مراسم بزرگداشت حبیب والینژاد تهیهکننده سینما شامگاه یکشنبه با حضور جمعی از سینماگران و مستندسازان برگزار شد.
شهدای ایران: مراسم بزرگداشت حبیب والینژاد تهیهکننده سینما در خلال پانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینما حقیقت» شامگاه ۲۱ آذرماه در پردیس چارسو برگزار شد.
محمد شکیبانیا که اجرای این مراسم را برعهده داشت، در ابتدای برنامه گفت: یادم است در نوجوانی مجلاتی به نام «سوره بچههای مسجد» میخواندم و همیشه سوالم این بود که کدام بچههای مسجد؟ فکر میکردیم برخی از بچههای مسجد این مجله را درمیآورند سالها بعد فهمیدم آنها چه کسانی هستند حالا امروز برای پاسداشت یکی از آن بچهها گرد هم آمدهایم، بچههای مسجد سی متری جی.
در ادامه محمد حمیدی مقدم مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بیان کرد: برگزاری این مراسم برای خودم افتخاری است. شاید من خیلی این افتخار را نداشتم که با آقای والی نژاد همکاری کنم و با او همنشین شوم اما برخی وقتها احساسی در یک رد و بدل نگاه پیش میآید و باعث ارتباط با یک فرد میشود. در همان نگاهها حس میکردم خلوص و عصاره هنر، معرفت و انسانیت در ایشان موج میزند. در هر حوزهای میشود کار کرد و یکدیگر را رصد کرد از همین رو ما شاهد کارهای خوب ایشان بودیم. همانطور که آقای شکیبانیا گفتند نام آن مسجد و آن مجله آشناست. میخواهم از روایت فتح هم بگویم. روایت فتح واقعاً امر بی بدیلی در تاریخ مستندنگاری و حوزه دفاع مقدس است، در ثبت سندی دنیای امروز هم تاثیرگذار است.
وی افزود: به طور کلی به نظرم حوزه فکری شهید آوینی و روایت فتح در سالهای بعد واکاوی میشود. اما خوشحالم از مردی تجلیل میکنیم که متعلق به آن دهه است.
مردی که آن معرفت و ایثارگری در حوزه تفکری و بحث ارتباطی با سینما را میشود در او دید. در سینما گاهی القاب خیلی مهم میشود اما این موضوع در ایشان وجود ندارد و این بزرگترین معرفتی است که در آقای والی نژاد وجود دارد. خوشحالم که ستایشگر مردی هستیم که در ارتقای سینمای کشور هم موثر بوده، همیشه حامی بوده و به جوانان کمک میکرده است. اگر این ویژگیها در او نبود مستندی مثل «آخرین روزهای زمستان» ساخته نمیشد.
حمیدیمقدم گفت: در دوران مدیریت ایشان شاهد ارتقای سینما بودهایم. همیشه عدهای دوست دارند تیتر یک و صفحه یک شوند اما ایشان چنین نبودند باید قدردان چنین فردی باشیم که بی ادعا دوست دارد روایتگر داستان شهدا باشد. خوشحالیم جشنواره «سینماحقیقت» چنین شبی را تجربه میکند.
چرخ سینما در شرایط کنونی با امثال والینژاد میگردد
در ادامه اردلان عاشوری کارگردان جوان و از همکاران والی نژاد در روایت فتح روی صحنه آمد و بیان کرد: سخن را با نام خداوند آغاز میکنم. حالا دیگر ۲۱ سال از دوستی ما میگذرد با این حال سخن گفتن از او برایم دشوار است او برای من و نسلی از فیلمسازان مستند و داستانی پدری کرده، دست ما را گرفته، پشت کارهایمان ایستاده تا کارمان نتیجه بدهد. اما ما چه کردیم؟ خیلی زود محبتهای او را فراموش کردیم. ویژگیها و موفقیتها را به استعداد خودمان ربط دادیم به آنکه فکر کنیم او ما را کمک کرده با این حال او هیچوقت دست از کمک برنداشت.
وی افزود: در دنیایی که پول حرف اول را میزند اما آقا حبیب بی اعتنا به پول بوده است گاهی از جیب خود برای پایان فیلم مایه میگذاشت همواره طوری رفتار میکند که انگار نه انگار مردی با سالها تجربه در کنارت نشسته، در این شرایط حساس کنونی که انگار تمامی ندارد چرخ سینمای کشور با ایشان امثال ایشان میچرخد خداوند او را برای ما نگه دارد.
آقاحبیب به ما میدان داد
سپس مهدی شامحمدی مستندساز جوان دیگری بود که روی صحنه حاضر شد و مطرح کرد: سالهای شروع دهه ۸۰ خیلی از جوانانی که سینما خوانده بودند سر از روایت فتح درآوردند روایت مثل پاتوق ما شده بود. ما شیفته مستندهای آوینی بودیم اما این همه دلیل ما برای حضور در روایت نبود، آنجا مردی بود که پای صحبتهای ما مینشست، به ما اعتماد داشت، این در حالی است که اغلب به ما اعتماد نداشتند، ایشان به ما میدان داد ما را در کنار بزرگترها قرار داد و برای کسب تجربه ما را به دل اتفاقات میفرستاد، ترغیب به نوآوری میکرد در این مسیر مشکلات زیادی را هم متحمل میشد، اما همه را پدرانه تحمل میکرد.
وی افزود: او پای ما ایستاد، همیشه در سایه میایستاد و اهل تیتراژ و این چیزها نبود. اگر ایشان نبود نام برخی از جوانان موفق این روزها را هرگز نمیشنیدیم مثل محمدحسین مهدویان، امیر بنان، حبیب خزاعیفر، مرتضی پایه شناس و… آقا حبیب زنده باشید.
مهدویان: هر فیلمسازی نیاز به شخصی مانند آقاحبیب دارد
محمدحسین مهدویان هم در پیامی ویدیوی بیان کرد: من سال ۸۱ وقتی دانشجوی سینما بودم ایشان را دیدم، ما به همراه گروهی به روایت فتح رفتیم، ایشان را دیدیم که در ابتدا به ما روی خوش نشان نداد گفت اگر میخواهید فیلم مستند بسازید باید سنگ به شکم خود ببندید که تیم جمله در یادم ماند ایشان بسیار به من کمک کردند وقتی وارد دنیای فیلمهای داستانی شدم دیدم همچنان در همه این سالها به عنوان یک آدم حمایتگر و قانع به راه خود ادامه میدهد واقعاً سنگ به شکم خود بسته است، او در آن سالها با همه قناعت مشکلات فیلمسازان را حل کرد هر فیلمسازی نیاز به شخصی مثل او دارد امیدوارم فیلمسازان آینده این شانس را داشته باشند مردی قانع و حکیم مثل او را در کنار خود داشته باشند تا راه را ادامه بدهند.
سمت مهم او نوکری حضرت زهرا (س) است
سپس علی فلاح پور بیان کرد: در کنار همه کارهایی که ایشان کردهاند سمتی مهمتر به نام نوکری حضرت زهرا (س) را دارد او هیاتی با همین نام دارد. این هیات یادآور رفقای شهید اوست.
سفارش حاج قاسم به حبیب والینژاد
سپس احسان محمد حسنی مسئول سازمان اوج روی صحنه آمد و گفت: صحبت از مردی که بسیار زلال، پاک و از نسل شهداست برای من سخت است. یک روز حاج قاسم تماس گرفت و گفت من منزل شهید زینالدین هستم و با آقا حبیب و آقای احمد دهقان به این منزل بیا.
وی ادامه داد: وقتی رسیدیم حاج قاسم خطاب به حبیب والینژاد گفت میخواهم از آن کارهای قشنگی که برای احمد متوسلیان و شهید حسن باقری ساختی برای شهید زینالدین هم بسازی، چون او خیلی مظلوم است.
محمدحسنی در ادامه گفت: حاج قاسم دو سال پیش از میان ما رفت اما به نظرم آن توصیه حاج قاسم هنوز بر دوش آقا حبیب سنگینی میکند. ای بسا حاج حبیب امروز باید برای خود حاج قاسم هم یک مستند خوب به سبک «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار» بسازد.
مرتضی رزاق کریمی مستندساز و از مدیران مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم در این مراسم اظهار کرد: بزرگداشت آقای والی نژاد به نظرم بزرگداشت ارزشهاست اگر بخواهیم امتداد بزرگان و شهدایی که بعد از انقلاب نقش مهمی در سرنوشت این مملکت داشتند را ببینیم به آقای والی نژاد میرسیم. تاثیری که مدیریت فرهنگی ایشان گذاشته در همه عرصهها مثالزدنی است.
وی افزود: یک روز خدمت آقای والی نژاد رسیدیم یک بحث دلی داشتیم. آقای والی نژاد خاطراتی از دفاع مقدس و به ویژه شهید حسن باقری گفت. برادرم هم آنجا بود و گفت آیا کسی مثل آن شهدا الان هست؟ آقای والی نژاد سریع گفت بله حاج قاسم. به نظرم باید در شخصیت آقای والینژاد بیشتر تامل کنیم و الگوی ما در مدیریت فرهنگی باشد.
در سینما شبیه والینژاد نداریم
محمدعلی فارسی مستندساز باسابقه هم دیگر سخنران این مراسم بود که در پیامی ویدیویی گفت: آقای والی نژاد کارهای بزرگی را در عرصه سینما به ویژه مستند انجام داده، معمول است که میگویند بهترین فیلمها بیشتر مدیون تهیه کنندگان خوب است، بهترین مستندهای کشور را ایشان تهیهکنندگی کرده است. ما چند پروژه در روایت فتح انجام دادیم که حیرتانگیز بود. او شبانه روز وقت میگذاشت تا کارها به سرانجام برسد. سپس به تلویزیون رفت و مدیر گروه حماسه و دفاع آنجا بود. سپس یک کار عظیم دیگر با نام آخرین روزهای زمستان ساخت. مهدویان بعد از آن پروژه همین مهدویانی شد که الان میبینم. اگر آقای والینژاد نبود آن پروژه ساخته نمیشد.
وی ادامه داد: ما شبیه آقای والینژاد را نداریم که توانسته باشد بدون توقعی چنین کارهایی بسازد. او در تمام این سالها به خاطر اعتقادات خود در ارگانهای مختلف کار کرده است. ولی هنوز حتی بیمه هم نیست چون اصلاً به دنبال این نیست که برای خود کاری کند. او حالا به نظر جسمی هم فرسوده شده و ناراحتی شدید کبد دارد. اما در این سالها با همان شدت کار کرده است. هیچکدام از مدیران تلویزیون را سراغ نداریم وقتی از تلویزیون بیرون آمده باشند مانند او دستشان خالی باشد.
آقاحبیب همهجا منشا خیر بوده است
مرتضی شعبانی مدیر مرکز مستند حقیقت هم در ادامه این مراسم عنوان کرد: خوشحالم که این بزرگداشت برپا میشود. اوایل دهه هفتاد که آقا حبیب را در روایت فتح دیدیم تصورم این بود که کسانی که سنشان بالاتر بود باید پدری کنند اما آقا حبیب برای همه ما حکم برادر بزرگتر و پدر را داشت و برای ما پشتوانهای بود. اگر ایشان نبود خیلی از آثار بزرگ ساخته نمیشد. آقا حبیب برای من هم برادری کرد.
وی افزود: یادم است یک روز آقا حبیب گفت به پاکستان میروید؟ گفتم چرا؟ گفت زلزله آمده است. خودشان از جیبشان به ما پول داد که این سفر را برویم. یا در جنگ سی و سه روزه نیز چنین بود ما روز سوم جنگ در بیروت بودیم این امر محقق نشد الا به تلاش آقا حبیب. کل کارهایی که در روایت فتح انجام میشد به جز حمایت ایشان انجام نمیشد. هر کجا رفته منشأ خیر بوده است. جایی را سراغ نداریم که آقا حبیب رفته باشد و آنجا تکان نخورده باشد.
والینژاد به روایت والینژاد
در ادامه مراسم کلیپ بزرگداشت حبیب والینژاد پخش شد که این تهیهکننده در ویدیوی بزرگداشت خود گفت: سی متری جی به دلیل یک مسجد خاطرهانگیز است و من متولد همان منطقه هستم. در دوران قبل از انقلاب کار تئاتر برایم جذاب بود. آقای تخت کشیان را هیچوقت فراموش نمیکنم چون من را راهنمایی کرد. در دورهای به حوزه هنری رفتم. اکثر بچههای خوزه رفقا و استادان ما بودند. ما به جبهه هم میرفتیم آنجا خودجوش مستند میساختیم. این بساط مستندسازی در حوزه هنری ادامه داشت. حتی یادم است در دورهای با آقای آوینی به باکو رفتیم.
وی گفت: مستندهایی که در روایت فتح تهیه میکردیم همیشه یک پای ثابتش مصاحبههای ما با حاج قاسم بود. کار سوسنگرد را در دورهای ساختیم. این یک کار جمعی بود. همه کمک کردیم تا کار ساخته شد.
والینژاد ادامه داد: یادم است قصهای را آقای دهقان درباره حسن باقری تعریف کرد. خاطره فوقالعادهای بود. به همین دلیل آخرین روزهای زمستان شکل گرفت. به نظرم آن مستند ادای دین به شهداست. ما با بچههای شهدا که آن زمان با یکدیگر بودیم قولی دادیم، چون یا میماندیم یا به شهادت میرسیدیم. قول ما این بود که اگر ماندیم کاری برای کشور انجام دهیم.
والینژاد: من تربیتشده مکتب مسجد هستم
سپس حبیب والینژاد روی صحنه آمد و گفت: ما همه کاری کردیم ولی صحبت نکردهایم به همین دلیل صحبت برایم سخت است. از صحبتهای تک تک شما که وصف این حقیر بود ممنونم. من لایق این صحبتها نیستم. ما تربیت شده مکتب مسجد هستیم. همینجا هم میخواهم به شما به عنوان مستندساز خسته نباشید بگویم. من کوچکترین عضو این بخش بودهام و شاید توانسته باشم باری بردارم. شاید اگر ان دوره بازگویی شود میتواند درس آموز باشد. من از مسجد یاد گرفتم. آنجا استادان خوبی داشتیم. من قبل از انقلاب وارد کتابخوانه مسجد شدم و آنجا توحید، اخلاق و گذشت را یاد گرفتیم. آنجا کلاسهای قصهنویسی، تئاتر و … داشتیم آنچه که آنجا یاد گرفتیم کارساز بود.
وی افزود: آقا بهزاد ساعتها برای ما وقت میگذاشت، یاد گرفته بودیم کار طلبگی کنیم. شاید بخشی از هر آنچه را که یاد گرفته بودیم، به عمل درآوردیم. ایشان به ما یاد دادند که وقتی روی سن میرویم سعی کنیم سرمان پایین باشد. همه آموزههای او تا این لحظه برایم درس آموز بود. ایشان استاد عزیز و مهربانی برای من است. هرآنچه که آموختم و عمل کردم نتیجه آموزشهای ایشان بود. ما یاد گرفتیم با همدل بودن و دور هم بودن اتفاقات خوب رخ میدهد. این سبک کار کردن را از مسجد یاد گرفتم.
والینژاد افزود: اگر اعتماد آقای آوینی نبود خطر نمیکردم ولی ایشان پای کارهای من ایستاد، دعواها و تلاشهای من را دید. ما در دنیای مستندسازی فقط کار جنگی نساختیم برخی مستندها را برای مسئولان ساختیم. ما یاد گرفتیم به شکل گروهی کار کنیم. انصافاً در دورهای که در تلویزیون بودم دوره خوبی برایم بود. مدیران از ما حمایت کردند. همانطور که آقای آوینی از ما حمایت کرد در تلویزیون هم همین اتفاق رخ داد. اگر ما روشهای خودمان را آسیبشناسی کنیم به نتیجه میرسیم. آقای محمدحسنی هم در اوج به ما اعتماد کردند. من هم تنها عضوی از سینما بودم. من ۲۱ آذر ۱۴۰۰ را به عنوان تولدی دیگر برای خودم یادداشت کردم و کار ما را سخت کردند. من امروز را تولد خودم میبینم و در ادامه شهادت را تولد خودم میدانم. گرچه کارهای سینمایی و سریال میسازم اما مستند را رها نکردهام چون مستند به مردم امید میدهد، امید میآورد. امیدوارم مستند از این شرایط خارج شود و برایش اتفاقات خوب رخ دهد. ما مستند را رها نمیکنیم.
والینژاد همچنین در پایان صحبتهای خود گفت: واقعیت این است هرآنچه داشتم و دارم را مدیون همسرم هستم.
محمد شکیبانیا که اجرای این مراسم را برعهده داشت، در ابتدای برنامه گفت: یادم است در نوجوانی مجلاتی به نام «سوره بچههای مسجد» میخواندم و همیشه سوالم این بود که کدام بچههای مسجد؟ فکر میکردیم برخی از بچههای مسجد این مجله را درمیآورند سالها بعد فهمیدم آنها چه کسانی هستند حالا امروز برای پاسداشت یکی از آن بچهها گرد هم آمدهایم، بچههای مسجد سی متری جی.
در ادامه محمد حمیدی مقدم مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بیان کرد: برگزاری این مراسم برای خودم افتخاری است. شاید من خیلی این افتخار را نداشتم که با آقای والی نژاد همکاری کنم و با او همنشین شوم اما برخی وقتها احساسی در یک رد و بدل نگاه پیش میآید و باعث ارتباط با یک فرد میشود. در همان نگاهها حس میکردم خلوص و عصاره هنر، معرفت و انسانیت در ایشان موج میزند. در هر حوزهای میشود کار کرد و یکدیگر را رصد کرد از همین رو ما شاهد کارهای خوب ایشان بودیم. همانطور که آقای شکیبانیا گفتند نام آن مسجد و آن مجله آشناست. میخواهم از روایت فتح هم بگویم. روایت فتح واقعاً امر بی بدیلی در تاریخ مستندنگاری و حوزه دفاع مقدس است، در ثبت سندی دنیای امروز هم تاثیرگذار است.
وی افزود: به طور کلی به نظرم حوزه فکری شهید آوینی و روایت فتح در سالهای بعد واکاوی میشود. اما خوشحالم از مردی تجلیل میکنیم که متعلق به آن دهه است.
مردی که آن معرفت و ایثارگری در حوزه تفکری و بحث ارتباطی با سینما را میشود در او دید. در سینما گاهی القاب خیلی مهم میشود اما این موضوع در ایشان وجود ندارد و این بزرگترین معرفتی است که در آقای والی نژاد وجود دارد. خوشحالم که ستایشگر مردی هستیم که در ارتقای سینمای کشور هم موثر بوده، همیشه حامی بوده و به جوانان کمک میکرده است. اگر این ویژگیها در او نبود مستندی مثل «آخرین روزهای زمستان» ساخته نمیشد.
حمیدیمقدم گفت: در دوران مدیریت ایشان شاهد ارتقای سینما بودهایم. همیشه عدهای دوست دارند تیتر یک و صفحه یک شوند اما ایشان چنین نبودند باید قدردان چنین فردی باشیم که بی ادعا دوست دارد روایتگر داستان شهدا باشد. خوشحالیم جشنواره «سینماحقیقت» چنین شبی را تجربه میکند.
چرخ سینما در شرایط کنونی با امثال والینژاد میگردد
در ادامه اردلان عاشوری کارگردان جوان و از همکاران والی نژاد در روایت فتح روی صحنه آمد و بیان کرد: سخن را با نام خداوند آغاز میکنم. حالا دیگر ۲۱ سال از دوستی ما میگذرد با این حال سخن گفتن از او برایم دشوار است او برای من و نسلی از فیلمسازان مستند و داستانی پدری کرده، دست ما را گرفته، پشت کارهایمان ایستاده تا کارمان نتیجه بدهد. اما ما چه کردیم؟ خیلی زود محبتهای او را فراموش کردیم. ویژگیها و موفقیتها را به استعداد خودمان ربط دادیم به آنکه فکر کنیم او ما را کمک کرده با این حال او هیچوقت دست از کمک برنداشت.
وی افزود: در دنیایی که پول حرف اول را میزند اما آقا حبیب بی اعتنا به پول بوده است گاهی از جیب خود برای پایان فیلم مایه میگذاشت همواره طوری رفتار میکند که انگار نه انگار مردی با سالها تجربه در کنارت نشسته، در این شرایط حساس کنونی که انگار تمامی ندارد چرخ سینمای کشور با ایشان امثال ایشان میچرخد خداوند او را برای ما نگه دارد.
آقاحبیب به ما میدان داد
سپس مهدی شامحمدی مستندساز جوان دیگری بود که روی صحنه حاضر شد و مطرح کرد: سالهای شروع دهه ۸۰ خیلی از جوانانی که سینما خوانده بودند سر از روایت فتح درآوردند روایت مثل پاتوق ما شده بود. ما شیفته مستندهای آوینی بودیم اما این همه دلیل ما برای حضور در روایت نبود، آنجا مردی بود که پای صحبتهای ما مینشست، به ما اعتماد داشت، این در حالی است که اغلب به ما اعتماد نداشتند، ایشان به ما میدان داد ما را در کنار بزرگترها قرار داد و برای کسب تجربه ما را به دل اتفاقات میفرستاد، ترغیب به نوآوری میکرد در این مسیر مشکلات زیادی را هم متحمل میشد، اما همه را پدرانه تحمل میکرد.
وی افزود: او پای ما ایستاد، همیشه در سایه میایستاد و اهل تیتراژ و این چیزها نبود. اگر ایشان نبود نام برخی از جوانان موفق این روزها را هرگز نمیشنیدیم مثل محمدحسین مهدویان، امیر بنان، حبیب خزاعیفر، مرتضی پایه شناس و… آقا حبیب زنده باشید.
مهدویان: هر فیلمسازی نیاز به شخصی مانند آقاحبیب دارد
محمدحسین مهدویان هم در پیامی ویدیوی بیان کرد: من سال ۸۱ وقتی دانشجوی سینما بودم ایشان را دیدم، ما به همراه گروهی به روایت فتح رفتیم، ایشان را دیدیم که در ابتدا به ما روی خوش نشان نداد گفت اگر میخواهید فیلم مستند بسازید باید سنگ به شکم خود ببندید که تیم جمله در یادم ماند ایشان بسیار به من کمک کردند وقتی وارد دنیای فیلمهای داستانی شدم دیدم همچنان در همه این سالها به عنوان یک آدم حمایتگر و قانع به راه خود ادامه میدهد واقعاً سنگ به شکم خود بسته است، او در آن سالها با همه قناعت مشکلات فیلمسازان را حل کرد هر فیلمسازی نیاز به شخصی مثل او دارد امیدوارم فیلمسازان آینده این شانس را داشته باشند مردی قانع و حکیم مثل او را در کنار خود داشته باشند تا راه را ادامه بدهند.
سمت مهم او نوکری حضرت زهرا (س) است
سپس علی فلاح پور بیان کرد: در کنار همه کارهایی که ایشان کردهاند سمتی مهمتر به نام نوکری حضرت زهرا (س) را دارد او هیاتی با همین نام دارد. این هیات یادآور رفقای شهید اوست.
سفارش حاج قاسم به حبیب والینژاد
سپس احسان محمد حسنی مسئول سازمان اوج روی صحنه آمد و گفت: صحبت از مردی که بسیار زلال، پاک و از نسل شهداست برای من سخت است. یک روز حاج قاسم تماس گرفت و گفت من منزل شهید زینالدین هستم و با آقا حبیب و آقای احمد دهقان به این منزل بیا.
وی ادامه داد: وقتی رسیدیم حاج قاسم خطاب به حبیب والینژاد گفت میخواهم از آن کارهای قشنگی که برای احمد متوسلیان و شهید حسن باقری ساختی برای شهید زینالدین هم بسازی، چون او خیلی مظلوم است.
محمدحسنی در ادامه گفت: حاج قاسم دو سال پیش از میان ما رفت اما به نظرم آن توصیه حاج قاسم هنوز بر دوش آقا حبیب سنگینی میکند. ای بسا حاج حبیب امروز باید برای خود حاج قاسم هم یک مستند خوب به سبک «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار» بسازد.
مرتضی رزاق کریمی مستندساز و از مدیران مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم در این مراسم اظهار کرد: بزرگداشت آقای والی نژاد به نظرم بزرگداشت ارزشهاست اگر بخواهیم امتداد بزرگان و شهدایی که بعد از انقلاب نقش مهمی در سرنوشت این مملکت داشتند را ببینیم به آقای والی نژاد میرسیم. تاثیری که مدیریت فرهنگی ایشان گذاشته در همه عرصهها مثالزدنی است.
وی افزود: یک روز خدمت آقای والی نژاد رسیدیم یک بحث دلی داشتیم. آقای والی نژاد خاطراتی از دفاع مقدس و به ویژه شهید حسن باقری گفت. برادرم هم آنجا بود و گفت آیا کسی مثل آن شهدا الان هست؟ آقای والی نژاد سریع گفت بله حاج قاسم. به نظرم باید در شخصیت آقای والینژاد بیشتر تامل کنیم و الگوی ما در مدیریت فرهنگی باشد.
در سینما شبیه والینژاد نداریم
محمدعلی فارسی مستندساز باسابقه هم دیگر سخنران این مراسم بود که در پیامی ویدیویی گفت: آقای والی نژاد کارهای بزرگی را در عرصه سینما به ویژه مستند انجام داده، معمول است که میگویند بهترین فیلمها بیشتر مدیون تهیه کنندگان خوب است، بهترین مستندهای کشور را ایشان تهیهکنندگی کرده است. ما چند پروژه در روایت فتح انجام دادیم که حیرتانگیز بود. او شبانه روز وقت میگذاشت تا کارها به سرانجام برسد. سپس به تلویزیون رفت و مدیر گروه حماسه و دفاع آنجا بود. سپس یک کار عظیم دیگر با نام آخرین روزهای زمستان ساخت. مهدویان بعد از آن پروژه همین مهدویانی شد که الان میبینم. اگر آقای والینژاد نبود آن پروژه ساخته نمیشد.
وی ادامه داد: ما شبیه آقای والینژاد را نداریم که توانسته باشد بدون توقعی چنین کارهایی بسازد. او در تمام این سالها به خاطر اعتقادات خود در ارگانهای مختلف کار کرده است. ولی هنوز حتی بیمه هم نیست چون اصلاً به دنبال این نیست که برای خود کاری کند. او حالا به نظر جسمی هم فرسوده شده و ناراحتی شدید کبد دارد. اما در این سالها با همان شدت کار کرده است. هیچکدام از مدیران تلویزیون را سراغ نداریم وقتی از تلویزیون بیرون آمده باشند مانند او دستشان خالی باشد.
آقاحبیب همهجا منشا خیر بوده است
مرتضی شعبانی مدیر مرکز مستند حقیقت هم در ادامه این مراسم عنوان کرد: خوشحالم که این بزرگداشت برپا میشود. اوایل دهه هفتاد که آقا حبیب را در روایت فتح دیدیم تصورم این بود که کسانی که سنشان بالاتر بود باید پدری کنند اما آقا حبیب برای همه ما حکم برادر بزرگتر و پدر را داشت و برای ما پشتوانهای بود. اگر ایشان نبود خیلی از آثار بزرگ ساخته نمیشد. آقا حبیب برای من هم برادری کرد.
وی افزود: یادم است یک روز آقا حبیب گفت به پاکستان میروید؟ گفتم چرا؟ گفت زلزله آمده است. خودشان از جیبشان به ما پول داد که این سفر را برویم. یا در جنگ سی و سه روزه نیز چنین بود ما روز سوم جنگ در بیروت بودیم این امر محقق نشد الا به تلاش آقا حبیب. کل کارهایی که در روایت فتح انجام میشد به جز حمایت ایشان انجام نمیشد. هر کجا رفته منشأ خیر بوده است. جایی را سراغ نداریم که آقا حبیب رفته باشد و آنجا تکان نخورده باشد.
والینژاد به روایت والینژاد
در ادامه مراسم کلیپ بزرگداشت حبیب والینژاد پخش شد که این تهیهکننده در ویدیوی بزرگداشت خود گفت: سی متری جی به دلیل یک مسجد خاطرهانگیز است و من متولد همان منطقه هستم. در دوران قبل از انقلاب کار تئاتر برایم جذاب بود. آقای تخت کشیان را هیچوقت فراموش نمیکنم چون من را راهنمایی کرد. در دورهای به حوزه هنری رفتم. اکثر بچههای خوزه رفقا و استادان ما بودند. ما به جبهه هم میرفتیم آنجا خودجوش مستند میساختیم. این بساط مستندسازی در حوزه هنری ادامه داشت. حتی یادم است در دورهای با آقای آوینی به باکو رفتیم.
وی گفت: مستندهایی که در روایت فتح تهیه میکردیم همیشه یک پای ثابتش مصاحبههای ما با حاج قاسم بود. کار سوسنگرد را در دورهای ساختیم. این یک کار جمعی بود. همه کمک کردیم تا کار ساخته شد.
والینژاد ادامه داد: یادم است قصهای را آقای دهقان درباره حسن باقری تعریف کرد. خاطره فوقالعادهای بود. به همین دلیل آخرین روزهای زمستان شکل گرفت. به نظرم آن مستند ادای دین به شهداست. ما با بچههای شهدا که آن زمان با یکدیگر بودیم قولی دادیم، چون یا میماندیم یا به شهادت میرسیدیم. قول ما این بود که اگر ماندیم کاری برای کشور انجام دهیم.
والینژاد: من تربیتشده مکتب مسجد هستم
سپس حبیب والینژاد روی صحنه آمد و گفت: ما همه کاری کردیم ولی صحبت نکردهایم به همین دلیل صحبت برایم سخت است. از صحبتهای تک تک شما که وصف این حقیر بود ممنونم. من لایق این صحبتها نیستم. ما تربیت شده مکتب مسجد هستیم. همینجا هم میخواهم به شما به عنوان مستندساز خسته نباشید بگویم. من کوچکترین عضو این بخش بودهام و شاید توانسته باشم باری بردارم. شاید اگر ان دوره بازگویی شود میتواند درس آموز باشد. من از مسجد یاد گرفتم. آنجا استادان خوبی داشتیم. من قبل از انقلاب وارد کتابخوانه مسجد شدم و آنجا توحید، اخلاق و گذشت را یاد گرفتیم. آنجا کلاسهای قصهنویسی، تئاتر و … داشتیم آنچه که آنجا یاد گرفتیم کارساز بود.
وی افزود: آقا بهزاد ساعتها برای ما وقت میگذاشت، یاد گرفته بودیم کار طلبگی کنیم. شاید بخشی از هر آنچه را که یاد گرفته بودیم، به عمل درآوردیم. ایشان به ما یاد دادند که وقتی روی سن میرویم سعی کنیم سرمان پایین باشد. همه آموزههای او تا این لحظه برایم درس آموز بود. ایشان استاد عزیز و مهربانی برای من است. هرآنچه که آموختم و عمل کردم نتیجه آموزشهای ایشان بود. ما یاد گرفتیم با همدل بودن و دور هم بودن اتفاقات خوب رخ میدهد. این سبک کار کردن را از مسجد یاد گرفتم.
والینژاد افزود: اگر اعتماد آقای آوینی نبود خطر نمیکردم ولی ایشان پای کارهای من ایستاد، دعواها و تلاشهای من را دید. ما در دنیای مستندسازی فقط کار جنگی نساختیم برخی مستندها را برای مسئولان ساختیم. ما یاد گرفتیم به شکل گروهی کار کنیم. انصافاً در دورهای که در تلویزیون بودم دوره خوبی برایم بود. مدیران از ما حمایت کردند. همانطور که آقای آوینی از ما حمایت کرد در تلویزیون هم همین اتفاق رخ داد. اگر ما روشهای خودمان را آسیبشناسی کنیم به نتیجه میرسیم. آقای محمدحسنی هم در اوج به ما اعتماد کردند. من هم تنها عضوی از سینما بودم. من ۲۱ آذر ۱۴۰۰ را به عنوان تولدی دیگر برای خودم یادداشت کردم و کار ما را سخت کردند. من امروز را تولد خودم میبینم و در ادامه شهادت را تولد خودم میدانم. گرچه کارهای سینمایی و سریال میسازم اما مستند را رها نکردهام چون مستند به مردم امید میدهد، امید میآورد. امیدوارم مستند از این شرایط خارج شود و برایش اتفاقات خوب رخ دهد. ما مستند را رها نمیکنیم.
والینژاد همچنین در پایان صحبتهای خود گفت: واقعیت این است هرآنچه داشتم و دارم را مدیون همسرم هستم.