وقتی حرم امامین عسکریین علیهم السلام در محاصره داعش قرار گرفت، سردار سلیمانی وارد منطقه شد و توانست در مدتی کوتاه داعشیها را مجبور به عقبنشینی کند و سامرا را از چنگ آنها نجات داد.
به گزارش شهدای ایران، مریم سادات آجودانی: تا قبل از اینکه داعش در منطقه تشکیل شود، شاید کمتر کسی نامی از او شنیده بود و حتی از قاب تلویزیون هم چندان دیده نمیشد. وقتی داعش در عراق روز به روز در فکر تسخیر شهرهای مختلف و جنایات بود، این حاج قاسم بود که با تدبیر و بصیرت مانع پیشروی آنها شد.
داعش که از سامرا به سوی بغداد در حال حرکت بود، همه منتظر بودند تا نیروهای مردمی به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی مانع حرکت آنها به بغداد و ایجاد ناامنی در مسیر شوند، اما هر لحظه داعش در حال پیشروی بود و بسیاری از شهرهای صلاح الدین به ویژه سامرا را تحت سلطه قرار داده بود و مسلمانان در محاصره داعشیها بودند.
حاج قاسم وارد میدان شد و با خارج کردن حرم امامین عسکریین علیهم السلام را از محاصره داعش، مانع تخریب حرم توسط داعشیها شد.
در آستانه دومین سالگرد شهادت سرفرازانه سردار قاسم سلیمانی، خبرگزاری فارس در پرونده «مرد میدان» به بررسی زوایای مختلف زندگی و رشادتهای حاج قاسم میپردازد. بر همین اساس، موسی اسماعیلی، مسؤول سابق ستاد بازسازی عتبات در حرم سیدمحمد علیهالسلام و امامین عسکریین علیهم السلام، رشادتهای حاج قاسم در مبارزه با داعش در عراق را روایت میکند که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
وقتی حرم امامین عسکریین (ع) در محاصره داعش درآمد/ نقش حاج قاسم در پاکسازی سامرا
حاج قاسم نقش مهمی در مبارزه با داعش داشت. یکی از اقدامات او، جلوگیری از پیشرفت داعشیها از سامرا به بغداد بود. شما شاهد عینی اولین اقدامات جنایتکارانه داعش در سامرا برای تسلط بر بغداد بودید. درباره نقش حاج قاسم در آن برهه به ویژه جلوگیری از تخریب حرم برایمان بگویید.
قبل از حمله داعش به سامرا توفیق نداشتم از نزدیک حاج قاسم را زیارت کنم؛ تا اینکه در آستانه چهاردهم خرداد ۹۳ و نیمه شعبان، داعش به سامرا حمله کرد. داعش میخواست هشتم شعبان حمله و حرم سامرا را اشغال کرده و حکومت شامات را با مرکز حرم امامین عسکریین اعلام کند. آنها همه قوای شیعیان را محصور و تهدید میکردند که اگر حرکتی کنیم، حرم را منفجر میکنند.
حمله دوم به سامرا که صورت گرفت، آن زمان سامرا در تصرف داعش و حرم در محاصره آنها بود. ما در داخل حرم امامین عسکریین علیهم السلام مستقر بودیم و ارتباطی با بیرون نداشتیم. البته جسته و گریخته برخی از نیروها که در پادگان اسپایکر، مرکز آموزش افسران تکریت بودند، با وساطت، خلع سلاح و آزاد شده و با پای پیاده به حرم پناه میآوردند. چرا که مسیر به سمت بغداد بسته بود. گزارشهایی میرسید که داعش پادگان اسپایکر و موصل را گرفته است و همین اخبار، ترس و وحشت نیروهای نظامی مستقر در حرم را بیشتر میکرد و همه منتظر خبری از سردار سلیمانی بودند تا از این شرایط نجات پیدا کنند. شرایط بسیار خطرناکی بود و همه از ما میپرسیدند که سردار سلیمانی کِی میآید تا ما را نجات دهد. من هم آرامش میدادم و میگفتم سردار سلیمانی در منطقه حضور دارد، نگران نباشید. تا اینکه سردار سلیمانی حدود ۱۵ روز بعد از محاصره حرم امامین عسکریین علیهم السلام توسط داعش، وارد حرم شد.
قبل از اینکه حاج قاسم به حرم سامرا بیاید، ۵۰ کیلومتری به دلیل تاریکی هوا، وارد بلد میشود. در این شهر اتفاق مهمی با حضور ایشان رخ میدهد؛ تا جایی که اگر سردار سلیمانی آن شب به خاطر تاریکی، مسیر را به سمت بلد تغییر نمیداد، آن شب، شب قتل عام مردم بلد توسط داعش بود. اطراف شهر بلد که مملو از نخل خرما بود، کمینگاه نیروهای داعشی شده و همان شب قرار بود عملیاتی رخ دهد که با حضور سردار سلیمانی معجرهای رخ داد که فعلا به آن نمیپردازیم.
نجات خادمان حرم امامین عسکریین (ع) از کمین داعش
وقتی حاج قاسم وارد سامرا شد، روز دوم حضورش در حرم، ساعت ۹ صبح قرار بود نیروهای خادمان حرم امامین عسکریین که حدود ۴۰ نفر بودند، وارد سامرا شوند. این نیروها با تأمین امنیت توسط نیروهای نظامی و دوشگاهها از بلد راهی سامرا شدند که در منطقه خاکی در کمین تک تیراندازان داعشی افتادند. در میان این خادمان، یک نفر از مهندسان ما به نام عباس براری هم حضور داشت. در آستانه اذان ظهر به ذهنم رسید تماسی با مهندس بگیریم تا از وضعیت آنها مطلع شوم. وقتی تماس گرفتم، مهندس گوشی را برداشت. در حالی که صدای تیراندازی ممتد میآمد، گفت: ما را کمین زدهاند و زمینگیر هستیم و نمیدانیم کجاییم. گفتم گوشی را به یک عراقی بده و بگو اسماعیلی سامرا پشت خط است. اما گفت: به اندازهای سمت ما شلیک میکنند که نمیتوانیم تکان بخوریم. با این وجود، تلفن را به سمت یکی از خادمان عراقی که از نیروهای اعلامات حرم بود، پرتاب کرد. از او درباره محل محاصره پرسیدم که گفت: در منطقه اسحاقی هستیم. گفتم گوشی را نگه دارید و رفتم به سمت باب القبله حرم که دیدم حاج قاسم قامت بسته بود و در حال نماز بود. اما ابومهدی دستش کنار گوشش بود تا اقامه بسته و نماز را شروع کند.
سریع دست ابومهدی را گرفتم و گفتم که بچهها در کمین افتادهاند. بعد ابومهدی با او صحبت کرد و از آنجا به سمت بابالدخول رفتیم که دیدیم نماینده هوانیروز عراق آنجا ایستاده است. ابومهدی میدانست برای هماهنگیها نماینده هوانیروز حضور دارد. او دستور پوشش هوایی به وسیله بالگردها را داد و ابومهدی هم تلفنی با سیطرههای منطقه اسحاقی از سمت سامرا و بلد تماس گرفت تا امنیت برقرار شود. بعد از حدود یک ساعت و اندی بود که با صحنه ناراحت کنندهای مواجه شدیم. همه ترسیده بودند. اما بالاخره خادمان آمدند. البته چهار نفر از آنها شهید شده بودند.
بودن حاج قاسم و ابومهدی در صحن حرم امامین عسکریین علیهم السلام باعث شد که خادمان حرم از داعش جان سالم به در ببرند. آنطوری که شاهدان گفتهاند، اگر حاج قاسم و ابومهدی نبودند، همه شهید میشدند.
خمپاره اصابت شده در نزدیک کانکس اسکان حاج قاسم، عمل نکرد
گفته میشود که حاج قاسم در دوران محاصره حرم توسط داعش، در صحن حضور داشته و در کانکسی عملیاتها را فرماندهی میکرد و حتی کانکس محل اسکان ایشان چند بار مورد حمله داعش قرار گرفت. از تلاش حاج قاسم در آن ایام بگویید.
برای اولین بار حاج قاسم همراه با ستون نظامی در سال ۹۳ با نیروهای حشدالشعبی، سپاه بدر و قدس قوایی تشکیل دادند و پیاده از راه زمینی عازم سامرا شدند تا هم مسیر را پاکسازی کنند و هم وارد شهر سامرا شوند.
هر روز داعشیها به حرم حمله و آنجا را گلولهباران میکردند. خیاباهای مُشرف به حرم، محل تجمع و استقرار نیروهای مردمی حشدالشعبی بود و حتی بسیاری از نیروها در ساختمانها اسکان داده میشدند و این خبر به بیرون نیز مخابره شده بود. به همین دلیل هم داعش این مناطق را بمباران میکرد.
در طول مدتی که در محاصره داعش بودیم، هیچ مسیر ترددی در شهر وجود نداشت. آنها تهدید میکردند تا زمانی که سلیمانی داخل صحن است و آنجا را ترک نکند، حرم را گلولهباران و اینجا را با خاک یکسان میکنیم. شهید سلیمانی که وارد حرم امامین عسکریین علیهم السلام شد، میگفت که نگران نباشید. ما آنها را بیرون میکنیم. حاج قاسم هر لحظه به نیروها امیدواری میداد و تلاش میکرد تا به پیروزی برسیم. مدتی که ایشان در صحن بود، داعش چند بار حرم را گلولهباران کرد و همه با خمپارههای فرانسوی نقطهای که اشاره میگرفتند، مقر سردار بود و به نظر میرسید که گراها را دقیق میدادند. آنهایی که آنجا ساکن بودند، با خانوادههایشان تماس میگرفتند و وضعیت را میپرسیدند. بنابراین، ممکن بود اخبار حرم به گوش داعشیها رسیده باشد.
ما در صحن باب القبله در مصلای خواهران کانکسی داشتیم که سردار سلیمانی را در بدو ورود آنجا استقرار دادیم. حاج قاسم چند روزی آنجا پشت دیوار باب المراد بود. چند حمله خمپارهای آن موقع به حرم شد. تکیهگاه کانکس حاج قاسم به حرم متصل بود که یک روز به تاج این دیوار، خمپارهای برخورد کرد که پس از برخورد، برگشت و وارد صحن هم نشد. اگر سه سانتیمتر گرایش بالاتر بود، خمپاره باید پایین میآمد و وسط کانکس محل اقامت سردار میخورد. اما به تاج دیوار برخورد کرد و از روی کانکس به بیرون رفت که خوشبختانه در آن محلی که خمپاره خورد، کسی حضور نداشت.
بعد با این وضعیت دیدیم به صلاح نیست که حاج قاسم در صحن باشد. همانجا شیخ حیدر یعقوبی، امام جماعت سامرا مقر سردار را تغییر داد و به سمت ورودی خواهران برد و ورودی آنجا را بست. پس از آن مقر فرماندهی حاج قاسم در سرداب غیبه بود.
وقتی داعش با رشادتهای حاج قاسم مجبور به عقبنشینی شد
حرم امامین عسکریین علیهم السلام نقطه بلندی در شهر است و اگر کسی بخواهد شلیک کند، به راحتی میتواند تنظیم کند تا به هدف بخورد. هدف داعش تخریب حرم و گنبد بود، اما میگفتند هدف ما شلیک به نیروهای مردمی و سردار سلیمانی است. تا اینکه ساعت هشت شب، ناگهان صدای کوبیده شدن شنیدیم. چند خمپاره به کفشداری و یک گلوله به محل کانکس اعلانات حرم خورد و مسوول اعلانات همان شب شهید شد. یک خمپاره هم سمت باب المهدی اصابت کرد. یک بشکه چند هزار لیتری گازوئیل در فاصله چهار متری محل اصابت گلوله وجود داشت. این خمپاره به دو نقطه نزدیک بود. یکی به محل نگهداری محصولات شیمیایی طلاکاری نزدیک بود که اگر به آن اصابت میکرد، فاجعه رخ میداد. دوم هم اگر به مخزن گازوئیل اصابت میکرد آنجا منفجر و به سمت صحن نرجس جاتون ادامه مییافت. اما به هیچ کدام از اینها اصابت نکرد.
گلوله بعدی بین گنبد و منارههای پشت بام حرم اصابت کرد. جالب است که ماسوره گلوله ۸۱ میلیمتری به سه قسمت برخورد میکند؛ به طوری که از بالاترین نقطه، کمانه کرده و به سقف پایینتر و دوباره به پشت بام اصابت میکند. اگر این گلوله عمل میکرد به حرم و پشت بام خسارت جدی وارد میشد. ما تا نیمه شب در حال بررسی وضعیت بودیم تا اینکه متوجه شدیم غباری که بالای پشت بام وجود دارد، به علت اصابت گلوله به سه جا بوده که البته عمل نکرده است.
تا زمانی که شهر پاکسازی نشد، گلولهباران ادامه داشت. بعدها دیگر نیروهای داعش خمپارهها را روی تویوتا گذاشته بودند و با لباس نظامی، نیروهای مردمی را فریب داده و شلیک میکردند. عوامل انتحاری هم با لباس نیروهای نظامی سیطرهها را رد میکردند، تقسیم میشدند و از چند طرف به سمت حرم شلیک میکردند. اما با وجود حاج قاسم، نیروها ساماندهی شدند و داعش عقب نشینی کرد و به این ترتیب منطقه پاکسازی شد.
تصمیم حاج قاسم موجب شد تا داعش عملیاتش را لو دهد/ نجات مردم بلد توسط سردار دلها
به خنثی شدن توطئه داعش در بلد با حضور سردار سلیمانی اشاره کردید. ماجرا از چه قرار بود؟
شهر بلد استراتژیکترین نقطه در بغداد به سمت سامرا و یکی از مهمترین مراکز استقرار نیروهای داعش به شمار میرفت و به دلیل موقعیت جغرافیایی، مرکز تجمع داعشیها بود. سالها قبل داعشیها به این سرزمین آمده و زمینهایی خریده و ساختمانهایی ساخته بودند. همه ساختمانها هدفمند بود و به نظر، خانه ویلایی بود، اما بسیار مستحکم که گلوله معمولی امکان تخریب آنجا را نداشت.
به خاطر ویژگی بلد که تنها شهر شیعهنشین در شمال عراق بود، داعش در جریان فتنه، سرمایهگذاری بسیاری در آنجا کرد و نیروهایش را در این شهر مستقر کرده بود. هدف آنها این بود که ضربهای به شیعیان بلد بزنند. وقتی سردار سلیمانی با کمک سپاه بدر، نیروهای قدس و مقاومت تصمیم میگیرند که به سامرا بیایند، داعش در جاده اصلی مستقر بود و حتی جاده را تلهگذاری و شکافته بودند تا نیروها از حاشیه جاده بیایند و آنجا هم تله کار گذاشته بودند. سردار که خواست به سامرا بیاید، در مسیر هوا تاریک میشود. ایشان صلاح ندید به سامرا ادامه مسیر دهد. برای همین تصمیم میگیرد شب در بلد بماند. با این تغییر مسیر و حضور در بلد، داعش تصور میکرد که عملیاتشان لو رفته است. به همین دلیل تیراندازی را شروع میکنند. از اطراف شهر حملات شروع شد و تازه متوجه شدند که شهر بلد هم محاصره داعش بوده است. آن موقع نیروهای حشدالشعبی و مردمی هم پای کار میآیند و با هر چه داشتند در صحنه آمدند؛ تا جایی که تا صبح هم درگیری ادامه داشت. تلفات بسیاری به داعش وارد شد و کشتههای آنها آنقدر زیاد بود که در جاده چیده شده بود.
حضور حاج قاسم در بلد موجب میشود که علاوه بر لو رفتن داعش، تلفاتی به آنها وارد شود. همچنین از آن پس پاکسازی بلد از داعش آغاز میشود. شهید سامرا، شهید تقوی هم در این مسیر در منطقه عزیزبلد نقشآفرینی کرد. سردار تقوی با کمک نیروهای مردمی شهر بلد بخش مهمی از منطقه را پاکسازی میکند که محل شهادت تقوی هم در مهمترین نقطه بلد همان عزیزبلد بود. در همان مقرهای نیروهای داعش در ساختمانی شهید تقوی به شهادت رسیده و ساختمان هم توسط نیروهای عراقی منهدم میشود و آنجا یادمان شهید تقوی است. همچنین باید یاد کنیم از شهید نوروزی که ایشان هم یکی از شهدایی است که در این منطقه به شهادت رسیدند. از نزدیک شاهد شهادت ایشان بودم. فرد ورزیده و شجاع که شیر بلد نام داشت و واقعا کیما بود و در محاصره داعش قرار گرفت و توسط تک تیرانداز داعش به شهادت رسید.
حاج قاسم همیشه پیروز میدان بود/ او را در جبههها نمیتوانستند از میان بردارند
مهمترین ویژگی حاج قاسم در دوران محاصره چه بود؟
مدتی که حاج قاسم در منطقه بود، داعش به شدت حرم را تیرباران میکرد و روزهای خیلی سختی بود. سوالی همیشه در ذهنم بود. اینکه سردار وقتی وارد حرم میشود و زمانی هم که میخواهد بیرون برود؛ چرا با یک مینی بوس تردد دارد؟ جلوی دید همه از زائران و نیروهای مقاومت به جای اینکه سوار ماشین ضدگلوله شود، سوار مینی بوسی که رزمندهها بودند، میشد و به مناطق جنگی میرفت. در ذهنم همیشه سوال بود که حداقل مسائل امنیتی را چرا رعایت نمیکند و همه تلاشش برای امنیت منطقه است و به فکر جانش نیست. تا اینکه یکی از دوستان حدیثی را روایت کرد که میفرماید: «مَنْ خَافَ اَللَّهَ أَخَافَ اَللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَیْءٍ»، کسی که از خدا بترسد، خدا همه چیز و همه کس را از او میترساند.
سردار سلیمانی ترسی به اطرافش نداشت و نگاهش به عمق دشمن بود. همه وجودش ذوب خدا بود. توجهی نداشت که در میدان کارزار است. در مدتی که در کنار سردار سلیمانی بودم، دیدم که همه ذهنش به عمق دشمن بود و هیچ توجهی به سلامت و امنیت خودش نداشت. همین بود که سردار سلیمانی، بصیرت نظامی داشت. خداوند او را همراهی میکرد. حاج قاسم در هر عملیاتی موفق بود. چون فقط به پیروزی فکر میکرد، نه به حفاظت خودش. لحظه شهادت و نوع شهادت سردار سلیمانی و همراهانش هم گواه همین مدعاست که او به دست شیطان بزرگ به صورت ناجوانمردانه شهید شد؛ وگرنه حاج قاسم را در جبههها نمیتوانستند از میان بردارند.