به جای ابراز ندامت درباره معامله برجام:
و سرانجام این که سال گذشته وقتی آمریکا تلاش کرد با وقاحت، پرونده ایران را در شورای امنیت باز نمود و ایران را بدهکار کند، چین و روسیه بودند که زیرآب تحرک جدید آمریکا را زدند.
سرویس سیاسی شهدای ایران :یک تحلیلگر غربگرا ادعا کرد: سیاست «نگاه به شرق» منطقی نیست.
علی بیگدلی طی گفت و گویی، با ابراز تأسف از اینکه «نگاه معطوف به چپ مقامات ایران، ما را از دنیای غرب جدا و همچنین ما را در فضای بینالمللی دستنشانده شرقیها کرده» اظهار داشت: «این رویکرد برای منافع ملی ما بسیار زیانآور بوده است».
وی گفت: «ما به هیچ وجه نمیتوانیم روی کمک چینیها حساب باز کنیم. اگر قرار بود چنین اتفاقی رخ دهد باید طی این چهل و چند سال رخ میداد. در حالی که در نتیجه فشار آمریکا، چینیها بلافاصله فعالیت و سرمایهگذاری خود را در مناطق جنوبی نفت و گاز ایران قطع کردند.
اکنون هم اگر از ما روزی۵۰۰ هزار بشکه نفت میخرند، به این دلیل است که زیر قیمت بینالمللی میخرند. این احتمال نیز وجود دارد که اگر مذاکرات برجامی به نتیجه نرسد، اروپا و آمریکا چین را تحت فشار قرار دهند که این خرید را متوقف کند.»
وی گفت: «سفر آقای باقری به روسیه و مذاکرات مفصل برای خرید اسلحه هم به ناکامیکشیده شد.
بیگدلی همچنین گفت: «به هیچ وجه نمیتوان روی کمک چین به ایران حساب کرد بهخصوص با سرمایهگذاریهای هنگفتی که چین در منطقه خاورمیانه حتی در اسرائیل کرده است. حتی دیدیم که در نتیجه فشار عربستان سعودی و اسرائیل و حتی مصر، قرارداد ۲۵ ساله نیز به هیچ نتیجهای نرسید.»
وی با انتقاد از سیاست ایران مبنی بر توجه به چین و روسیه، گفت: خیلی تعجب میکنم که نگاه مقامات ما تا این حد معطوف به این دوکشور است. در حالی که آنها هیچ کاری برای کشور ما نکردهاند. مثلا در موضوع فروش اس۳۰۰ها آن همه معطلی ایجاد کردند یا در تاسیسات بوشهر ۱۰ سال ما را معطلکردند.»
اظهارات آقای بیگدلی براساس مستندات و اخبار متعدد، مخدوش است. نخست اینکه اساسا در خلأ و نه مبتنی بر واقعیات صورت گرفته است. ایشان اگر میخواست واقعگرایانه و مبتنی بر واقعیات سخن بگوید، باید سیاست انحصاری «نگاه به غرب» در 8 سال دولت سابق را با خسارتهای هنگفتی که در حوزههای گوناگون به ارمغان آورد، به نقد میکشید و دوم؛ این ادعا که گفته شود نگاه معطوف به چپ مقامات ایران، ما را از دنیای غرب جدا و دستنشانده شرقیها کرد»، آنقدر خاماندیشانه است که حتی در ادبیات محافل آکادمیک و سیاسی غرب خریدار ندارد. ایران اگر نگاه معطوف به چپ داشت، میتوانست هنگام اشغالگری شوروی در افغانستان، صرفا به واسطه چشم پوشیدن از این اشغالگری (پیشنهاد معاملات شوروی)، از حمایتهای تسلیحاتی روسها در جنگ تحمیلی صدام برخوردار شود.
اما پس از فروپاشی شوروی و بلوک شرق، ماجرا فرق کرد، یعنی آمریکا تبدیل به تنها ابرقدرت دنیا شد و چین و روسیه در آن موقعیت ابرقدرتی نبودند، چنان که در غرب، تعابیری نظیر دنیای تکقطبی و همچنین کدخدایی آمریکا در دهکده جهانی یا تعابیری نظیر «قرن جدید آمریکایی» مطرح میشد. در وضعیت جدید طبیعی بود که همه کشورهایی که رقیب آمریکا هستند یا در معرض زیادهخواهی او قرار دارند، به هم نزدیک شوند و از موقعیتهای مشترک همکاری در برابر آمریکا استفاده کنند. در چنین شرایطی طبیعی بود که ایران در برابر تحریمهای گسترده آمریکا و غرب، از فرصتهای تجاری چین و روسیه یا کشورهای دیگر برای مهار فشار تحریمهای غرب استفاده کند. این رفتار خردمندانه برای شکستن حلقه محاصره، فقط میتواند مایه عصبانیت آمریکا و غرب باشد که خیال میکردند با تحریمها، ملت ایران را به زانو درمیآورند.
از سوی دیگر در معاملات منطقهای روشن است که جمهوری اسلامی ایران، حرف اول را به اذعان دوست و دشمن میزند. همچنین رسانههای غربی بسیاری مانند فیگارو و... بارها تصریح کردهاند که چین و روسیه میخواهند خلأ آمریکا در غرب آسیا را پر کنند، اما چین عمدتا دارای قدرت اقتصادی و روسیه دارای قدرت نظامی است، اما هیچیک از آنها نفوذ ایران را ندارند.
مبتنی بر همین واقعیت هم هست که روسیه به تدبیر و دعوت ایران (رایزنی مدبرانه شهید سلیمانی) پذیرفت در کنار ایران، وارد جنگ سوریه (جنگ جهانی سوم، به روایت کیسینجر و موشه یعلون وزیر جنگ وقت اسرائیل) شود و سرانجام نقشه اصلی آمریکا و صهیونیسم مسیحی برای زدن متحدان ایران و سپس آمدن سراغ خود ایران در این جنگ نیابتی به شکست بینجامد.
آقای بیگدلی و امثال وی نمیتوانند انکار کنند که ایران، این جنگ تروریستی نیابتی را با تدابیر خود مغلوبه کرد وگرنه باید در خاک خود، با تروریستهای اجارهای میجنگید.
سوم؛ نگاه به غرب در دولت سابق با توجیهگری امثال آقای بیگدلی، آنقدر افراطی اجرا شد که شکل و شمایل اعتماد بیحد و حصر، و تنازل و التماس و دادن امتیازهای هنگفت در برجام و نظایر آن را پیدا کرد. اما سرانجام آن همه سادهزیستی و افراط، چیزی جز وحشیتر و طلبکارتر شدن آمریکا نبود در واقع اگر برجام تبدیل به جنازه شد و زیر لگد آمریکاییها افتاد، به خاطر نسخهپیچی بیمارگونه غربگرایان بود و عجیب این که آنها امروز، به جای ابراز ندامت - لااقل درباره معاملهای که با برجام کردهاند- اهتمام به گسترش شرکای سیاسی و تجاری و درآمدن از تعلیق و انتظار را نکوهش میکنند.
چهارم؛ آقای بیگدلی توضیح دهند اگرچین نفت ایران را با تخفیف میخرد، چرا دولتهای اروپایی (به قول ایشان، دنیای غرب)، همین کار را نمیکنند؟ چین البته برخلاف روایتهایشان، در این چند سال تحت فشار آمریکا بوده که روابط تجاری و خرید نفت از ایران را متوقف کند تا حربه تحریمها کارگر شود؛ اما تن به فشار آمریکا نداشته است. در موضوع قرارداد 25 ساله هم، چین پیشگام بوده و استقبال کرده بود؛ اما برخی مقامات دولت سابق یا انگیزه کافی برای این کار نداشتند یا میخواستند آمریکا و اروپا را نرنجانند، بنابراین این موضوع راکه 6 سال قبل مطرح شده بود، پیش نبردند. بدتر این که در مقطعی، با وجود این که چین بزرگترین شریک تجاری ایران است، دولت ما به مدت 5 ماه در پکن سفیر نداشت! البته در دولت جدید بنابر این است که سند همکاری 25 ساله میان دو کشور نهایی شود.
پنجم؛ در موضوع روابط با روسیه، اولاً روسیه تنها کشوری بود که برخلاف برخی کشورهای اروپایی (مثل آلمان و فرانسه) به تعهدات هستهای خود، از جمله ساخت نیروگاه بوشهر- ولی با تأخیر- عمل کرد. ثانیاً موضوع سفر آقای باقری و دیگران به مسکو؛ برای خرید تسلیحات نبوده، بلکه پیشبینی شده به میزان5 میلیارد یورو، به مبادلات تجاری دو کشور افزوده شود.
و سرانجام این که سال گذشته وقتی آمریکا تلاش کرد با وقاحت، پرونده ایران را در شورای امنیت باز نمود و ایران را بدهکار کند، چین و روسیه بودند که زیرآب تحرک جدید آمریکا را زدند.
علی بیگدلی طی گفت و گویی، با ابراز تأسف از اینکه «نگاه معطوف به چپ مقامات ایران، ما را از دنیای غرب جدا و همچنین ما را در فضای بینالمللی دستنشانده شرقیها کرده» اظهار داشت: «این رویکرد برای منافع ملی ما بسیار زیانآور بوده است».
وی گفت: «ما به هیچ وجه نمیتوانیم روی کمک چینیها حساب باز کنیم. اگر قرار بود چنین اتفاقی رخ دهد باید طی این چهل و چند سال رخ میداد. در حالی که در نتیجه فشار آمریکا، چینیها بلافاصله فعالیت و سرمایهگذاری خود را در مناطق جنوبی نفت و گاز ایران قطع کردند.
اکنون هم اگر از ما روزی۵۰۰ هزار بشکه نفت میخرند، به این دلیل است که زیر قیمت بینالمللی میخرند. این احتمال نیز وجود دارد که اگر مذاکرات برجامی به نتیجه نرسد، اروپا و آمریکا چین را تحت فشار قرار دهند که این خرید را متوقف کند.»
وی گفت: «سفر آقای باقری به روسیه و مذاکرات مفصل برای خرید اسلحه هم به ناکامیکشیده شد.
بیگدلی همچنین گفت: «به هیچ وجه نمیتوان روی کمک چین به ایران حساب کرد بهخصوص با سرمایهگذاریهای هنگفتی که چین در منطقه خاورمیانه حتی در اسرائیل کرده است. حتی دیدیم که در نتیجه فشار عربستان سعودی و اسرائیل و حتی مصر، قرارداد ۲۵ ساله نیز به هیچ نتیجهای نرسید.»
وی با انتقاد از سیاست ایران مبنی بر توجه به چین و روسیه، گفت: خیلی تعجب میکنم که نگاه مقامات ما تا این حد معطوف به این دوکشور است. در حالی که آنها هیچ کاری برای کشور ما نکردهاند. مثلا در موضوع فروش اس۳۰۰ها آن همه معطلی ایجاد کردند یا در تاسیسات بوشهر ۱۰ سال ما را معطلکردند.»
اظهارات آقای بیگدلی براساس مستندات و اخبار متعدد، مخدوش است. نخست اینکه اساسا در خلأ و نه مبتنی بر واقعیات صورت گرفته است. ایشان اگر میخواست واقعگرایانه و مبتنی بر واقعیات سخن بگوید، باید سیاست انحصاری «نگاه به غرب» در 8 سال دولت سابق را با خسارتهای هنگفتی که در حوزههای گوناگون به ارمغان آورد، به نقد میکشید و دوم؛ این ادعا که گفته شود نگاه معطوف به چپ مقامات ایران، ما را از دنیای غرب جدا و دستنشانده شرقیها کرد»، آنقدر خاماندیشانه است که حتی در ادبیات محافل آکادمیک و سیاسی غرب خریدار ندارد. ایران اگر نگاه معطوف به چپ داشت، میتوانست هنگام اشغالگری شوروی در افغانستان، صرفا به واسطه چشم پوشیدن از این اشغالگری (پیشنهاد معاملات شوروی)، از حمایتهای تسلیحاتی روسها در جنگ تحمیلی صدام برخوردار شود.
اما پس از فروپاشی شوروی و بلوک شرق، ماجرا فرق کرد، یعنی آمریکا تبدیل به تنها ابرقدرت دنیا شد و چین و روسیه در آن موقعیت ابرقدرتی نبودند، چنان که در غرب، تعابیری نظیر دنیای تکقطبی و همچنین کدخدایی آمریکا در دهکده جهانی یا تعابیری نظیر «قرن جدید آمریکایی» مطرح میشد. در وضعیت جدید طبیعی بود که همه کشورهایی که رقیب آمریکا هستند یا در معرض زیادهخواهی او قرار دارند، به هم نزدیک شوند و از موقعیتهای مشترک همکاری در برابر آمریکا استفاده کنند. در چنین شرایطی طبیعی بود که ایران در برابر تحریمهای گسترده آمریکا و غرب، از فرصتهای تجاری چین و روسیه یا کشورهای دیگر برای مهار فشار تحریمهای غرب استفاده کند. این رفتار خردمندانه برای شکستن حلقه محاصره، فقط میتواند مایه عصبانیت آمریکا و غرب باشد که خیال میکردند با تحریمها، ملت ایران را به زانو درمیآورند.
از سوی دیگر در معاملات منطقهای روشن است که جمهوری اسلامی ایران، حرف اول را به اذعان دوست و دشمن میزند. همچنین رسانههای غربی بسیاری مانند فیگارو و... بارها تصریح کردهاند که چین و روسیه میخواهند خلأ آمریکا در غرب آسیا را پر کنند، اما چین عمدتا دارای قدرت اقتصادی و روسیه دارای قدرت نظامی است، اما هیچیک از آنها نفوذ ایران را ندارند.
مبتنی بر همین واقعیت هم هست که روسیه به تدبیر و دعوت ایران (رایزنی مدبرانه شهید سلیمانی) پذیرفت در کنار ایران، وارد جنگ سوریه (جنگ جهانی سوم، به روایت کیسینجر و موشه یعلون وزیر جنگ وقت اسرائیل) شود و سرانجام نقشه اصلی آمریکا و صهیونیسم مسیحی برای زدن متحدان ایران و سپس آمدن سراغ خود ایران در این جنگ نیابتی به شکست بینجامد.
آقای بیگدلی و امثال وی نمیتوانند انکار کنند که ایران، این جنگ تروریستی نیابتی را با تدابیر خود مغلوبه کرد وگرنه باید در خاک خود، با تروریستهای اجارهای میجنگید.
سوم؛ نگاه به غرب در دولت سابق با توجیهگری امثال آقای بیگدلی، آنقدر افراطی اجرا شد که شکل و شمایل اعتماد بیحد و حصر، و تنازل و التماس و دادن امتیازهای هنگفت در برجام و نظایر آن را پیدا کرد. اما سرانجام آن همه سادهزیستی و افراط، چیزی جز وحشیتر و طلبکارتر شدن آمریکا نبود در واقع اگر برجام تبدیل به جنازه شد و زیر لگد آمریکاییها افتاد، به خاطر نسخهپیچی بیمارگونه غربگرایان بود و عجیب این که آنها امروز، به جای ابراز ندامت - لااقل درباره معاملهای که با برجام کردهاند- اهتمام به گسترش شرکای سیاسی و تجاری و درآمدن از تعلیق و انتظار را نکوهش میکنند.
چهارم؛ آقای بیگدلی توضیح دهند اگرچین نفت ایران را با تخفیف میخرد، چرا دولتهای اروپایی (به قول ایشان، دنیای غرب)، همین کار را نمیکنند؟ چین البته برخلاف روایتهایشان، در این چند سال تحت فشار آمریکا بوده که روابط تجاری و خرید نفت از ایران را متوقف کند تا حربه تحریمها کارگر شود؛ اما تن به فشار آمریکا نداشته است. در موضوع قرارداد 25 ساله هم، چین پیشگام بوده و استقبال کرده بود؛ اما برخی مقامات دولت سابق یا انگیزه کافی برای این کار نداشتند یا میخواستند آمریکا و اروپا را نرنجانند، بنابراین این موضوع راکه 6 سال قبل مطرح شده بود، پیش نبردند. بدتر این که در مقطعی، با وجود این که چین بزرگترین شریک تجاری ایران است، دولت ما به مدت 5 ماه در پکن سفیر نداشت! البته در دولت جدید بنابر این است که سند همکاری 25 ساله میان دو کشور نهایی شود.
پنجم؛ در موضوع روابط با روسیه، اولاً روسیه تنها کشوری بود که برخلاف برخی کشورهای اروپایی (مثل آلمان و فرانسه) به تعهدات هستهای خود، از جمله ساخت نیروگاه بوشهر- ولی با تأخیر- عمل کرد. ثانیاً موضوع سفر آقای باقری و دیگران به مسکو؛ برای خرید تسلیحات نبوده، بلکه پیشبینی شده به میزان5 میلیارد یورو، به مبادلات تجاری دو کشور افزوده شود.
و سرانجام این که سال گذشته وقتی آمریکا تلاش کرد با وقاحت، پرونده ایران را در شورای امنیت باز نمود و ایران را بدهکار کند، چین و روسیه بودند که زیرآب تحرک جدید آمریکا را زدند.