نخبگان ایرانی توجه ویژهای به «تاریخ» به عنوان یک علم داشته باشند. گزارش رویدادهای سیاسی و اجتماعی که خود به زودی بخشی از تاریخ میشد در وقایع انقلاب مشروطه، اهمیتی مضاعف یافت.
انقلاب مشروطه، برافتادن دودمان پادشاهی قاجار و روی کار آمدن سلسلهی پهلوی، برکناری رضاشاه از قدرت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی، رویدادهای دورانسازی هستند که در یک بازهی زمانی هفتادساله به وقوع پیوستند.
این وقایع دارای چنان پیامدهایی بودند که بیشترین ادبیات تاریخی دربارهی ایران و البته بیشترین مجادلات کلامی مورخان و تحلیلگران داخلی و خارجی گرد مدار آنها میچرخد. یکی از دلایل مهم اهمیت این دوران، این است که در پسزمینهی این اتفاقات، نیروهای خارجی به اشکال گوناگون، نقش انکارناپذیری داشتند.
اهمیت استراتژیک ایران برای کشورهای غربی در قرن نوزدهم و بیستم و وقوع دو انقلاب مهم و ساختارشکن باعث شده تا محافل علمی غرب نگاه ویژهای به ایران و مختصات فرهنگی و اجتماعی آن داشته باشند و این امر جز با بررسی علمی تاریخ این ملت کهن، امکانپذیر نبود. از سوی دیگر، شکلگیری نظام سیاسی بدیع و بیسابقه تحت عنوان «جمهوری اسلامی» نیز این فرآیند را در سالهای اخیر تشدید نمود.
یکی از دغدغههای اساسی مقام معظم رهبری در این حوزه، لزوم توجه به صحت و سقم تاریخنگاری غربی و توجه به رویکردهای غرب در تولید آثار علمی و فرهنگی در این زمینه است. این دغدغه زمانی اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم بسیاری از این آثار به درست یا به غلط، به عنوان کتب درسی در دانشگاههای معتبر کشور تدریس شده و پایهی علمی فرهیختگان فردای ایران اسلامی را میسازد.
یکی از ویژگیهای سخنرانیهای مقام معظم رهبری در دیدارهای مردمی و به ویژه در سفر به مناطق مختلف کشور، بیان ویژگیهای تاریخی و اشاره به مشاهیر و مفاخر آن منطقه است. این حرکت حکمتی در دل خود دارد که همانا حفظ پیشینهی فرهنگی و تاریخی ملت ایران است؛ چنان که ایشان در این باره معتقد هستند سوابق و افتخارات علمى، فرهنگى، هنرى و سایر افتخارات تاریخى یک شهر، نشاندهندهی استعدادهایى است که باید در حال حاضر از آن کمال استفاده بشود. همچنین خود را مقیّد میدانند که در هر منطقهاى روى نام پُرافتخار مفاخر و چهرههاى علمى و فرهنگى آن شهر تکیه کنند.
آگاهی از تاریخ؛ پیشرفت در تحقق الگوی تمدن ایرانیاسلامی
یکی از پیششرطهای اصلی توسعهی همهجانبه، آگاهی از پیشینهی تاریخی کشور و طراحی برنامهها و سیاستگذاریها بر مبنای این پیشینه است. در دنیای امروز، کامیابی و موفقیت ازآن ملتی است که از تاریخ خود غافل نبوده و با مقایسهی حال و گذشته خویش آینده را بسازد.
این امر در کلام مقام معظم رهبری نیز نمود ویژهای دارد. ایشان ضمن اعتقاد کامل به لزوم وجود نقد سازنده در کشور، داشتن نگاهی منصفانه را در مقایسهی وضعیت فعلی و پیش از انقلاب، ضروری دانسته و اهمیت استقلال سیاسی و اقتصادی کنونی کشور را در مقایسهی تاریخی با دوران پهلوی، متذکر میشوند.[1] در این بین، نسل جوان و فرهیختهی کشور، با توجه به روحیهی انتقادگر خود، جایگاه ویژهای دارد؛ چرا که این روحیهی سازنده اگر با نگرشی تاریخی همراه نباشد، خطر خروج از جادهی انصاف را در پی دارد.
مقام معظم رهبری، یکی از نقاط ضعف استراتژیک کشورهای در حال توسعه را نداشتن ذهنیت تاریخی نظاممند نزد دولتمردان و نخبگان فکری این کشورها میدانند که به ایجاد گسست فرهنگی در آنان میانجامد. از چنین خلأیی است که دولتهای استعمارگر بیشترین بهره را برده و با جعل و تحریف رویدادهای تاریخی جایگاه خود را از «متهم» به «منجی» تغییر میدهند.
ایشان باور دارند از انقلاب تا کنون، ایران هم در زمینهى علمى، هم در زمینهى اجتماعى، هم در زمینهى سیاسى، هم در زمینهى بینالمللى و هم در زمینههاى اقتصادى و عمرانى پیشرفتهایى بهت آور کرده است؛ اما به دلیل فقدان نسخهی گذشتهی ایران، جوان امروز ایرانی نمیتواند به مقایسهای منصفانه دست یابد و مجبور است به مقایسهی وضعیت کنونی کشور با کشورهای پیشرفته بپردازد و احساس کمبود نماید.[2]
در مجموع، مقام معظم رهبری یکی از نقاط ضعف استراتژیک کشورهای در حال توسعه را نداشتن ذهنیت تاریخی نظاممند نزد دولتمردان و نخبگان فکری این کشورها میدانند که به ایجاد گسست فرهنگی در آنان میانجامد.
از چنین خلأیی است که دولتهای استعمارگر بیشترین بهره را برده و با جعل و تحریف رویدادهای تاریخی جایگاه خود را از «متهم» به «منجی» تغییر میدهند. ملتی که از نقاط ضعف و قدرت تاریخ خود مطلع نبوده و از چگونگی حیات و تعامل آن با دیگران، بیخبر باشد نخواهد توانست برنامهای جامع برای پیشرفت خود داشته باشد.
پنج اصل برای تاریخنگاری انقلاب اسلامی
از جمله ایراداتی که معمولاً به مباحث آموزشی تاریخ در کشور وارد میشود، عدم دقت در چگونگی نگارش و تدوین وقایع تاریخی است. این امر موجب شده تا نزد بسیاری از افراد، تاریخ به عنوان یک رشتهی درسی ملالآور یا مجموعهای از رویدادهای بههمپیوسته باشد. اینجاست که رسالت نویسندگان و محققان پررنگ شده و بر مسئولیت آنان اضافه خواهد شد.
در ارائهی تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان مقطعی حساس و پرمخاطب که میتواند محملی مناسب برای تحریف از جانب بدخواهان باشد، رعایت این اصل قابل توجه است. رهبر انقلاب در دیدار مسئولان و پژوهشگران مرکز اسناد انقلاب اسلامی در فروردینماه سال 1390، به این نکته اشاره نمودند که نگارش صحیح تاریخ موجب کسب تجربه برای مردم و بالا بردن آگاهیها در جامعه خواهد شد.
بر همین اساس و به دلیل افزایش آگاهیهای سیاسی جامعه، گسترش ارتباطات بینالمللی و بیداری عظیم مردم، تاریخنگاری در مورد انقلاب اسلامی ایران با تاریخنگاریهای دیگر بسیار متفاوت است. لذا از دیدگاه ایشان، رعایت پنج اصل در نگارش تاریخ انقلاب اسلامی لازم است. این اصول عبارت هستند از:
1. کیفیت نگارش: در بحث کیفیت نگارش، میتوان دو عنصر شکلی و محتوایی را مد نظر قرار داد. از نظر شکلی، کتب تاریخی میبایست با چاپی باکیفیت (و نه لزوماً مجلل و گرانقیمت) عرضه گردد تا عموم مردم بتوانند با کمترین زحمت از آنها بهرهمند شوند. استفاده از تصاویر و سایر مواردی که به فهم بهتر مطالب کمک میکند نیز بسیار مفید خواهد بود. از سوی دیگر، پرهیز از نوشتن با نثری غامض و سخت، استفاده از قلمی پاکیزه و همهفهم نیز در این موضوع قابل توجه است.
2. کیفیت استحصال مطلب: تاریخ، شرحی از رویدادهای واقعی و مستند است و نه مولود تخیل دلخواهانهی محقق. استفاده از اسناد دست اول و گفتوگو با چهرههای اصلی و تأثیر گذار انقلاب اسلامی در جریان تدوین تاریخ انقلاب، ضروری به نظر میرسد.
3. کیفیت در نحوهی ارائهی مطلب: مباحث تاریخی این قابلیت را دارند که در قالبهای گوناگون (مکتوب، صوتی و تصویری، چندرسانهای، مجازی و...) و در زیررشتههای تعریفشده (تاریخ شفاهی، تاریخ اجتماعی، خاطرات، تاریخ اماکن و شخصیتها و...) ارائه شوند. چگونگی استفاده و میزان تأثیرگذاری هر کدام از این قالبها به تخصص و هنر سیاستگذاران فرهنگی کشور بستگی دارد.
امروز سیاستگذاران فرهنگی در غرب و به ویژه ایالات متحدهی آمریکا، با بهرهگیری از دستگاه عریض و طویل سینمای هالیوود، بسیاری از وقایع تاریخی کشور متبوع خود و سایر مناطق دنیا را نه آن گونه که هست، بلکه آن گونه که مد نظر آنهاست به جهانیان ارائه میکنند.
در حالی که سکانداران فرهنگی کشور ما، با وجود سوژههای بکر و حقیقی، در ارائهی یک اثر سینمایی یا ادبی جهانی موفق نبودهاند. رهبر انقلاب پیرامون این امر، در همان جلسه، بر نقش سینماگران، مستندسازان و رماننویسان انقلابی تأکید کردند و اظهار داشتند: «باید دستمایهی قوی کار به آنها داده شود.»
مقام معظم رهبری، یی از راههای فریب و اغواگری جوانان را تحریف تاریخ میدانند که از منظر ایشان، متأسفانه در وضعیت حاضر، به وفور صورت میگیرد. همچنین ایشان شناخت درست از تاریخ را به آگاهی از عملکرد دشمن در گذشته مرتبط مینمایند و نتیجهی این شناخت را آگاه شدن انسان از ترفندهای دشمن در زمان کنونی برمیشمرند؛ هرچند «البته روشها عوض میشود.»
از نظر ایشان، مردم جهان اغلب، اطلاعات دقیقی از تاریخ انقلاب اسلامی ایران ندارند؛ در حالی که در مورد تاریخ انقلابهای دیگر دنیا، کتابها و رمانهای متعدد و جذابی نوشته و ترجمه شده است. همچنین ایشان به قرار دادن اسناد متقن و جهتدهنده در فضای مجازی، در راستای کمک به بسیاری از محققان و نویسندگان توصیه کردند.
4. کیفیت در گزینش اولویتها: با توجه به دغدغههای داخلی و خارجی امروز نظام جمهوری اسلامی ایران، از میان موضوعات گوناگون تاریخ انقلاب اسلامی، تعدادی مهمتر و مؤثرتر و دارای ارزش پژوهش هستند. نهادهای متولی میبایست با شناخت و حمایت مادی و معنوی از این موضوعات، دایرهی آثار تولیدشده در این حوزهها را گسترش دهند.
5. اقناع مخاطب: بیان ناقص یا تغییریافتهی رویدادهای تاریخی میتواند در مخاطب ایجاد ابهام نماید. لذا لازم است در نگارش تاریخ انقلاب، ضمن احترام به شعور مخاطب، سطح سواد و بازهی سنی مخاطبین مد نظر قرار گرفته و دستهبندی شود.
موج ورود تاریخنگاریهای غربی
همان گونه که اشاره شد، با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، توجه دولتمردان غربی و محافل آکادمیک آن دیار به تاریخ و فرهنگ ایران فزونی گرفت. آثار مکتوب فراوانی برای معرفی تاریخ و فرهنگ ایران، هم توسط محققان ایرانی و هم با قلم تحلیلگران غربی، به رشتهی تحریر درآمد.
این آثار در کشور ما به دلیل ضعف نظری و محتوایی دروس تاریخ و کمبود آثار روشمند و مفید، با استقبال نظام دانشگاهی مواجه شد. در دهههای هفتاد و هشتاد شمسی، آثار چهرههایی نظیر محمد توکلی طرقی، تورج اتابکی، یرواند آبراهامیان، ژانت آفاری؛ محمدعلی همایون کاتوزیان، فخرالدین عظیمی، جان فوران، جیمز آلبن بیل، هوشنگ شهابی، عباس میلانی، مازیار بهروز، نیکی کدی، احسان یارشاطر، جمشید بهنام، فرزین وحدت و... در ایران ترجمه و منتشر گردید.
در میان این آثار پرتعداد البته کتابهایی ارزشمند و قابل مطالعه نیز یافت میشود، اما آنچه مطمع نظر است لزوم نقد بیپروا و علمی آنهاست؛ چرا که در میان آنها تحلیلهای یکجانبه یا بدون اشراف کامل بر پدیدهی مورد مطالعه نیز به وفور دیده میشود.
مقام معظم رهبری نیز با در نظر گرفتن این مسئله و کینهی تاریخی جهان غرب از انقلاب اسلامی و هر گونه رویداد آزادیخواهانه که در ایران رخ داده است، بر شناخت سره از ناسره در تاریخ نگاری معاصر تأکید دارند و یکی از راههای فریب و اغواگری جوانان را تحریف تاریخ میدانند که از منظر ایشان، متأسفانه در وضعیت حاضر به وفور صورت میگیرد.
همچنین ایشان شناخت درست از تاریخ را به آگاهی از عملکرد دشمن در گذشته مرتبط مینمایند و نتیجهی این شناخت را آگاه شدن انسان از ترفندهای دشمن در زمان کنونی برمیشمرند. هرچند «البته روشها عوض میشود.»[3]
از همین منظر است که مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای کمیتهی علمی همایش صدمین سالگرد مشروطیت بر نگارش یک تاریخ مستند و قوی از مشروطیت تأکید فرمودند؛ چرا که از نگاه ایشان، هنوز تاریخ جامع و کاملی از انقلاب مشروطه تدوین نشده و آثاری که اکنون در اختیار مردم است دارای برداشتهای گوناگون و بعضاً غلط است.[4]
افزون بر اینها، ایشان با اشاره به تدوین خاطرات شفاهی در عرصهی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی ایران، آفات این گونه تاریخنگاریها را برخی اظهارنظرهای غیرواقعی و ارائهی دیدگاههای تغییریافتهی امروزی به جای دیدگاههای واقعی آن دورهی تاریخی میدانند.
در مجموع نگاه مقام معظم رهبری به بحث تاریخنگاری، نگاهی بومی، مستقل از مبانی غربی و نقادانه به انباشتهای تاریخی گذشته است. این رویکرد بر مبنای دیدگاه کلان ایشان، یعنی خودباوری با تأکید بر اصالت خویشتن و تکامل دین در قالب تمدن اسلامی است؛ مسیری که از غربالگری گذشته و از دریافتهای منطقیِ اکنون میگذرد.
پینوشتها:
[1]بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانهی 13 آبان، 12 آبان 1389.
[2]بیانات در دیدار با دانشجویان دانشگاه فردوسی، 25 اردیبهشت 1386.
[3] بیانات در دیدار مردم کاشان و آران و بیدگل، 20 آبان 1380.
[4] بیانات در دیدار با کمیتهی علمی همایش صدمین سالگرد مشروطیت، 9 اردیبهشت 1385.
منبع: برهان