یک پروفسور ایرانی ارمنی تبار و استاد دانشگاه عنوان کرد: راهاندازی «دالان تورانی» نه تنها برای ارمنستان بلکه برای دیگر کشورهای منطقه هم یک تراژدی خواهد شد و کشورهای غیر ترک زبان نباید اجازه احداث چنین دالانی بدهند.
به گزارش شهدای ایران، بخش دوم همایش دو روزه بینالمللی «بررسی تحولات قفقاز؛ گذشته، حال و
چشمانداز فرارو» با حضور محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر و فرهنگستان
کاسپین در مؤسسه پژوهشی تاریخ معاصر برگزار شد.
پروفسور گارنیک آساتوریان با موضوع دالان تورانی (گذشته، حال و آینده) در صحبتهایی عنوان کرد: براساس قرارداد ۹ نوامبر ترکیه و آذربایجان تصمیم دارند که دالانی را به نام «دالان تورانی» راه بیاندازند که البته چنین مادهای در قرارداد نیامده و من هم فکر نمیکنم عملی بشود. بنابراین نه تنها برای ارمنستان بلکه برای دیگر کشورهای منطقه یک تراژدی خواهد بود و کشورهای غیر ترک زبان نباید اجازه چنین چیزی را بدهند.
وی با اشاره به ضعف دولت ارمنستان در این جنگ و شکست قره باغ گفت: ارمنستان اصلاً هیچ ارتشی در این جنگ شرکت نداد و قرهباغ مقابل یک قشون صد و اندی هزار نفری از کشورهای مختلف ایستاد. این جنگ به ما درسهای زیادی داد از جمله اینکه ارمنستان فاقد یک متحد استراتژیک منطقهای است، روسیه برای منافع خود کار میکند و گرجستان هم نمیتواند پایه قوی برای ارمنستان باشد.
پروفسور آساتوریان با اشاره به اینکه ارمنستان می بایست بر امکانات خود تکیه کند، گفت: مخصوصاً با سیاستهای جدید خارجی متعادلانه با استحکام و خرید سلاح جدید به تجهیز ارتش و ساختهای امنیتی کشور خود پرداخته و در صورت مقابله با دشمن و جنگ بزرگ منطقه ارمنستان قطعاً تنها خواهد بود. علاوه بر این ایران و روسیه در نتیجه این جنگ تحت چالشهای امنیتی زیادی قرار گرفتند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تشیع جایگاه زیادی در آذربایجان ندارد، گفت: من این را پیشبینی میکنم که تسنن به عنوان یک دین رسمی برای این کشور اعلام شود و اصلاً هم تعجب ندارد چرا که در واقع باکو اصلاً مولفه مخصوصی برای دین ندارد و گرایش از یک سیستم اسلامی به یک سیستم دیگر برای این کشور دشوار نیست.
وی در ادامه افزود: از دیگر چالشهای جنگ چهل و چهار روزه، تحریک روندهای تجزیه طلبانه در برخی نواحی شمال ایران است که یکی از سیاستهای اصلی ترکیه و جمهوری آذربایجان محسوب میشود. این خیلی نکته مهمی است که باید دربارهاش فکر کرد. همین چند روز پیش در ترکیه کنفرانسی در رابطه با وضعیت ترکها در ایران برگزار شده بود.
آساتوریان با تأکید بر اینکه با پیروزی آذربایجان در برابر ارمنستان روندهای پان ترکیسمی و پان تورانیسمی راه خواهد افتاد، گفت: در نهایت امیدواریم ایران د زمینه ایجاد این کریدور نیز موضعگیری درستی بکند هر چند براساس آنچه میدانم همه مخالف این دالان هستند و در واقع این فاجعه بزرگ نباید اتفاق بیافتد.
*فروپاشی شوروی و سیاست خارجه ایرانی که منفعلانه بود
محمدرضا دماوندی کارشناس ارشد مسائل قفقاز با موضوع «بازخوانی اقدامات ایران در سال اول فروپاشی شوروی» عنوان کرد: فروپاشی شوروی یک تاریخ تقریبی دارد که در واپسین روزهای سال ۱۹۹۱ میلادی صورت گرفت، این فروپاشی یک عقبه دارد که از همان زمان روی کار آمدن گورباچف فروپاشی با کودتای کمونیست ها در حال اتفاق بود.
وی در ادامه افزود: آنچه امروز در قفقاز در حال اتفاق افتادن است حتما یک عقبه سی ساله دارد و رفتارهای امروز ما باعث شکل گیری این اتفاقات در قفقاز است و من نگاهم بیشتر به سمت جمهوری آذربایجان است.
دماوندی اظهار داشت: ما وقتی گذشته را بازخوانی می کنیم به چند نکته می رسیم، نگاه سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران ساده انگارانه و ناآگاهانه به این اتفاقات بوده و مشخص است که درک درستی از مسائل نداشته است بلکه خیلی عامیانه و خوش باورانه تصور می کرده که فروپاشی رخ میدهد و همه از فردا تحت اختیار جمهوری اسلامی خواهند بود.
وی با بیان اینکه ایران در آستانه فروپاشی تا از بین رفتن شوروی سابق هنوز تکلیفش مشخص نبود و موضعگیری خود را در برابر روسیه و شوری سابق مشخص نکرده بود، گفت: این اتفاق متأسفانه خیلی ناشیانه و ناآگاهانه توسط مقامات ایران صورت گرفت. آنچه ترکیه در این راستا انجام داد اقدامات عملی بود اما ایران فقط در حد یک شعار در این میدان بازی کرد.
دماوندی در ادامه افزود: برخی رسانه های ما در آن دوره متوجه این داستان شده بودند و هشدار میدادند که ترکیه از همین جریانات رقابت با ایران را شروع کرده بود. مثلاً در روزنامه کیهان یک دوره مصاحبههایی در این راستا با سفرای ترکیه صورت داده بود که مشخص است منافع ملی خود را به طور کلی در نظر دارند.
جنگ قره باغ ، عناصر ضدشیعه را به هم رساند
برهان حشتمی، پژوهشگر ارشد مسائل قفقاز با موضوع «تشدید شیعه ستیزی و ایران ستیزی باکو پس از جنگ دوم قراباغ» عنوان کرد: واقعیت این است که هویت زدایی شیعه ستیزی الان در جمهوری آذربایجان نهادینه شده و جنگ هم این را تشدید کرد و تبعاتش هم مشخص است بنابراین وضعیتی پیش آمد که با زمان رعب و وحشت زمان استالین مقایسه میشود.
وی در ادامه افزود: یکی از همین شیعیان آذربایجان اخیرا به خود من می گفت که وضعیت برای مومنان خیلی از زمان جنگ دوم بد شده است. با اینکه در این جنگ ۱۶۰ نفر جانباخته یا شهید از خود شیعیان وجود داشته و به نوعی خودشان خط شکن بودند.
حشتمی با تأکید بر اینکه جنگ قره باغ عناصر ضدشیعه را به هم رساند و این هم پوشانی، شیعه ستیزی و ایران ستیزی را تشدید کرد، اظهار داشت: برنده های این جنگ نخست الهام علی اف در داخل آذربایجان است که مشخصاً ضدشیعه است هر چند گاهی به خاطر مسائل دیپلماتیک شیعه خطاب میشود. دوم رژیم صهیونیستی که آن هم شیعه ستیز است، سوم پان ترکیسم و ترکیه که نمود عینی دارد و همینطور وهابیت.
وی با اشاره به تناقض عجیب در وضعیت دینی جمهوری آذربایجان گفت: شاید این سؤال پیش بیاید مسلمانان شیعه چطور در این جنگ شرکت کردند در حالیکه حاکمیت را قبول نداشتند، حاکمیت جمهوری آذربایجان در این جنگ فهمید که جریان تشیع بهترین نیروهایی هستند که در این جنگ میتوانند حضور داشته باشند، بنابراین به نوعی آنها را فریب داد که برای خاک کشور بجنگنند.
وی در این باره افزود: البته خیلیها هم بودند که جنگ برایشان مورد تأیید نبود و حکومت را همراهی نکردند، ساکت شدند اما خوشبختانه این روزها فضا در حال شفاف شدن است.
حشتمی در پایان گفت: بدون رودروایسی با این وضعیت نظام فعلی جمهوری آذربایجان، هیچگاه جمهوری اسلامی ایران و اهالی آن نخواهند توانست فضایی برای احیاء هویت اصلی کشور ایجاد کنند. در حال حاضر خطر ترکیب مذهبی جمهوری آذربایجان وجود دارد من حتی در یک جلسه محرمانه هم شنیدم که از پروبال گرفتن ترکیه در اذربایجان اظهار نگرانی کردند چرا که آنها قطعا شیعه را از بین خواهند برد.
عثمانی و شکلگیری آذربایجان
داود دشتبانی پژوهشگر ارشد مسائل قفقاز با موضوع «عثمانی و شکل گیری آذربایجان» نیز در صحبت هایی گفت: روس ها اواخر قرن نوزدهم موفق به تسلط بر مناطق قفقاز شدند، عثمانی هم از قبل آنجا بود و بر روندهای قفقاز تأثیر میگذاشت.
وی در ادامه افزود: امپراطوری عثمانی از زمان صفویه تمایل به قفقاز داشت اما مجموعه تحولات روند تازهای ایجاد کرد که در سال ۱۸۷۸ اوج این تحولات را میبینیم که سرمنشأ آنها تجدد و نوگرایی اروپا، جنبش ملیگرایی، پان ترکیسم و تبدیل امپراطوری سنتی به نوین است.
دشتبانی اظهار داشت: براساس تبلیغات اتحاد اسلام در دوره سلطان عبدالحمید، شخصیت هایی آمدند که اواخر قرن نوزدهم تلاش کردند مرز شیعه و سنی را از بین ببرند و تا حدودی هم موفق شدند در سال ۱۹۰۵ تحت تأثیر تبلیغات اتحاد اسلام در قفقاز تلاش شد تا اداره واحدی برای مسلمانان به وجود بیاید تا اختلافات را رفع کند.
وی با بیان اینکه با این حال در قفقاز بیشتر مسلمانان اهل سنت حکومت داشتند، توضیح داد: نشریه های زیادی که گردانندگان آن روشنفکران سنی بودند، تلاش زیادی برای ترویج ترکیه عثمانی کردند. نشریات ترکی آذربایجانی در تفلیس منتشر و فردی چون ضیاء قفقازیه در این زمینه فعالیت خود را ادامه داد. نشریه کشکول هم نخستین بار پرسش از ملیت را در قالب یک مقاله داستان وار بیان کرد، در این نشریه مقالات فارسی و روسی هم منتشر میشد.
پیشهوری و فعالیتهایش
در ادامه مهرزاد بختیاری منش پژوهشگر ارشد مسائل ایران با موضوع «میراث دولت سازی شوروی با محوریت پیشه وری» عنوان کرد: میرجعفر پیشهوری که فامیلش جوادزاده بود، در تربیت محیط کمونیستی باکو حزبی به نام عدالت درست کرد.
وی در ادامه افزود: او به تهران میآید و تحت تأثیر ناسیونالیسم ایرانی همچون امثال همشهریهای دیگرش او هم ناسیونالیسم میشود و فامیلش را «پرویز» میگذارد و به فرهنگ ایرانی میپردازد.
بختیاری اظهار داشت: این فرد سالها بعد با گرایشات کمونیستی به روسها اعتقاد داشت اما به آنها اطمینان نداشت، سپس بعد وارد مجلس میشود و اعتبارنامهاش دچار شک و بعد هم لغو میشود. حال در این شرایط آذربایجان در اختیار روسها است و او در بین روسها اعتبار دارد اما اعتبارنامه اش را از بین میبرند و به نظر کار درستی هم نمیکنند.
وی در این باره افزود: او به آذربایجان می رود و اینجا باقراُف که دستور داشته با پیشهوری وارد مذاکره شود، او هم میگوید که به روس ها نمیشود اطمینان کرد اما باز چون در موقعیت انفعال بوده شرایط را میپذیرد و بلافاصله یک سازماندهی سریع صورت می دهد. بنابراین اگر ماجرای اعتبارنامه پیش نمی آمد، هیچ یک از اینها در آینده رخ نمیداد.
بختیاری منش اظهار داشت: پیشه وری بر بحث زبان آذری و جداسازی های قومیتی و مبانی که بنیادش را گذاشته، سخت تأکید داشت. البته یک قسمت این تاریخ بایگانی است و یک تاریخ هم هست که هنوز ادامه دارد. جمهوری باکو که بانی عملیات تجزیه آذربایجان است، سیاست تهاجمی خود را همچنان ادامه داد و الان در پارک مفاخر باکو مجسمه پیشه وری ساخته شده است.
تالشیها تجزیه طلب نیستند!/ دولت آذربایجان باید هویت تالشیها را به رسمیت بشناسد
اسماعیل شعبانف عضو شورای اقوام ریاست جمهوری روسیه با موضوع «نقش تالشان شمالی در جنگ دوم قراباغ» گفت: من رهبر تالشان روسی اما در واقع ایرانی هستم. همه به چشم خود دیدند که الهام علی اُف وقتی به شوشی سفر کرد آنجا کلمات تالش، لنکران و محل هایی که تالش نشین هستند را با خون سربازان تالش آغشته کرد.
وی در ادامه افزود: هم در میان سربازان عادی و هم سربازان عادی، تعداد تالشان زیاد بود. در جنگ دوم قره باغ نزدیک به هزار نفر تالش شهید شدند.در ایران هم به خوبی می دانند که تسخیر شهر شوشی به دست تالشان اتفاق افتاد.
شعبانف اظهار داشت: ما همگی با پرچم های امام حسن و امام حسین (ع) نه تنها در شوشی بلکه همه مناطق قره باغ مجالس عزاداری برگزار کردیم. علت این بود که در ترکیه اردوغان تلاش کرد که نمازهای سنی برگزار شود و سربازان شجاع ما با این عمل خود جواب دادند که اینجا سرزمین شیعه است.
وی در ادامه یادآور شد: سی درصد شهدای جنگ قره باغ تالشی ها بودند. تالش به تلاشهای خود افتخار میکند اما حاکمیت آذربایجان هم باید هویت قومی تالشیها را به رسمیت بشناسد. این قوم تجزیه طلب نیست بلکه صرفاً خواستار این است که نام و هویتش حفظ شود.
وی با تأکید بر اینکه مسئله تالشیهای آذربایجان این است که شیعه و ایرانی هستند، توضیح داد: برخی نیروها سعی دارند که تالش ها را تحت فشار قرار دهند و آنها نابود شوند و ازاین طریق هویت ایرانی تحت نابودی قرار بگیرد. اطمینان دارم که ایران بزرگ فرزندان خود را فراموش نخواهد کرد و آنها را در آغوش می برد.
عواملی که جمهوری تالش مغان را به سرانجام نرساند
ظهیرالدین ابراهیم اُف، با موضوع «جمهوری خودمختار تالش ـ مغان» با اشاره به اعلام موجودیت جمهوری تالشی در مجلس آذربایجان گفت: امپراطوری روسیه در سال ۱۹۱۷ فروپاشید، جنگ داخلی شروع شد. قشون عثمانی در سپتامبر ۱۹۱۸ باکو را اشغال کردند و یک دولت بازیچه به اسم آذربایجان ایجاد کردند.
وی در ادامه افزود: اراضی فعلی آذربایجان از رود ارس از ابتدا به نام آذربایجان نبود اما بعدا نامگذاری شد ، آنها نمی توانستند حاکمیت را اداره کنند ، همه جا را دزدی، قلدری و شرارت فرا گرفته بود. در این تالشستان روس ها هم زندگی می کردند و تأسیس یک دولت را اعلام کردند. علت اعلام جمهوری تالش مغان این بود که علیه تالشان نسل کشی فرهنگی جریان داشت.
ابراهیم اُف اظهار داشت: حکومت شوروی در سال ۱۹۲۱ تآسیس شد، در نتیجه حقوق قومی تالشیها به رسمیت شناخته شده و به زبان تالشی روزنامه ورادیو ایجاد و کتاب منتشر شد، اما بعد از چند سال همه اینها تعطیل شد و تالش ها به سیبری تبعید شدند.
وی با اشاره به اینکه در سال ۱۹۵۹ هم نام تالش برچیده و در سرشماری هم جمعیت تالشیها به شمار نیامدند، گفت: در دهه ۱۹۷۰ مارسل بازل یک قوم شناس فرانسوی درباره تالشیها نوشت. تالشان ایرانی برای حیدرعلی اف نامه نوشتند، اما حکومت پاسخ داد که در آذربایجان تالشی وجود ندارد.
وی همچنین افزود: در هفت ژوئن ۱۹۹۲ که رئیس جمهور آذربایجان تغییر کرد، دو هفته بعد به منطقه تالش حمله وحشیانه شد و یک خانواده با همه اعضای آن سوزانده شدند. در چهار شهرستان تالش نشین هم ثروتمندان خانه هایشان غارت شده و به آتش کشیده شد. هدف از این کارها جلوگیری از بیداری تالشان و ترساندن آنها بود.
ابراهیم اُف با اشاره به اینکه با روی کار آمدن حیدرعلی اُف ، باز هم ۲ هزار تالشی تحت تعقیب قرار گرفته، ۵۰ نفر به زندان افتادند مابقی هم مجبور به مهاجرت به روسیه شدند، گفت: به این ترتیب جمهوری تالش مغان تأسیس نشد.
حضور پررنگ تالش های آذربایجان در جنگ قره باغ
زابیل محرم اُف از جمهوری آذربایجان با موضوع «نقش تالشان شمالی در جنگ اول قراباغ» گفت: من خودم در جنگ اول قره باغ حضور نداشتم اما بسیاری حقایق را می دانم. در جنگ اول قره باغ ۷۵۰۰ نفر تالش حضور داشت که هزار نفر کشته شدند. این هزار نفر فقط از کشتهشدگان منطقه تالش نشین هستند، از کشته شده های دیگر مناطق مثل باکو که تالش بودند در این آمار در نظر گرفته نشده اند.
وی در ادامه افزود: زمانی که جمهوری آذربایجان تأسیس شد، دو واحد نظامی قدرتمند یکی در گنجه و دیگری در منطقه تالش مستقر بود. حضور تالشان در جنگ اول قره باغ در واقع نمونه ای از قهرمانی آنها از دوران مادها تا صفویه است که از خود بروز دادند.
محرم اُف اظهار داشت: در آن زمان به دلیل اینکه تالشها، جمهوری باکو، آذربایجان را وطن خود میدانستند با جان و دل در این جنگ شرکت کردند. همت اُف که در آن زمان فرمانده نظامی تالشها بود به من میگفت که وقتی قهرمانیهای فرزندان تالش را در این جنگ میدیدم، حیران میشدم.
پروفسور گارنیک آساتوریان با موضوع دالان تورانی (گذشته، حال و آینده) در صحبتهایی عنوان کرد: براساس قرارداد ۹ نوامبر ترکیه و آذربایجان تصمیم دارند که دالانی را به نام «دالان تورانی» راه بیاندازند که البته چنین مادهای در قرارداد نیامده و من هم فکر نمیکنم عملی بشود. بنابراین نه تنها برای ارمنستان بلکه برای دیگر کشورهای منطقه یک تراژدی خواهد بود و کشورهای غیر ترک زبان نباید اجازه چنین چیزی را بدهند.
وی با اشاره به ضعف دولت ارمنستان در این جنگ و شکست قره باغ گفت: ارمنستان اصلاً هیچ ارتشی در این جنگ شرکت نداد و قرهباغ مقابل یک قشون صد و اندی هزار نفری از کشورهای مختلف ایستاد. این جنگ به ما درسهای زیادی داد از جمله اینکه ارمنستان فاقد یک متحد استراتژیک منطقهای است، روسیه برای منافع خود کار میکند و گرجستان هم نمیتواند پایه قوی برای ارمنستان باشد.
پروفسور آساتوریان با اشاره به اینکه ارمنستان می بایست بر امکانات خود تکیه کند، گفت: مخصوصاً با سیاستهای جدید خارجی متعادلانه با استحکام و خرید سلاح جدید به تجهیز ارتش و ساختهای امنیتی کشور خود پرداخته و در صورت مقابله با دشمن و جنگ بزرگ منطقه ارمنستان قطعاً تنها خواهد بود. علاوه بر این ایران و روسیه در نتیجه این جنگ تحت چالشهای امنیتی زیادی قرار گرفتند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تشیع جایگاه زیادی در آذربایجان ندارد، گفت: من این را پیشبینی میکنم که تسنن به عنوان یک دین رسمی برای این کشور اعلام شود و اصلاً هم تعجب ندارد چرا که در واقع باکو اصلاً مولفه مخصوصی برای دین ندارد و گرایش از یک سیستم اسلامی به یک سیستم دیگر برای این کشور دشوار نیست.
وی در ادامه افزود: از دیگر چالشهای جنگ چهل و چهار روزه، تحریک روندهای تجزیه طلبانه در برخی نواحی شمال ایران است که یکی از سیاستهای اصلی ترکیه و جمهوری آذربایجان محسوب میشود. این خیلی نکته مهمی است که باید دربارهاش فکر کرد. همین چند روز پیش در ترکیه کنفرانسی در رابطه با وضعیت ترکها در ایران برگزار شده بود.
آساتوریان با تأکید بر اینکه با پیروزی آذربایجان در برابر ارمنستان روندهای پان ترکیسمی و پان تورانیسمی راه خواهد افتاد، گفت: در نهایت امیدواریم ایران د زمینه ایجاد این کریدور نیز موضعگیری درستی بکند هر چند براساس آنچه میدانم همه مخالف این دالان هستند و در واقع این فاجعه بزرگ نباید اتفاق بیافتد.
*فروپاشی شوروی و سیاست خارجه ایرانی که منفعلانه بود
محمدرضا دماوندی کارشناس ارشد مسائل قفقاز با موضوع «بازخوانی اقدامات ایران در سال اول فروپاشی شوروی» عنوان کرد: فروپاشی شوروی یک تاریخ تقریبی دارد که در واپسین روزهای سال ۱۹۹۱ میلادی صورت گرفت، این فروپاشی یک عقبه دارد که از همان زمان روی کار آمدن گورباچف فروپاشی با کودتای کمونیست ها در حال اتفاق بود.
وی در ادامه افزود: آنچه امروز در قفقاز در حال اتفاق افتادن است حتما یک عقبه سی ساله دارد و رفتارهای امروز ما باعث شکل گیری این اتفاقات در قفقاز است و من نگاهم بیشتر به سمت جمهوری آذربایجان است.
دماوندی اظهار داشت: ما وقتی گذشته را بازخوانی می کنیم به چند نکته می رسیم، نگاه سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران ساده انگارانه و ناآگاهانه به این اتفاقات بوده و مشخص است که درک درستی از مسائل نداشته است بلکه خیلی عامیانه و خوش باورانه تصور می کرده که فروپاشی رخ میدهد و همه از فردا تحت اختیار جمهوری اسلامی خواهند بود.
وی با بیان اینکه ایران در آستانه فروپاشی تا از بین رفتن شوروی سابق هنوز تکلیفش مشخص نبود و موضعگیری خود را در برابر روسیه و شوری سابق مشخص نکرده بود، گفت: این اتفاق متأسفانه خیلی ناشیانه و ناآگاهانه توسط مقامات ایران صورت گرفت. آنچه ترکیه در این راستا انجام داد اقدامات عملی بود اما ایران فقط در حد یک شعار در این میدان بازی کرد.
دماوندی در ادامه افزود: برخی رسانه های ما در آن دوره متوجه این داستان شده بودند و هشدار میدادند که ترکیه از همین جریانات رقابت با ایران را شروع کرده بود. مثلاً در روزنامه کیهان یک دوره مصاحبههایی در این راستا با سفرای ترکیه صورت داده بود که مشخص است منافع ملی خود را به طور کلی در نظر دارند.
جنگ قره باغ ، عناصر ضدشیعه را به هم رساند
برهان حشتمی، پژوهشگر ارشد مسائل قفقاز با موضوع «تشدید شیعه ستیزی و ایران ستیزی باکو پس از جنگ دوم قراباغ» عنوان کرد: واقعیت این است که هویت زدایی شیعه ستیزی الان در جمهوری آذربایجان نهادینه شده و جنگ هم این را تشدید کرد و تبعاتش هم مشخص است بنابراین وضعیتی پیش آمد که با زمان رعب و وحشت زمان استالین مقایسه میشود.
وی در ادامه افزود: یکی از همین شیعیان آذربایجان اخیرا به خود من می گفت که وضعیت برای مومنان خیلی از زمان جنگ دوم بد شده است. با اینکه در این جنگ ۱۶۰ نفر جانباخته یا شهید از خود شیعیان وجود داشته و به نوعی خودشان خط شکن بودند.
حشتمی با تأکید بر اینکه جنگ قره باغ عناصر ضدشیعه را به هم رساند و این هم پوشانی، شیعه ستیزی و ایران ستیزی را تشدید کرد، اظهار داشت: برنده های این جنگ نخست الهام علی اف در داخل آذربایجان است که مشخصاً ضدشیعه است هر چند گاهی به خاطر مسائل دیپلماتیک شیعه خطاب میشود. دوم رژیم صهیونیستی که آن هم شیعه ستیز است، سوم پان ترکیسم و ترکیه که نمود عینی دارد و همینطور وهابیت.
وی با اشاره به تناقض عجیب در وضعیت دینی جمهوری آذربایجان گفت: شاید این سؤال پیش بیاید مسلمانان شیعه چطور در این جنگ شرکت کردند در حالیکه حاکمیت را قبول نداشتند، حاکمیت جمهوری آذربایجان در این جنگ فهمید که جریان تشیع بهترین نیروهایی هستند که در این جنگ میتوانند حضور داشته باشند، بنابراین به نوعی آنها را فریب داد که برای خاک کشور بجنگنند.
وی در این باره افزود: البته خیلیها هم بودند که جنگ برایشان مورد تأیید نبود و حکومت را همراهی نکردند، ساکت شدند اما خوشبختانه این روزها فضا در حال شفاف شدن است.
حشتمی در پایان گفت: بدون رودروایسی با این وضعیت نظام فعلی جمهوری آذربایجان، هیچگاه جمهوری اسلامی ایران و اهالی آن نخواهند توانست فضایی برای احیاء هویت اصلی کشور ایجاد کنند. در حال حاضر خطر ترکیب مذهبی جمهوری آذربایجان وجود دارد من حتی در یک جلسه محرمانه هم شنیدم که از پروبال گرفتن ترکیه در اذربایجان اظهار نگرانی کردند چرا که آنها قطعا شیعه را از بین خواهند برد.
عثمانی و شکلگیری آذربایجان
داود دشتبانی پژوهشگر ارشد مسائل قفقاز با موضوع «عثمانی و شکل گیری آذربایجان» نیز در صحبت هایی گفت: روس ها اواخر قرن نوزدهم موفق به تسلط بر مناطق قفقاز شدند، عثمانی هم از قبل آنجا بود و بر روندهای قفقاز تأثیر میگذاشت.
وی در ادامه افزود: امپراطوری عثمانی از زمان صفویه تمایل به قفقاز داشت اما مجموعه تحولات روند تازهای ایجاد کرد که در سال ۱۸۷۸ اوج این تحولات را میبینیم که سرمنشأ آنها تجدد و نوگرایی اروپا، جنبش ملیگرایی، پان ترکیسم و تبدیل امپراطوری سنتی به نوین است.
دشتبانی اظهار داشت: براساس تبلیغات اتحاد اسلام در دوره سلطان عبدالحمید، شخصیت هایی آمدند که اواخر قرن نوزدهم تلاش کردند مرز شیعه و سنی را از بین ببرند و تا حدودی هم موفق شدند در سال ۱۹۰۵ تحت تأثیر تبلیغات اتحاد اسلام در قفقاز تلاش شد تا اداره واحدی برای مسلمانان به وجود بیاید تا اختلافات را رفع کند.
وی با بیان اینکه با این حال در قفقاز بیشتر مسلمانان اهل سنت حکومت داشتند، توضیح داد: نشریه های زیادی که گردانندگان آن روشنفکران سنی بودند، تلاش زیادی برای ترویج ترکیه عثمانی کردند. نشریات ترکی آذربایجانی در تفلیس منتشر و فردی چون ضیاء قفقازیه در این زمینه فعالیت خود را ادامه داد. نشریه کشکول هم نخستین بار پرسش از ملیت را در قالب یک مقاله داستان وار بیان کرد، در این نشریه مقالات فارسی و روسی هم منتشر میشد.
پیشهوری و فعالیتهایش
در ادامه مهرزاد بختیاری منش پژوهشگر ارشد مسائل ایران با موضوع «میراث دولت سازی شوروی با محوریت پیشه وری» عنوان کرد: میرجعفر پیشهوری که فامیلش جوادزاده بود، در تربیت محیط کمونیستی باکو حزبی به نام عدالت درست کرد.
وی در ادامه افزود: او به تهران میآید و تحت تأثیر ناسیونالیسم ایرانی همچون امثال همشهریهای دیگرش او هم ناسیونالیسم میشود و فامیلش را «پرویز» میگذارد و به فرهنگ ایرانی میپردازد.
بختیاری اظهار داشت: این فرد سالها بعد با گرایشات کمونیستی به روسها اعتقاد داشت اما به آنها اطمینان نداشت، سپس بعد وارد مجلس میشود و اعتبارنامهاش دچار شک و بعد هم لغو میشود. حال در این شرایط آذربایجان در اختیار روسها است و او در بین روسها اعتبار دارد اما اعتبارنامه اش را از بین میبرند و به نظر کار درستی هم نمیکنند.
وی در این باره افزود: او به آذربایجان می رود و اینجا باقراُف که دستور داشته با پیشهوری وارد مذاکره شود، او هم میگوید که به روس ها نمیشود اطمینان کرد اما باز چون در موقعیت انفعال بوده شرایط را میپذیرد و بلافاصله یک سازماندهی سریع صورت می دهد. بنابراین اگر ماجرای اعتبارنامه پیش نمی آمد، هیچ یک از اینها در آینده رخ نمیداد.
بختیاری منش اظهار داشت: پیشه وری بر بحث زبان آذری و جداسازی های قومیتی و مبانی که بنیادش را گذاشته، سخت تأکید داشت. البته یک قسمت این تاریخ بایگانی است و یک تاریخ هم هست که هنوز ادامه دارد. جمهوری باکو که بانی عملیات تجزیه آذربایجان است، سیاست تهاجمی خود را همچنان ادامه داد و الان در پارک مفاخر باکو مجسمه پیشه وری ساخته شده است.
تالشیها تجزیه طلب نیستند!/ دولت آذربایجان باید هویت تالشیها را به رسمیت بشناسد
اسماعیل شعبانف عضو شورای اقوام ریاست جمهوری روسیه با موضوع «نقش تالشان شمالی در جنگ دوم قراباغ» گفت: من رهبر تالشان روسی اما در واقع ایرانی هستم. همه به چشم خود دیدند که الهام علی اُف وقتی به شوشی سفر کرد آنجا کلمات تالش، لنکران و محل هایی که تالش نشین هستند را با خون سربازان تالش آغشته کرد.
وی در ادامه افزود: هم در میان سربازان عادی و هم سربازان عادی، تعداد تالشان زیاد بود. در جنگ دوم قره باغ نزدیک به هزار نفر تالش شهید شدند.در ایران هم به خوبی می دانند که تسخیر شهر شوشی به دست تالشان اتفاق افتاد.
شعبانف اظهار داشت: ما همگی با پرچم های امام حسن و امام حسین (ع) نه تنها در شوشی بلکه همه مناطق قره باغ مجالس عزاداری برگزار کردیم. علت این بود که در ترکیه اردوغان تلاش کرد که نمازهای سنی برگزار شود و سربازان شجاع ما با این عمل خود جواب دادند که اینجا سرزمین شیعه است.
وی در ادامه یادآور شد: سی درصد شهدای جنگ قره باغ تالشی ها بودند. تالش به تلاشهای خود افتخار میکند اما حاکمیت آذربایجان هم باید هویت قومی تالشیها را به رسمیت بشناسد. این قوم تجزیه طلب نیست بلکه صرفاً خواستار این است که نام و هویتش حفظ شود.
وی با تأکید بر اینکه مسئله تالشیهای آذربایجان این است که شیعه و ایرانی هستند، توضیح داد: برخی نیروها سعی دارند که تالش ها را تحت فشار قرار دهند و آنها نابود شوند و ازاین طریق هویت ایرانی تحت نابودی قرار بگیرد. اطمینان دارم که ایران بزرگ فرزندان خود را فراموش نخواهد کرد و آنها را در آغوش می برد.
عواملی که جمهوری تالش مغان را به سرانجام نرساند
ظهیرالدین ابراهیم اُف، با موضوع «جمهوری خودمختار تالش ـ مغان» با اشاره به اعلام موجودیت جمهوری تالشی در مجلس آذربایجان گفت: امپراطوری روسیه در سال ۱۹۱۷ فروپاشید، جنگ داخلی شروع شد. قشون عثمانی در سپتامبر ۱۹۱۸ باکو را اشغال کردند و یک دولت بازیچه به اسم آذربایجان ایجاد کردند.
وی در ادامه افزود: اراضی فعلی آذربایجان از رود ارس از ابتدا به نام آذربایجان نبود اما بعدا نامگذاری شد ، آنها نمی توانستند حاکمیت را اداره کنند ، همه جا را دزدی، قلدری و شرارت فرا گرفته بود. در این تالشستان روس ها هم زندگی می کردند و تأسیس یک دولت را اعلام کردند. علت اعلام جمهوری تالش مغان این بود که علیه تالشان نسل کشی فرهنگی جریان داشت.
ابراهیم اُف اظهار داشت: حکومت شوروی در سال ۱۹۲۱ تآسیس شد، در نتیجه حقوق قومی تالشیها به رسمیت شناخته شده و به زبان تالشی روزنامه ورادیو ایجاد و کتاب منتشر شد، اما بعد از چند سال همه اینها تعطیل شد و تالش ها به سیبری تبعید شدند.
وی با اشاره به اینکه در سال ۱۹۵۹ هم نام تالش برچیده و در سرشماری هم جمعیت تالشیها به شمار نیامدند، گفت: در دهه ۱۹۷۰ مارسل بازل یک قوم شناس فرانسوی درباره تالشیها نوشت. تالشان ایرانی برای حیدرعلی اف نامه نوشتند، اما حکومت پاسخ داد که در آذربایجان تالشی وجود ندارد.
وی همچنین افزود: در هفت ژوئن ۱۹۹۲ که رئیس جمهور آذربایجان تغییر کرد، دو هفته بعد به منطقه تالش حمله وحشیانه شد و یک خانواده با همه اعضای آن سوزانده شدند. در چهار شهرستان تالش نشین هم ثروتمندان خانه هایشان غارت شده و به آتش کشیده شد. هدف از این کارها جلوگیری از بیداری تالشان و ترساندن آنها بود.
ابراهیم اُف با اشاره به اینکه با روی کار آمدن حیدرعلی اُف ، باز هم ۲ هزار تالشی تحت تعقیب قرار گرفته، ۵۰ نفر به زندان افتادند مابقی هم مجبور به مهاجرت به روسیه شدند، گفت: به این ترتیب جمهوری تالش مغان تأسیس نشد.
حضور پررنگ تالش های آذربایجان در جنگ قره باغ
زابیل محرم اُف از جمهوری آذربایجان با موضوع «نقش تالشان شمالی در جنگ اول قراباغ» گفت: من خودم در جنگ اول قره باغ حضور نداشتم اما بسیاری حقایق را می دانم. در جنگ اول قره باغ ۷۵۰۰ نفر تالش حضور داشت که هزار نفر کشته شدند. این هزار نفر فقط از کشتهشدگان منطقه تالش نشین هستند، از کشته شده های دیگر مناطق مثل باکو که تالش بودند در این آمار در نظر گرفته نشده اند.
وی در ادامه افزود: زمانی که جمهوری آذربایجان تأسیس شد، دو واحد نظامی قدرتمند یکی در گنجه و دیگری در منطقه تالش مستقر بود. حضور تالشان در جنگ اول قره باغ در واقع نمونه ای از قهرمانی آنها از دوران مادها تا صفویه است که از خود بروز دادند.
محرم اُف اظهار داشت: در آن زمان به دلیل اینکه تالشها، جمهوری باکو، آذربایجان را وطن خود میدانستند با جان و دل در این جنگ شرکت کردند. همت اُف که در آن زمان فرمانده نظامی تالشها بود به من میگفت که وقتی قهرمانیهای فرزندان تالش را در این جنگ میدیدم، حیران میشدم.